خانه / مقالات / آذربایجان و غائله فرقه‌ی دموکرات قسمت اول

آذربایجان و غائله فرقه‌ی دموکرات قسمت اول

نویسنده : دکتر رحیم شهرتی‌فر[۱]

جنگ جهانی دوم و بحران در آذربایجان:

ساعت چهار صبح روز سوم شهریور سال ۱۳۲۰ سفیران انگلیس و شوروی طی یادداشت‌هایی که هر یک جداگانه تسلیم نمودند اعلام داشتند که: «چون دولت ایران در انجام درخواست‌های فوری و مهم دو کشور همسایه که در یادداشت‌های مورخه‌ی ۲۵ تیر و ۲۵ مرداد سال ۱۳۲۰ به طور مبسوط و واضح به آنها اشاره شده بود سهل‌انگاری کرده و سیاست مبهمی در این موقع باریک و خطرناک پیش گرفت و اظهارات و تذکرات دوستانه‌ی ما را نخواست با حُسن‌نیّت تلقی کند و در بیرون کردن عمّال آلمانی هیچ‌گونه اقدامی ننمود به این جهت دولت‌های شوروی و انگلیس خود را ناگزیر دیدند به نیروهای مسلح خود دستور دهند که از مرزهای ایران عبور نمایند و اینک با کمال تأسف به آقای نخست‌وزیر اطلاع می‌دهیم که واحدهای شوروی و انگلیس طبق دستور ستادهای مربوطه وارد خاک ایران شده مشغول پیشروی هستند. سوم شهریور ۱۳۲۰»

منشی ستاد لشکر تبریز هم جریان اشغال آذربایجان و پیشروی قوای اتحاد جماهیر شوروی را در روز شنبه سوم شهریور همان سال (۲۵ اوت ۱۹۴۱) چنین گزارش کرده است:

«ساعت ۳۰/۵ صبح تبریزی‌ها به صدای غرش هواپیمایی که بر فراز شهر پرواز می‌کردند از خواب بیدار شدند. ابتدا مردم به تصور اینکه هواپیماهای خودی هستند، دوباره سر به بستر گذاشته و به خواب فرو رفتند، قبلاً در شهر شایع شده بود که هواپیماهای روسی جسته و گریخته در آسمان تبریز دیده شده‌اند و آنها از نقاط مختلف شهر عکس‌برداری می‌کنند. ساعت ۶ صبح پنج فروند هواپیمای روسی در آسمان تبریز ظاهر شدند، دفاع ضد هوایی تبریز شروع به شلیک کرد که هیچ یک از گلوله‌ها کارساز نبود لحظه‌ای بعد هواپیماهای روسی بمب‌هایی در محلات ششگلان و پل‌سنگی رها کردند که گرد و خاکی از محل اصابت بمب‌ها برخاست سپس هواپیماها دامنه‌های کوه عون ابن علی را بمباران کردند، مردم در بُهت فرو رفته بودند هیچ‌کس نمی‌دانست هواپیماها متعلق به چه کشوری است و برای چه منظوری شهر را بمباران می‌کنند؟…»

ساعت دو بعد از ظهر یک فرند هواپیمای اکتشافی خودی در آسمان تبریز به پرواز درآمده بود [شی‌ء] لوله مانندی از هواپیما به محوطه‌ی هنگ ۲۷ پرتاب کرد شیء را فوراً به ستاد لشکر تسلیم کردند. داخل لوله پیام خلبان بود که اطلاع می‌داد روس‌ها می‌آیند… تلفات اولین روز بمباران در حدود چهل نفر اعلام شد.[۲]

اگرچه نیروهای مهاجم شوروی در هجوم به ایران و اشغال شمال کشور با مقاومت عمده‌ای از طرف ارتش ایران مواجه نشدند و علی‌رغم موقعیت مناسبی که به واسطه‌ی حضور مهاجرین آذربایجانی که قبلاً در شهرهای قفقاز، مخصوصاً در باکو زندگی و کار می‌کرده‌اند و سپس به ایران برگشته بودند و همچنین به واسطه‌ی حضور اقلیت ارامنه طرفدار شوروی‌ها در تبریز داشتند ولی به استناد گزارشات انگلیسی‌ها باید اذعان داشت که مردم آذربایجان به خصوص اهالی تبریز واکنش خصمانه‌ای در مقابل آنها از خود نشان دادند.[۳]

البته تظاهرات و تحرکات اولیه‌ی مردم تبریز هم بر ضد تشکیلات اداری دولتی بود که به واسطه‌ی اشغال کشور از همان لحظه‌های اوّل از هم پاشیده و به شدت تضعیف شده بود و هم بر ضد اشغال‌گری نیروهای شوروی بود.

اشغال آذربایجان توسط قوای اتحاد جماهیر شوروی و ترک محل خدمت اکثر مقامات محلی باعث تعطیلی سازمان‌های دولتی و اختلال در نظام عمومی جامعه گردید.

قوای اشغالگر با استفاده از امکانات نظامی و بهره‌گیری از نیروهای مهاجر، ارامنه و افرادی که از جمهوری آذربایجان وارد ایران شده بودند و همچنین با همکاری عوامل طرفدار داخلی سریعاً بر اوضاع منطقه تسلط پیدا کردند و در نتیجه نفوذ و کنترل دولت در آذربایجان به شدت تضعیف گردید و عناصر ناراضی و مخالف محلی نیز از وضعیت و موقعیت پیش آمده نهایت استفاده را برده و قدرتمند شدند.

