در بررسی کلی میان سرنوشت نسل اول با نسل دوم مهاجران، تفاوت مهمی به چشم میخورد. در نسل اول، رهبران تراز اول حزب کمونیست ایران و کادرها مشمول تصفیههای خونین استالین شدند و تقریباً همه را از دم تیغ گذراندند. دبیرکل حزب و جانشین او و همه اعضای کمیته مرکزی کشته شدند و یا در اردوگاهها جان سپردند، اما مهاجران نسل دوم (۱۳۲۵ به بعد) سرنوشت دیگری داشتند. در این دوره، به استثنای سید جعفر پیشهوری که مرگ او مشکوک است و سرنوشت محمد بیریا و دکتر مهتاش، دیگر سردمداران فرقه دمکرات آذربایجان زنده ماندند. زندان و تبعید به اردوگاههای کار اجباری که موجب دربدریها و بیخانمانی اشخاص و خانوادهها و مرگ جانگداز و رقتبار دهها نفر شد، عموماً نصیب اعضای عادی و مسئولان رده پایین فرقه شد.
از نظر تعداد نیز نسل اول محدود به رهبران و کادرهای حزب کمونیست ایران میشد، که طبق آمار ارائهشده از طرف مقامات شوروی ـ پس از مرگ استالین ـ نزدیک به ۱۵۰ نفر بودهاند. هر چند در درستی این رقم باید شک کرد و آمار حقیقی باید بسیار بیشتر از این باشد. چنانچه اظهارات برخی از بازماندگان این نسل نیز گواه این مسئله است اما اگر این رقم را هر چند، چند برابر هم کنیم، قابل مقایسه با مهاجران نسل دوم ۲۵ تا ۳۰ هزار نفر نمیتواند باشد.