خانه / مقالات / آذربایجان و غائله فرقه‌ی دموکرات قسمت دوم

آذربایجان و غائله فرقه‌ی دموکرات قسمت دوم

دکتر رحیم شهرتی‌فر*

افول فرقه‌ی دموکرات آذربایجان:

حکومت خودمختار آذربایجان به خاطر دگرگونی‌های بزرگی که در عرصه‌ی سیاست جهانی و ارتباط دولتین  ایران و اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمده بود، برای شرایط جدیدی آماده می‌شد. جنگ جهانی دوم با تسلیم ارتش هیتلر در اردیبهشت سال ۱۳۲۴ و در هم شکستن مقاومت ژاپن در ۱۱ شهریور همان سال به پایان رسید. به پایان یافتن این جنگ، قوای متفقین می‌بایستی براساس مفاد معاهده‌ی سه جانبه‌ی ایران، اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان (مصوب بهمن ۱۳۲۰/ ژانویه‌ی ۱۹۴۲) ظرف شش ماه پس از پایان جنگ، خاک ایران را ترک می‌نمود. در تهران قوام‌السلطنه بعد از کش و قوس‌های فراوان و علی‌رغم عدم تمایل محمدرضا پهلوی برای حل و فصل مشکلات کشور مخصوصاً مشکل به وجود آمده در آذربایجان به نخست‌وزیری رسید.[۳۲] وی سیاست نزدیک شدن به اتحاد جماهیر شوروی را با درایت کامل آغاز کرد. قوام‌السلطنه یک روز بعد از اخذ رأی اعتماد مجلس شورای ملی؛ در رأس هیأتی عالی مرتبه عازم مسکو شد. در مسکو مذاکرات مفصلی را در باب نفت شمال و تخلیه‌ی ایران با روس‌ها مخصوصاً با خود استالین انجام داد.

نخست‌وزیر ایران پس از بازگشت از شوروی، موضوع عدم تخلیه‌ی ایران توسط قوای اتحاد جماهیر شوروی را به مجامع بین‌المللی کشیده، دولت استالین را در شرایط جدیدی قرار داد. شرایط سیاسی و نظامی و اقتصادی پس از پایان جنگ، مقامات شوروی را وادار می‌ساخت که در ارتباط با مسائل ایران به گونه‌ای عمل نکنند که اسباب تنش با کشورهای دیگر علی‌الخصوص با ایالات متحده‌ی آمریکا و انگلستان را فراهم نمایند. آنها از طریق نماینده‌ی خود در سازمان ملل متحد، که در جریان رسیدگی به شکایات ایران در شورای امنیت سخن می‌گفت اعلام داشتند: «دولتین شوروی و ایران اختلافات خود را به صورت مسالمت‌آمیز حل خواهند کرد.»

از طرف حکومت اتحاد جماهیر شوروی سفیر جدیدی برای تداوم مذاکرات انجام یافته در مسکو به تهران عزیمت نمود. این سفیر که سادچیکف نام داشت به سرعت با قوام به توافق رسیده و توافقات آنها نقطه‌ی آغازینی برای حل سریع مشکل آذربایجان گردید. مطابق این توافقات مقرر شد شوروی تخلیه‌ی خاک ایران را آغاز کرده و ظرف یک ماه و نیم به پایان برساند. روز جمعه شانزدهم فرودین سال ۱۳۲۵ اعلامیه‌ی مشترکی از طرف دولت‌های ایران و شوروی صادر گردید. متن اعلامیه از این قرار بود:

«مذاکراتی که از طرف نخست‌وزیر ایران در مسکو با اولیای دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی آغاز و در تهران پس از ورود سفیر کبیر شوروی ادامه یافت در تاریخ ۱۵ فرودین ۱۳۲۵ مطابق با چهارم آوریل ۱۹۴۴ به نتیجه‌ی ذیل رسید و در کلیه‌ی مسائل موافقت حاصل گردید.

۱- قسمت‌های ارتش سرخ از تاریخ ۲۴ مارس ۱۹۴۶ یعنی یک‌شنبه چهارم فروردین ۱۳۲۵ در ظرف یک ماه و نیم از ایران خارج شوند.

۲- قرارداد ایجاد شرکت نفت ایران و شوروی و شرایط آن از تاریخ ۲۴ مارس تا انقضاء مدت هفت ماه برای تصویب به مجلس پانزدهم پیشنهاد خواهد شد.

