خانه / مقالات / انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و فروپاشی سلطنت خاندان رومانف

انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و فروپاشی سلطنت خاندان رومانف

انقلاب ۱۹۰۵ روسیه اگرچه شکست خورد و در ظاهر تزار و رژیم سلطنتی او با همه عواملش بر زحمتکشان روسیه پیروز شدند، اما این حقیقت آشکار گردید که ظلم و تعدیِ بیش از اندازه حکام روسیه در تمامی مناطق این کشورِ پهناور، بی­عدالتی، ‌اختلاف طبقاتی و فقر، چنان فشاری به توده­های مردم وارد می­نماید که آنان از خواسته­های خود دست نکشیده و به مبارزه خود تا پیروزی نهایی ادامه خواهند داد. در جریان انقلاب ۱۹۰۵ روسیه، منطقه قفقاز نیز درگیرِ یک سلسله تنش‌های قومی، مذهبی میان ارمنیان و مسلمانان شد که گروه زیادی از هر دو سو جان خود را از دست دادند و ویرانی­های بسیاری نیز برجای ماند. این جای تأسف زیادی داشت که هر دو گروه به جای بسیج نیروهای خود علیه جور و ستم حکام تزار در منطقه که دشمن مشترک آنان بود، به جان هم افتاده و یکدیگر را از بین می­بردند.

اما شکست انقلاب ۱۹۰۵م روسیه بسیاری از نقاط ضعف گروه‌ها و سازمان‌های شرکت‌کننده در این انقلاب در میان طبقات گوناگون را آشکار نمود و آنها را متوجه ایجاد تشکّلی منسجم­تر و قدرتمند­تر نمود. حزب سوسیال دموکرات روسیه که آن هنگام تنها حزب پیشرو طبقه کارگر به شمار می­رفت نیز فاقد دیسیپلین حزبی و ارتباط منظم و ارگانیک با توده‌های زحمتکش بود (انقلاب ۱۹۰۵، ص ۵۱). همین موضوع آنها را متوجه فعالیت بیشتر در میان کارگران و دهقانان روسیه، ارتباط منظم و منسجم­تر با سایر اقشار جامعه و ایجاد تشکیلاتی با دیسیپلین آهنی ـ به تعبیر لنینی آن ـ نمود.

با وجود این، حزب سوسیال دموکرات روسیه (حزب بلشویک) که در دوران شوروی به حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تغییر نام داد و نیرومندترین تشکّل حزبی کارگران و دهقانان روسیه بود، خود درگیرِ اختلاف­های درون‌گروهی میان دو جریان عمده منشویک­ها و بلشویک­ها بود. تا اینکه از سال ۱۹۱۰م نشانه­هایی از رشد و اعتلا در درون حزب آشکار گردید (تاریخ جدید شوروی، ۱۳۵۶، جزوه سوم، ص ۲۹).

با انتشار روزنامه «پراودا» که لنین بنیانگذار آن بود، دور جدیدی از مبارزه بلشویک­ها علیه تزاریسم آغاز گردید و نقش این روزنامه در روشنگری و ایجاد زمینه‌های آگاهی در میان کارگران روسیه بسیار زیاد بود (همان، ص ۴۱-۴۳).

با اوج­گیری مبارزات مردمی، رژیم تزار نیز با استفاده از تاکتیک­های گوناگون سعی در آرام‌نمودن اعتراض مردم و جلوگیری از اعتصابات و شورش­ها را داشت و از هیچ اقدامی علیه انقلابیون خودداری نمی­کرد. حکومت تزاری با انحلال دومای دوم دولتی به سرکوب تشکل‌های سیاسی و اقتصادی پرولتاریا دست زد و به شکنجه، کشتار، تبعید و زندانی‌نمودن مبارزان پرداخت و «استولیپین» وزیر کشورِ تزار چوبه‌های دار را در سرتاسر کشور برپا ساخت (تاریخ معاصر، ۲۵۳۷/ ۱۳۵۷، ص ۱۱۸).

در همه این ادوار، حزب بلشویک روسیه درگیر مبارزات درون­حزبی و اختلاف­های بین رهبران حزب بود که نظرگاه‌های گوناگونی در پیشبرد تاکتیک­های خود اعلام می­نمودند،. تروتسکی نیز که به زعم تاریخ­نگاران دوره شوروی از خائنین به حزب و آرمان‌های لنین بود، از سال ۱۹۱۰م به بیان دیدگاههای خویش درباره پیشبرد انقلاب پرداخت و کسانی چون کامنف، زینویف و ریکوف نیز از هواداران اندیشه­های او بودند (همان، ص ۱۶۳).

از سال ۱۹۱۱م اعتصابها در سراسر روسیه رو به فزونی گذاشت و با هدایت و رهبری اعضای مؤثر حزب بلشویک روسیه در بسیاری از کارخانه­ها و معادن سیبری و دیگر نقاط این کشور کارگران دست به اعتصاب زده و قدرت خود را به نمایش می‌گذاشتند (همان، صص ۱۷۳-۱۷۵). این وضعیت ادامه یافت و اوضاع روسیه همانند سال ۱۹۰۵م شده بود. در میان سال‌های ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴م بیش از ۱۳ هزار شورش دهقانی در نقاط مختلف روسیه رخ داد (همان، ص ۱۷۷) و روی­هم­رفته در شش ماه نخست سال ۱۹۱۴م یک میلیون و چهارصد و بیست و پنج هزار کارگر اعتصاب نمودند و در ماه مه همین سال کارگران باکو دست به اعتصاب زدند و در بیستم ژوئن، بیست هزار تن از آنان در اعتراض به سیاست­های حاکم دست به راه‌پیمایی زدند که پلیس با خشونتی بسیار راه­پیمایی آنان را به خاک و خون کشید (همان، ص ۱۸۹).

با اعلان جنگ دولت آلمان به روسیه در سال ۱۹۱۴ م و در آغاز جنگ جهانی اول، مبارزات مردم روسیه وارد مرحله نوینی شد. این جنگ که تمام توان نظامی و اقتصادی روسیه را که خود با بحران عظیمی درگیر بود، گرفته بود،‌ دیگر رمقی برای روسیه باقی نگذاشت و اوج‌گیری مبارزات مردمی علیه رژیم تزاری و ضعف و عدم توانایی آنها در اداره امور کشور، زمینه­های رشد مبارزات را به رهبری بلشویک‌های روسیه فراهم نموده و آنان را به یکّه‌تازی در عرصه سیاسی ـ اجتماعی کشور وادار نموده بود.

بلشویک­ها با تمام توان خود را برای قیام نهایی آماده می­ساختند و رهنمودهای لنین در قالب مقالاتی که در روزنامه چاپ می­شد و یا به صورت نامه به دست بلشویک­ها در خاک روسیه می­رسید، راهنمای عمل آنان بود (همان، ص ۲۴۳).

با بازگشت مخفیانه لنین از فنلاند به پتروگراد در هفتم اکتبر سال ۱۹۱۷م و در جلسه­ای که در دهم اکتبر سال ۱۹۱۷م توسط کمیته مرکزی حزب برگزار گردید، تصمیم بر این گرفته شد که در همین روزهای نزدیک، قیام مسلحانه علیه رژیم تزاری آغاز شود (همان، ص ۲۴۴). بدین‌ترتیب با شعار سرنگونی حکومت موقت «کرنسکی»، نیروهای انقلابی توسط لنین که خود شخصاً رهبری را در دست گرفته بود، وارد عمل شدند و با اشغال چندین مرکز دولتی، کاخ، ایستگاههای راه‌آهن، پستخانه و تلگرافخانه، رژیم تزار را سرنگون نمودند و توانستند قدرت را در دست گیرند (همان، ص ۲۴۷-۲۴۶).

انقلاب اکتبر در روسیه به پیروزی رسید و حزب سوسیال دموکرات روسیه که حالا دیگر در ظاهر جناح بلشویک آن در اکثریت بود و منشویک ها و دیگر عناصر را به حاشیه رانده بودند به نام حزب بلشویک قدرت را در دست گرفت. بلشویک‌ها خیلی زود اهرم‌های قدرت را در دست گرفتند و به پیشبرد برنامه‌های حزبی براساس آموزه‌های مارکسیسم ـ لنینیسم دست زدند.

اما آنان در اجرای برنامه‌های خود دچار تندرویها و اشتباهات فاحشی شدند و دست به اقدامات عجولانه­ای زدند(گورباچف، ۱۳۶۶، ص۵۰)، که اثرات مخرّبی در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و… گذاشت که زمینه‌های سرکوب و ترورهای دهشت‌انگیز دوران رهبری استالین(۱۹۲۴-۱۹۵۳) در اتحاد جماهیر شوروی را پی نهاد. دورانی که تمام مردم جمهوری‌های پانزده­گانه شوروی را در بیم و اضطرابی وصف­ناشدنی فرو برد.

درباره‌ی روابط عمومی موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن

همچنین ببینید

استمداد شهید ثق‍ه‌الاسلام از هیئت علمیه نجف

مداخلات ناستوده و پی‌درپی سپاهیان روس در آذربایجان،‌ دوباره امنیت و آسایش چندروزه را که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *