جنبش تنباکو در آذربایجان
روابط عمومی موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن
می 13, 2023
مقالات
971 بازدید
حسین صدیقی
علما و مردم آذربایجان همواره در خط مقدم دفاع از کیان اسلامی قرار داشتند و در جنبشهای مختلف اعم از تحریم تنباکو، نهضت مشروطیت، قیام شیخ محمد خیابانی، قیام ۲۹ بهمن تبریز و انقلاب اسلامی، پیشاهنگ بودند.
جنبش تنباکو یا نهضت تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی ایران علیه مظاهر استعمار و استبداد ناصری محسوب میشود که به رهبری روحانیت تشیع صورت پذیرفت چنا نکه امام خمینی می فر مایند «این صد سال اخیر را که ما ملاحظه کنیم هر جنبشی که واقع شده است از طرف روحانیون بوده است بر ضد سلاطین، جنبش تنباکو به ضد سلطان آن وقت بود» [۱]که در آن علما و مردم آذربایجان نقش پیشگامی داشتهاند.
امتیازنامه توتون و تنباکو که طی آن کلیه معاملات، خرید و فروش و صادرات تمام توتون و تنباکوی ایران به مدت ۵۵ سال با بهای اندک به ماژور تالبوت از مشاوران و نزدیکان لرد سالیزبوری نخستوزیر و وزیر امر خارجه انگلیس واگذار شد، باعث گردید دست ایرانیها از توتون و تنباکوی خود به کلی قطع گردد. این امتیازنامه در سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در روز ۲۸ رجب ۱۳۰۸ق. واگذار شد.[۲]
انتشارِ خبرِ اعطای امتیاز تجارت دخانیات بازتاب گستردهای داشت و با انتقادات شدید مواجه شد. نخستین اعتراض به امتیاز تجارت توتون و تنباکو از استان فارس برخاست، در شیراز بسیاری از کسبه دکانهای خود را بستند و در مساجد گرد آمدند. این مخالفت و ازدحام هنگامی شدت یافت که مرحوم حاجی سید علیاکبر فالاسیری مجتهد بانفوذ شیراز به مخالفت با کار کمپانیِ دخانیات برخاست. ایشان چند بار در مسجد وکیل در تجمع مردم از دخالت مأموران کمپانی دخانیات در خرید و فروش توتون و تنباکو بهشدت انتقاد کرد و حالت جهاد اعلام نمود: «ای مردم! موقع جهاد عمومی است. بکوشید تا جامه زنان نپوشید» و شمشیری از زیر عبا بیرون آورده اعلام میکند که «هر بیگانهای که برای انحصار دخانیات بیاید، شکمش را با این شمشیر پاره خواهم کرد!»[۳]
تبریز دومین شهری بود که در مقابل هئیت انگلیسی از خود واکنش نشان داد. مردم تبریز و در رأس آنان علما نارضایتی خود را ابراز کردند. چنانکه به محض انتشار خبر واگذاری امتیاز تنباکو به یک شرکت انگلیسی (رژی) در شهر تبریز پایتخت دوم کشور و مقر حکومت و سکونت ولیعهد (مظفرالدینمیرزا) اعلانات کمپانی را که شرکت رژی در جهت تبلیغات فعالیتهای خود به دیوارهای منازل و اماکن عمومی نصب کرده بود پاره کردند. فووریه فرانسوی طبیب مخصوص ناصرالدین شاه در خاطرات خود چنین آورده است:
«در تبریز اعلانات کمپانی دخانیات را از دیوارها کنده و جای آنها را اعلانات انقلابی چسپاندهاند».[۴]
در یکی از نوشتههای تهدیدآمیزی که از سوی مردم تبریز به دست ناصرالدین شاه رسید اعلان شده بود «ما اهالی تبریز، در روز عاشورا تمام اجانبی که در این شهرند را قتلعام خواهیم کرد. از حالا به شما اطلاع میدهیم. این تصمیم به دلیل انعقاد قرارداد رژی است و اینکه شاه، کشور خودش را به فرنگیها فروخته است.»[۵]
|
نکته جالب آنکه در این زمان تنباکو محصول اصلی آذربایجان نبود، لیکن آذربایجان از آن نظر مهم بود که صدور تولیدات توتون و تنباکوی سراسر ایران از آن ولایت صادر میشد.[۶] مخالفت تجار و علمای آذربایجان با این امتیاز از اراده ملی در مقابله با سلطه بیگانگان حکایت میکرد.
طبق منابع، در نهضت تنباکو برای لغو قرارداد استعماری رژی سه شخصیت نقش مؤثری داشتهاند که عبارتاند از آیتالله میرزای شیرازی، آیتالله حاج میرزا حسن مجتهد آشتیانی و حاج میرزا جوادآقا مجتهد تبریزی.[۷] از همان آغازِ انتشارِ خبر امتیازنامه رژی، علمای آذربایجان نارضایتی خود را اظهار کردند و به تعبیر امام خمینی: « حکم مرحوم میرزاى شیرازى در حرمت تنباکو چون حکم حکومتى بود، براى فقیه دیگر هم واجبالاتباع بود. و همه علماى بزرگ ایران -جز چند نفر ـ از این حکم متابعت کردند. حکم قضاوتى نبود که بین چند نفر سرِ موضوعى اختلاف شده باشد، و ایشان روىِ تشخیص خود قضاوت کرده باشند. روى مصالح مسلمین و به عنوان «ثانوى» این حکم حکومتى را صادر فرمودند. و تا عنوان وجود داشت، این حکم نیز بود».[۸] هنگامی که خبر حرکت نمایندگان کمپانی رژی به تبریز رسید مردم که از خلاف شرع بودن امتیاز توسط تلگراف مرحوم شیرازی به شاه آگاه شده بودند کسب و کار خود را تعطیل کردند و در منزل میرزا جواد آقا اجتماع نمودند. [۹]حاج میرزا جواد آقای مجتهد تبریزی در رأس علمای تبریز، تحرک ویژهای علیه امتیاز توتون و تنباکو از خود نشان داد و در مقام خیرخواهی، زعمای دولت را از عمل به تعهدات در برابر رژی برحذر میداشت. وی امتیاز تنباکو را منافی اهداف دین و دولت تلقی میکرد. به نوشته نماینده انگلیس در تبریز: «حاجی میرزا جواد آقا مجتهد در دوازدهم ماه جاری به مخالفت جدی با رژی بر منبر سخن گفت و از جمله گفت که کفار برای دخالت در امر معاملات تنباکو به اینجا آمدهاند و هر مسلمانی هم با آنها پیوسته باشد کافر و مهدورالدم است. همچنین از اشخاص موثقی شنیده شده است که مجتهد اعظم با آگاهی و تصویب امیرنظام به ناصرالدین شاه تلگراف کرده و به وی اطلاع داده که تمام مردم آذربایجان به سبب رژی از او ناراضی هستند و چنانچه شاه از رژی پشتیبانی کند، او نخواهد توانست پاسخگوی نظم ایالت باشد و از بروز شورشهایی بیمناک است. شایعهای در اینجا وجود دارد که مجتهد اعظم گفته است در صورت ادامه کار رژی وی وقوع جهادی را پیشبینی میکند… چیز دیگری که آتش را بیشتر دامن میزند نامههایی است که از تهران و جنوب ایران از طرف مجتهدان بزرگ به اینجا رسیده و در آنها گفته شده است که برای محو رژی، همه امیدها به مردم آذربایجان بسته شده است».[۱۰]
در نتیجه ایستادگی و مقامت مردم تبریز، کمپانی حاضر شد نمایندگانش در آذربایجان از مردم آن ایالت باشند. اما مردم تبریز به حرفهای کمپانی فریفته نشده وبه مبارزات خود شدت دادند. عباس میرزا ملکآرا برادر ناصرالدین شاه در این باره مینویسد: «…ابتدا شهر تبریز شورش نمود مأمورین کمپانی را در کمال سختی جواب دادند و به طهران تلغراف (تلگراف) کردند که محال است اهل آذربایجان تمکین با این فقره نمایند. شاه با وزرا مشورت نموده قرار بر این شد که آقا علی آشتیانی ملقب به امین حضور را به تبریز بفرستد تا با میرزا جواد آقا ملاقات نماید و بعضی هدایا هم از طرف شاه ببرد و مردم را به هر طور است ساکت نماید. مشارالیه با فرمان روانه شد.
سه روز قبل از ورود او به تبریز، تمام تجار و اهل بازار و غیره، متجاوز از بیست هزار نفر مسلح شده بازار را بسته، سگی را امینحضور نام نهاده …و دنبکزنان در کوچه و بازارهای تبریز کشان کشان میگردانیدند و میگفتند امین حضور اگر بیاید او را میکشیم. مشارالیه هم ترسیده و در دو فرسخی تبریز مانده به ولیعهد خبر فرستاد. ولیعهد هم تدبیر در آن دید که خودش به کالسکه سوار شود و رفته امین حضور را پهلوی خود نشانده به شهر بیاورد و چنین کرد. بعد از دو روز توقف در منزل، حکومت از مجتهد، اذن ملاقات خواست. از قرار تقریرِ امین حضور، بعد از حصول از اطمینان از جان، به خانه مجتهد رفتم، تمام کوچهها و بامها و خانه مجتهد را مملو از مردم مسلح دیدم که تمام تفنگ مارتین در دست و طپانچه در کمر و قطار فشنگ بسته بودند. به خدمت مجتهد رسیده با این حال، اظهار هیچ مطلبی را جایز ندیدم. هدایا را رسانیده دست مجتهد را بوسیده بیرون آمدم.
شاه تلگرافی به امیر نظام حسنعلی خان گروسی وزیر ولیعهد فرمودند که اسلحه و قورخانه داری، به سربازهای تبریز فشنگ بده و در میان شورشیان شلیک نما. امیر نظام جواب داد که به دست چندین هزار یاغی که مسلح هستند، دادن اسلحه و مهمات حرب را جایز نمیدانم، یعنی سرباز و نوکر هم داخل شورشیان میباشد. چون کار چنین شد، شاه تبریز را از برخی عوارض مستثنی فرمودند».[۱۱]
مردم تبریز در مقابل ایستادگی حکومت، نقشه قیام طرح نمودند. عاقبت شاه از ترس قیام قریبالوقوع تبریز و کشتهشدن ولیعهد و شروع جنگ دولتین با مردم شهر طی تلگرافی به مردم تبریز اطلاع داد که به زودی امتیاز را لغو خواهد کرد. قیام مردم تبریز به دیگر نفاط کشور گسترش یافت و سرانجام منجر به لغو این انحصار شد. به تعبیر امام خمینی «… لغو این قرارداد ضربه سختی بر استعمارگران وارد کرد. ملت ایران در این نهضت اسلامی در واقع جزیی از حاکمیت خود را رسماً و علناً اعمال کرد و موفق شد تا نیروهای متجاوز داخلی و خارجی را عقب بزند…».[۱۲] حضرت آیتالله خامنهای پیشرو بودن مردم آذربایجان در مبارزه علیه استبداد و استکبار را از مهمترین خصلتهای مردم آذربایجان میدانند و با اشاره به نقش استعمارستیزی مرحوم آیتالله میرزا جواد مجتهد بهویژه در قضیه تنبا کو فرمودند: «در صف مقدم غالباً مردم آذربایجان و مردم تبریز حضور و جایگاه خودشان را تثبیت کردهاند؛ مخصوصاً آنجایى که مصالح عظیم تاریخى کشور در میان بوده است. مثلاً در قضیه تنباکو که مقطع بسیار مهمى بود و دشمنان استقلال کشور قصد داشتند کشور را یکجا ببلعند، یکى از نقاط حساسى که مردم و روحانیت آنجا ایستادگى کردند و اثرگذارى کردند، تبریز بود؛ مرحوم آمیرزا جواد مجتهدـ عالم معروف تبریزى ـ و تودههاى عظیم مردم، دنبال او. در قضیه مشروطیت، قضایاى تبریز شگفتآور است».[۱۳]
در این نهضت رهاییبخش، قدرت روحانیت شیعه در صحنه کشور بروز یافت و نقش علما در رهبری و بسیج تودهها، شکستن طلسم استبداد و برقراری ارتباط و بسیج میان اقشار مذهبی، متجلی گردید. امام خمینی درباره رهبری داهیانه میرزای شیرازی و تأثیر فتوای آن بزرگوار در شکست استعمار واستبداد کمپانی رژی میگوید: «در این جنبشهایی که در این طول زمانی که ما بودیم… کسی که قیام کرده باز از این طبقه ]روحانیت[ بودند، طبقات دیگر هم همراهی کردند لکن اینها ابتدا شروع کردند، در قضیه تنباکو اینها بودند که به هم زدند اوضاع را».[۱۴]و در جای دیگر در تأثیر آن فتوا میفرمایند:
«قریب صد سالِ سابق دیدند که یک پیرمردی در یکی از دهات عراق «سامره» وقتی که دید ایران در معرض فشار خارجیهاهست و آن قرارداد ننگین را در آن زمان بسته بودند، این پیرمرد که در کنج یک ده بود، یک سطر نوشت و همه قوای خارج و داخل نتوانستند در مقابل این یک سطر استقامت کنند. آن مرحوم میرزای بزرگ بود ـ رحمهالله ـ که در سامرا تحریم کرد تنباکو را برای اینکه تقریباً ایران را در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو و ایشان یک سطر نوشت که تنباکو حرام است و حتی بستگان خود آن جائر هم و حرمسرای خود آن جائر هم ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیانها را شکستند و در بعضی جاها تنباکوهایی که قیمت زیاد داشت در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند بر آن قرارداد و لغو شد قرارداد».[۱۵]
«میرزای شیرازی بزرگ ـ رضوانالله علیه ـ امر فرمود و علمای ایران، علمای بلاد ایران ـ رضوانالله علیهم ـ که در رأسشان میرزای آشتیانی بودند، در تهران اجرا کردند این مطالب را و دولت ساقطشده ایران را زنده کردند… میرزای آشتیانی ـ رضوانالله علیه ـ امر فرمود و سایر علمای ایران جانفشانی کردند و زجر کشیدند، زحمت کشیدند، قیام کردند، مردم را به قیام واداشتند تا اینکه لغو شد».[۱۶]
حضرت آیتالله خامنهای در صحبتهایشان از بیداری مردم تبریز و آذربایجان در صحنههای حساس بههمپیوسته تاریخ ۱۵۰ سال اخیر ایران از نهضت تنباکو و مشروطیت تا دوره پس از استبداد صغیر اینگونه تمجید میکنند: «مردم آذربایجان و به طور مشخص مردم تبریز و بسیارى از شهرهاى دیگر آذربایجان، اینها کسانى هستند که از بیش از صد سال قبل در عمدهترین حوادث و تحولات مثبت این کشور در صف اول قرار داشتند و نقشآفرینى کردند؛ از تحریم تنباکو که مرحوم حاج میرزا جواد مجتهد تبریزى وارد میدان شد تا نهضت مشروطیت ـ چه نهضت مشروطیت اول، چه آنچه که بعد از استبداد صغیر پیش آمد ـ کانون جوشش مبارزات، آذربایجان بود، شهر تبریز بود»[۱۷] و باز در همین زمینه میفرمایند:
«در حوادث پىدرپى صد و پنجاه سال اخیر ایران، آذربایجانىها پیشرو بودند؛ گاهى پیشرو بودند، گاهى تک بودند. در قضیه تحریم تنباکو که میرزاى شیرازى از سامره دستور دادند، جزو اولین نقاطى که مردم پاسخ دادند، علماى بزرگ آذربایجان ـ مرحوم حاج میرزا جواد مجتهد و دیگران ـ پاسخ دادند و مردم آمدند توى میدان، تبریز بود؛ که کمر استعمار را در یک دورهاى، در یک برهه اى شکست. در قضیه مشروطیت همینجور، در قضایاى بعد از دوره استبداد صغیر همینجور»[۱۸]
[۱] . صحیفه امام، ج ۸ ، ص۲۹۴
[۲] . ابراهیم تیموری، تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران، تهران: کتابخانه سقراط، ۱۳۲۸، ص ۲۳.
[۳] . آقا بزرگ تهرانی، میرزای شیرازی، مترجم محمد دزفول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵، ص ۲۴۳.
[۴] . فوریه، سه سال در دربار ایران ،۱۳۶۳، ص۱۵۶
[۵] . ادوارد براون، انقلاب ایران، ترجمه احمد بهپژوه، تهران: کانون معرفت، ۱۳۸۳، ص۴۹٫
[۶]. رحیم نیکبخت، نقش آذربایجان در تحکیم هویت ایران، ص۳۹۸٫
[۷]. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، تهران: زوار،۱۳۷۱، ج ۱، ص۳۰۶٫
[۸]. امام خمینی، ولایت فقیه(حکومت اسلامی)، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۷۴، ص۱۲۴
[۹] . تیموری، پیشین ، ص ۷۴٫
[۱۰] . همان، ص۹۸٫
[۱۱] . حیدری، پیشین، ص۱۰۳٫
[۱۲] . صحیفه امام، پیشین، ج ۳، ص۲۴۱٫
[۱۳] . بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم آذربایجانشرقى ۲۸/۱۱/۱۳۸۵
[۱۴]. صحیفه امام، پیشین، ج ۶، صص۲۳۷-۲۳۸٫
[۱۵]. همان، ج ۱۳، صص ۳۵۸- ۳۵۷ .
[۱۶]. صحیفه امام، ج ۳ ، ص۲۴۱
[۱۷] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم آذربایجان ۲۶/۱۱/۱۳۹۰
[۱۸] – بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم آذربایجان به مناسبت روز ۲۹ بهمن ۲۷/۱۱/۱۳۸۹