۳- راجع به آذربایجان چون امر داخلی ایران است، ترتیب مسالمت‌آمیزی برای اجرای اصلاحات بر طبق قوانین موجود و با روح خیرخواهی نسبت به اهالی آذربایجان بین دولت و اهالی آذربایجان داده خواهد شد.»[۳۳]

این قرارداد و اسناد دیگر به جا مانده از یادداشت‌هایی که قوام‌السلطنه برای سفارت‌خانه‌ی اتحاد جماهیر شوروی داده و گزارشات نمایندگی‌های خارجی از تهران نشان می‌دهد که اتحاد جماهیر شوروی، به خاطر توافق بر سر موضوع نفت، نظرات قوام را درباره‌ی آذربایجان پذیرفته و حتی برای قبولاندن آنها به فرقه‌ی دموکرات پیش قدم شده است. بدین ترتیب زمان افول حکومت ملی و فرقه‌ی دموکرات آذربایجان آغاز گردید. هر چند که روزنامه‌ی آذربایجان اعلام می‌نمود: «ما تمام وسایل لازم برای دفاع از آزادی و موجودیت ملی خود را دارا می‌باشیم و در صورت لزوم از تمام آنها به نحو احسن استفاده خواهیم کرد.»[۳۴] امّا این فقط ادعایی بیش نبود، آنها مجبور بودند در راستای توافق ایران و شوروی حرکت و اگر لازم شد در این مسیر نابود شوند.

شوروی‌ها که در تأسیس و تداوم یافتن فرقه‌ی دموکرات هرگونه حمایتی را کرده بودند، اینک این موضوع را یک مسئله‌ی داخلی ایران مطرح و حلّ مسالمت‌آمیز آن را به دولت ایران توصیه می‌کردند. معنی این جملات یعنی حلّ مسئله‌ی آذربایجان به گونه‌ای که حکومت مرکزی ایران می‌خواست و سران فرقه‌ی دموکرات نیز چاره‌ای جز قبول شرایط جدید را نداشتند. دولت قوام‌السلطنه برای تسهیل مذاکرات و برای اینکه چهره‌ی اصلاح‌طلبی از دولت خود نشان داده باشد، در دوم اردیبهشت ۱۳۲۵، در بیانیه‌ی هفت ماده‌ای که صادر کرد با پاره‌ای از درخواست‌های اصلاح‌طلبانه‌ی دموکرات‌های آذربایجان همراهی اعلام نمود برای آغاز حلّ مسالمت‌آمیز قضیه‌ی آذربایجان هیأتی را از تبریز برای مذاکره‌ی مستقیم به تهران دعوت نمود. هیأت آذربایجان به ریاست شخص پیشه‌وری در هشتم اردیبهشت ۱۳۲۵ وارد تهران گردید. روزنامه‌ی آذربایجان در شماره‌های ۱۸۴ الی ۱۹۸ خود، اخبار بدرقه و عزیمت این هیأت را توأم با مقالاتی درج نمود.

هیأت اعزامی فرقه‌ی دموکرات آذربایجان، پیشنهادات خود را تنظیم و به دولت قوام‌السلطنه ارائه نمود. قبلاً هیأت وزیران ایران در دوم اردیبهشت ماه موارد ذیل را به عنوان پایه و اساس مذاکرات اعلام نموده بود:

۱- رؤسای کشاورزی، بازرگانی، پیشه و هنر (وزارت کار) حمل و نقل محلی به وسیله‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی انتخاب و مقررات احکام رسمی آنها از طرف دولت در تهران صادر خواهد شد.

۲- تعیین استاندار با جلب نظر انجمن ایالتی، با دولت خواهد بود.

۳- زبان رسمی آذربایجان فارسی می‌باشد، امّا کارهای دفاتر و ادارات محلی و کارهای دوائر دادگستری به زبان آذربایجانی (ترکی) صورت خواهد گرفت. تدریس تا کلاس پنجم ابتدایی نیز به زبان ترکی خواهد بود.

۴- هنگام عایدات و مالیات و اعتبار بودجه‌ی کشور، دولت درباره‌ی آذربایجان و بهبودی عمران شهرها و اصلاح کارهای فرهنگی و بهداری و غیره را در نظر خواهد گرفت.

۵- فعالیت سازمان‌های دموکراتیک آذربایجان و اتحادیه‌ها و غیره مانند سایر نقاط کشور آزاد است.

۶- نسبت به اهالی و کارکنان دموکراسی برای شرکت آنها در نهضت دموکراتیک گذشته تضییقات به عمل نخواهد آمد.

۷- با افزایش عمده‌ی نمایندگان آذربایجان به تناسب جمعیت حقیقی آن ایالت موافقت حاصل است و در بدو تشکیل دوره‌ی پانزدهم تقنینیه پیشنهاد لازم در این باب به مجلس تقدیم خواهد شد که پس از تصویب کسری عده برای این دوره انتخاب شوند.

مطبوعات طرفدار حزب توده و حتی بعضی روزنامه‌های غیر حزبی مثل کیهان در مقالات خود سران فرقه‌ی دموکراتیک را راهنمایی و تشویق می‌نمودند که درخواست خود را فراتر از آذربایجان و برای تمام ایران مطرح نماید. آنها صراحتاً به پیشه‌وری اعلام می‌کردند روش‌های اصولی و دموکراتیک را که در آذربایجان عملی کرده است برای تمام ایران و به عنوان یک ایرانی مطرح نماید نه برای منطقه‌ای محدود.[۳۵]

امّا جریان امر نشان داد که حکومت ملی آذربایجان و فرقه‌ی دموکراتیک نخواستند یا نتوانستند از چهارچوب درخواست‌های منطقه‌ای که برای آذربایجان می‌خواستند، و اهدافی که از قبل طراحی شده بودند خارج شوند. لذا درخواست‌های آنان، علی‌رغم تلاش‌های قوام برای رسیدن به توافق، مورد قبول حکومت ایران، خاصّه‌ی شخص شاه قرار نگرفت. هیأت آذربایجان بعد از ۱۵ روز بدون اخذ نتیجه‌ای مشخص به تبریز مراجعت نمود. ولی در سایه‌ی تدبیر قوام‌السلطنه مذاکرات به کلی مقطوع نشده و قرار شد هیأتی متعاقباً به تبریز گسیل شود.

پیشه‌وری پس از بازگشت به آذربایجان نطق مفصلی را ذکر علت عدم توافق با حکومت مرکزی ایراد کرده، متن نطق در شماره‌ی ۱۹۹ روزنامه‌ی آذربایجان (مورخ ۲۵/۰۲/۱۳۲۷) درج گردید. او با شرح مفصل حوادثی که منجر به تشکیل فرقه‌ی دموکرات آذربایجان و اقدامات حکومت ملی آذربایجان گردید، اعلام نمود که نسبت به حُسن‌نیّت قوام‌السلطنه خوشبین است ولی به او پیشنهاد می‌کند دولت ایران باید گام در مسیری بگذارد که فرقه‌ی دموکرات آذربایجان طی می‌کند.

روز بیست و یکم خرداد در سال ۱۳۲۵ هیأت ده نفره‌ی سیاسی و نظامی به ریاست مظفر فیروز، معاون سیاسی نخست‌وزیر وارد تبریز شد. این هیأت با سرعت تعجب‌آوری (در ظرف سه روز) مذاکرات را با امضاء موافقت‌نامه‌ای به نتیجه رساند.[۳۶] وضعیت پیش آمده (تخلیه‌ی قوای ارتش سرخ و توافق دولت ایران و شوروی و حمایت جامعه‌ی بین‌المللی از دولت ایران) موقعیت فرقه‌ی دموکرات در آذربایجان را تضعیف می‌نمود. ضمن اینکه فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حکومت ملی آذربایجان را با مشکلات عدیده‌ای مواجه ساخت.

مشکلات فرقه‌ی دموکرات آذربایجان در سال ۱۳۲۵:

۱- شاه و فرمانده‌ی ارتش ایران ضمن خودداری از پذیرش فدائیان دموکرات به عنوان بخشی از ارتش ایران برای مخالفان فرقه‌ی دموکرات سلاح و مهمات ارسال می‌نمود. طوایف ذوالفقاری در زنجان، قبایل افشار در میاندوآب و شاهسون‌های حومه‌ی اردبیل علیه فرقه‌ی دموکرات می‌جنگیدند.

۲- شوروش‌ها و ناامنی‌های به وجود آمده در مناطق مختلف آذربایجان، حکومت فرقه را مجبور می‌ساخت نیروهای خود را از منطقه‌ای به منطقه‌ی دیگر انتقال دهند تا با شورش‌های محلی مقابله کنند. اکراد در مناطقی از آذربایجان از قبیل خوی، سلماس، ماکو، مهاباد و میاندوآب ناامنی‌هایی را ایجاد می‌کردند. دامنه‌ی تهاجم اکراد بعضاً به مناطق نزدیک تبریز از روستاهای منطقه‌ی ارونق و انزاب کشیده می‌شد.

