حکیم بزرگوار، فرزانۀ کمنظیر، عالم عامل، ملامحمد علی معروف به «حکیم هیدجی» و حاج آخوند هیدجی، از جمله دانشوران اسلامی است که علاوه بر کسب علم و دانش هیچگاه خود را بینیاز از عبادت و اطاعت از اوامر الهی ندید و همواره علم را با عمل و صداقت و ایمان توأم ساخت و در ساحت علم و دین گام برداشت. به همین جهت با معرفت کامل دست از تعّلقات دنیوی کشید و به یک انسان وارسته تبدیل شد که شایسته است او را حکیم عارف و حکیم الهی بنامیم.
حکیم هیدجی در سال ۱۲۷۰ق/ ۱۲۳۳ ش در آبادی باصفای هیدج چشم به جهان گشود. درباره مادر محمدعلی اطلاع درستی نداریم، زیرا در گذشته به علت قداست خانوادگی اسم مادران و زنان کمتر برده میشد و کودکان معمولاً با نام پدرشان شناخته میشدند لذا نمیدانیم نامش چه بوده و چند سال زیسته است. اشخاصی هم که درباره او اطلاعاتی داشتهاند اکنون سالهاست از دنیا رفتهاند.
اما پدر او، چنانکه در مقدمۀ دیوان وی آمده نامش حاج معصومعلی بوده و برداشتِ ما از نحوه زندگی وی این است که مردی تلاشگر و قانع بوده و از راه کشاورزی به کسب روزی حلال اشتغال داشته است.
از بستگان حکیم هیدجی هم آنچه در وصیتنامه وی قید شده این اطلاعات به دست میآید که فرزند پسرعمویش هم روحانی و نامش ملاعبدالکریم بوده است. برادرزادههایش هم یکی علی نام داشته و دیگری محمودعلی و به احتمال، آنها هم معمم و روحانی بودهاند؛ زیرا حکیم هیدجی وصیت کرده عبای زمستانی خود را به علی بدهند و لبّادهاش را به محمودعلی. نورعلی هم احتمالاً یکی از برادرزادههایش بود که او را امین دانسته و بیشترِ ماترک خود را به او بخشیده است.
به نظر میرسد خانواده و بستگان حکیم هیدجی در مجموع جزو آگاهان هیدج و از معتقدان به ائمه هدی و با پیشه کشاورزی و اندوخته علوم دینی در منطقه زندگی میکردهاند.
محمدعلی در چنین خانوادهای بزرگ شده و هوش سرشار و استعداد خدادادی، او را به مدرسۀ تازهتأسیس هیدج هدایت کرد. او توانست علوم مقدماتی را در محضر آخوند ملاعلی هیدجی بنیانگذار حوزۀ علمیۀ هیدج فرا گرفته و از همین زمان استعداد علمی و ادبی وی شکوفا شده آمادۀ کسب معلومات بیشتر گردید.
در آن روزگار شهر زنجان صاحب حوزۀ علمیه و علمای صاحبنام بود و میتوانست تشنگیِ علمیِ حکیم هیدجی را فرو نشاند. به همین جهت هر از چند گاهی به زنجان میآمد و در دیدار با طلاب حوزهها و گفتگو با آنها، ادامۀ تحصیل در زنجان را بررسی میکرد. اما اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان و مقدمات انقلاب مشروطیت در شهر زنجان وی را از ادامۀ تحصیل در زنجان منصرف کرد. بنابراین قول اینکه وی در مدارس علمیۀ زنجان هم تحصیل نموده است واقعیت ندارد.
بنابراین حکیم هیدجی در سال ۱۲۹۷ یعنی در ۲۷ سالگی برای ادامۀ تحصیل راهی قزوین شد و در مدرسۀ حسن خان و حسین خان آن شهر اسکان نمود. در آنجا از محضر عالم بزرگ آقا سید علی خوئینی قزوینی صاحب کتاب حاشیه بر قوانین میرزای قمی بهرهها برد. با توجه به اینکه در هیدج از امکانات اقتصادی خوبی نداشت، وی با همان قناعتپیشگی به تحصیلات خود ادامه داد و در دروس صرف و نحو و منطق و بیان شاگرد مستعد و برجسته شد، ولی این اندوختهها هنوز کافی به نظر نمیرسید و میبایست جهت کسب معارف به شهر بزرگتری میرفت، لذا پس از چهار یا پنج سال اقامت در قزوین به تهران عزیمت کرد.
استاد علی هشترودی در مقدمۀ دیوان حکیم هیدجی مینویسد: وی از تهران عازم عتبات عالیات شده و مدت ده سال مشغول فراگرفتن علوم فقه و اصول و علوم معقول میگردد.[۱] بعضی دیگر از تراجمنویسان هم خاطرنشان ساختهاند که حکیم هیدجی برای تقویت آموختههایش به عتبات عالیات رفته[۲] است. همچنین مهدی مجتهدی نوشته است: «به عتبات عالیات مشرف گشته، فقه و اصول خوانده، در فراگرفتن معقول رنجها کشیده است».[۳] شیخ آقا بزرگ تهرانی هم از تحصیلات وی در نجف سخن گفته است[۴] و معلم حبیبآبادی اظهار داشته است: «حکیم هیدجی پس از ۲۰ سال به تهران بازگشت».[۵] شهید مطهری نیز مینویسد: سفری به عتبات برای تکمیل معلومات رفت و در آنجا نیز ضمن تحصیل علوم نقلی به تکمیل علوم عقلی پرداخت، پس از مراجعت به تهران خود حوزۀ درس داشت. طالبان حکمت از محضرش استفاده میکردند.[۶]
در کتاب «تذکرۀ علمای شاعر و شعرای عالم» از آیتالله حاج محمد حکیم هیدجی یاد شده و آمده است: این حکیم زاهد و فقیه مجاهد و عالم عامل و عارف کامل پس از مقدمات علوم اسلامی در محل تولدش برای تکمیل تحصیلات راهی عتبات شد و در آنجا ضمن تحصیل فقه و اصول و تفسیر حدیث در فراگرفتن فلسفه و علوم عقلی نیز رنج فراوان برد و تا چهل سالگی در همانجا اقامت گزید، وقتی به ایران بازگشت در تهران ساکن شد.[۷]
در دیوان حکیم هم قطعه شعری ترکی وجود دارد که عنوان آن هست «نجف اشرفه وارد اولاندا عرض اولدی» که نشان میدهد به نجف اشرف مشرف شده است.
اما آیتالله حاج سید ابراهیم زنجانی موسوی صاحب تاریخ زنجان مینویسد: مسئلۀ سفر به عتبات علیالظاهر بیاصل است چون که خود او (حکیم هیدجی) شرح حال خود را نوشته و اشاره به نجف یا عتبات ننموده تا آخر عمر در تهران خیابان خیام فعلی در مدرسه ناصرالدین مشغول تدریس فلسفه و حکمت اسفار و منظومه سبزواری بوده است.[۸]
حکیم هیدجی در تهران از محضر اساتید بزرگی مانند حاج میرزا حسین سبزواری که یکی از شاگردان برجسته حاج ملاهادی سبزواری بود، در حکمت و ریاضیات بهرهمند میشود و به نظر میرسد در این دروس با میرزا ابراهیم حکمی زنجانی که به علت تخصص در ریاضیات به «میرزا ابراهیم ارثماطیقی» معروف بوده مشترکاً حضور مییافتند و تلمذ مینمودند.
سید احمد ریاضی مؤلف کتاب «تأملی در زهد» که در شرح حال آقا میرزا ابراهیم حکمیزنجانی نوشته شده به نقل از میرزا ابراهیم حکمی و سید عباس ریاضی پدرش مینویسد: «آقا میرزا ابراهیم در مدرسه مروی تهران سالهایی مشغول تحصیل بوده و در اواخر گویا در تولیت آن مدرسه اختیاراتی در مورد حجرهها و امور مدرسه به ایشان محول شده بود و ملامحمدعلی هیدجی هم مدتی همسایه حجرۀ میرزا ابراهیم حکمی بوده است».[۹]
در این ایام بود که ابعاد شخصیتی حکیم هیدجی در بین شاگردان مدرسه برجستگی خاص پیدا کرد، با اینهمه او هنوز با همان تواضع و فروتنی مخصوص به خویش، به دنبال گمشدۀ خود میگشت، تا علاوه بر تکمیل علوم او را به سر منزل مقصود برساند. بنابراین توانست به محضر حکیم الهی آقا میرزا ابوالحسن متخلّص به «جلوه» نایل شده و به تحصیل حکمت و فقه و عرفان بپردازد که نتیجه این تلاشها از وی یک عالم دینی و استاد برجستۀ حکمت و فلسفه ساخت.
۱ ـ دیوان حکیم هیدجی، به کوشش علی هشترودی، چاپ ستاره، زنجان، –۳۳۶٫
۲ ـ مدرس تبریزی، ریحانۀ الادب، ج ۶، ص۳۸۱٫
۳ ـ مهدی مجتهدی، رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، ص ۱۸۳
۴ ـ شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج ۹ بخش چهارم ، ص ۱۳۰۴-
۶ ـ مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۷، ص ۵۲۸٫
۷ ـ جواد محقق، «تذکرۀ علمای شاعر و شعرای عالم» ،نشریه صحیفه، شماره مسلسل ۲۴، ص ۲۲٫