خانه / مقالات / امتیاز نفت شمال و ایجاد بحران آذربایجان

امتیاز نفت شمال و ایجاد بحران آذربایجان

فرشته جهانی – نرگس منتی

دوران بین بحران نفت شمال تا تشکیل رسمی فرقه دموکرات آذربایجان در۲۴ آذر ۱۳۴۵ را می‌توان دوره فروپاشی تدریجی اقتدار دولت مرکزی در آذربایجان تلقی کرد، انتخابات مجلس چهاردهم زمینه مناسبی شد، جهت ارزیابی و توسعه نفوذ شوروی در ایران، به‌رغم تبلیغات شوروی در حمایت از افراد موردنظر که اکثراً از کاندیداهای حزب توده بودند، حزب توده نتوانست بیش از هشت نماینده به مجلس اعزام دارد.[۱]

یکی از کاندیداهای موردحمایت شوروی، میر جعفر جواد زاده خلخالی که بعدها به پیشه‌وری شهرت یافت. در انتخابات مجلس چهاردهم از حوزه انتخابیه تبریز کاندیدا شد و علی‌رغم اخذ بیشترین آرا با وجود شبهاتی در شیوه رأی‌گیری، با رد اعتبارنامه خود از سوی نمایندگان مجلس روبرو شد.[۲] رد اعتبارنامه پیشه‌وری در مجلس، به واکنش تند و خصمانه مقامات شوروی در تبریز منجر شد و کمیته مرکزی حزب توده هم تحت‌فشار شوروی از پیشه‌وری حمایت کرد.[۳] نتایج انتخابات مجلس چهاردهم از بسیاری جهات نقطه عطفی برای حزب توده و شوروی به شمار می‌رفت، تا این مرحله خط‌مشی‌هایشان نتوانسته بود تأثیر دیرپایی بر جای بگذارد چون حزب توده از پنجاه کرسی مجلس که در حدود امکاناتش بود فقط هفت کرسی را احراز کرد، شوروی هم برای توسعه نفوذ خود به جستجوی راه‌های جدیدی اقدام کرد و مسئله جدایی‌خواهی که از طریق حمایت شوروی از هواداران محلی بود اهمیت بیشتری یافت.[۴]

یکی از سیاست‌های توسعه طلبانه شوروی در ایران، تلاش این کشور جهت گرفتن امتیاز نفت شمال ایران بود، که در اواخر جنگ جهانی دوم با ورود کافتارادزه مطرح گردید، در واقع بحران آذربایجان هنگامی آغاز شد، که اتحاد جماهیر شوروی از احتمال اعطای نفت به آمریکاییها آگاه شد و درصدد برآمد برای کسب امتیاز نفت شمال به ایران فشار وارد سازد(ماه ژوئیه ۱۹۴۴/تیر۱۳۲۳) در واشنگتن کنفرانس انگلستان – آمریکا درباره مسئله نفت برگزار شد. در این کنفرانس که ده روز به طول انجامید، مذاکراتی درباره نفت ایران صورت گرفت…. دولت ایران با دولت آمریکا و کمپانی‌های نفتی آمریکایی مذاکرات پنهانی را آغاز کرد. اما ارگان‌های اطلاعاتی شوروی از این گفتگوها اطلاع داشتند… در پاییز ۱۹۴۴ روس‌ها در فکر به دست آوردن امتیاز نفت شمال بودند. سفر کمیسیون اقتصادی اتحاد شوروی، بدون اطلاع مقامات ایرانی برنامه‌ریزی‌شده بود و پروژه معاهده نفت و پروتکل‌های سری آن را از پیش آماده کرده بودند، در دهم سپتامبر ۱۹۴۴(شهریور۱۳۲۳) هیئتی به ریاست کافتارادزه معاون کمیساریای امور خارجی اتحاد جماهیر شوروی به ایران آمد و با ساعد نخست‌وزیر و محمدرضا شاه ملاقات کرد و سفری به مناطق شمال نمود. روز ۲۵سپتامبر ضمن یادداشتی که از جانب دولت شوروی به نخست‌وزیر ایران فرستاده شد، تقاضای اعطای امتیاز تجسس و استخراج نفت مناطق سمنان، گرگان، مازندران، گیلان و آذربایجان مطرح گردید. ساعد پیشنهاد اتحاد شوروی را در هیئت‌وزیران به مذاکره گذاشت.[۵] مجلس ایران با اعلام آن‌که تا پایان جنگ و روشن شدن وضعیت اقتصادی جهانی هیچ‌گونه مذاکره‌ای در مورد امتیازات نفتی صورت نخواهد داد؛ رسماً خواسته روس‌ها را در مورد امتیاز نفت را رد کرد.[۶] در واقع راهی که ایرانیها برای خودداری از دادن امتیاز نفت به شوروی پیدا کردند تعویق هرگونه مذاکره درباره امتیاز نفت تا پایان جنگ و تخلیه ایران از نیروهای بیگانه بود.[۷]

هر چند شوروی قبل از این‌که کمپانی‌های نفتی آمریکا و انگلیس برای گرفتن امتیاز نفت به ایران بیایند، این منظور را داشت؛ زیرا استالین این تقاضا را در کنفرانس تهران مطرح ساخته بود. «در سال ۱۹۴۳م کنفرانسی در تهران بین استالین و روزولت و چرچیل منعقد گشت، در این کنفرانس استالین پیشنهاد کرد، که قضیه استخراج و توزیع نفت خاورمیانه پس از جنگ موردبحث قرار گیرد. روزولت و چرچیل متذکر شدند، که طرح این مطلب در آن موقع مقتضی نیست و بحث راجع به آن را به‌وقت دیگری موکول کرد. واضح است که، در آن موقع به‌واسطه احتیاج زیادی که روسیه شوروی به مساعدت آمریکا و انگلیس داشت اصراری به طرح قضیه نفت نکرد، ولی بعدها دیده شد، که چگونه دولت شوروی خود را علاقه‌مند به نفت خاورمیانه و بخصوص نفت شمال نشان داد.»[۸] بنابراین شوروی‌ها از قبل زمینه‌های لازم را برای بحران آذربایجان فراهم ساخته بودند ، در خلال جنگ جهانی دوم که مناطق شمالی ایران را در اشغال داشتند، به دخالت در این مناطق می‌پرداختند و عملاً دست حکومت مرکزی را از کنترل بر این نواحی کوتاه ساخته بودند تا راه‌های خودمختاری این مناطق را تسهیل گردانند.[۹]

بعدازاین‌که ایران درخواست واگذاری امتیاز نفت شوروی را رد کرد، از فردای همان روز آشوب و غوغا تمام شهرهای آذربایجان را فراگرفت، حزب توده و طرفداران آن با حمایت ارتش شوروی، فعالیت‌های تند و خشنی را آغاز کردند. کنترل کامل امور شهرها توسط مأموران شوروی و یا بدست حزب توده قرار گرفت.[۱۰]  شوروی‌ها به‌تلافی محرومیت از کسب امتیاز  استخراج نفت شمال سیاست خشن و تهدیدآمیزی نسبت به ایران در پیش گرفتند، در مسئله مهمی چون توزیع مواد غذایی با جلوگیری یا کاهش عرضه غله، دولت تهران را برای تأمین غله موردنیاز دیگر نقاط کشور مختل کند. نظارت بر محصول غله ایالات شمالی که در واقع انبار غله کشور محسوب می‌شد به یکی از سلاح‌های مهم شوروی تبدیل شد در سال ۱۳۲۲/۱۹۴۳ نیز با توجه به کمبود سراسری کالاهای اساسی، چنین شایع بود، که در مناطق تحت اشغال شوروی شرایط زندگی بهتر است. شایعه‌ای که بدون تردید روس‌ها در انتشار آن دست داشتند. در این سال کمبود و گرانی نان به شورش‌هایی در چند شهر مهم کشور ازجمله تبریز منجر شد، این‌گونه شورش‌ها به نفع شوروی تمام شد؛ چراکه در عین دامن زدن به ناآرامی‌های محلی، تأکید بیشتری بود بر ناتوانی‌های دولت مرکزی. کمبود و گرانی وسیله مطمئنی بود در انگیختن واکنش عمومی و ایجاد نارضایی از وضعیت موجود.[۱۱] یک هنگ از سربازان روسی در خیابان‌های پایتخت رژه رفتند، تا حضور و قدرت خود را به رخ ایرانیان بکشند. رادیو و مطبوعات شوروی حملات شدیدی را به حکومت ساعد آغاز کردند و دولت ساعد سرانجام تحت‌فشار روس‌ها ناچار به استعفا شد.[۱۲]

در خصوص امتیاز نفت شمال، آذربایجان طرفدار خواسته شوروی بودند، حتی روزنامه اختر شمال، که معمولاً از دولت طرفداری می‌کرد، به حمایت از روس‌ها برخاست. چون بسیاری از آذربایجانی‌ها بر این اعتقاد بودند که اعطای چنین امتیازی مواهب اقتصادی چشمگیری به بار خواهد آورد، با نزدیک شدن مراحل پایانی جنگ، پاره‌ای از کارخانه‌های محلی که براساس سفارش‌های جنگی شوروی بر سر پا بودند با خطر تعطیلی روبرو شدند. امتیاز نفت شوروی به‌عنوان چاره‌ای در برابر فروپاشی اقتصادی منطقه تلقی می‌شد.[۱۳] در دوران اوج بحران نفت شمال، درحالی‌که تبریز همه‌روزه شاهد تظاهرات ضد دولتی بود، نیروهای شوروی مانع از آن شدند، که قوای نظامی و انتظامی محل بر ضد تظاهرکنندگان به‌زور متوسل شوند.[۱۴]

روس‌ها نفت شمال ایران را به‌منظور خلل وارد آوردن به قدرت و اختیار دولت ایران می‌خواستند و دولت شوروی مقصد و هدفی مهم‌تر از بدست آوردن یک امتیاز نفتی داشته است. دلایلی در دست است که نشانگر این واقعیت می‌باشد، ازجمله اینکه آن دولت بارها اعلام کرده بود، که کشور ما از نظر منابع نفتی بسیار غنی بوده و مقام اول را از این بابت در جهان حائز است. بنابراین تردیدی نیست که مسکو درصدد بود از رقابت کشورهای غربی در مساله نفت ایران به‌عنوان بهترین بهانه و دلیل برای مداخله در امور سیاسی ایران و راه‌یابی به آرزوهای دورودراز خود استفاده نماید.[۱۵]

درواقع کمتر کسی باور داشت، که روس‌ها فقط برای استخراج نفت شمال ایران این‌قدر پافشاری می‌کنند، به‌علاوه هنوز عملیات اکتشافی برای تعیین منابع نفت شمال ایران صورت نگرفته و وجود منابع قابل‌توجه نفتی در این منطقه قطعی نبود. ادعای شوروی‌ها درباره این‌که چون انگلیسی‌ها امتیاز نفت جنوب ایران را دارند، آنها هم باید امتیاز مشابهی در شمال داشته باشند، منطقی به نظر نمی‌رسید و ایران هیچ‌گونه تعهدی در این مورد نسپرده بود که هر امتیازی به انگلیسی‌ها می‌دهد باید مشابه آن‌ها هم به روسها بدهد.[۱۶] این‌که شوروی‌ها از ایران تنها نفت نمی‌خواستند و بلکه بدین طرق درصدد بودند، تا شمال ایران را که حریم امنیت خودشان تلقی می‌کردند اشغال کنند، مطلبی است که در دیدار کافتارادزه با ساعد نخست‌وزیر ایران نیز به چشم می‌خورد در این مذاکره کافتارادزه به ساعد نخست‌وزیر وقت ایران می‌گوید: “ما خواهان یک حوزه امنیتی هستیم، ما از شمال ایران فقط نفت نمی‌خواهیم بلکه این منطقه باید زیر نفوذ ما و حوزه امنیتی ما باشد”.[۱۷] یکی دیگر از اهداف شوروی از تقاضای امتیاز نفت، ممانعت از اعطای امتیاز نفت به کمپانیهای آمریکایی است و دولت ایران را مجبور می‌کرد، که از اعطای امتیاز نفت به هر کمپانی خارجی که باشد، خودداری کند. شوروی می‌ترسید این‌گونه امتیازات ایران و آمریکا را ازلحاظ سیاسی بهم متصل و مربوط نماید، هدف دیگرش دست‌یابی به نفت بود و این باعث می‌شد روسیه مالک مقدار معتنابهی مواد خام شود و به‌وسیله این امتیاز شوروی می‌توانست در سیاست ایران اعمال‌نفوذ کند.[۱۸]

اوضاع سیاسی کشور در سال ۱۳۲۴ه.ش بیش از همیشه تیره می‌نمود، درحالی‌که جنگ جهانی دوم در اروپا با شکست آلمان در هشتم مه ۱۹۴۵ و در خاور دور با تسلیم ژاپن در دوم سپتامبر ۱۹۴۵ خاتمه یافته بود، علی‌رغم تعهدات دول متفق در طول جنگ مبنی بر احترام به‌حق حاکمیت کشور و تخلیه سریع ایران پس از خاتمه جنگ(حداکثر شش ماه) و حتی به دنبال اتخاذ تمهیداتی از سوی آمریکایی‌ها و سپس انگلیسی‌ها برای تخلیه کشور، ولی هنوز نشانه‌ای از تخلیه ایران از سوی قوای شوروی مشاهده نمی‌شد و حتی در برخی مناطق نیروهای نظامی خود را تقویت می‌کرد.[۱۹] شوروی تعهد ۱۹۴۲ را آشکار نقض کرد، و ایران را تخلیه نمی‌کرد، کمونیستها هم رفتار خود را توجیه می‌کردند، که آذربایجان از نظر استراتژیکی برای امنیت قفقاز و اتحاد جماهیر شوروی اهمیت حیاتی دارد.[۲۰] شوروی‌ها از ابتدا متمایل به تخلیه نواحی اشغالی نبودند، ولی چون می‌دانستند که متفقین بخصوص آمریکایی‌ها به‌آسانی ادامه اشغال ایران را به خاطر  حفظ منافع خود تحمل نمی‌کنند در نظر گرفتند فرقه دموکرات و نیروی نظامی آن را جانشین ارتش سرخ کنند.[۲۱]

سفیر آمریکا از استالین در مورد علل عدم تخلیه ایران پرسید نظریات استالین در این مورد چنین بود :

“دولت ایران دشمن اتحاد جماهیر شوروی است. خطر موجود این است که این خصومت سبب خواهد شد که در مناطق نفت‌خیز باکو خرابکاری به عمل آید و به همین دلیل است که روسیه ناچار است به استقرار نیروهایش در ایران ادامه دهد، معاهده ۱۹۲۱ به روسیه این امکان را می‌دهد، که مستقیماً نیروهای خود را به ایران بفرستد؛ زیرا ممکن است هر آن، در آن کشور اغتشاش و آشوبی برپا گردد، نیروهای شوروی در اغتشاشات داخلی ایران مداخله‌ای ندارد و دلیل این‌که به نیروهای کمکی ایران اجازه داده نشد به آذربایجان بروند، این است که ممکن است برخوردی با دستجات ملی آذربایجان به وجود آید. چنانکه در حال حاضر هم این درگیری وجود دارد و چند سرباز روسی هم در ضمن این درگیریها کشته‌شده‌اند”.[۲۲] ازجمله اهداف شوروی از عدم تخلیه ایران: روی کار آمدن دولتی کمونیستی در ایران، ایجاد حاشیه امنیتی و منطقه حائل از طریق تجزیه برخی از مناطق ایران، تجزیه آذربایجان ایران و الحاق آن به جمهوری آذربایجان، تضعیف دولت ایران و دستیابی به آب‌های گرم خلیج‌فارس و اقیانوس هند، دست‌یابی به نفت شمال، وارد نمودن فشار به دولت ترکیه. ولی از بین این‌ها شوروی ادعا کسب امتیاز نفت شمال را مطرح کرد؛ زیرا دست‌یافتنی‌ترین هدف از میان اهداف بود. لذا شوروی به طرق مختلف با بهره‌گیری از اهرم‌های گوناگون ازجمله کمک به تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان و حزب دموکرات کردستان درصدد کسب این امتیاز بود.[۲۳]

[۱] فاوست،۱۶۷،۱۶۶:۱۳۷۳

[۲] مقصودی،۸۱:۱۳۸۰

[۳] فاوست،۴۶:۱۳۷۳

[۴] همان،۴۶

[۵] حسنلی،۴۱،۴۲:۱۳۸۳

[۶] بیات ،۹۵

[۷] باری روبین،۳۱:۱۳۶۳

[۸] فاتح،۳۵۲:۱۳۵۸

[۹] صوفی،۱۸۴،۱۸۵:۱۳۹۳

[۱۰] ناصحی،۱۰۸:۱۳۸۴

[۱۱] فاوست،۱۵۹،۱۶۰:۱۳۷۳

[۱۲] باری روبین،۳۲:۱۳۶۳

[۱۳] فاوست،۴۹:۱۳۷۳

[۱۴] همان، ۵۰

[۱۵] ناصحی،۱۰۶:۱۳۸۴

[۱۶] باری روبین،۳۱:۱۳۶۳

[۱۷] کاتوزیان،۱۲۴:۱۳۷۱

[۱۸] لنزوسکی، ۲۲۴:۱۳۵۳

[۱۹] مقصودی،۷۷:۱۳۸۰

[۲۰] موسوی زاده،۶۲،۶۰:۱۳۸۱

[۲۱] نجاتی،۴۶،۴۷:۱۳۶۸

[۲۲] موسوی زاده،۸۹،۹۰:۱۳۸۱

[۲۳] مقصودی، ۷۷،۷۸:۱۳۸۰

درباره‌ی روابط عمومی موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن

همچنین ببینید

پیشه‌وری صدر فرقه

سید جعفر جوادزاده خلخالی (پیشه‌وری) فرزند جواد در سال ۱۲۷۲ شمسی در قریه زیوه (زاویه …