هدف عمده شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تحقق عدالت در عرصههای مختلف بود که نمود عینی آن در اصول قانون اساسی لحاظ شدهاست. ایجاد و گسترش رفاه و عدالت اجتماعی که در این چند دهه آسیب دیده است، در کنار دستاوردهای بی شمار خود، حدِّاقل این دو دستاورد را هم در پی خواهد داشت.
اوَّل: خانوادهها به خصوص برخی خانوادههای اقوام ایرانی اگر از رفاه و تحصیلات کافی برخوردار باشند، فرزندانشان میتوانند زبان قومی ـ محلی خود و زبان ملی فارسی را که سهل است، زبان سوم لاتینی را هم چون زبان محلی و قومی باهم و توأمان بیاموزند و به آن سخن بگویند. در ایران با توجّه به کثرت زبانها و گویشها، هرچند بیش از نود درصد این زبانها و گویشها ایرانی تبار هستند، با این حال میتوان گفت در محدودهی مرزهای سیاسی امروز ایران، بیش از هفتاد زبان و گویش وجود دارد. یعنی بیش از هفتاد گویش و زبان مادری وجود دارد که همهی گویشوران این زبانها و گویشها این ادّعا را دارند که ؛ زبان مادریشان چون خود مادر عزیزشان، عزیز و بهترین گویشها و زبانها است و چه بسا اصرار داشته باشند که باید در مدارس تدریس شوند!
زبان مادری یعنی زبانی که مادر به آن با کودک سخن میگوید. اگر مادر با سواد و تحصیل کرده باشد ( در حدِّ تحصیلات متوسطه ) و به زبان ملی یعنی زبان فارسی با کودک خود سخن بگوید، در حقیقت کودک به زبان مادری و از زبان مادر، زبان ملی فارسی را میآموزد. در حقیقت با این روش زبان فارسی در کنار زبان های محلی و قومی که از طریق رسانههای محلی … تقویت میشوند و حتی در انجمن هایی آموزش داده می شوند، تبدیل به زبان مادری میشود و این رویّه به صلاح ایران و ایرانی است تا رویّهای که در آن با توسّل به پروپاگاندای هیجانی و عاطفی که ابر مصیبت مردمان کشورهای توسعه نیافتهی خاورمیانه است بخواهند و تاکید و ابرام که حتماً این زبان ها باید در مدارس تدریس شوند و بخواهند و در صدد آن برآیند از یک زبان محلی و قومی تحت عنوان به شدّت عاطفی« زبان مادری» ابزار ایران و ایرانی ستیزی ساخته، خدای ناکرده به رویارویی و ستیز با زبانهای محلی دیگر و مهمتر از همه با زبان ملی فارسی و ایران بروند.
دوم: خانوادهها که تحصیل کرده شدند و برخوردار از رفاه، دیگر در چنین خانواده هایی امکان رشد و تولید عناصر واگرا به کشورهای بیگانه … به حدّاقل میرسد. واگرایی به بیگانگان … بیشتر واکنش منفعلانهای نسبت به حسّ ناتوانی از درک و حلِّ مسائل واقعی، اعَمّ از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و معرفتی است. با رفاه و گسترش عدالت اجتماعی، مردم در مواجهه با مسائل توانمند و کنشگر میشوند و از دام شبه مسائل، ایدئولوژی و خرافات نیز رها خواهند شد. شواهد تحقیقات میدانی کشوری تایید میکنند؛ مابین سطح سواد و وضعیت طبقاتی خانوادهها و گرایشات واگرایانه به دُوَلِ دیگر و پان ترکیسم، رابطهی معناداری وجود دارد. یعنی اکثر قریب به اتّفاق به اصطلاح هویّت طلبان از طبقات فرودست شهری یا روستایی هستند. با ایجاد رفاه و گسترش عدالت اجتماعی میتوان بستر پیدایی جریانات واگرا را رفع کرد. با این اوصاف آیا بهتر نیست برخی اصحاب رسانه، صاحبان تریبون و قلم در مناطق و در میان اقوام ایران، به جای حملهی بی جا و دُن کیشوت وار به زبان ملی فارسی و تاریخ ایران و توهین به این هردو، در پی گسترش عدالت اجتماعی و گسترش رفاه و آموزش عمومی، همگانی و رایگان باشند؟! این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی به نقش توسعه عدالت در همگرایی ملی خواهد پرداخت.
واژگان کلیدی: قانون اساسی، عدالت اجتماعی، واگرایی قومی، زبانهای محلی، زبان فارسی