۳- فرقه‌ی دموکرات آذربایجان، با اقدامات سیاست‌های رادیکالی و سریع خود به نوعی اسباب نارضایتی اقشار مختلف مردم را فراهم کرده بود. آنها علی‌رغم اعلام قبلی مبنی بر احترام به مالکیت خصوصی، به سرعت زمینه‌های سرمایه‌گذاری در آذربایجان را از دست دادند. بخش خصوصی به خاطر عدم اطمینان از آینده‌ی حکومت (به خاطر اعتقادات متمایل به دولت کارگری شوروی و ابهامات موجود در آینده‌ی این حکومت) حاضر به هیچ نوع سرمایه‌گذاری اساسی در آذربایجان نبود و تا آنجایی که ممکن بود سرمایه‌های خود را به خارج از آذربایجان منتقل کردند.

۴- وضعیت روستاها از نظر تقسیم اراضی، فرار اربابان از روستاها، خشکسالی و مشکلات چندان تعریفی نداشت و فرقه‌ی دموکرات که به حمایت دهقانان دل بسته بود به تدریج این حمایت‌ها به نارضایتی و مخالفت تبدیل می‌شد.

۵- مشکلات اقتصادی به وجود آمده ناشی از محاصره‌ی اقتصادی دولت ایران که از ارسال هر نوع مایحتاج عمومی به آذربایجان به خاطر عدم امنیت سر باز می‌زد و همچنین قطع شدن مراوده‌ی اقتصادی منطقه‌ی آذربایجان با دیگر نقاط کشور باعث کمبود مواد غذایی در آذربایجان شد. فرقه‌ی دموکرات برای رویارویی با این مشکلات بر قیمت‌ها نظارت کامل را اعمال و ۲۰ درصد سهم دهقانان و ۷۰ درصد سهم زمین‌داران از محصول را از آنان گرفت و برای قاچاقچیان (صادرکنندگان) غله از آذربایجان مجازات سختی تعیین کرد.

۶- برای تشکیل ارتش ملی، قانون نظام وظیفه (دو سال خدمت برای افراد ذکور آذربایجان) تصویب شد. کسانی که از حضور در خدمت سربازی حاضر نمی‌شدند به عنوان فراریان از خدمت دستگیر و مجازات شدیدی برای آنها تعیین می‌شد. این اقدام نیز برای نارضایتی اهالی تأثیر به سزایی داشت.

۷- جمع‌آوری مالیات بر درآمد معوّقه، تعدیل نیروی انسانی در کارخانجات صنعتی برای بهره‌وری بیشتر، کاهش حقوق نظامیان، ایجاد انضباط شدید در واحدهای مختلف اداری و صنعتی به دیگر عوامل نارضایتی تبدیل شدند.

عدم مشروعیت ملی- مذهبی:

مهمتر از همه موارد کاستی فرقه‌ی دموکرات که شایسته‌ی دقت و توجه بیشتری است فقدان مشروعیت ایرانی و مذهبی آن است. چنانکه در اسناد کتاب دکتر حسنلی مشهود است تشکیل فرقه‌ی دموکرات نه در تبریز بلکه در بادکوبه و مسکو طراحی شده بود. با توجه به سوابق تجاوزات مداوم روس‌ها به ایران از دو قرن گذشته روس‌ها و به تبع آنها اتحاد جماهیر شوروی در نظر مردم ایران متجاوزان اشغالگر تلقی شده‌اند که جُز توسعه‌طلبی و قتل و غارت مردم ایران و خاصه در آذربایجان نبوده‌اند. تشکیلاتی که توسط آنها، آن هم با سرکوب و کشتار و قتل‌عام در بخشی از ایران مسلط شود پرواضح است که نزد مردم از چه تنفر و خصومتی برخوردار خواهد شد.

از سوی دیگر مرام کمونیستی فرقه‌ی دموکرات و هدایتگران روسی آن در اولین روزها با باورهای مذهبی مردم و عُلمای آذربایجان به مقابله و تعارض پرداخت. مخالفت‌های گسترده‌ی صورت گرفته با فرقه در اقصی‌نقاط آذربایجان، در شهرها، روستاها، میان عشایر شاهسون که آن را می‌توان قیام ملی علیه بیگانه‌گان تلقی کرد[۳۷] از عدم مشروعیت مذهبی فرقه‌ی دموکرات نشأت گرفته است و فقدان مشروعیت را می‌توان مهمترین کاستی و عامل سقوط فرقه‌ی دموکرات دانست.

