موسسه تاریخ و فرهنگ دیارکهن
نویسنده : مرحوم رحیم نیکبخت
چکیده
انقلاب اسلامی ایران که در سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید تجلی خواست همگانی مردم ایران در برپایی نظامی نو بر پایه موازین شرعی و اسلامی بود. کسی که به عنوان مظهر و نماد خواست همگانی مردم، هدایت جریان انقلاب اسلامی را بر عهده داشت رهبری و مرجعی شجاع و مبارز به نام «امام خمینی» بود. آنچه در انقلاب اسلامی به بروز رسید ریشه در باورهای مذهبی مردم ایران داشت، باورهایی که بخش مهم هویت ایرانی را تشکیل دادهاند. عُلما و مراجع نمایندگان این بخش مهم از هویت ملی در تاریخ دویست ساله ایران همواره حافظان و مُدافعان تمامیت ارضی و کیان اسلامی ایران بودهاند.
درآمد
انقلاب اسلامی ایران از منظرهای مختلفی قابل بررسی و تحقیق است از آن جمله تجلی هویت ملی در آن، در بررسیهای پژوهشگران متعلق به جریان چپ و یا نیروهای مدعی ملیگرایی تعمداً مبانی اصلی هویت ملی ایرانی نادیده گرفته میشود وآن هویت قدرتمند دینی مردم ایران است. ضمن اینکه در تاریخ معاصر برخی واژهها چون ملیگرایی و ملی بودن توسط گروهها و افرادی تعریف و یا به کار برده شده است که تکیه اصلیشان نژادگرایی و ناسیونالیسم برگرفته از غرب بوده است، در حالی که با توجه هویت قدرتمند مذهبی جامعه ایرانی علما و مراجع شیعه نمادهای حفاظت از هویت ملی و کیان اسلامی بودهاند. در مقاطع مختلف و حساس تاریخ معاصر تجلی این هویت قدرتمند را میتوان مشاهده کرد. در این مقاله پس از اشارهای گذرا به معنی هویت و هویت ملی تجلی هویت ملی در انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) مورد بررسی قرار خواهد گرفت. سال ۱۳۸۶ که سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نامگذاری گردیده مناسب است به بررسی موضوع اصلی در اتحاد ملی و حافظ و نگهبان هویت ایرانی بپردازیم.
هویت، هویت ملی
سخن دربارهی «هویت» و تلاش برای پاسخگویی به سؤال «کیستم؟» علیرغم قدمتی بسیار در حوزه علوم اجتماعی و سیاسی از مباحث اصلی و اساسی به شمار میرود. در معنای لغوی هویت به آنچه که موجب شناسایی و تمایز یک فرد از فرد دیگر میگردد گفته میشود. مفهوم «هویت ملی» از نیاز انسان به شناختن و شناخته شدن سرچشمه میگیرد که هم واجد یک وضعیت و حالت مشترک و مشابه و هم دارای استمرار تاریخی و کثرت است.[۱]
هویت ملی یک مقوله فرهنگی است همانگونه که فرهنگ مجموعهای از ارزشها، مذهب و سنتها و آداب و رسوم و همچنین میراث و تاریخ مشترکی است که در طول زمان از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود. هویت نیز به معنی جهانبینی، ایدئولوژی و اعتقادات و ارزشها و هنجارهایی است که آمیخته با شخصیت فرهنگی انسانهاست و سبب شناخته شدن و متمایز شدن و متمایز کردن فرد از دیگران یا افراد یک جامعه از جوامع دیگر میشود.[۲]
عناصر هویت ملی و جایگاه دین
عناصر تشکیلدهنده هویت ملی در ایران در یک دستهبندی شامل چهار گونه ارزش است: ۱- ارزشهای دینی، ۲- ارزشهای ملی، ۳- ارزشهای جامعهای، ۴- ارزشهای انسانی.[۳] پرداختن به تک تک موارد چهارگانه فرصت و مجال دیگری میطلبد. آنچه مورد توجه این مقاله است جایگاه ارزشهای دینی در هویت ملی میباشد. به عبارت دیگر یکی از عناصر اصلی هویت ملی در ایران دین است:
«یکی از عناصر هویت ملی در هر کشوری، دین است که در آنجا عمومیت داشته و رایج است که در ایران مسأله اسلام مطرح میباشد. دین اسلام از زمانی مطرح است که ایرانیان با آن آشنا میشوند و آن را میپذیرند. به نظر میرسد که این دین یک عنصر و یک جذابیت پذیرفتنی داشته که خیلی سریع بخشی از هویت ملی اکثریت ایرانیها شده است… بنابراین دین یکی از عناصر اساسی هویت ملی ما ایرانیان میباشد».[۴]
عدالتخواهی و عدالتجویی مردم ایران هم که بخشی از هویت ملی مردم ایران است ریشه در هویت دینی دارد، تا جایی که عدل و عدالت یکی از اصول مهم مذهب شیعه هم میباشد.[۵]
با رسمیت مذهب شیعه در ایران توسط شاه اسماعیل صفوی دوران حیات ایران جدید با هویت مذهبی ملی مشخص در کنار مرزهای امپراتوری سنی مذهب عثمانی آغاز میگردد. از این پس علما به عنوان نواب عام امام غایب (ع) در حیات سیاسی و اجتماعی و هویت ملی و ایرانی مردم نقش مهمی ایفا میکنند به عبارت بهتر و دقیقتر حافظان حدود و ثغور مرزهای سیاسی، اجتماعی و ارزشی کیان ایران اسلامی میگردند.
علما و دفاع از هویت ملی
با بررسی وظایفی که مراجع شیعه داشتهاند میتوان به نقش آنها در حفظ و نگهبانی هویت ملی پی برده و به تعبیر حامد الگار «در عین حال که تقلید اساس غائی مرجعیت مجتهد را فراهم میکند این مرجعیت در وظایف گوناگون به منصه ظهور میرسد».[۶] عُلما و مراجع علاوه بر وظایفی که امور فردی دینی دارند به لحاظ اجتماعی هم دارای وظایفی هستند از آن جمله امین مردم در حفظ و نگهداری اموال یتیمان، تولیت اوقاف، خصوصاً قضاوت میباشد. پرفسور حامد الگار به درستی به نکتهای جالب اشاره کرده، مینویسد:
«… علمای دوره قاجار از رهگذر تقلید صدای مطنطن اسلام ایرانی بودند. یعنی اینکه علمای اعلام نمایندگان مؤثر و قوی اسلام در ایران بودند».[۷]
حفظ و حراست از کیان اسلامی یکی از مهمترین ویژگیهای مراجع شیعه در ایران میباشد:
«… آنچه که بسیاری از علما را واداشت تا دربارهی مسأله قدرت دنیوی روش سازشکارانه در پیش گیرند، عشق به کشورشان بود، نه به سلطنت. آنان احساس میکردند که استقلال و بقای ایران در خطر است و برای حفظ آن سلطنت نامشروع و غیر مذهبی (سلطنت غیر مشروعه) باید ولو به طور موقت تحمل شود. برخی تصور میکردند که چنین رویدادی برای حفظ اسلام لازم است…»[۸]
استقلال از حکومتها وظایف و کارویژههای اجتماعی علمای شیعی، ایشان را در جایگاهی قرار داده است که پناهگاه مردم در مقابل ظلم و ستم حکام و نفوذ سیاسی، فرهنگی اقتصادی بیگانگان باشند. همکاری و یا عدم همکاری علما با دولتها، ارتباط مستقیم با حفظ استقلال و کیان اسلامی و مردم مسلمان ایران داشته است. همراهی آنها در مقاطعی و رویارویی آنها با حکومت در مقاطع دیگر از جایگاه ایشان در حراست از هویت ملی جامعه حکایت دارد. بر این اساس علمای شیعه با توجه به نقش و جایگاهی که در جامعه ایران داشته و دارند همواره به عنوان نمادهای هویت ملی وظایف خطیر سیاسی اجتماعی را علیرغم تمایل یا عدم تمایل حکومتها به انجام رسانیدهاند.
اولین تجلی حضور مهم علما از منظر دفاع از هویت ایرانی را در جریان جنگهای نابرابر روسیه علیه ایران شاهد هستیم. در دور دوم این نبردها علما و مراجع علاوه بر صدور فتاوی جهادیه[۹] خود نیز در نبردها برای آزادسازی نواحی اشغالشده توسط قوای کفر وارد صحنه شدند.[۱۰]
دومین حضور مؤثر علما در حفاظت از استقلال کشور در جریان واگذاری امتیاز توتون و تنباکو بروز کرد.[۱۱] در نهضت عدالتخواهی مشروطیت، مهمترین نقش را علما و مراجع مقیم تهران، شهرستانها و عتبات عالیات ایفا کردند،[۱۲] حرکتی که در عکسالعمل به تعرضات مستبدان داخلی و استعمارگران خارجی به استقلال ایران و هویت آن شکل گرفت.
«جامعه ایران در آن مقطع تاریخی، … خود را عقبمانده و گرفتار استبداد و استعمار میدید. چون استبداد را عامل بیقانونی، ستمگری، عقبماندگی و مجرا و مدخل سلطه بیگانه میدانست، از این رو، چاره کار، یعنی تأمین استقلال و آزادی و عدالت و پیشرفت جامعه در مهار استبداد، قانونمند کردن امور، مشارکت نخبگان در تصمیمگیریها و سیاستگزاریها و نظارت بر اداره امور کشور از طریق انتخاب نماینده و تشکیل مجلس شورای ملی میدیدند. آنچه به انقلاب مشروطیت نامبردار شد دستاورد این چارهجویی ملی بود. چنین مطالباتی از دیدگاه اکثریت قاطع جامعه ایران آن روز که آفرینندگان انقلاب بودند نهتنها ماهیتی غربی و سکولار (دینگریزانه) نداشتند بلکه به عنوان بخشی از مصادیق توصیهها و آموزههای دینی مبنی بر عدالتخواهی، ظلمستیزی، تعالیطلبی، تنظیم امور زندگی، نفی سبیل بیگانه و استعمار، اموری ذاتاً دینی تلقی میشدند».[۱۳]
مواردی که در فوق برشمرده شد از مصادیق مُهم هویت و غیرت دینی مردم ایران به حساب میآید که در ارتباط تنگاتنگ با وظایف علما و مراجع تقلید در جامعه است. همچنان که علما در جریان لشکرکشی قوای اشغالگر روس به ایران و اشغال نواحی آذربایجان در سال ۱۳۲۶ قمری بر اساس همان وظیفه مذهبی ملی خود عید نوروز را تحریم نمودند.[۱۴] عزیمت آیتالله محمّدکاظم خراسانی از عراق به سمت ایران برای رویارویی با قوای اشغالگر بیگانهای که ایران را اشغال کرده بودند از این منظر قابل توجه و دقت است. گرچه وی قبل از رسیدن به ایران به طرز مشکوکی، به شهادت رسید و چگونگی قتل وی هنوز هم در ابهام است.[۱۵]
حرکتهایی که علما در اعتراض به اقدامات ضد اسلامی رضاشاه در تبریز،[۱۶] در اصفهان[۱۷] و در مشهد[۱۸] انجام دادند در حقیقت عکسالعمل ایشان به تعرض صورتگرفته به بخش هویت اصیل ایرانی یعنی هویت مذهبی بود.[۱۹] حجاب ضمن آنکه جنبه اسلامی دارد در ایران قبل از اسلام هم وجود داشته است، اقدام رضاشاه در کشف حجاب تعرض و تهاجم به این ارزش مذهبی و ایرانی بود. مهمترین عاملی که ایران را از خطر قریبالوقوع تجزیه شدن توسط ارتش سرخ شوروی در غائله فرقه دموکرات نجات داد عامل مذهب و هویت دینی مردم آذربایجان و علما حافظان آن هویت بودند در اوج اقتدار فرقه دموکرات آذربایجان رحلت آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی ایران را در سوگ و ماتم فرو برد. فوت یک مرجع تقلید تجلی هویت دینی مردم مسلمان آذربایجان را در پی داشت:
«باری در مدتی که شهر میانه در تصرف کمونیستها و تودهها بود، مردم مسلمان این شهر، هرگز زیر بار مسلک کمونیستی نرفتند، مخصوصاً در جریان رحلت آیتالله اصفهانی، به وجه احسن تعصب دینی و غیرت مذهبی خود را نشان دادند، به طوری که خود عوامل دموکراتها اعتراف کردند که با این وضع هیچوقت مسلک کمونیستی در آذربایجان پیاده نخواهد شد».[۲۰]
آیتالله ملکوتی هم روایت میکند:
«… مردم آذربایجان در تعصب و غیرت دینی و عشق به ولایت و امامت اهل بیت (ع) سرآمد بودند و هستند… بنابراین وقتی در تاریخ ۹ ذیحجه ۱۳۶۵ هجری برابر با ۱۳ آبان ۱۳۲۵ خبر رحلت آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی به گوش مردم آذربایجان رسید بیاختیار سرتاسر این سرزمین اعم از شهر، روستا، قصبه و هر جایی که کلبهای به چشم میخورد و به طور خودجوش سیاهپوش گردید. مردم سراسیمه به خیابانها ریختند، بدون اینکه از همدیگر خبر داشته باشند، برنامهریزی کرده باشند؛ پرچم عزا از سر در خانهها و مغازهها آویزان شد. اینجا بود که دیگر کنترل از دست دموکراتها خارج گردید».[۲۱]
در تبریز هم حرکت عظیمی در پی انتشار این خبر به راه افتاد و رهبری آن را علمای بزرگ آذربایجان چون آیتالله حاج میرزا فتاح شهیدی (از مراجع تقلید وقت) بر عهده داشتند. به گونهای مراسم ترحیم باشکوه و باعظمت برگزار گردید که مسؤولان فرقه دموکرات که در ابتدا بر آن بودند مردم را منع کنند خود مجبور به شرکت در مراسم شدند.[۲۲]
این وضعیت به آذربایجان تحت اشغال بیگانگان اختصاص نداشت. در سایر شهرها هم در پی رحلت زعیم عالیقدر شیعه مردم به راه افتادند و در تهران به کلوپهای حزب توده یورش برده کانونهای این حزب کمونیستی را در تجریب و تصاویر لنین و استالین را به زیر کشیدند و اقتدار حزب توده را در هم شکستند.
مخبرالسلطنه هدایت از مجریان سیاستهای ضد اسلامی رضاشاه ضمن اعتراف به هویت قدرتمند مذهبی مردم مینویسد:
«… تمام تدابیر در مقابل [حزب] توده بیاثر ماند بلکه تقویت کرد و بر جسارت ایشان افزود. در اوقات عزاداری [مردم در رحلت آیتالله اصفهانی] عامه به حوزههای تودهایها رفتند. صور اجنبی را جای تمایل مولی [علیهالسلام] دیدند. هجومی غریب شد. آن صور را کندند و دریدند و «تودهای» را کافر خواندند. عواملی که فریبخورده بودند هشیار شدند. از [حزب] توده رویگردان شدند. در تهران و تجریش حوزههای توده پریشان شد…»[۲۳]
مرحوم حجتالاسلام فلسفی در خاطرات خود در همین رابطه گفته است:
«باید گفت شور و احساسات مذهبی مردم در سراسر ایران که بر اثر وفات آیتالله اصفهانی به وجود آمد نهتنها همبستگی دینی آنها را افزایش داد بلکه حزب توده را نیز در برگزاری راهپیمایی مورد نظر خود ناکام ساخت و چون فرصت مناسبی برای نمایش قدرت مسلمانان پیش آمده بود، مردم متدین هم تصمیم گرفتند به مناسبت وفات ایشان راهپیمایی بزرگی را برپا سازند،[۲۴] لذا تعداد کثیری از مردم و مخالفان تودهایها به نام عزاداری آن مرجع به راه افتادند. حتی جمعی از کارگرهایی را که حزب توده آمادهی راهپیمایی خود کرده بود، به نام آیتالله اصفهانی در این راهپیمایی شرکت نمودند! عدهی زیادی از ائمهی جماعات هم آمده بودند. امروز از علما کسی را به خاطر ندارم، ولی از منبریها مرحوم سلطانالواعظین شیرازی را به خاطر دارم که با قامت بلند خود در آن جمع جلوهی خاص داشت. دستهجمعی حرکت کردیم. آنها اصرار داشتند که من هم بیایم و اگر لازم شد در بین راه سخنرانی کنم.
… در بالای در ورودی ساختمان شهرداری یک بالکن بود. وقتی ما در راهپیمایی به میدان سپه آمدیم و مردم در آنجا اجتماع نمودند، از من خواستند بروم بالای بالکن و برای مردم سخنرانی کنم. من هم بالای بالکن رفتم و بدون بلندگو ضمن سخنانم گفتم:
«افرادی در دنیا هستند که تا زندهاند وجودشان نافع است، ولی بعد از مرگ نفع وجود آنها پابرجا است. در رأس آنها حضرت رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع)، به خصوص حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) است. یکی از افرادی که بعد از مرگ اثر وجودش باقی مانده و به نفع اسلام پایان پذیرفته است، مرحوم آیتالله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی است. این مرجع بزرگ در زمان حیات خدمتگزار اسلام بود و اینک هم که از دار دنیا رفته است، مرگ او و خبر ارتحال وی مردم را چنان به هیجان آورده است که توانستهاند با راهپیمایی خود، راهپیمایی خطرناک حزب توده را که به تحریک بیگانگان است تعطیل کنند و به آنها میدان این کار را ندهند».
تودهایها در یکی از نشریات خود با حرف درشت نوشتند «حاج ابوالحسن کیست؟»! آنها آنقدر از مبانی اسلام بیگانه بودند که مرحوم آیتالله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی را به نام حاج ابوالحسن تعبیر میکردند و میگفتند او چه کسی بود که مردم در مرگ او اینقدر اجتماع کردند؟ با راهپیمایی مردم مسلمان در مرگ آیتالله اصفهانی، برنامهی راهپیمایی بزرگ حزب توده به هم خورد. پس از آن نیز چندین روز متوالی در مجامع و مساجد، مجالس فواتح مرحوم آیتالله اصفهانی برپا شد و انبوه مردم شرکت میکردند.
عکسالعمل حزب توده در مقابل این راهپیمایی، احساس شکست سخت بود. آنها نمیتوانستند عکسالعملی نشان بدهند، چون راهپیمایی مربوط به همهی مردم بود».[۲۵]
پژوهشهای جدیدی که بر اساس اسناد و مدارک معتبر تاریخی پیرامون نهضت ملی کردن نفت انجام گرفته است روشن میکنند:
«چگونه نیروهای مذهبی نقش اول را در نهضت ملی شدن نفت ایفا کردهاند و اینکه اصالتاً اولین طیف منادیان بازپسگیری صنعت نفت از بیگانگان، از روحانیت سیاسی تشیع با بسیج تودههای مسلمان شکل گرفته است».[۲۶]
هر یک از نیروهای مذهبی در مقطع نهضت ملی نفت در جایگاه خود از مرجعیت آیتالله العظمی بروجردی گرفته تا علمای شهرستانها، وعاظ و خطبا و جمعیت فدائیان اسلام نقشی ایفا کردهاند تا جایی که بدون تردید ترورهای انقلابی فدائیان اسلام زمینهساز ملی کردن صنعت نفت گردید.[۲۷]
نهضت ملی نفت که با پیشگامی نیروهای مذهبی به راه افتاده بود با کنار گذاشته شدن نیروهای مذهبی و در رأس آنها آیتالله کاشانی آماده شکست و اضمحلال گردید. در جریان نهضت ملی نفت به خوبی مشخص گردید علقههای ملی و تکیه بر آنها هر چقدر هم مقبول باشد هیچگاه توانایی بسیج توده مردم مسلمان در عرصه اجتماعی و سیاسی را ندارد.[۲۸]
علیرغم شکست نهضت ملی که به سرخوردگی بخشی از نیروهای مذهبی انجامید با این حال مرجعیت شیعه به عنوان نگهبان حریم اعتقادی و هویتی ایران در مواقع لزوم وارد عرصه میدان دفاع هویت گردیده است. نهضتی که در سال ۱۳۳۴ به اشاره آیتالله العظمی بروجردی در مبارزه با بهائیت به راه افتاد از جمله مواقع لزوم دفاع از هویت کیان اسلامی بود.[۲۹]
فرقه سیاسی بهائیت که توسط عوامل استعماری ایجاد گردید از بدو تأسیس اهداف بیگانگان را در ایران دنبال میکرد. از جمله محورهای تبلیغی این فرقه سست کردن باورهای مذهبی و هویت ملی و تعلق و تعصب ایرانی بود.[۳۰] علاوه بر مبارزات پیگیری که با بهائیت توسط مرجعیت شیعه مدیریت میشد، در مقابل نفوذ روزافزون «حزب توده» که آن هم توسط عوامل اتحاد جماهیر شوروی برای تأمین منافع آنها دایر گردیده بود، هم روحانیت شیعه مهمترین نقش را ایفا کرد.[۳۱]
مرجعیت علیالاطلاق آیتالله العظمی بروجردی چنان اقتداری معنوی در سراسر ایران به هم زده بود که در زمان حیات ایشان حکومت پهلوی از اقداماتی صریح و آشکار که مغایر موازین شرعی بود خودداری میکرد. در زمان وی حوزههای علمیه در قم و سایر شهرستانها دایر و فعال بوده و نمایندگان و وکلای وی در اقصینقاط ایران به رفع و رجوع مسایل شرعی مشغول بودند.[۳۲]
هویت ملی در انقلاب اسلامی
شروع نهضت اسلامی در سال ۱۳۴۱ به رهبری مراجع عظام تقلید و در رأس آنها امام خمینی در عکسالعمل به تعرض صورتگرفته به مبانی هویت ایرانی تصریح شده در قانون اساسی مشروطیت بود. عامل مهمی که دغدغه مراجع شیعه را در جریان لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی برانگیخت:
«حذف شرط مسلمان بودن و سوگند به کتاب مقدس بود که هر دو، دو روی یک سکه بودند… مذهب اسلام و مسلمانی، عنصر بسیار مهم قانون اساسی بود که رژیم شاه میکوشید که این عنصر مهم را از قانون اساسی حذف کند و اولین گام آن در لایحه انجمنهای عملی شد».[۳۳]
با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بستر قانونی سلطه بیگانگان و از همه مهمتر عوامل مستقیم آنها «بهاییها» در امور کشور فراهم میگردید.
قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ در عین اینکه قیامی اسلامی و مذهبی در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) صورت گرفت، تجلی هویت ملی و دینی ایرانی بود. با انتشار خبر دستگیری امام خمینی (ره) نهفقط قم بلکه در اغلب شهرهای ایران مردم دست به اعتراض زدند که در ورامین، قم، تهران، مشهد و… به خاک و خون کشیده شد. همراهی و پشتیبانی سراسری مردم ایران از امام خمینی (ره) را در بستری غیر از هویت مذهبی و دینی مردم ایران نمیتوان تبین کرد. پدیده چندشهری بودن به عبارت دیگر فراگیر بودن حرکتهای اسلامی در شهرهای سراسر ایران در تاریخ معاصر ایران از جمله قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ موضوع مهمی است که به نقش و جایگاه نهاد مرجعیت شیعه در هویت ملی و ایرانی باز میگردد.
فراز مهم و قابل ستایش دفاع مرجعیت شیعه از هویت ایرانی در جریان تصویب «لایحه مصونیت قضایی مستشاران نظامی آمریکا» در ایران به وقوع پیوست.[۳۴] تصویب این لایحه که نقض هویت ایرانی و حاکمیت ملی یادآور قرارداد ننگین ترکمانچای بود با عکسالعمل قاطع و صریح امام خمینی (ره) مواجه گردید. سخنرانی شدیداللحن و تاریخی ایشان در اعتراض به سلطه بیگانگان بر کشور ضمن آنکه ماهیت مذهبی و منطق بر وظایف دینی مرجعیت است ماهیت کامل بارز دفاع از هویت ایرانی و کیان اسلامی داشت. امام خمینی (ره) در این سخنرانی تاریخی خود بر روی مواردی تکیه میکند که دقیقاً مؤلفههای هویت ملی هستند:
«… اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا لگدکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد، دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند….»
در ادامه ضمن تقبیح اقدام رژیم به اعطای حق قضاوت کنسولی به آمریکاییها میگوید:
«… دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد! ملت ایران را از سگ آمریکایی پستتر کردند، اگر چنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او میکنند لکن اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست میکنند، و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد بزرگترین مقام را زیر بگیرد، هیچکس حق تعرض ندارد! چرا؟»
امام خمینی که خود نماد و سمبل هویت ملت ایران است از هویت ملی چنین دفاع میکند:
«… سایر ممالک خیال میکنند که ملت ایران است؛ این ملت ایران است که اینقدر خودش را پست کرده است، نمیدانند این دولت ایران است؛ این مجلس ایران است، این مجلسی است که ارتباط به ملت ندارد…»
مخاطب وی در این سخنرانی تمام احاد ملت ایران بود:
«… ای ارتش ایران من اعلام خطر میکنم. ای سیاسیون ایران من اعلام خطر میکنم. ای بازرگانان ایران من اعلام خطر میکنم، ای علمای ایران، ای مراجع اسلام، من اعلام خطر میکنم… معلوم میشود برای ما خواب دیدهاند. از این بدتر چه خواهند کرد؟…»[۳۵]
علاوه بر امام خمینی مراجع عظام تقلید دیگری در اعتراض به کاپیتولاسیون به سخنرانی پرداختند، آیتالله شریعتمداری در یک سخنرانی، قانون مصونیت مستشاران نظامی یک کشور خارجی را لطمه به استقلال مملکت دانست و آن را «خلاف قوانین اسلامی و قانون اساسی» اعلام کرد.[۳۶]
در دوران بعد از تبعید امام خمینی (ره) از ایران در پی اعتراض به تصویب کاپیتولاسیون، رفته رفته اختناق بر جامعه با سازمان اطلاعات و امنیت کشور- ساواک- گسترده شد، ضمن آنکه رژیم پهلوی با شتاب بیشتری سعی در محو مظاهر هویت اسلامی از هویت ایرانی داشت، که اوج آن در جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی و تغییر تقویم از هجری شمسی به شاهنشاهی قابل مشاهده است.
هویت ملی ایرانی در امتزاج اسلام و ایران طی دورهای بیش از سیزده قرن شکل گرفته بود. ردّ پای ساسانیان در هویت کنونی را نه در دین زردشتی و شاهان ساسانی بلکه در مواردی چون شهربانو به عنوان مادر امام سجاد (ع) میتوان جستجو کرد.[۳۷] حکومت پهلوی در یک تلاش متضاد از طرفی بر آن بود ایران دورهی قبل از اسلام را با نادیده گرفتن واقعیتهای مسلم تاریخی احیا کند و از طرف دیگر هم به دروازههای تمدن بزرگ برسد.[۳۸]
تعرض و ستیز حکومت پهلوی با مبانی هویت ایرانی بسیار زود نتایج خود را بروز داد. در پی رحلت آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی علیرغم میل حکومت نام و یاد امام خمینی (ره)، مرجع دور از وطن که داغ شهادت فرزند را هم بر دل دارد علنی در جامعه مطرح کرد، حکومت پهلوی در اقدامی انفعالی با انتشار مقاله «ایران استعمار سرخ و سیاه» در ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ بزرگترین اشتباه خود را مرتکب شد.[۳۹] عکسالعمل مردم و طلاب قم در اعتراض به اهانت گستاخانه به نماد و سمبل هویت ملی یعنی امام خمینی (ره) در ۱۹ دی ماه به خاک و خون کشیده شد و در چهلم شهدای قیام مردم قم، مردم تبریز[۴۰] در قیامی سرنوشتساز آتش انقلاب را به سراسر ایران گستردند[۴۱] به صورتی که در چهلم شهدای قیام مردم تبریز در شهرهای متعددی مراسم برپا شد و در سه شهر یزد و جهرم و اهواز با قیامهای خونینی همراه گردید و ادامه قیام ملت به رهبری امام خمینی به سرنگونی رژیم پهلوی منجر شد. مقبولیت روزافزون امام خمینی و اقبال مردم به وی در رویارویی با حکومت پهلوی حکایت از آن داشت خواستههای وی منطق بر خواست عمومی ملت ایران بود، و وی به عنوان سخنگوی هشیار و شجاع مدافع هویت ملی مردم ایران ایفای وظیفه مینماید.
جالب آنکه رهبران محلی انقلاب در شهرهای مختلف ایران هم همگی از عُلما و فقهای برجسته بودهاند. به عنوان مثال در شهرهای مشهد، شیراز، اصفهان، تبریز، همدان، یزد، کرمانشاه، اردبیل، کرمان و… میتوان از علما و مراجع مبارزی چون: آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی، آیتالله خامنهای، شهید هاشمینژاد، آیتالله محلاتی، آیتالله شهید دستغیب، آیتالله خادمی، آیتالله شهید قاضی طباطبایی، آیتالله شهید مدنی، آیتالله شهید صدوقی، آیتالله شهید اشرفی اصفهانی، آیتالله مروج وسایلی، آیتالله صالحی کرمانی و… نام برد که مردم این مناطق را در جریان نهضت به رهبری امام خمینی (ره) رهبری و هدایت میکردند.
در سخنان امام خمینی در ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ در بهشت زهرا فرازهای مهمی وجود دارد که از منظر هویت ملی و جایگاه مرجعیت در آن قابل تأمل است:
«… من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم! من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد… این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد. فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده، به ارتش دستور داده که از این پشتیبانی بکنید… یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچیک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که میآورند توی خیابانها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم میکنند، از این حرفها هم میزنند، لکن ملت این است، این ملت است [اشاره به حضار]».[۴۲]
خطاب حضرت امام در ادامه سخنان خود به ارتش بود:
«… آقای ارتشبد، شما نمیخواهید، آقای سرلشکر، شما نمیخواهید مستقل باشید؟ شما میخواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت میکنم بیایید در آغوش ملت همان که ملت میگوید، بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم، ملت میگوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد…»[۴۳]
فرجام سخن
آنچه در بررسی نقش و جایگاه مرجعیت شیعه در تاریخ معاصر ایران آشکار میشود آن است که ایشان علاوه بر وظایف دینی و شرعی در عرصه سیاسی و اجتماعی هم وظایفی بر عهده داشتند که مهمترین آن حفاظت از کیان اسلامی و مبانی هویت ملی مردم ایران بوده است. در هر مقطعی از تاریخ معاصر ایران ایفای این وظیفه خطیر را میتوان دید به عبارت بهتر عُلما و مراجع به عنوان مدافعان هویت ایرانی پیشگام نهضتها و حرکتها بودهاند و در صورت تعرض به مبانی آن به مبارزه پرداختهاند.
مبارزات امام خمینی (ره) در جریان انقلاب اسلامی در بستر چنین وظیفهای دینی و ملی صورت گرفته است. تعرض به مبانی مذهبی جامعه و یا سلطه بیگانه بر مقدرات جامعه ایرانی آغازگر نهضتی بود که به برپایی نظام نو مبنی بر باورهای مذهبی منجر گردید.
منابع و مأخذ
آصف، محمّدحسن، مبانی ایدئولوژیک حکومت در دوران پهلوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴٫
اباذری، عبدالرحیم، انقلاب اسلامی در شهرستان میانه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲٫
احمدی، حمید، «هویت ملی، ایرانی؛ ویژگیها و عوامل پویای آن»، گفتارهایی درباره هویت ملی در ایران، گردآوری و تدوین، داوود میرمحمدی، تهران، مؤسسه مطالعات ملی، ۱۳۸۳٫
احیایی، زینب، مستشاران آمریکایی در ایران به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳٫
اصفهانی کربلایی، تاریخ دخانیه یا تاریخ وقایع تحریم تنباکو، به کوشش رسول جعفریان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲٫
افروغ، عماد، هویت ایرانی، تهران، نشر بقعه، ۱۳۸۰٫
الگار، حامد، دین و دولت در ایران، نقش عُلما در دورهی قاجار، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران، انتشارات قوس، چاپ دوم، ۱۳۶۲٫
امینی، داود، چالشهای روحانیت با رضاشاه، تهران، نشر سپاه، ۱۳۸۲٫
بابایی زارچ، علیمحمّد، امت و ملت در اندیشه امام خمینی (ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳٫
تقوی، سید مصطفی، فراز و فرود مشروطه، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴٫
جعفریان، رسول، داستان حجاب در ایران پیش از انقلاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳٫
حسینیان، روحالله، بازخوانی نهضت ملی نفت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵٫
حسینیان، روحالله، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۴٫
حسینیان، روحالله، تجزیه مشروطیت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵٫
حسینیان، روحالله، سه سال ستیز مرجعیت شیعه (۱۳۴۳- ۱۳۴۱)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۴٫
حسینیان، روحالله، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴٫
حسینیان، روحالله، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵٫
خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵٫
خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سید سجاد حُججی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳٫
خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، تدوین علی دوانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲٫
درآمدی بر فرهنگ و هویت ایرانی، به کوشش مریم صنیع اجلال، تهران، مؤسسه مطالعات ملی، ۱۳۸۳٫
رجبی، محمّدحسن، رسایل و فتاوای جهادی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸٫
روحبخش، رحیم، «میراث آیتالله بروجردی»، فصلنامه گفتگو،
زاهد زاهدانی، سید سعید و سلامی، محمّدعلی، بهائیت در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰٫
صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی (ره)، ج ۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۸٫
صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی (ره)، تهران، دفتر نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۸٫
صدیقی نخجوانی، رضا، «تغییر لباس و قیام مردم تبریز»، به کوشش رحیم نیکبخت، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره ۴، پاییز ۱۳۸۳٫
طالبی دارابی، ابراهیم، جایگاه قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸٫
عنایت، حمید، تفکر نوین سیاسی اسلام، ترجمه ابوطالب صارمی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲٫
فوزی تویسرکانی، یحیی، امام خمینی (ره) و هویت ملی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴٫
قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد، تدوین داود قاسمپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶٫
مبارزات آیتالله العظمی سید یونس اردبیلی به روایت اسناد و خاطرات، تدوین رحیم نیکبخت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵٫
مجتهدزاده، پیروز، «جایگاه روحیه عدالتخواهی در هویت ملی ایرانیان»، گفتارهایی درباره هویت ملی در ایران، تدوین داود میرمحمدی، تهران، مؤسسه مطالعات ملی، ۱۳۸۳٫
مشقفیفر، ابراهیم، «کارگرد تبلیغی جهادیهها در بسیج مردم برای جنگ»، مدیریت تبلیغات جنگ، مجموعه مقالات دومین همایش بررسی کاربرد تبلیغات در جنگ، تهران، معاونت روابط عمومی و انتشارات نمایندگی ولیفقیه در دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰٫
نجفی، موسی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت بیدارگرانه حاج آقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤلف، ۱۳۶۹٫
نیکبخت، رحیم، تحولات اردبیل از مشروطه تا جنگ جهانی اول، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۸۶٫
نیکبخت، رحیم، اسمعیلزاده، صمد، زندگی و مبارزات شهید آیتالله قاضی طباطبایی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰٫
نیکبخت، رحیم، «قیام شورانگیز مردم تبریز»، فصلنامه ۱۵ خرداد، تابستان ۱۳۷۶، شمارهی ۲۸٫
هدایت، مخبرالسلطنه، خاطرات و خطرات، تهران، انتشارات زوار، چاپ دوم، ۱۳۴۴٫
[۱]. برای اطلاع بیشتر از تعاریف صاحبنظران علوم سیاسی از هویت و هویت ملی ر ک به:
– یحیی فوزی تویسرکانی، امام خمینی (ره) و هویت ملی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴٫
– علیمحمّد بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام خمینی (ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳٫
– درآمدی بر فرهنگ و هویت ایرانی، به کوشش مریم صنیع اجلال، تهران، مؤسسه مطالعات ملی، ۱۳۸۳٫
[۲]. ر ک به: عماد افروغ، هویت ایرانی، تهران، نشر بقعه، ۱۳۸۰٫
[۳]. گفتارهایی درباره هویت ملی در ایران، گردآوری و تدوین داود میرمحمّدی، تهران، مؤسسه مطالعات ملی، ۱۳۸۳، ص ۲۲۳٫
[۴]. همان، حمید احمدی، هویت ملی ایرانی؛ ویژگیها و عوامل پویایی آن، ص ۱۹۷٫
[۵]. همان، پیروز مجتهدزاده، جایگاه روحیه عدالتخواهی در هویت ملی ایرانیان، صص ۲۳۳- ۲۳۲٫
[۶]. حامد الگار، دین و دولت در ایران، نقش عُلما در دورهی قاجار، ترجمه ابوالقاسم سرّی، تهران، انتشارات توس، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ص ۳۴٫
[۷]. همان، ص ۴۷٫
[۸]. حمید عنایت، تفکر نوین سیاسی اسلام، ترجمه ابوطالب صارمی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، ص ۲۴٫
[۹]. ر ک به: محمّدحسن رجبی، رسایل و فتاوای جهادی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۷۸٫
[۱۰]. ابراهیم مشفقیفر، «کارکرد تبلیغی جهادیهها در بسیج مردم برای جنگ»، مدیریت تبلیغات جنگ، مجموعه مقالات دومین همایش بررسی کاربرد تبلیغات در جنگ، تهران، معاونت روابط عمومی و انتشارات نمایندگی ولیفقیه در دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، صص ۲۷۴- ۲۷۱٫
[۱۱]. برای اطلاع بیشتر ر ک به: شیخ حسن اصفهانی کربلایی، تاریخ خانیه یا تاریخ وقایع تحریم تنباکو، به کوشش رسول جعفریان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲٫
[۱۲]. ر ک به: روحالله حسینیان، تجربه مشروطیت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵٫
[۱۳]. سید مصطفی تقوی، فراز و فرود مشروطه، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۸۴، ص ۱۸٫
[۱۴]. رحیم نیکبخت، تحولات اردبیل از مشروطه تا جنگ جهانی اول، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۸۶، ص
[۱۵].
[۱۶]. ر ک به: رضا صدیقی نخجوانی، «تغییر لباس و قیام مردم تبریز»، به کوشش رحیم نیکبخت، فصلنامه مطالعات تاریخی، شمارهی ۴، پاییز ۱۳۸۳، صص ۲۲۰- ۱۷۳٫
[۱۷]. ر ک به: موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت بیدارگرانه حاج آقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤلف، ۱۳۹۶٫
[۱۸]. ر ک به: رحیم نیکبخت، مبارزات آیتالله العظمی سید یونس اردبیلی به روایت اسناد و خاطرات، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵ و داود قاسمپور، قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶٫
[۱۹]. ر ک به: داود امینی، چالشهای روحانیت با رضاشاه، تهران، نشر سپاس، ص ۱۳۸۲ و رسول جعفریان، داستان حجاب در ایران پیش از انقلاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳٫
[۲۰]. خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سید سجاد حُججی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳ ص ۳۷ و نیز، همو، انقلاب اسلامی در شهرستان میانه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، ص ۵۸٫
[۲۱]. خاطرات آیتالله مسلم ملکوتی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵، صص ۸۲- ۸۱٫
[۲۲]. رحیم نیکبخت، صمد اسمعیلزاده، زندگی و مبارزات شهید آیتالله قاضی طباطبایی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص ۶۷٫
[۲۳]. مخبرالسلطنه هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، زوّار، چاپ دوم، ۱۳۴۴، ص ۴۵۵٫
[۲۴]. جمعه ۱۷ آبان ماه ۱۳۲۵ شمسی
[۲۵]. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، تدوین علی دوانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲، صص ۱۱۵- ۱۱۴٫
[۲۶]. روحالله حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (۱۳۴۰- ۱۳۲۰)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۴، ص ۱۳٫
[۲۷]. ر ک به: روحالله حسینیان، نقش فدائیان اسلام در تاریخ معاصر ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴٫
[۲۸]. ر ک به: همو، بازخوانی نهضت ملی نفت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵، فصل چهارم، انزوای نیروهای مذهبی و کودتای ۲۸ مرداد.
[۲۹]. روحالله حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران، پیشین، صص ۴۰۰- ۳۹۲٫
[۳۰]. ر ک به: سید سعید زاهد زاهدانی و محمّدعلی سلامی، بهائیت در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰٫
[۳۱]. ر ک به: خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، پیشین، صص
[۳۲]. ر ک به: رحیم روحبخش، «میراث آیتالله بروجردی»، فصلنامه گفتگو،
[۳۳]. روحالله حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه (۱۳۴۳- ۱۳۴۱)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۴، ص ۱۷۵٫
[۳۴]. برای اطلاع بیشتر ر ک به: زینب احیایی، مستشاران آمریکایی در ایران به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳٫
[۳۵]. صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی (ره)، ج ۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۸، صص ۴۲۳- ۴۱۵٫
[۳۶]. حسینیان، پیشین، ص ۴۸۲٫
[۳۷]. پیوند اسلام و ایران را در داستان شهربانو در جایگاه مادر امام سجاد (ع) تجلی کرده است. هر چند در تحقیقات و پژوهشهای تاریخی در این مورد تردیدهای اساسی مطرح گردیده است با این حال چنین تصویری از منظر هویت ملی مردم ایران که ساخته و پرداخته ذهن تاریخی مردم است قابل دقت و تأمل میباشد.
[۳۸]. محمّدحسن آصف، مبانی ایدئولوژیک حکومت در دوران پهلوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴، صص ۳۴۹- ۳۲۱ (گفتار سوم، انقلاب سفید و ایدئولوژی حکومت پهلوی).
[۳۹]. برای اطلاع بیشتر ر ک به: ابراهیم طالبی دارابی، جایگاه قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸٫
[۴۰]. برای اطلاع بیشتر ر ک به: رحیم نیکبخت، «قیام شورانگیز مردم تبریز»، فصلنامه ۱۵ خرداد، تابستان ۱۳۸۶، شمارهی ۲۸٫
[۴۱]. روحالله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن ۱۳۵۶ تا بهمن ۱۳۵۷)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵، صص ۱۸۹- ۱۷۱٫
[۴۲]. صحیفه امام، ج ۶، پیشین، ص ۱۷٫
[۴۳]. همان، ص ۱۸٫