شوروی‌ها جمعاً ۴۰ هزار نفر نیرو در خاک ایران وارد کرد که قسمت عمده‌ی آنها نیروهای فرهنگی اطلاعاتی و امنیتی بودند. این اشغال تقریباً پنج سال تا حرکت آخرین سرباز شوروی به سوی شوروی و عبور از مرز در خرداد سال ۱۳۲۵ (ماه مه ۱۹۴۶) به درازا کشید. در طی این پنج سال آذربایجان بحرانی‌ترین دوره‌ی تاریخ خود را گذرانیده و تبریز در این مدت مرکز این بحران‌ها بود. اوج این بحران‌ها مربوط به پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل فرقه‌ی دموکرات آذربایجان و حوادث یک ساله‌ی مابین ۲۱ آذر سال ۱۳۲۴ تا ۲۱ آذر سال ۱۳۲۵ می‌شد که در این مقاله مختصراً راجع به آن صحبت می‌شود.

آذربایجان در اشغال نیروهای شوروی:

اتحاد جماهیر شوروی در زمان اشغال ایران از تمام توان خود برای بهره‌برداری از موقعیتی که در مناطق تحت اشغالش که عمده‌ی آن شمال ایران به ویژه آذربایجان بود کمال استفاده را کرد. در آذربایجان گذشته از حضور نیروهای نظامی شوروی، عوامل دیگری نیز در تقویت موقعیت روس‌ها کارساز گردید. عواملی مانند گروه‌های ناراضی از دولت مرکزی که علت اصلی نارضایتی آنها به سیاست‌های تبعیض‌آمیز رژیم رضاشاه پهلوی برمی‌گشت. ضمناً حضور جمعیتی از اقلیت‌های دینی چون ارامنه و آشوری‌های مسیحی و تعدادی از ایرانیانی که قبلاً در سرزمین‌های تحت سیطره‌ی شوروی کار و زندگی کرده بودند و به مهاجرین معروف بودند نیز بمثابه نیروهای وابسته و ستون پنجم با اهداف و سیاست‌های شوروی در آذربایجان همراهی می‌کردند. در سال‌های تصفیه‌ی بزرگ اتحاد جماهیر شوروی که به خاطر روش حکومتی استالین از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۸ میلادی صورت گرفت، دولت شوروی بسیاری از ایرانیان ساکن قفقاز و بیشتر ساکن در آذربایجان شوروی را از آن کشور بیرون راند. در میان آنان کسانی را نیز بسیاری برای جاسوسی و خرابکاری به ایران روانه ساخت.[۴]

چنین گروه‌هایی بودند که در پی هجوم نیروهای شوروی به ایران و گویا و به تشویق قفقازی‌ها جان گرفتند و ناآرامی‌های آذربایجان را رنگ و بویی بخشیدند. به طوری که در یکی از گزارش‌های کنسولی تبریز آمده است: «برای نخستین بار در تبریز در یکی از تظاهرات صحبتی از (جدایی) آذربایجان مطرح شد. رؤسای محلی ارمنی به ستایش از ارتش شوروی پرداخته در ضمن تنقید از تشکیلات اداری ایران، خواهان استقلال منطقه و الحاق آن به شوروی گردیدند.»[۵]

یکی دیگر از گروه‌های مهمی که در ناآرامی‌های اولیه‌ی آذربایجان نقش داشت «مهاجرین» بودند. کارگران ایرانی که در مناطق قفقاز مخصوصاً در مرکز جمهوری آذربایجان شوروی به کارگری مشغول بودند. با جنبش‌های انقلابی ایران و روسیه ارتباط داشته و از هواداران حزب کمونیست ایران محسوب می‌شدند. برخی از آنها بعدها به هواداری و عضویت حزب توده و فرقه‌ی دموکرات آذربایجان درآمدند.

پیشینه‌ی توسعه‌طلبی شوروی‌ها:

مناسب است نیم‌نگاهی به توسعه‌طلبی روس‌ها پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در ایران داشته باشم:

اولین تشکیلات کمونیستی ایران در سال ۱۹۱۷ میلادی در بادکوبه تأسیس شد که این تشکیلات در انقلاب روسیه حضور فعالی داشت و ریشه‌ی فعالیت‌های کمونیستی نیز در ایران بدان منتهی می‌شد.[۶] در دوره‌ی رضاشاه تلاش‌های آشکار و پنهان مأموران شوروی برای گسترش مرام کمونیسم، خطر عمده‌ای برای سلطنت اقتدارگرای استبدادی او محسوب می‌شد؛ از این رو خط‌مشی قاطع‌تری در برابر این فعالیت‌ها صورت گرفت که کم‌ترین آن تصویب قانون ممنوعیت فعالیت‌های کمونیستی در خرداد ۱۳۱۰ در مجلس شورای ملی بوده است. پس از آن گروهی از کمونیست‌ها به رهبری دکتر تقی ارانی دستگیر شدند که بعداً به گروه «پنجاه و سه نفر» شهرت یافتند.[۷]

علی‌رغم تبلیغات نوع دوستانه‌ی اتحاد جماهیر شوروی از اواسط دهه‌ی ۱۳۰۰ شمسی، فعالیت سازمان‌یافته‌ای آغاز گردید که هدف آن «یکی نمودن آذربایجان ایران با آذربایجان قفقاز بود». بنا به گزارش مأمور وزارت خارجه‌ی ایران در ایروان، کمیته‌ای که برای مرام فوق فعالیت می‌کرد عقیده داشت که قومیت و ملیت آذربایجان ایران و آذربایجان قفقاز- آران- به کلی از ملت فارس مجزا می‌باشد و لذا می‌بایست «این دو قسمت با هم متحد گشته، یک حکومت جمهوری شوروی تشکیل دهند». این کمیته در سال ۱۳۰۵ شمسی در تفلیس، ارمنستان و نخجوان شعباتی دایر کرده و مأمورینی را با وجه کافی به تبریز اعزام کرد که از آن جمله «کریم کریم‌اوف را با یک زن یهودیه و مقداری وجه برای تبلیغ به تبریز»[۸] فرستاد. فعالیت‌های کمونیستی نیمه‌ی اوّل سلطنت پهلوی اوّل در آذربایجان در ارتباط با این کمیته و شبکه قابل ارزیابی است.[۹]

انتخابات دوره‌ی چهاردهم مجلس شورای ملی در آذربایجان:

فرمان برگزاری انتخابات دوره‌ی چهاردهم در آخر خرداد ماه سال ۱۳۲۲ صادر شد. در این زمان سهیلی برای بار دوم به نخست‌وزیری رسیده و اعلام نمود: «من به این نتیجه رسیده‌ام که باید انتخابات کاملاً آزاد باشد تا ملت به حق مسلم و قانونی خود برسد و مردم از حق خود استفاده کنند… البته حکومت نظامی ملغی خواهد شد و از آزادی مجامع نیز جلوگیری نمی‌شود.»[۱۰]

علی‌رغم این ادعا، دلایل و مدارک متعددی دال بر دخالت عمال حکومتی و شخص نخست‌وزیر و وزیر کشور (تدین) و دربار در انتخابات حوزه‌های مختلف ارائه شده است.[۱۱]

از انتخابات مجلس چهاردهم، به عنوان طولانی‌ترین و رقابتی‌ترین و بنابراین با اهمیت‌ترین انتخابات در تاریخ ایران معاصر یاد شده است.[۱۲] این انتخابات در ۱۱ اسفند ماه سال ۱۳۲۲ (دوم مارس سال ۱۹۴۴٫ م) برگزار شد. در این زمان آذربایجان شرایط دیگری داشت. حضور پررنگ نیروهای نظامی شوروی در منطقه و ضعف مفرط دولت در این منطقه میدان وسیعی برای فعالیت عناصر و گروه‌های وابسته‌ی شوروی فراهم ساخته بود. از جمله‌ی احزاب فعال در انتخابات «کمیته‌ی ایالتی حزب توده در آذربایجان» بود که با انتشار نامه‌ی انتخاباتی و اوراق تبلیغاتی بدون هیچ‌گونه ممانعتی به تبلیغ کاندیداهای خود می‌پرداخت از جمله کاندیداهای مورد حمایت این حزب سید جعفر پیشه‌وری بود. انتخابات تبریز در روز مقرر (۱۷ اسفند ماه ۱۳۲۲) آغاز و هجده روز به درازا کشید. در جریان انتخابات نیروهای شوروی از کاندیداتوری ایپکچیان، ماشین‌چی و پیشه‌وری حمایت کردند.

حزب توده در تبلیغات رسمی خود با به تعویق افتادن برگزاری انتخابات مخالفت و عقیده داشت مجلس چهاردهم می‌بایستی با حضور نمایندگان آذربایجان افتتاح بشود. در مقابل عده‌ای هم عقیده داشتند این انتخابات بعد از عید در سال ۱۳۲۳ برگزار گردد. برابر سندی که از مکاتبات شهربانی آذربایجان با استانداری و از آرشیو مرکز اسناد ملی شمال غرب کشور استخراج شده است معلوم می‌شود که شهربانی آذربایجان به دلیل بروز پاره‌ای مشکلات مملکتی تعویق انتخابات را صحیح ارزیابی نکرده و شاید به همین دلیل هم دولت با تأخیر بیش ازحد انتخابات مذکور موافقت نکرده است.[۱۳]

در جریان برگزاری انتخابات چهاردهم در تبریز، استاندار وقت آذربایجان، (سرلشکر مقدم) ترتیبی اتخاذ کرد تا شعب اخذ رأی همزمان با تعطیلی کارخانجات و محیط‌های کارگری تعطیل شوند تا کارگران که عمدتاً از کاندیداهای حزب توده حمایت می‌کردند نتوانند در انتخابات شرکت کنند و نیروهای شوروی در تبریز هم برای استعفای سرلشکر مقدم تلاش و کامیون‌های خود را برای انتقال کارگران به حوزه‌های رأی‌گیری بکار گرفتند.

در شمارش نهایی ۹ نفر از کاندیداها به نام‌های: ۱) سید جعفر پیشه‌وری، ۲) رحیم خویی، ۳) امیر نصرت اسکندری، ۴) صادقی، ۵) ثقـﺔالاسلامی، ۶) سرتیپ‌زاده، ۷) مجتهدی، ۸) پناهی و ۹) ایپکچیان به مجلس راه یافتند. امّا پس از حضور آنان در مجلس اعتبارنامه‌ی سید جعفر پیشه‌وری و رحیم خویی در جلسه‌ای که آکنده از صف‌آرایی موافقین و مخالفین و زد و بندهای پشت پرده بود رد شد.

برای ردّ اعتبارنامه‌ی این دو نفر دلایل قانع‌کننده‌ای ارائه نشد، بلکه با قبول اعتبارنامه‌ی دیگر نمایندگان آذربایجانی بر درستی انتخابات تبریز صحه گذاشتند.

ردّ اعتبارنامه‌ی پیشه‌وری در این دوره‌ی مجلس به همراه حوادث بعدی از جمله موضوع مطرح شدن امتیاز نفت شمال، توافق سه جانبه‌ی دول متفقین در مورد تخلیه‌ی ایران بعد از ۶ ماه از پایان جنگ نکته‌ی عطفی برای آغاز وضعیتی جدید در آذربایجان گردید.

تشکیل فرقه‌ی دموکرات آذربایجان:

همزمان با رد اعتبار و بازگشت پیشه وری به تبریز دستوراتی از سوی استالین برای تأسیس فرقه‌ی دموکرات آذربایجان صادر شده بود[۱۴] موضوع مهم آنکه در چنین شرایطی سید جعفر پیشه‌وری که هم سابقه‌ی فعالیت‌های کمونیستی داشت و هم از زندانیان روزگار رضاشاه بود برای رهبری و هدایت جریانی که از سال‌های قبل تدارک دیده شده بود با چنین پیش‌آمدی چهره‌ی بسیار مناسبی تشخیص داده شده در اسناد متعددی که اکنون در دسترس پژوهشگران قرار دارد با حجم انبوهی از گزارش‌ها مواجه هستیم که بسترسازی‌های فکری و فرهنگی نیروهای اشغالگر روسی را نشان می‌دهد.[۱۵] فعالیت‌های فرهنگی گسترده چون تشکیل انجمن‌های فرهنگی، اجرای کنسرت موسیقی، نمایش فیلم، انتشار کتاب و روزنامه در تیراژ وسیع، پخش برنامه‌های رادیویی، اجرای نمایش‌نامه‌ها، … در اقصی‌نقاط آذربایجان از بدو ورود ارتش سرخ به ایران توسط نیروهای متخصص اطلاعاتی و امنیتی فرهنگی آغاز شده بود.[۱۶]

جریان تشکیل فرقه‌ی دموکرات آذربایجان در اواخر دوره‌ی چهاردهم مجلس شورای ملی در تبریز اتفاق افتاد.[۱۷] اگرچه هسته‌های اولیه‌ای که فرقه‌ی دموکرات آذربایجان را تشکیل دادند از نیروهای طرفدار اتحاد جماهیر شوروی و وابستگان به حزب توده‌ی ایران بودند امّا فرقه‌ی دموکرات آذربایجان آن‌گونه که بعضی‌ها فکر می‌کنند صرفاً شاخه‌ی ایالتی حزب توده‌ی ایران در آذربایجان نبود. بلکه اساساً کمیته‌ی مرکزی حزب توده قبلاً در جریان تشکیل این فرقه قرار نگرفته و ای بسا وقتی با انحلال کمیته‌ی ایالتی حزب توده در آذربایجان و تشکیل فرقه‌ی دموکرات مواجه شد، متعجب و بعضاً با این جریان مخالفت نمود و امّا در سایه‌ی حمایت و فشار شوروی مجبور به همراهی با این قضیه شده و به طور ضمنی از تشکیل آن حمایت کرد.[۱۸]

از نظر پیشه‌وری هم، فرقه‌ی دموکرات همان کمیته‌ی ایالتی حزب توده در آذربایجان نبود. او با صراحت تمام در توصیف اقداماتی که به تشکیل فرقه‌ی دموکرات منجر شد، می‌نویسد: «… در آن موقع در آذربایجان جز حزب توده تشکیلات سیاسی دیگری وجود نداشت. این سازمان در نتیجه‌ی مبارزه‌ی چند ساله‌ی خود فرسوده و بدنام شده بود. جبهه‌ی آزادی که بر اثر زحمات من و شبستری به وجود آمده بود عده‌ای از آزادی‌خواهان قدیمی و مشروطه‌چی‌ها عضویت آن را داشتند با آنکه آلودگی نداشت، مع‌هذا فاقد قدرت مبارزه بود. پس از مذاکرات مفصلی که سه روز تمام بین من و شبستری و صادق پادگان ادامه یافت، بالاخره تصمیم گرفتیم فرقه‌ی دموکرات آذربایجان را ایجاد کنیم…»[۱۹]

با این حال حزب توده در نتیجه‌ی فشار شوروی مجبور به تأیید فعالیت‌های فرقه‌ی دموکرات آذربایجان گردید. این حزب که قبلاً در جریان اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی برخلاف مواضع قبلی‌اش که اعطای هرگونه امتیاز نفتی به بیگانگان را نفی می‌کرد تغییر موضع داده بود. با تأیید فرقه‌ی دموکرات آذربایجان، هیچ تردیدی برای تحت نفوذ شوروی بودن حزب توده‌ی ایران باقی نگذاشت.

در کتاب دکتر جمیل حسنلی براساس اسناد جریان پشت پرده‌ی فرقه‌ی دموکرات براساس اسناد محرمانه به خوبی ترسیم شده است. در حالی که در اخبار درج شده در «نشریه آذربایجان» ارگان رسمی فرقه‌ی دموکرات هیچ رد و نشانه‌ای از نقش روس‌ها یافت نمی‌شود.[۲۰]

داستان تشکیل فرقه‌ی دموکرات آذربایجان در شماره‌ی اوّل دوره‌ی دوم روزنامه‌ی آذربایجان به تاریخ چهارشنبه ۱۴ شهریور سال ۱۳۲۴ هجری شمسی در تبریز منتشر گردید، چنین درج شده است:

«فرقه‌ی میزایشه باشلادی، دوشنبه گونی فرقه‌ی مزن مرام‌نامه سی انتشار تاپدی…» که ترجمه‌ی آن چنین است: «در روز دوشنبه مرام‌نامه قرقه‌ی ما (دموکرات) انتشار یافت و دعوت ما از طرف مردم با استقبال وسیع و گسترده مواجه شد…»[۲۱] در اجرای نقشه دقیق طراحی شده در مسکو روز ۲۲ شهریور ساعت ۱۷ مؤسسین فرقه‌ی دموکرات آذربایجان در منزل آقای نظام‌الدوله رفیعی واقع در ششگلان تبریز حاضر و پس از مذاکرات زیاد پیرامون وظایف فوری و فوتی کمیته‌ی تشکیلات مرکزی و تهیه‌ی وسایل تشکیل کنگره‌ی حزب به انتخاب کمیته‌ی تشکیلات مرکزی حزب مبادرت کرده، در نتیجه ۹ نفر از مؤسسین، با رأی مخفی به کمیته‌ی تشکیلات موقتی انتخاب گردیدند.[۲۲]

روزنامه‌ی آذربایجان در شماره‌ی ۵ خرداد در دوازدهمین روز تشکیل فرقه‌ی دموکرات خبر از درخواست الحاق سازمان ۶۰ هزار نفری تشکیلات ایالتی حزب توده به فرقه‌ی دموکرات آذربایجان داد. این اقدام توده‌ای‌ها موفقیت بزرگی برای حرکت جدید پیشه‌وری و دوستان وی در آذربایجان محسوب می‌شد. مضافاً اینکه از همین تاریخ روزنامه‌ی آذربایجان که به صورت دو هفته یکبار منتشر می‌شد وارد انتشار روزانه‌ی خود گردید.

روز جمعه ۳۰ شهریور ماه سال ۱۳۲۴ اتحادیه‌ی کارگران آذربایجان که توسط محمد بی‌ریا (باقرزاده) رهبری می‌شد در سالن شیر و خورشید تبریز با حضور طرفداران خود نشستی برگزار کرده، طرفداری خود را از تشکیل فرقه‌ی دموکرات آذربایجان اعلام نمود.

نخستین جلسه‌ی کنگره‌ی فرقه‌ی دموکرات آذربایجان به دستور روس‌ها روز سه‌شنبه ۱۰ مهر ماه ۱۳۲۴ در سالن دبیرستان فردوسی تبریز که تعداد آنها به ۱۰۶ نفر بالغ می‌گردید، تشکیل یافت. در این کنگره، اشخاص متعددی از شهرها و روستاهای مختلف آذربایجان حضور داشتند. … در این جلسه پیشه‌وری با تشریح اهداف فرقه و قسمت‌های مختلف مرام‌نامه‌ی فرقه که در ۴۸ ماده تنظیم شده بود تصویب آن را از کنگره درخواست نمود. اولین کنگره‌ی فرقه‌ی دموکرات آذربایجان بعد از سه روز جلسه، سخنرانی و بحث با قبول تمامی بی‌قید و شرط مواد مرام‌نامه‌ی پیشنهادی را تصویب و روز پنج‌شنبه ۱۲ مهر سال ۱۳۲۴ پایان یافت.

مرام‌نامه‌ی فرقه‌ی دموکرات آذربایجان که در شماره‌ی ۲۴، مورخه‌ی چهارشنبه ۱۸ مهر، ۱۳۲۴ روزنامه‌ی آذربایجان درج و منتشر گردید، شامل یک مقدمه و مسائل عمومی سیاسی، مسائل مربوط به اقتصاد و تجارت، مسائل مربوط به کشاورزی، مسائل مربوط به معارف و آموزش، مسائل مربوط به بهداشت عمومی، مسائل مربوط به ادبیات و هنر و مطبوعات، مسئله‌ی ملی و مسائل مربوط به محاکم قضایی و در نهایت در خصوص مسائل مربوط به ارتش بود. مطالب مربوط به موضوعات مذکور در ۱۰ بند تنظیم یافته بود.[۲۳]

همزمان با اقدامات سیاسی که توسط عوامل اطلاعاتی شوروی چون ابراهیم‌اوف، نوروزاوف و دیگران در جریان بود. شوروی‌ها برای اسکات عشایر شاهسون به ارعاب و تهدید سران عشایر پرداختند تا فرقه‌ی دموکرات هیچ معارض ایران‌گرایی نداشته باشد نقش عشایر ایران دوست شاهسون در مبارزات ضدبیگانه خود فصل درخشانی از تاریخ آذربایجان است که در منابع دیگر به آن پرداخته شده است.[۲۴] اتحاد جماهیر شوروی برای انجام پرده‌ی آخر نقشه به تسلیح گسترده‌ی فرقه‌ی دموکرات پرداخت.

همزمان با الحاق حزب توده‌ی آذربایجان به فرقه در مهر ماه سال ۱۳۲۴ «تقاضانامه‌ای درباره‌ی فرستادن سلاح» از طرف رئیس اطلاعات مقیم آذربایجان به باقراوف ارسال شد. طبق اسناد کتاب دکتر حسنلی، پخش سلاح در میان اهالی چنین برنامه‌ریزی شده بود: «تبریز و اطراف آن ۲۰۰۰ قبضه؛ اسکو و اطراف آن ۱۰۰۰ قبضه؛ ارونق، صوفیان، شبستر، شرفخانه و خامنه ۱۰۰۰ قبضه؛ مهرانرود و حومه ۱۰۰۰ قبضه؛ میانه، گرمرود ۱۰۰۰ قبضه؛ سراب و روستاهای اطراف ۱۰۰۰ قبضه؛ اردبیل، مشکین‌شهر، خلخال، گرمی، نمین، پیله‌سوار و آستارا ۲۰۰۰ قبضه؛ مراغه و اطراف آن ۱۵۰۰ قبضه؛ ملک کندی و میاندوآب ۵۰۰ قبضه؛ مرند، جلفا و علمدار ۱۰۰۰ قبضه؛ ماکو و اطراف آن ۱۰۰۰ قبضه؛ خوی و سلماس ۱۰۰۰ قبضه؛ رضائیه و اطراف آن ۱۰۰۰ قبضه و اهر و ارسباران ۲۰۰۰ قبضه».[۲۵]

اولین گزارش‌هایی که از توزیع سلاح توسط عوامل شوروی در آذربایجان وجود دارد، به شب ۲۴ آبان ۱۳۲۴ باز می‌گردد. طبق گزارش فرمانده‌ی ژاندارمری سراب، مقامات شوروی دو کامیون اسلحه را در آق داغ حدود سراب، به اعضای فرقه تحویل دادند. در همین روز، یکصد نفر مسلح فرقه نیز در منطقه مشاهده شد. در محال دیزمار، عجبشیر و مراغه هم سلاح‌هایی توزیع شد و در مراغه نیروهای شوروی از اعضای مسلح فرقه در مقابل نیروهای دولتی حمایت علنی و صریحی داشته‌اند. همزمان با توزیع سلاح توسط شوروی و مسلح شدن اعضای فرقه، سیم‌های تلگراف مناطق نیز قطع گردید. از روز ۲۲/۸/۱۳۲۴ «مقامات مربوط به شوروی حتی از خروج یک نفر ژاندارم از تبریز جلوگیری و خروج، محتاج پروانه‌ی عبور می‌باشد که از دادن آن هم به عناوین مختلف خودداری و به دفع‌الوقت می‌گذرانند و به طوری که از مراغه اطلاع داده شد در حدود یک هزار نفر از اطراف خوشه‌مهر از عمارت اربابی مشیر اسلحه اخذ و آماده‌ی حمله به مراغه و بناب هستند…»[۲۶]

در گزارش خیلی فوری و محرمانه که از اردبیل به ریاست ژاندارمری کل کشور مخابره شد، اطلاعات دقیق‌تری در مورد ارسال و توزیع سلاح بین اعضای فرقه توسط نیروهای شوروی وجود دارد. در این گزارش آمده بود که در «لیله ۲۵/۸/۲۴ از طرف حزب دموکرات تعداد زیادی اسلحه‌ی برنو و سلاح خودکار مابین رعایای اطراف اردبیل و خلخال و سراب و میانه و تمام نقاط آذربایجان پخش [شده است] به طوری که اطلاع رسیده، در حدود ۹۰ کامیون اسلحه که روی او را علف ریخته بوده‌اند از خط آستارا به اردبیل رسیده و بین رعایا پخش [شده است]، گویا تعداد ۴۰ هزار قبضه تفنگ در آذربایجان تقسیم شده است.» در ادامه‌ی این گزارش از نحوه‌ی توزیع اسلحه در گرمرود و میانه، مقاومت دسته‌ی ژاندارمری سراب به فرماندهی ستوان یکم فاطمی در مقابل فرقه و کشته شدن وی و همچنین وضعیت اردبیل و خلخال سخن رفته است.[۲۷] علاوه بر این گارد ملی مراغه با سلاح‌های اهدایی استالین، توسط فرقه‌ی دموکرات ایجاد شد.[۲۸] توزیع گسترده‌ی سلاح و ظهور گروه‌های مسلح در سطح آذربایجان توسط مقامات مسئول، به تهران گزارش شد. غروب روز ۲۵ آبان جلسه‌ی فوق‌العاده‌ی هیأت وزیران تشکیل شد و سرلشکر ریاضی وزیر جنگ درباره‌ی مسلح شدن اهالی آذربایجان و آغاز غائله گزارش داد. «در این جلسه تصمیم گرفته شد بعد از مطلع کردن شاه از اوضاع آذربایجان با مقامات سفارت شوروی در تهران مذاکراتی شود.»[۲۹] تغییر رفتار و دخالت‌های علنی ارتش سرخ در امور آذربایجان از یک سو و خوش‌رقصی‌های حزب توده و فرقه‌ی دموکرات از سوی دیگر اسباب خشم و نفرت مردم را فراهم آورده بود.[۳۰]

در کنار ارسال گسترده‌ی اسلحه تحت چتر حفاظتی ارتش سرخ، گروه‌های امنیتی شوروی نیز جهت انجام عملیات‌های تروریستی به ایران اعزام شدند. در بخشی از اسناد موجود آمده است که «در میانه انصاری، مالک معروف؛ در زنجان رهنما، یکی از افراد نزدیک به محمود ذوالفقاری و آقا احمد آقا اللهیاری مالک روستای نقذوز به دست گروه‌های تروریستی اعزامی از شوروی به قتل رسیده‌اند.»[۳۱] به نظر می‌رسد ترور بیش از ۲۰ نفر در شهرستان مرند از جمله حجت‌الاسلام رفیعیان کار این تیم تروریستی باشد که قبل از ۲۱ آذر ۱۳۲۴ صورت گرفت.[۳۲]

برگزاری انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی یکی از درخواست‌های جدی فرقه‌ی دموکرات آذربایجان بود به همین خاطر فرقه‌ی دموکرات رأساً تصمیم به برگزاری انتخابات مذکور گرفته و انتخابات را از روز شش آذر در مناطق مختلف آذربایجان برگزار نمود. یکی از اقدامات فرقه‌ی دموکرات آذربایجان که چند روز قبل از ۲۱ آذر سال ۱۳۲۴ یعنی در ۱۴ آذر عملی گردید و شائبه‌ی تحریکات وسیع و پر دامنه‌داری را به وجود آورد جریان به مسابقه گذاشتن سرود ملی آذربایجان توسط فرقه بود. اقداماتی از این دست خبر از تصمیم مهمی برای روزهای منتهی به ۲۱ آذر سال ۱۳۲۴ می‌داد که همان طور هم شد. نمایندگان منتخب برای ساعت ۵ صبح روز چهارشنبه ۲۱ آذر سال ۱۳۲۴ به تبریز دعوت شدند. آنها در همین روز با تشکیل حکومت ملی آذربایجان به رهبری پیشه‌وری موافقت نمودند و پیشه‌وری هم در بعد از ظهر همان روز فهرست کابینه‌ی خود را به آن مجلس معرفی نمود. او خود را به عنوان باش وزیر (نخست‌وزیر) در صدر لیست هیأت وزیران معرفی کرده بود.

بدین ترتیب حوادث آذربایجان وارد مرحله‌ی بحرانی خود شد. روز ۲۲ آذر فرماندهی لشکر سه آذربایجان (سرتیپ درخشانی) تصمیم به تسلیم پادگان به حکومت فرقه و اجتناب از درگیری گرفت. دولت حکیمی (نخست‌وزیر وقت ایران) تصمیم گرفت یگان‌هایی از ارتش را برای پایان دادن به فعالیت فرقه‌ی دموکرات و یا حداقل برای به کنترل آوردن اوضاع، به تبریز اعزام نماید. امّا نیروهای اعزامی در شش کیلومتری شهر قزوین (شریف آباد) توسط قوای اشغالگر شوروی متوقف گردیدند. بدین ترتیب حمایت علنی اتحاد جماهیر شوروی از فرقه‌ی دموکرات آذربایجان معلوم گردیده و رهبران و سرکردگان فرقه فرصت لازم برای اجرای برنامه‌های خود را که یقیناً در هماهنگی کامل و با شوروی طراحی می‌شد، پیدا کردند. خبر سقوط آذربایجان و وضعیت پیش‌آمده را روزنامه‌ی کیهان در شماره‌ی ۸۳۷ خود چنین آورده است:

«در ظرف سه روز تعطیلی ایام سوگواری حوادث بزرگی در ایران روی داد که ممکن است، جریان تاریخ کشور ایران را کاملاً تغییر دهد، روز پنج‌شنبه در حدود دو ساعت پس از ورود آقای بیات (استاندار آذربایجان) به تهران، شهر تبریز سقوط کرد و پادگان آن شهر به دموکرات‌ها تسلیم شد. مجلس شورای ملی برای رسیدگی به اوضاع، جلسه‌ی محرمانه‌ای تشکیل داد و آقای بیات اوضاع حقیقی آذربایجان را گزارش داد. … برخی می‌گویند که آقای بیات تأکید کرده است که نهضت دموکرات را هیچ روی نمی‌توان منتسب به روس‌ها نمود، بلکه یک جنبش آزادی‌خواهانه‌ایست که به زودی امواج آن سرتاسر ایران را فرا خواهد گرفت و بهتر است دولت با این جنبش هماهنگ شود، دست به اصلاحات اساسی زند و در تعقیب این گزارش، نمایندگان سازش حاصل کرده‌اند، که یک دولت اصلاح‌طلب نیرومندی به وجود آید و بی‌درنگ شروع به اقدامات اساسی نماید و گویا سازش حاصل کرده‌اند که بهتر است زمام امور به دست آقای قوام‌السطنـﺔ بیافتد. شایعات دیگر حاکی است که آقای بیات تأکید کرده است که نهضت دموکرات‌ها را نمی‌توان یک جنبش ملی دانست و بیم آن می‌رود که آذربایجان از حیطه‌ی تصرف ایران خارج شود.»

 

[۱] . برگرفته ازکتاب : نقش آذربایجان در تحکیم هویت ایران، تهران، معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و دانشگاه پیام نور نقده، ۱۳۸۷

[۲]. به نقل از ملازاده، حمید، سیری در کوچه‌های خاطرات، تبریز: انتشارات ارگ، ۱۳۷۳، صص ۲۲- ۱۹٫

[۳]. گزارش وابسته‌ی مطبوعاتی سفارت انگلیس در ایران، اکتبر ۱۹۴۱ (۱۲ مهر ۱۳۲۰) به نقل از «ایران و جنگ سرد و بحران آذربایجان»

[۴]. برای اطلاع بیشتر ر ک به: نظری غازیانی، محمود، گماشتگی‌های نافرجام، تهران: مؤسسه‌ی رسا، ۱۳۷۶٫

[۵]. فاوست، لوئیس، ایران و جنگ سرد (بحران آذربایجان ۲۵- ۱۳۲۴)، ترجمه‌ی بیات، کاوه، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۱، ص ۳۹٫

[۶]. ر ک به: تقی. ا، ابراهیموف، پیدایش حزب کمونیست ایران، ترجمه‌ی ر. و رادنیا، تهران، گونش ۱۳۶۰٫

[۷]. اسنادی از روابط ایران و شوروی (در دوره‌ی رضاشاه ۱۳۰۴- ۱۳۱۸ هـ . ش)، به کوشش محمود طاهراحمدی، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۴، مقدمه صفحه‌ی بیست و سه و بیست و چهار. در مورد فعالیت‌های کمونیستی در ایران ر ک به: فعالیت‌های کمونیستی در دوره‌ی رضاشاه، به کوشش کاوه بیات، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۰

[۸]. اسنادی از روابط ایران و شوروی، پیشین، ص ۱۲، سندهای ۱۶ و ۱۷٫

[۹]. گزارش بسیار مهم فعالیت‌های کمونیستی در حدود آذربایجان به ویژه اردبیل، نمین و آستارا در سال ۱۳۰۹ از آن جمله است. (فعالیت‌های کمونیستی در دوره‌ی رضاشاه، صص ۳۷- ۲۵٫ اسناد شماره‌ی ۳۹ الی ۴۲).

[۱۰]. روزنامه‌ی اطلاعات، شماره‌ی ۵۱۸۵، مورخ ۱۱/۰۳/۱۳۲۲

[۱۱]. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به گذشته چراغ راه آینده است، تهران، انتشارات جامی، ص ۱۹۶٫

[۱۲]. آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه‌ی گل‌محمدی، فتاجی، احمد، محمدابراهیم، تهران: نشر نی، ص ۲۲۸٫

[۱۳]. سازمان اسناد ملی شمال غرب کشور، شماره‌ی ردیف ۰۰۵۰۰۰۳۰۷ محل در آرشیو ۵۰۸، آ، ۳، ب، ۱٫

[۱۴]. ر ک به: جمیل حسنلی، فراز و فرود فرقه‌ی دموکرات آذربایجان، به روایت اسناد محرمانه‌ی آرشیوهای اتحاد جماهیر شوروی، ترجمه‌ی منصور همامی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳٫

[۱۵]. ر ک به: سازمان اسناد و کتابخانه‌ی ملی ایران، آرشیو اسناد، اسناد غائله‌ی آذربایجان.

[۱۶]. فراز و فرود فرقه‌ی دموکرات، پیشین، صص ۱۸- ۱۷٫

[۱۷]. پیشه‌وری در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ با انتشار بیانیه‌ای، تأسیس فرقه‌ی دموکرات آذربایجان را رسماً اعلام کرد. این بیانیه در همان زمان تخت عنوان «شهریور ۱۲ نجی سی» چاپ و منتشر شد.

[۱۸]. برای اطلاعات بیشتر ر ک به خاطرات سیاسی ایرج اسکندری، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۲، ص ۱۷۱٫

[۱۹]. خلیل ملکی در خاطراتش به تلاش‌هایی که برای مقابله با فعالیت‌های تبلیغاتی گروه رقیب به عمل آورد اشاره می‌کند. یک نمونه‌ی آن عبارت بوده است از جابجایی تصویر استالین در مقر حزب با عکس‌هایی از مشروطه‌طلبان آذربایجانی نظیر ستارخان و باقرخان (نگاه کنید به خاطرات خلیل ملکی)

[۲۰]. فراز و فرود فرقه‌ی دموکرات، پیشین، صص ۷۱- ۵۱٫

[۲۱]. روزنامه‌ی آذربایجان، شماره‌ی ۴، از دوره‌ی دوم، یکشنبه ۲۵ شهریور، ۱۳۲۴، ص ۱٫

[۲۲]. همان، ص ۴٫

[۲۳]. برای مطالعه‌ی مفاد مرامنامه به روزنامه‌ی آذربایجان، شماره‌ی ۲۴، مورخه‌ی ۱۸ مهرماه ۱۳۲۴ رجوع شود.

[۲۴]. ر ک به: میرنبی عزیززاده، تاریخ دشت مغان، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۵٫

[۲۵]. حسنلی، پیشین، ص ۶۴٫

[۲۶]. سند شماره‌ی ۱۰۶ از اسناد کتاب زیر چاپ «پیدایش فرقه‌ی دموکرات به روایت اسناد و خاطرات»، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ معاصر ایران.

[۲۷]. سند شماره‌ی ۱۰۷ از مجموعه‌ی پیشین.

[۲۸]. سند شماره‌ی ۱۰۸ از مجموعه‌ی پیشین.

[۲۹]. حسنعلی، پیشین، ص ۶۸٫

[۳۰]. سند شماره‌ی ۱۰۹ از مجموعه‌ی پیشین.

[۳۱]. حسنعلی، پیشین، ص ۶۷٫

[۳۲]. حجت‌الاسلام شهید رفیعیان، پدر دکتر اسماعیل رفیعیان از رجال علمی و فرهنگی آذربایجان.

درباره‌ی روابط عمومی موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن

همچنین ببینید

انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و فروپاشی سلطنت خاندان رومانف

انقلاب ۱۹۰۵ روسیه اگرچه شکست خورد و در ظاهر تزار و رژیم سلطنتی او با …