سرنگونی فرقه‌ی دموکرات:

قیام‌های مردم آذربایجان در نواحی مختلف علیه فرقه‌ی دموکرات و وابستگان شوروی با تحولات سیاسی جهانی همزمان گردید. سیاست دولت قوام در سایه‌ی همراهی افکار عمومی بین‌المللی، توافق ظاهری با اتحاد جماهیر شوروی و وقت‌گذرانی و تظاهر به دوستی و حُسن‌نیّت و استفاده از اصل غافلگیری برای حل مشکل آذربایجان بود. شوروی‌ها پیشه‌وری و حزب او را به حال خود رها کرده و رفتند. پیشه‌وری در جلب حمایت عمومی مردم ناکام مانده بود و حامی خارجی هم به او خیانت کرده بود. در این صورت راه حرکت ارتش ایران به آذربایجان باز و دیگر مانع بزرگی چون ارتش سرخ در مقابل آن قرار نداشت. این درست است که مساعدت سازمان ملل متحد و به خصوص کوشش و جدیت و به خصوص کوشش و جدیّت آمریکا موجب خارج شدن ارتش سرخ از ایران شد. ولی اگر بازی‌های ماهرانه‌ی قوام نبود و فرقه‌ی دموکرات دارای مشروعیت و مقبولیت ایرانی و مذهبی بین مردم هم بود به احتمال قوی حکومت فرقه‌ی دموکرات در آذربایجان به تدریج استقرار یافته و در صورت حمله‌ی ارتش کار برای مدت‌های مدیدی به جنگ داخلی در ایران می‌انجامید.

در ایران عده‌ای سیاست قوام را نمی‌پسندیدند و عجله داشتند زودتر بساط فرقه‌ی دموکرات از آذربایجان برچیده شود ولی مهارت قوام در این بود که خود را طرفدار عناصر دست چپ معرفی می‌کرد و به عنوان دلسوزی و همدردی با آنها، طرفدار لزوم اصلاحات و مبارزه با فساد شده بود. زمانی که اوضاع را مناسب تشخیص داد نه تنها پیشه‌وری و همفکران و یاران او را سرکوب کرد بلکه توفیق یافت که انتخابات مجلس پانزدهم را به میل خود چنان برگزار نماید که حتی یک نفر هم از توده‌ای‌ها انتخاب نشوند.

فرقه‌ی دموکرات در شرایط سخت داخلی و خارجی قرار داشت که ناگهان در ۱۹ آذر ماه سال ۱۳۲۵ ارتش از سه سو به سمت آذربایجان به حرکت درآمد. واکنش سران فرقه‌ی دموکرات در مقابل این حمله دو گونه بود: گروه اوّل به رهبری دکتر جاوید و علی شبستری بر این باور بودند که نتیجه‌ی ایستادگی در برابر ارتش، کشته شدن بیهوده‌ی فدائیان کم‌سلاح خواهد بود. گروه دوم که خود پیشه‌وری و بی‌ریا در رأس آن بودند مبارزه‌ی چریکی فرسایشی و طولانی علیه دولت را پیشنهاد می‌کردند. پس از مذاکرات طولانی نظر شبستری و جاوید که از طرف کنسول شوروی در تبریز تأیید می‌شد مورد قبول واقع گردید. بی‌درنگ فرمان آتش‌بس از طرف سران فرقه‌ی دموکرات صادر گردید و بدین ترتیب ارتش ایران در ۲۱ آذر سال ۱۳۲۵ دقیقاً یک سال پس از تأسیس حکومت فرقه وارد تبریز گردید. براساس گزارشات موجود در هفته‌های بعدی بیش از ۳۰۰ نفر در جریان درگیری‌ها کشته و ۳۰ نفر اعدام و صدها نفر به اتحاد جماهیر شوروی گریختند.[۳۸]

دکتر جاوید و شبستری به تهران منتقل و پیشه‌وری به شوروی گریخته و بی‌ریا در تبریز تحت حمایت روس‌ها مخفی و بعداً به شوروی منتقل گردید. در مورد تعداد پناهندگان به شوروی آمار متفاوتی از ۱۸ تا ۲۰ هزار نفر نقل شده است، که وضعیت آنان داستان مفصلی دارد که به موقع باید به آن پرداخته شود.

همان‌طوری که در مفاد توافق قوام- سادچیکف و مذاکرات قوام در مسکو وعده داده شده بود، دولت ایران می‌بایستی مسأله‌ی آذربایجان را به صورت مسالمت‌آمیز حلّ و فصل می‌کرد. ولی با صدور فرمان محمدرضا پهلوی این وعده به کلی نادیده گرفته شد. فرمان شاه چنین بود:

«بنا بر آنچه بر من مسلم است دسته‌ای از ماجراجویان با ایجاد وحشت و اضطراب می‌خواهند که یکی از  نواحی حاصلخیز و ثروتمند ایران را تصاحب کنند و با تهدید و فشار بر حکومت مرکزی تمام متصدیان امور را به قبول درخواست‌های خود وادار نمایند. و اگر این روش ادامه یابد و از آن جلوگیری نشود قطعاً سبب آثار سوئی در سراسر کشور خواهد گشت و رشته‌ی امور از هم خواهد گسیخت و استقلال کشور را متزلزل خواهد ساخت. لذا بنا به وظیفه‌ی مهمی که بر عهده‌ی من است با تصویب و به تصدیق گزارشات ستاد، دستور می‌دهم که بلافاصله اقدامات اساسی و فوری برای نجات آذربایجان و سراسر مناطق شمال شروع و ریشه‌ی فساد برکنده شود.»

