خانه / مقالات / خروج عثمانی ها از آذربایجان

خروج عثمانی ها از آذربایجان

با پایان جنگ جهانی اول، نیروهای عثمانی دیگر همانند گذشته توانایی­ لازم را نداشتند و شکست در بسیاری از جبهه ­ها آنان را ناتوان ساخته بود، لذا تصمیم به تخلیۀ باکو گرفتند. با تسلیم بلغارستان در ۳۰ سپتامبر ۱۹۱۸/ ۲۳ ذیحجه ۱۳۳۶ و کناره­ گیری آنها از صفوف دولت‌های مرکز، که به قطع ارتباط عثمانی ­ها با آلمان و اتریش انجامید، کار یکسره گردید (بیات، ۱۳۸۰، ص ۷۸).

امضای معاهدۀ «مُدرس» هم که به منظور پایان جنگ انجام گرفت، آذربایجانی ­ها را دچار نگرانی­ هایی نسبت به سرنوشت آیندۀ سرزمین خویش نمود، چرا که خبرِ خروج نیروهای ترک و ورود نظامیان انگلیسی آنان را مضطرب ساخته بود (رسول­زاده، ۱۳۸۰، ص ۵۹).

آذربایجانی ­ها به خوبی دانسته بودند که تحت فشار قرار گرفتن عثمانی ­ها از سوی متفقین، که سرانجام به تخلیه و خروج آنان از آذربایجان و دیگر نقاط قفقاز منجر خواهد شد، آنان را در معرض خطرات بسیار جدی قرار می‌دهد که عمده ­ترین آن در آن هنگام چیرگی و برتری بلشویک‌ها در آذربایجان و سایر نقاط قفقاز خواهد بود.

شکست بلوک آلمان ـ عثمانی در جنگ جهانی اول تأثیرات بسیار منفی بر وضعیت بین‌المللی آذربایجان گذاشت و دولت نوپای آذربایجان را به موضوع قرارداد «مُدرس» تبدیل نمود. تبدیل‌شدن آذربایجان به موضوع مناسبات بین بلوک­ ها و حقوق بین­ المللی به دلیل موقعیت استراتژیک آنجا بود (حسنلی، ۱۳۹۰، ص ۴۸۳).

براساس مفاد معاهدۀ صلح «مُدرس»، متفقین باید باکو را به کنترل خود درمی‌آوردند. آذربایجانی­ها و نمایندۀ دیپلماتیک آنها در دولت عثمانی، نسبت به شرایط سنگین معاهده که بر آذربایجانی­ ها تحمیل می­شد سکوت ننمودند (حسنلی، ۱۳۹۰، ص ۱۷۳). توپچوباشف در دیدار خود با رئوف اوربای که از شرکت‌کنندگان طرف عثمانی در مذاکرات و از امضاکنندگان معاهده بود، مراتب اعتراض خود را نسبت به افزوده‌شدن بندهایی به معاهده دربارۀ خط آهن آذربایجان به او گفت و اوربای در پاسخ گفت که آنها ما را مجبور کردند «چه می­توان گفت، آنها پیروز هستند، ما شکست خورده­ایم» (همانجا).

سپاهیان عثمانی عقب‌نشینی می­کردند و این در حالی بود که آذربایجانی­ ها تقریباً نیروهای منظم و متشکلی به نام ارتش آذربایجان نداشتند. از نامه­ای که نوری پاشا به رسول­زاده به عنوان رئیس شورای ملی آذربایجان نوشته، چنین پیداست که تنها ۱۵۰۰ نفر نظامیِ آذربایجانی در کنار سپاهیان عثمانی حضور داشتند (رسول­زاده، همان، ص۶۰).

به دنبال اینکه ترکان عثمانی قصد خود مبنی برخروج از قفقاز را اعلام نمودند، آذربایجانی ها هیئتی را به منظور مذاکره با بریتانیایی ها  روانه انزلی در ایران نمودند (کاظم زاده، ۱۳۹۴، ص۲۵۶). ژنرال تامسون سر فرماندهی جدید نیروهای بریتانیایی در ایران پس از مذاکرات خود با هیئت نمایندگی آذربایجان بیانیه ای صادر و در آن شروطی را  تعیین کرد.

طبق درخواست ژنرال تامسون فرمانده کل نیروهای متفقین در انزلی از نوری­پاشا که بر طبق مفاد متارکه ­نامۀ «مُدرس» صورت می­پذیرفت، سپاهیان عثمانی مجبور به خروج از باکو و ترک آنجا بودند (همان، ص ۵۹). تلاش‌های نوری پاشا برای ادامۀ حضورش در آذربایجان و عنوان‌نمودن اینکه او به خدمت ارتش آذربایجان درآمده است نیز فایده­ای نداشت و توفیق ­پاشا صدراعظم عثمانی در آن هنگام در تلگرامی که به نیروهای خود در باکو فرستاده بود، خواستار خروج نیروهای عثمانی شد (همانجا).

عثمانی­ها چاره­ای جز پذیرفتن فرامین صادره از مرکز نداشته و ناچار به تخلیه‌ باکو و دیگر نواحی آذربایجان شدند. در حقیقت آنان مقاومت را بی­فایده دانسته و تسلیم شرایط به‌وجودآمده شدند، چرا که دور از حزم و احتیاط بود که در برابر نیروهایی که آلمان و عثمانی را به زانو درآورده بودند مقاومت کنند.

شاید این نیز یک توافق پنهانی میان آنان با قدرتهای درگیر در منطقه بود. تصمیم به همکاری بعدیِ عثمانی‌ها با بلشویک‌ها در کمتر از دو سال بعد به هنگام حمله آنان به آذربایجان به منظور سرنگونی دولتی که با پشتیبانی همه‌جانبه خود عثمانی‌ها به وجود آمده بود نمی‌تواند به یکباره و خلق‌الساعه به وجود آمده باشد.

برپایۀ گزارش‌های ساعدالوزاره، در ۱۷ نوامبر، عثمانی­ها باکو را تخلیه نموده و انگلیسی­ها با متحدین خود وارد شهر شدند و به دستور حکومت آذربایجان اهالی شهر از آنها استقبال نمودند (بیات، همان، ص ۷۸).

عثمانی­ها اگرچه ناچار به خروج از آذربایجان بودند، اما کوشش می­نمودند تا در پوشش ادغام نیروهای خود در ارتش جمهوری آذربایجان حضور نظامی ـ سیاسی خود را در آنجا حفظ نمایند و دگرگونی­های آتی نیز نشان داد که آنها در پیشبرد این هدف موفق بودند (همان، ص ۷۹).

 خروج نیروهای عثمانی از باکو و ورود انگلیسی­ ها به این شهر، نگرانی ­هایی را برای اهالی به وجود آورد و این ناشی از امکان بازگشت روس­ها به همراه واحدهای نظامی ارمنیان به شهر بود که احتمال انتقام­گیری و جنگ و درگیری میان اهالی شهر با آنان را افزایش می­داد (رسول­زاده، ۱۳۸۰، ص ۵۹). در گزارش­های ساعدالوزاره نیز این نگرانی عمیق دیده می­شود، چه او نیز نوشت: «ورود نیروهای انگلستان به همراه روس­ها و گروه زیادی از سربازان ارمنی، مسلمان­ ها را در اضطراب انداخته و فعلاً شهر وضعیت مناسبی ندارد و اگرچه انگلیسی­ ها بسیار کوشش به خرج می­دهند تا طرفین را در آرامش نگه دارند و در حفظ امنیت نیز کوشا هستند، اما اوضاع به شکلی است که هر آن ممکن است حوادثی رخ دهد» (بیات، همان، ۷۸- ۷۹).

اگر چه در گزارش های ساعدالوزاره به ورود سربازان مسلح ارمنی همراه با نیروهای بریتانیایی به باکو اشاره گردیده شده، اما لازم به یاد آوری است که در اعلامیه ژنرال تامسون به ممنوعیت ورود ارمنیان مسلح به باکو به روشنی اشاره شده بود (کاظم زاده، ۱۳۹۴، ص۲۵۷).

یک ماه پس از ورود نیروهای بریتانیایی به باکو ژنرال سر جرج میلن ضمن دیدار از باکو در گفتگویی با فتحعلی خان خوئیسکی با تأیید اعلامیه ژنرال تامسون، عنوان نمود که دولت بریتانیا دولت آذربایجان را به عنوان تنها مرجع قانونی در قلمرو آن سرزمین به رسمیت می‌شناسد (کاظم زاده، ۱۳۹۴، ص ۲۶۱). بریتانیایی‌ها در آذربایجان منافعی داشتند و اهدافی را دنبال می نمودند که مور خان ارزیابی‌های گوناگونی در این باره داشته‌اند. دستیابی به چاه‌های نفت آنجا و جلوگیری از نفوذ و گسترش بلشویک‌ها ومبارزه با نفوذ آلمان ها در قفقاز از مهم‌ترین اهداف حضور بزریتانیایی ها در قفقاز به شمار می‌آید (کاظم زاده، ۱۳۹۴، ص۲۶۱- ۲۶۴).

با وجود همۀ  مشکلاتی که سپاهیان عثمانی را ناگزیر از ترک آذربایجان نمود، و این به حضورِ کم­رنگ ترکان عثمانی در این منطقه انجامید، شرایط بین­المللی و شکست عثمانی­ ها در جبهه­ های جنگ و از دست‌ رفتن متصرفات آنها در بخش­های گسترده­ای از اروپا، آسیا و افریقا، آنان را در موقعیتی قرار داده بود که چاره­ای جز این نداشتند. آنان در سرنوشتی محتوم مجبور به خروج از سرزمینی بودند که برای آنان اهمیتی استراتژیک داشت و برای حضور در آنجا برنامه­ریزی­های دقیقی کرده بودند.

خروج عثمانی ها از آذربایجان آغاز دوران دیگری در حیات سیاسی اجتماعی این کشورِ نوپا بود. دورانی که نشان از آغاز روند فروپاشی جمهوری آذربایجان، پایان اقتدار فرقه مساوات و در نهایت چیرگی بلشویک‌ها داشت.

درباره‌ی روابط عمومی موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن

همچنین ببینید

پیشه‌وری صدر فرقه

سید جعفر جوادزاده خلخالی (پیشه‌وری) فرزند جواد در سال ۱۲۷۲ شمسی در قریه زیوه (زاویه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *