خانه / مقالات / تفاوت حزب دمکرات خیابانی با فرقه دمکرات پیشه‌وری

تفاوت حزب دمکرات خیابانی با فرقه دمکرات پیشه‌وری

نقش آذربایجان در نهضت مشروطه و سهم آن در سیر نوسازی کشور در قرن بیستم، بیشتر بیانگر حرکتی است در جهت یگانگی ملی تا خودمختاری محلی. فعالیت‌ها و مبارزات شیخ محمد خیابانی و یارانش بیشتر مبین خواست آنها برای اعاده‌ مشروطه بود تا طرح نوعی خودمختاری! و طرح جدایی تهدیدی بود برای تحت فشار قرار دادن تهران نه هدف غایی. اینکه اکثر اهالی آذربایجان از خواسته‌های خودمختاری‌طلبانه آنها حمایت می‌کردند، محل تردید است. ولی وقوع چنین حرکت‌هایی و تأسیس فرقه دمکرات آذربایجان در مراحل بعدی، که دست کم برخی از اهداف نهضت‌های مزبور را یدک می‌کشید، به این فرضیه میدان داد تا به روحیه‌ خودمختاری در دوران رضاشاه استمرار بخشد. گرچه این استمرار از بسیاری جهات صوری است تا واقعی و بیشتر حاصل تقارن پاره‌ای عوامل بود که عامل دخالت شوروی یکی از مهم‌ترین آنها بود (فاوست، ۱۳۷۱: ۲۶و۲۸).

در یکی از گردهمایی‌های دمکرات‌ها در تبریز، خیابانی نام تشکیلات محلی حزب خود را به حزب دمکرات آذربایجان تغییر داد و از تهران خواست برای اعاده‌ حقوق مشروطه، استقرار انجمن ایالتی و ولایتی و انتصاب والی مورد اعتماد مردم آذربایجان اقدام کند. علاوه بر این درباره‌ نارسایی‌های قوانین موجود برای انتخاب نمایندگان مجلس و ناکافی بودن اعتبارات محلی نیز شکایاتی را مطرح و به تهران ارسال کرد. (Azari, 1950, pp. 122-4; Abrahamin, pp. 122-5).

خیابانی توانست از نارضایتی عمومی بهره‌برداری کند و نیز ابتکار محلی را در دست گیرد. او نه خواستار حمایت روس‌ها شد و نه کمک کمونیست‌ها (فاوست، ۱۳۷۱: ۲۴).

اما فرقه‌ دمکرات پیشه‌وری که پیش از دو دهه بعد از این دو جنبش پدید‌امد، به منظور بهره‌برداری از جنبش‌های مشروطیت و قیام شیخ محمد خیابانی، در رأس تبلیغات خود حرکت خود را به جنبش‌های مزبور مرتبط کرد. حتی انتخاب نام دمکرات بر جریان پیشه‌وری نیز به تأسی از نام حزب دمکرات عامیون بود که در مقابل حزب اعتدالیون در صدر مشروطه حضور داشتند و همچنین به تأسی از حزب دمکرات شیخ محمد خیابانی صورت گرفت تا از مبارزات و قهرمانی‌هایی که آزادیخواهان در طی مبارزات مشروطه در سال‌های ۱۲۸۴ـ۱۲۸۵ و در قیام شیخ محمد خیابانی در سال‌های ۱۲۹۶ـ۱۲۹۹ به نفع اهداف خود بهره‌برداری نمایند.

شیخ محمد خیابانی به‌عنوان یک میهن‌پرست ایرانی و یک آزادیخواه معتقد مورد قبول مردم بود. خیابانی مردی بود با فرهنگ که عشقی عمیق به تاریخ و سنن ایران داشت و در سابقه خدمتی‌اش چیزی که نشان دهد که او در مورد آذربایجان افکار تجزیه‌طلبی در ذهن می‌پرورانده وجود ندارد (کاتم، ۱۳۷۱: ۱۸۵).

هیچ‌گونه زمینه‌ای وجود ندارد تا شک کنیم خیابانی در پی برنامه‌ای بود که خارجی‌ها آن را به راه ‌انداخته بودند. او با تلاش ترک‌ها که در سال ۱۲۹۷ می‌خواستند آذربایجان را به ترکیه منضم کنند مخالفت کرد و بیانیه‌ تندی در محکومیت تمام خارجی‌ها، اعم از ترک و روس و انگلیس صادر کرد. (کاتم، ۱۳۷۱: ۱۸۵-۱۸۶).

روشن است قیام شیخ محمد خیابانی با آنچه در خصوص اعتقادات و میهن‌پرستی او گفته شد نمی‌توانسته خواهان پیوستن آذربایجان ایران به آذربایجان روسیه باشد و آنچه در این باره درباره شیخ محمد خیابانی و یارانش ادعا شده، دروغ و ادعایی بیش نیست که از طرف طرفداران فرقه دمکرات پیشه‌وری مطرح گردیده است. احمد کسروی که خود سال‌ها از دوستان نزدیک خیابانی بوده، درباره این اتهام می‌نویسد:

«کسانی که قیام خیابانی را به منظور پیوستن آذربایجان به جمهوری جدید آذربایجان که تا این تاریخ به نام‌های قفقاز و آران در صحنه‌ تاریخ مشاهده می‌شد، یا به روسیه بلشویک، مرتبط می‌دانستند و خیابانی و یارانش را دارای تمایلات بلشویکی می‌دانستند، درحالی‌که هنوز اتحاد جماهیر شوروی تشکیل نشده بود، اهداف دیگری در سر داشتند. فرقه دمکرات به رهبری پیشه‌وری و حزب توده، به این شایعه دامن زدند و این شایعه را قوت بخشیدند. درحالی‌که خیابانی پس از بستن پیمان با «ماژور ادموند» بود که با آن گروه از همکاران خود که تمایلات بلشویکی داشتند و در شهر تبریز درصدد ایجاد تشکیلات بودند به طور ناگهانی رفتارش تغییر کرد و مأمورانی را بر آنان گماشت و چند نفر از آنان را دستگیر و از شهر بیرون کرد و به تدریج کار از همکاری و همراهی به دشمنی و بدخواهی کشید. و آن گروه را چون پیشرفت‌های کمونیست‌های روسیه بسی دلیر و بی‌باک گردانیده بود، چیره‌دستی خیابانی را بر خود برنتافتند و به این نتیجه رسیدند که قیام شیخ محمد خیابانی را از میان بردارند. (کسروی، ۱۳۷۶: ۷۲-۷۳). وقتی روابط خیابانی با بلشویک‌های تبریز خصمانه شد آنان در کنسولگری آلمان گرد‌امدند و درصدد برآمدند که ضد خیابانی قیام کنند. در مقابل وقتی که شیخ محمد خیابانی از ماجرا با خبر شد، دستور محاصره‌ کنسولگری را داد و در روز ۱۱ خرداد ۱۲۹۹ شمسی افراد حاضر در کنسولگری به سوی نیروهای اعزامی خیابانی تیراندازی کردند و شیخ محمد خیابانی موفق شد آنان را سرکوب کند و بدین طریق توطئه کمونیست‌ها را از میان بردارد (کامران، ۱۳۷۳: ۴۳۱ ـ۴۳۳).

تفاوت قیام خیابانی با فرقه دمکرات آذربایجان جدای از طرح شعارها و برنامه‌ها، در اهداف مانند اعاده‌ حقوق مشروطه، استقرار انجمن ایالتی و ولایتی، ارتقای نمایندگان مجلس و اعتبارات محلی و تشابه اسمی در چند نکته اساسی نهفته که در ادامه اشاره می‌شود:

۱ـ انگیزه قیام شیخ محمد خیابانی آزادی، استقلال، پیشرفت و رهایی از زیر ظلم استبداد داخلی و استعمار خارجی بود، درحالی‌که حرکت فرقه دمکرات یک حرکت کاملاً استعماری بود که از سوی همسایه شمالی یعنی شوروی‌ها حمایت و پشتیبانی می‌شد که کاملاً با اهداف قیام شیخ محمد خیابانی تفاوت آشکار دارد؛

۲ـ خیابانی درصدد اصلاح ‌امور مردم و ترویج شریعت اسلام بود در حالی که انگیزه اصلی فرقه دمکرات ترویج آیین کمونیزم بود، یعنی اجرای تفکرات سوسیالیزم و مارکسیسم، درحالی‌که خیابانی تنها راه نجات کشور را پناه بردن بر آیین مترقی مکتب اسلام می‌دانست. او یکی از روحانیان و دمکرات‌های برجسته محلی بود. (فاوست، ۱۳۷۱: ۲۳). ولی سران فرقه‌ دمکرات از دست‌پروردگان شوروی بودند؛