با این دستور شاه عملیات نظامی ارتش ایران برای حرکت به طرف تبریز آغاز گردید. ارتش از سه سمت به طرف آذربایجان حرکت نمود. ستون اوّل از طریق زنجان به طرف میانه و ستون دوم از محور تکاب، شاهین‌دژ و میاندوب و ستون سوم از رشت به طرف آستارا وارد عملیات شد.

فرقه‌ی دموکرات آذربایجان و سران حکومت خودمختار که موافقت‌نامه‌های خود با دولت مرکزی را جدی تلقی می‌کردند، دیگر با حرکت ارتش و درگیری‌های مستقیم و بمباران به خود آمده و دنبال راه چاره‌ای می‌گشتند. آنها اشتباهات جبران‌ناپذیری مرتکب شده بودند. آنها کورکورانه به دنبال سیاست خارجی افتادند که نتیجه‌ای جز ضرر و زیان نداشت.

برگزاری انتخابات دوره‌ی پانزدهم مجلس شورای ملی مستمسک به ظاهر فریبنده‌ای بود که دولت قوام‌السلطنه با تمسْک به آن زمینه‌ی اعزام ارتش به آذربایجان را توجیه می‌کرد. قوام‌السلطنه در اعلامیه‌ی اوّل آذر سال ۱۳۲۵، برقراری انتظامات در تمام حوزه‌های انتخابیه را بهانه‌ی اعزام قوای انتظامی از تهران به استان‌ها اعلام می‌کند. پس از صدور این اعلامیه دکتر جاوید (استاندار آذربایجان) از نخست‌وزیر استعلام نمود که آیا دولت در نظر دارد به آذربایجان نیز نیروی نظامی اعزام دارد؟ قوام ضمن تأیید اعزام قوا به آذربایجان اعلام نمود که: «هیچ‌گونه نظر و مقصودی جز رعایت قانون انتخابات و آزادی کامل برای انتخاب‌کنندگان در تمام کشور نبوده و نیست.»[۳۹]

پیشه‌وری که در پاره‌ای از بیانیه‌های خود در حالی صحبت از مردانگی و شجاعت می‌کرد[۴۰] که دستور عدم مقاومت در مقابل ارتش توسط روس‌ها صادر شده بود و وی و سران فرقه اولین کسانی بودند از مرز به شوروی عبور کردند.

از روز ۱۷ آذر سال ۱۳۲۵ هواپیماهای ارتش، پروازهای اکتشافی روی سنگرهای قافلانکوه را آغاز کردند. و در همین روز و روز بعد ارتش شاهنشاهی اعلامیه‌هایی را بر فراز تبریز پخش نمودند. فرماندهان فدائیان فرقه‌ی دموکرات به سرعت تمام از میانه عقب‌نشینی کرده و وقتی به تبریز رسیدند با اوضاع در هم ریخته‌ی تبریز که بعضی از سران فرقه از جمله پیشه‌وری و دانشیان و پادگان به شوروی گریخته بودند مواجه گردیدند. امّا فرقه‌ی دموکرات در ۱۹ آذر ماه هم اعلام کرد: «قصرهای کسانی را که در کاخ‌های خود نشسته و فرمان برادرکُشی صادر می‌کنند بر سرشان ویران خواهیم ساخت.[۴۱]

دکتر حسن نظری غازیانی از نظامیان فرقه‌ی دموکرات در کتاب خاطرات خود که تحت عنوان گماشتگی‌های بدفرجام به چاپ رسیده جریان رسیدن به تبریز بعد از عقب‌نشینی از میانه و دیدار با دکتر جاوید در محل استانداری را چنین توضیح می‌دهد:

«در آنجا نزد دکتر سلام‌الله جاوید رفتم و پس از احوال‌پرسی، رو به من کرده و گفت: تو چرا در تبریز مانده‌ای؟ شهر شلوغ و در هم و بر هم است. من از ناوی خواسته بودم که عده‌ای را مجهز نماید تا به کمک آنها بتوانم به شهر سر زده و در جاهایی سخنرانی نمایم و از رادیو تبریز مردم را به آرامش دعوت کنم… دکتر جاوید از دست (رفقای رهبری) بسیار خشمگین بود و می‌گفت: می‌بینی این (رهبران احمق) چه پانیکی راه انداختند. ابتدا قرار بود، سه نفر پیشه‌وری، پادگان غلام یحیی، به شوروی بروند. سپس شدند تمام اعضای کمیته‌ی مرکزی و بعد هم شوروی‌ها اجازه‌ی ورود به همه‌ی وزیران کابینه‌ی پیشه‌وری را دادند، پس از آن هم، آذر با سرکنسول شوروی در تبریز مذاکره کرد و برای تمام افسرهایی که از تهران آمده بودند، اجازه‌ی گذر از مرز را به دست آورد. با فرار آنها، دلهره و ترس به اندازه‌ای رسید که چندین هزار نفر عضو فرقه و فدائی نیز از مرز گذشته به شوروی پناهنده شدند و حالا معلوم نیست که این فرار، به زودی خاتمه پیدا کند.»[۴۲]

درست در همان روزی که قوام دستور حمله به آذربایجان را صادر کرد، مسئولین سیاسی شوروی رسماً به پیشه‌وری دستور دادند که نیروهای مسلح آذربایجان نباید در برابر نیروهای دولت مرکزی مقاومت کند و پیشنهاد کردند که فقط عده‌ی انگشت‌شماری از سران فرقه به خاک شوروی پناهنده شوند. این دستور در حضور عده‌ای از اعضای کمیته‌ی مرکزی فرقه به پیشه‌وری ابلاغ شده و اظهارات دکتر جاوید به دکتر حسن غازیانی که در سطرهای بالایی نقل شد مؤید این موضوع می‌باشد.

روز ۱۹/۰۹/۱۳۲۵ همزمان با صدور فرمان حرکت نیروهای نظامی به آذربایجان قوام‌السلطنه از دکتر جاوید خواست: «اگر از طرف اشخاص مسلح مقاومتی شود، جلوگیری نماید.»[۴۳]

در روزی که پیشه‌وری ناچار به ترک ایران شده بود محمد بی‌ریا به سمت دبیرکل کمیته‌ی مرکزی فرقه‌ی دموکرات انتخاب گردید. او بلافاصله به اتفاق دکتر جاوید میتینگی را در مقابل کمیته‌ی مرکزی فرقه‌ی دموکرات تشکیل داده و موافقت فرقه را با ورود نیروهای تأمینیّه‌ی دولتی به آذربایجان اعلام کرد.

فرمان عقب‌نشینی و ترک مخاصمه به طور مرتب از رادیو تبریز پخش گردید و در روز ۲۱/۰۹/۱۳۲۵ محمد بی‌ریا اعلامیه‌ای از طرف کمیته‌ی مرکزی فرقه‌ی دموکرات آذربایجان صادر و از مردم درخواست نمود خونسردی خود را حفظ کرده و از بروز هرگونه ناامنی جداً جلوگیری نمایند.

همان روز دکتر جاوید به عنوان استاندار آذربایجان و شبستری به عنوان رئیس انجمن ایالتی آذربایجان تلگراف‌های مشابهی مبنی بر اطاعت از دستور مرکز به شاه و قوام مخابره کردند. محمدرضا پهلوی به تلگراف‌های آنان مستقیماً پاسخ نداد ولی فرمانی به شرح ذیل خطاب به فرماندهان نیروی اعزامی به آذربایجان صادر نمود:

«چون طبق تلگرافات واصله‌ی انجمن ایالتی آذربایجان متوجه مضار برادرکشی و مقاومت در مقابل قوای نظامی شده، لذا ماجراجویان را از مبارزه و ایستادگی در مقابل قوای نظامی باز داشته و حاضر به تسلیم گردیدند. کوشش نمایید با هم‌میهنان آذربایجانی با کمال مهربانی و رأفت رفتار نمایید.»[۴۴]

و آخر اینکه

در پایان نیز نکته‌ای را بایستی یادآوری کرد و آن اینکه ارتش شاهنشاهی و محمدرضا پهلوی در آزادسازی آذربایجان کمترین نقشی نداشتند و آنچه به ناحق توسط حکومت پهلوی مصادره گردید. فردوست و سایر مقامات پهلوی اعترافات صریح دادند که قبل از رسیدن ارتش به آذربایجان و به ویژه تبریز مردم غیور آذربایجان خود طومار بیگانه‌گرایان را درهم پیچیده بودند. به تعبیر فردوست اگر فرقه‌ی دموکرات از حمایت مردم برخوردار بود در قافلانکوه ارتش شاهنشاهی زمین‌گیر می‌شد و جریان آزادسازی آذربایجان زمان بسیار زیادی به خود اختصاص می‌داد.

حضور و مداخلات بیگانگان و سپس عوامل وابسته به بیگانه برای تجزیه‌ی در آذربایجان موجد نهضتی ملی و فراگیر شد که ابعاد گسترده‌ی آن در جریان پایان کار فرقه‌ی دموکرات و همچنین پیشگامی در نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران خود را نشان داد. نقشی که آذربایجان در نهضت ملی نفت به رهبری عُلما و رجال مذهبی ملی خود ایفا کرد ادامه‌ی نهضت ضد بیگانه‌ای بود که از سال ۱۳۲۰ شروع شده بود.

*. متولد سال ۱۳۴۰ در تبریز، دانش‌آموخته رشته تاریخ گرایش تاریخ ایران بعد از اسلام. دوره کارشناسی تاریخ را در دانشگاه تبریز و دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری تاریخ را به ترتیب در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران گذرانده. عنوان پایان‌نامه دوره کارشناسی وی «تاریخ تبریز از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶» و عنوان رساله دکترای ایشان «نقش قفقازیه در انقلاب مشروطه ایران» می‌باشد. شهرتی‌فر در کنار تحصیل و فعالیت علمی و فرهنگی در مسئولیت‌های مختلف اجتماعی و دولتی نیز فعال بوده است. او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مناطق مختلف مسئولیت‌های اجرائی داشته است. وی قریب ۸ سال در مسئولیت‌های «مدیر کل اداره کل امور اجتماعی و انتخابات» و «مدیر کل اداره کل امور سیاسی و انتظامی» استانداری آذربایجان شرقی خدمت نموده و چهار سال هم فرماندار شهرستان میانه بوده است و در حال حاضر مدیر مؤسسه پژوهشی و مطالعاتی آذربایجان پژوه بوده و با همکاری اساتید و فرهیختگان و پژوهشگران آذربایجان در زمینه مسائل فرهنگی و تاریخی و اجتماعی به فعالیت پژوهشی اشتغال دارد.

[۳۲]. قوام‌السلطنه در تاریخ ۲۸/۱۱/۱۳۲۴ از مجلس شورای ملی رأی اعتماد گرفت.

[۳۳]. به نقل از گذشته چراغ راه آینده، ص ۳۹۷٫

[۳۴]. روزنامه‌ی آذربایجان، شماره‌ی ۱۷، ۲۲/۰۱/۱۳۲۵٫

[۳۵]. برای اطلاع بیشتر به مقالات روزنامه‌ی کیهان شماره‌ی ۹۳۴ تاریخ ۰۹/۰۲/۱۳۲۵ و روزنامه‌ی داد شماره‌ی ۷۲ مورخه‌ی ۰۳/۰۲/۱۳۲۵ مراجعه شود.

[۳۶]. متن موافقت‌نامه در شماره‌ی ۲۲۶ مورخه‌ی ۲۶ خرداد ۱۳۴۷ روزنامه‌ی آذربایجان درج شده است.

[۳۷]. این موضوع شایسته‌ی پژوهش جداگانه‌ای است.

[۳۸]. در مورد میزان تلفات آمار مختلفی گفته شده است که خالی از اغراق نیست.

[۳۹]. روزنامه‌ی «داد» شماره‌ی ۸۹۱، ۰۴/۰۹/۱۳۲۵ (پاسخ نخست‌وزیر به تلگراف استاندار آذربایجان).

[۴۰]. روزنامه‌ی آذربایجان، شماره‌ی ۳۶۶، ۱۹/۰۹/۱۳۲۵٫

[۴۱]. همان، شماره‌ی ۳۶۹، ۱۹/۰۹/۱۳۲۵٫

[۴۲]. نظری، حسن، گماشتگی‌های بدفرجام، پیشین، صص ۲۳۷- ۲۳۴٫

[۴۳]. روزنامه‌ی آذربایجان، شماره‌ی ۳۶۹، مورخه‌ی ۱۹/۰۹/۱۳۲۵٫

[۴۴]. به نقل از گذشته چراغ آینده، ص ۴۶۸٫

درباره‌ی روابط عمومی موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن

همچنین ببینید

پیشه‌وری صدر فرقه

سید جعفر جوادزاده خلخالی (پیشه‌وری) فرزند جواد در سال ۱۲۷۲ شمسی در قریه زیوه (زاویه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *