وضعیت فرهنگی حاکم بر کشور ایران پدیدهای منحصر بفرد است که نمونه آن را در دنیای معاصر به دشواری میتوان یافت. از این رو تکامل فرهنگی تمدن دیرپای ایران مستلزم شناخت عوامل و موجبات دیرپایی آن است. زبان از مهمترین مؤلفه تمدنهای پایدار جهان است. فرهنگ و تمدن ایران بیش از هزار سال است که با زبان فارسی عصر به عصر و نسل به نسل روند تکاملی خود را ادامه داده است.
برداشت صحیح در باره بافت زبانی و اقوام ایرانی با رویکردهای علمی و با در نظر گرفتن همه دادهها و یافتههای علمی در علوم وابسته از جمله تاریخ، مردم شناسی و… امکان پذیر است. گوناگونی زبانها یا گویشها در ایران را نمیتوان کتمان کرد. ایران کشوری است با تنوع زبانها و لهجههای گوناگون که به چندین خانواده زبانی تعلق دارند. در بررسیهای علمی آشکار میگردد اکثریت مردم ایران به گونههای مختلفی از گویشهای ایرانی سخن میگویند. اگر بررسی و پژوهشهای درست و دقیقی صورت پذیرد به این نتیجه خواهیم رسید که زبانهای ایرانی که گویش اقوام اصیل ایرانی است به مثابه اجزای لاینفک و قوام بخش زبان رسمی و معیار در ایران هستند نه در موقعیت تزاحم و تقابل با آن. از سوی دیگر ایران کشوری کثیر الاقوام است و با هیچکدام از ساختارهای کشورهای کثیر الاقوام دیگر جهان مانند هندوستان، شوروی سابق و یا برخی کشورهای فدرالی شباهت ندارد. ایران دارای اقوام یا گروههای نژادی است که در “کنار” زبان معیار (فارسی) غالبا زبان یا گویش محلی و قومی خود را دارند که در خانه و کوچه و محله خود بدان سخن میگویند.
علاوه بر ضرورت توجه به حفظ صورت ملفوظ زبان برای بقا و حفظ تمامیت ملی و فرهنگی و امنیتی کشور توجه به ضرورت حفظ و ارتقا صورت مکتوب زبان فارسی نیز باید وجهه همت قرار گیرد چه آنکه امروزه کشور فارسی زبان تاجیکستان به واسطه از دست دادن صورت مکتوب زبان از پیشینه فرهنگی و تمدنی خود جدا شده اند. سوال اصلی این مقاله آن است که زبان فارسی در میان اقوام ایرانی چه جایگاهی داشته و چه عواملی این جایگاه را تقویت یا تهدید میکند.
واژگان کلیدی: فرهنگ، اقوام ایرانی، زبانهای محلی، زبان فارسی، فرصتها تهدیدها