۳ـ قیام خیابانی ضداستعمار خارجی بود و به دستور و کمک استعمارگران خارجی نهایتاً از پای درآمد درحالی‌که فرقه دمکرات نهایتاً به دامن همین استعمارگران خارجی یعنی روس‌ها پناه بردند و از حمایت‌های مادی و معنوی آنان پس از شکست آذر ۱۳۲۵ برخوردار شدند؛

۴ـ خیابانی تا پای جان در حرکت و جنبشی که ایجاد کرده بود، جوانمردانه ایستادگی کرد و شربت شیرین شهادت را چشید درحالی‌که سران فرقه دمکرات در اولین لحظات فرار کردند یا اینکه مثل دکتر جاوید و شبستری تسلیم استبداد داخلی شدند؛

۵ـ اهداف و برنامه‌های خیابانی با اهداف و برنامه‌های فرقه دمکرات در ظاهر تشابه اسمی داشت ولی انگیزه و سرانجام آنها تفاوت اساسی با هم داشتند. سران فرقه دمکرات از محبوبیت و مظلومیت خون خیابانی در جهت اهداف خود سوءاستفاده کردند و در طول مدت تبلیغات خود عکس شیخ محمد خیابانی و سایر رهبران مشروطه مانند ستارخان، باقرخان و شخصیت‌های محبوب دیگر آذربایجانی را تکثیر و خود را پیروان واقعی آن رادمردان تاریخ ایران نشان دادند. درحالی‌که تفاوت اساسی و آشکاری بین انگیزه‌ها، اهداف و مرام و خط‌مشی فرقه دمکرات با چهره‌های محبوب و آزادیخواه آذربایجان بود و تمامی این اقدامات ترفند تبلیغاتی بیش نبود. برای تبلیغ آیین کمونیزم یکی از شگردهای تبلیغاتی فرقه دمکرات این بود که رهبران و بنیان‌گذاران آیین کمونیست در سراسر جهان را به مردم آذربایجان معرفی کنند تا زمینه‌های همگرایی آنان را با آیین مزبور بیشتر از قبل فراهم نمایند.

معرفی مائوتسه تونگ، لنین، مارکس، استالین و سایر رهبران کمونیست به‌عنوان رهبران اصلی مبارزه با ظلم و ستم و استعمار یکی از انگیزه‌های اصلی چاپ و انتشار تصاویر توسط کمیته انتشارات و تبلیغات فرقه دمکرات بود. عواملی مانند مردم تحت ستم، استبداد داخلی و چشیدن طعم تلخ اشغال متفقین چون‌ آمریکا، انگلیس و روسیه که باعث فقر و فلاکت و عقب‌ماندگی مردم شده بود، باعث گردیده بود تا با معرفی چهره‌ها و عناصر جدیدی که در صحنه روابط بین‌الملل ظاهر شده بودند و تبلیغات وسیع و سازمان‌‌یافته‌ای به برادری، برابری و حمایت از طبقه کارگران و کشاورزان و دهقانان را سر می‌دادند و نیز با تبلیغ شعارهای تند و چپ‌گرایانه، دل‌های مبارزان و مجاهدان راه آزادی و برادری را به سوی خود جلب نمایند. البته استالینِ متجاوز و اشغالگر به‌عنوان رهبر یکی از سه کشور متفق، هرگز به‌عنوان استعمارگر و اشغالگر معرفی نشد، بلکه فرقه دمکرات در تبلیغات خود از استالین به‌عنوان حامی اصلی و واقعی طبقات محروم و ستمدیده جامعه مانند کارگران و کشاورزان یاد می‌کردند که‌امده‌اند تا آنان را از فقر و فلاکت رهایی بخشند.

درباره‌ی روابط عمومی موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن

همچنین ببینید

پیشه‌وری صدر فرقه

سید جعفر جوادزاده خلخالی (پیشه‌وری) فرزند جواد در سال ۱۲۷۲ شمسی در قریه زیوه (زاویه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *