علی صالحی
( ـ ۱۳۳۰)
علی صالحی متخلص به «رهگذر هیدجی» در سال ۱۳۳۰ شمسی در شهر هیدج از توابع زنجان پا به عرصه وجود نهاد. ایشان تحصیلات ابتدائی را در زادگاه خود به پایان بُرد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد حوزه علمیّه گردید و تحصیلات خود را ادامه داد. اوّلین اثر وی در کتابی تحت عنوان «کاروان غزل» انتشار یافت و از دیگر دفتر شعری ایشان مجموعههای «ماجرای عشق»، «نغمههای عاشقانه» و… است. اشعار ایشان (غزلیات) در کاروان عشق (مثنویات) در ماجرای عشق و کلیه اشعار تُرکی ایشان در نغمههای عاشقانه جمعآوری شده است. رهگذر هیدجی شاعر پرتلاش، خوشذوق و نکتهسنج میباشد که اشعار میهندوستانه و ملّی او نمود خاصی دارد.
(علی صالحی، ۱۳۷۶: مقدمه)
نسیمی از دیار رهگذر
ز هر جای جهان من دوست دارم ملک ایران را
فدا سازم برای یک وجب خاکش دل و جان را
به علم و معرفت استان ما چون بحر موّاج است
به ساحل میزند این ژرف دریا دُرّ و مرجان را
به ایران نیست جائی باصفا مانند ابهر رود
به دنیا مثل و مانندی نباشد شهر زنجان را
شناط و بخش خرمدرّه و شهر خدابنده
به جان میپرورد مه طلعتانِ پاکدامان را
چه خوش جائی است تاکستان و اطراف ضیا بادش
به مستان میدهد جامِ شرابِ نابِ خندان را
به صائین قلعه با نام حزین تبریک باید گفت
مُعطّر میکنم با یاد او اوراق دیوان را
بهاران که نشان و در زمستان طارم علیا
مجسّم میکند بر دیده لاهیجان گیلان را
دیار هیدّجی و سهروردی را چه رمزی هست
چو مغناطیس و آهن کرده اهل عشق و عرفان را
هزاری نغمهخوان دارم ولی از ترس صیّادش:
درون سینه پنهان کردهام مرغ خوش الحان را
میان بلبل خو کردهام با مرغ طبع خویش
بدو خرسند کردم هر زمان قلب پریشان را
شهیدان قلم را با شهید جبهه فرقی نیست
به راه دین و میهن کشتهاند این هر دو انسان را
به صدها عنصری ترجیح دارد فرّخی زیرا
که او دربار را بگزید و این زنجیر و زندان را
به سلطانیّه با عبرت نظر کن، کاندر او بینی
چگونه آشیان کردند، بومان کاخ سلطان را
چمنزاری که در ییلاق، گردشگاه شاهان بود
چراگاهی بر احشامست و جولانگاه مرغان را
برای طبع شیوا «رهگذر»! شادی نمیباید
اجل بیرحم صیادیاست مرغ شکرستان را
(علی صالحی، ۱۳۷۶: ۱۶)