«جوادخان گنجهای[۱] فرزند شاهوردیخان، از خاندان زیاد اوغلی قاجار از طایفه اسکندرلو تیره قوانلو این قاجار بود.» (جهانسوز، خردادماه۱۳۳۳: صفحه ۳۰ تا ۳۲)
پدران جوادخان آنطور که خود او نیز اشاره کرده، در مناطقی از گرجستان نیز علاوه بر گنجه حاکم بودهاند. جوادخان در جواب نامه سیسیانوف به این مورد اشاره کرده و خطاب به سیسیانوف مینویسد:
«نوشته بودی که گنجه تابع گرجستان بود، این سخن را هیچکس نشنیده است اما پدران ما که عباسقلیخان[۲] و سایرین باشند، در گرجستان حاکم بودهاند». (اداره انتشار اسناد، ۱۳۷۲: صفحه ۱۵۸) جوادخان گنجهای در آغاز حکومت آقامحمدخان قاجار، همچنان به حکومت ارثی خود در گنجه ادامه میداد، اندکی قبل از آمدن آقامحمدخان قاجار به قفقاز «(یولون) و «الکساندر)[۳] پسران پادشاه گرجستان به گنجه لشگر کشیده و در آنجا تاخت و تاز کرده بودند.» (نفیسی، ۱۳۳۵: صفحه ۳۱۲) «در هنگامی که آقامحمدخان قاجار در سال ۱۲۰۷ به سلیمانخان[۴] (دائی خود) فرمان حرکت به آذربایجان و قرهباغ را داد و سلیمانخان به منظور تنبیه ابراهیم خلیلخان جوانشیر حاکم قرهباغ وارد تبریز شد، جوادخان گنجهای به همراه دیگر بزرگان و خوانین آن حدود به خدمت سلیمانخان آمده به انجام خدمات دیوانی اشتغال و اقدام نمود.» (ساروی، ۱۳۷۱: صفحه ۲۴۱) تاخت و تازهای گرجیان در گنجه و ادامه سرپیچی ابراهیم خلیلخان جوانشیر در قرهباغ، موجب آن شد که «در شوال سال ۱۲۰۹ هجری قمری برابر با ماه مه ۱۷۹۵ میلادی، آقامحمدخان به قفقاز لشگر کشید و شهر شوشی مرکز قرهباغ را محاصره کرد. در ساحل ارس جوادخان حاکم گنجه باز هم به حضور آقامحمدخان رسید و به پیشواز وی رفت و وی به او احترام بسیار کرد و حتی او را عمّ خود خواند. جوادخان به وی شکایت برد و او را برانگیخت تا به کرتیل[۵] حمله ببرد، بدینگونه سبب حمله آقامحمدخان، نهتنها نافرمانی آراکلی حاکم گرجستان بود، بلکه حمله به شهر گنجه نیز موجب این حمله گردیده بود.» (نفیسی، ۱۳۳۵:۳۱۶) طبق روایت دیگر: «جوادخان با هزار تن ملازم و پیشکش مرغوب به همراه دیگر بزرگان قفقاز به حضور پادشاه رسید. آقامحمدخان پس از آنکه شوشی را محاصره نمود، نامهای خطاب به آراکلی حاکم گرجستان نوشته و او را به تبعیت از پادشاه ایران فراخواند و ضمن آن در آخر نامه خود نوشت: «چون نظر به قواعد و قرارداد قدیم گرجستان متعلق به ملوک ایران میباشد، چنانچه از عهد شاه اسماعیل صفوی تا آغاز دولت همایون. بنابراین، طریقه خردمند و روش عقلپسندی این است که آن ولایتپناه، متوجه پایه سریر و مهیای ادراک عز بساطبوسی گردد و باز به مرجع خود رجوع نماید.» (ساروی، ۱۳۷۱، صفحه ۲۷۰ و ۲۷۲) «بیتوجهی اراکلی به نامه شاهنشاه ایران و اینکه نوشت که سلطنت کاترین دوم را به رسمیت میشناسد، موجب آن شد که آقامحمدخان در سال ۱۲۰۹ به گرجستان لشگر کشیده و تفلیس را فتح و هراکلی را سرکوب نماید. تعداد لشکریان آقامحمدخان در این حمله ۶۰ هزار نفر بود. قوای ایران از سه جبهه شیروان و داغستان، ایروان و قرهباغ با نقشه نظامی کاملاً محرمانه به گرجستان حمله نمود. پس از این فتح و انقیاد ایالات شمال غربی ایران، آقامحمدخان در ۱۲ رمضان ۱۲۱۰، مطابق ۲۱ مارس ۱۷۹۶ میلادی در تهران تاجگذاری نمود.» (اداره انتشار اسناد، ۱۳۷۲: صفحه ۱۱) آقامحمدخان روز تاجگذاری خود را در آغاز سال ۱۱۷۵ خورشیدی و در روز اول فروردین (روز عید نوروز) برگزار نمود. یک سال پس از تصرف تفلیس که با حمایت از جوادخان گنجهای انجام شد، طبق روایات گرجی: «در سال ۱۲۱۰ هجری قمری (۱۷۹۶ میلادی) ابراهیم خلیلخان حاکم قرهباغ گنجه را محاصره کرد و چون جوادخان، حاکم گنجه را سبب حمله آقامحمدخان به تفلیس و شوشی میدانست از آراکلی نیز یاری خواست و او آلکساندر و نوهاش داوید را به یاری او فرستاد و ایشان شهر گنجه را گرفتند و تنها نتوانستند ارگ شهر را بگیرند و آن را آتش زدند و مردم گنجه شکست خوردند و سرانجام در ماه مه ۱۷۹۶ (ذیالقعده ۱۲۱۰) آراکلی به گنجه آمد و ۱۰۰۰ تن اسیری را که در استیلای آقامحمدخان گرفتار شده بودند آزاد کرد و خراج بر آن شهر بست. در همین اوقات سپاهیان روس به فرماندهی والرین زوبوف، دربند، شماخی، باکو، سالیان، شکی، و شروان را گرفتند و زوبوف هزار تن را به فرماندهی ژنرال میخائیلویچ کورسکوف مأمور گنجه کرد و او آن شهر را بیمانع گرفت و یک فوج سرباز در آن شهر ساخلو گذاشت و بقیه سپاهیان به تفلیس برگشتند. در این هنگام آقامحمدخان قاجار در خراسان بود و چون این خبر را شنید، دوباره عزم جنگ نموده و به طرف آذربایجان و قفقاز رهسپار شد.» (نفیسی، ۱۳۳۵: صفحه ۳۱۵ و۳۱۶) در ساحل ارس، جوادخان گنجهای به همراه دیگر بزرگان قفقاز به خدمت شاهنشاه ایران رسیده، آمادگی خود را جهت نبرد اعلام کردند. فتحالله بن محمدتقی ساروی در تاریخ محمدی (احسنالتواریخ)، تجاوزات و تحرکات روسها را در دستاندازی به ولایات و ایالات ایران که منجر به لشگرکشی مجدد آقامحمدخان میگردد برشمرده و چنین مینویسد: «در سال ۱۲۱۱ جماعت روس به روش اواخر ایام سلطنت صفویه به عزم افساد روی به گیلان نهادند، گماشتگان حضرت سلطانی، چهل تن از ایشان را گرفته به دربار خسروی آوردند، و در تهران همگی را گردن زدند، این مرحله لشگری بسیار بااستعداد و تدارک از حد افزون به عزم تلافی به خاک ایران حرکت نمودند …. بر این نهج شد که (شاهنشاه) رایات ظفر طراز را به سمت آذربایجان متوجه ساخته از آن راه به قراری که سامان ایران و روس است تشریف بردند که روسیه را تنبیه بلیغ و گوشمال حقیق از تیغ بیدریغ دهند. پس در بیست و پنجم ماه ذیقعده (۱۲۱۱)، با دبدبه و شوکت خاقانی و طنطنه و حشمت قاآنی از دارالسلطنه تهران نهضت فرموده …. در ساحل رود ارس …؟… جوادخان گنجهای به شرف حضور مشرف شدند و عرایض عبودیت به آستان شاهی رساندند». (ساروی، ۱۳۷۱: صفحه ۲۹۸)پس از ورود آقامحمدخان به ماورای ارس او قصد حمله به شوشی را نمود، «ابراهیم خلیلخان پسر پناهخان به شنیدن این خبر به بیلقان گریخت و آقامحمدخان شوشی را متصرف شد و سپس تصمیم گرفت مردم کرتیل و کاخت را تنبیه کند که این امر میسر نشد، زیرا او در شب ۱۲ ژوئن ۱۷۹۷ برابر با دهم محرم سال ۱۲۱۲ هجری قمری در قلعه شوشی به قتل رسید.»[۶] (نفیسی، ۱۳۳۵: صفحه ۳۱۶)
همانطور که ملاحظه میشود در تمام این جنگها، جوادخان گنجهای، همواره در خدمت لشگریان ایران و سپاهیان آقامحمدخان بوده است. پس از فوت آقامحمدخان و در آغاز شاهنشاهی فتحعلیشاه قاجار حکومت جوادخان گنجهای در گنجه ادامه داشت، ولی همواره او و شهر گنجه در معرض خطر هجوم نیروهای روسی که در تفلیس و در قُرب گنجه مستقر شده بودند، قرار داشت. در اینجا لازم است قبل از اینکه به جنگ گنجه بپردازیم به علل حضور نیروهای روس در مناطق شمالی ایالت گنجه یعنی در گرجستان و تفلیس اشاره نماییم.
۱ ـ ن.ک به: سعید نفیسی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، جلد اول، (از آغاز سلطنت قاجاریه تا پایان جنگ نخستین با روسیه)، مؤسسه مطبوعاتی شرق، تهران، ۱۳۳۵، ص۳۱۲٫
نام جد جوادخان نیز شاهوردی سلطان بود که نزد شاه اسماعیل صفوی مقام والایی داشت. محمد معصوم بن خواجگی اصفهانی در کتاب خلاصـﺔالسیر (تاریخ روزگار شاه صفی صفوی)، انتشارات علمی،تابستان ۱۳۶۸، در ذکر اوصاف شهر گنجه و ذکر احوال سلسله زیاد اوغلی از خدمات شاهوردی سلطان در زمان شاهنشاهی شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی به تعریف و تمجید پرداخته است. (صص ۳۱۹ تا ۳۲۲).
۲ ـ عباسقلیخان زیاد اوغلی قاجار در ادامه حکومت این خاندان در گنجه در دوره شاه سلطان حسین صفوی، حکومت قرهباغ، گنجه و کاخت را داشت و در جنگ با عثمانی شجاعت بسیار از خود نشان داد. (ن.ک به: زینالعابدین محمدابراهیم بن زینالعابدین نصیری، دستور شهریاران (سالهای ۱۱۰۵ تا ۱۱۱۰ هجری قمری پادشاهی شاه سلطان حسین صفوی)، به کوشش محمدنادر نصیری مقدم، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۳، ص۲۲۲).
۱ ـ الکساندر یا اسکندرمیرزا بعدها به ایران و دربار فتحعلیشاه آمد و حتی در جنگ علیه روسیه شرکت کرد. (ن.ک به: سعید نفیسی، پیشین، صص ۳۲۰ و۳۳۰٫
۲ ـ سلیمانخان قوانلو قاجار، دائی آقامحمدخان، پدر محمدقاسمخان، محمدقاسمخان، دختر فتحعلیشاه قاجار را به زنی گرفت و از این وصلت، مادر ناصرالدینشاه قاجار (مهدعلیا) به دنیا آمد. (ن.ک به: ناسخالتواریخ، جلد قاجاریه، صفحه اول، آغاز شاهنشاهی ناصرالدینشاه).
۳ ـ کرتیل یکی از نواحی گرجستان است که تفلیس مرکز آن میباشد. این شهر در زمان ساسانیان بنا شد و در سال ۳۴ قمری توسط اعراب فتح گردید. (ن.ک به: علی پورصفر، حکومتهای محلی قفقاز در عصر قاجاریه، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ اول، بهار ۱۳۷۷، ص۱۷۳).
۱ ـ این تاریخ در منابع گرجی آمده، اما محمد فتحالله بن محمدتقی ساروی، کشتهشدن آقامحمدخان قاجار را در سال ۱۷۹۶ میلادی برابر با ۲۱ ذیحجه ۱۲۱۱ نوشته، (ن.ک به: محمد فتحالله بن محمدتقی ساروی، احسنالتواریخ (تاریخ محمدی)، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۱، به اهتمام غلامرضا طباطبائی مجد، صص ۲۹۸و۳۷۹). در کتاب اسنادی از روابط ایران با منطقه قفقاز نیز کشتهشدن آقامحمدخان قاجار ۲۱ ذیقعده ۱۲۱۱ نوشته شده است. (ن.ک به: اداره انتشار اسناد، اسنادی از روابط ایران با منطقه قفقاز، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲، صص ۱۲و ۷۸).