مرأتالکتب، سرآمد همه کتابها
معرفی آثار گرانسنگ و تألیفات فراوان زندهنام ثقهالاسلام را با شاهکار قلمی این شهید شروع میکنیم:
۱٫ مراتالکتب ـ یا (اسماءالکتب)
این کتاب به راستی سرآمد همه تألیفات ثقهالاسلام است و بسیاری از محققان این کتاب ارزشمند را اولین کتابشناسی شیعه میدانند، چون آثار و تراجم و تألیفات علمای شیعه را در هفت جلد، منظم گردآوری کرده است و در ردیف کتاب «کشفالظنون» حاج خلیفه و «الذریعه» مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی محسوب میشود. بسیاری نیز تألیف این کتاب را به سبب نبودن فهرستی منقح و مرتب از تألیفات امامیه دانستهاند. (فدایی عراقی، ص ۶۱۵۷ ؛ علی ثقهالاسلام تبریزی ۱۳۵۵ ش ، ج ۱، مقدمه حائری ص ۱۱)
اندیشه تدوین و تحریر این کتاب گرانسنگ به نقل از برادر شهید مرحوم آقامیرزا محمد ثقهالاسلام در کتاب (سوانح عمری) چنین آمده است: تألیف این کتاب در بحبوبه انقلاب و اختلال احوال در سال ۱۳۱۱ قمری، تا واپسین نفس در ذهن و جان شهید ثقهالاسلام بود به گونهای که بسیاری از ملازمین او خاطرات و یادداشتهای فراوانی از روزهای تدوین این کتاب به یاد دارند.
در سبب و انگیزه تألیف این کتاب نوشتهاند که چون حاجی خلیفه در تدوین کشفالظنون بیشتر متمایل به شناساندن آثار دانشمندان اهل تسنن بوده لذا او نیز به تدوین کتابشناسی شیعه پرداخته است.
آقا میرزا عبداللـه ثقهالاسلام برادرزاده شهید درباره این کتاب مینویسد: «کتاب مرأتالکتب، فهرست مبسوطی است از کتب شیعه و در نوع خود بینظیر است». مرحوم صفوت نیز مینویسد: «در این کتاب اسامی تألیفات شیعه گرد آمده، و از سال ۱۳۱۱ هجری قمری تا آخر عمرش به تدوین و تهیه آن مشغول بوده است … چند سال پیشتر برای دیدن میرزا احمدآقا برادرزاده شهید رفته بودم که کتاب چاپ نشده مراهالکتب هم زیارت شد، اغراق نیست اگر آن کتاب را بینظیر نامید».
تحریر و تألیف این کتاب چنان از دغدغههای اصلی زندگی ثقهالاسلام بود که حتی در نامهای که در نهم صفر ۱۳۲۶ ق به برادرش که در عتبات بود، با اشاره به تألیف این کتاب مینویسد: «الحمدللـه قسم دوم آن که عبارت از اسم کتب است تا آخر حروف نوشته شده، قسم اول که ذکر مؤلفین است اجمالاً نوشته خواهد شد».
ثقـهالاسلام در یکی از نامههایش در رابطه با ضرورت مطالعه و تألیف به برادرش مینویسد:
۱ ـ در کتابخانه شیخ عبدالحسین خیلی کتابهاست، افسوس ایامی که خودم مشرف بودم، به این فکر نیفتادم والا خودم را به کتابخانه داده، آنچه لازم بود میگرفتم… شما هم باالصراحه «تنبلتی» هستید، لااقل ترجمه حالات مشایح حاضر عصر را بنویسید و اگر توانستید تاریخ ولادت را تحصیل نمایید… این مطلبی نیست پول نمیخواهد، خودتان هم میتوانید تحصیل نمایید. اما میدانم که نمیکنید و آرزوی من مثل آرزوی جوانان است». (فتحی، ص ۶۲)
در آن بحبوبه انقلاب و اختلال احوال به راستی به دنبال دانش و یادگیری دویدن و تلاش کردن برای آموختن و همزمان ستیز عملی با استبداد جز از عهده مردان الهی برنمیآید.
مرحوم فتحی در کتاب «شهید نیکنام ثقهالاسلام تبریزی» با اشاره به این جنبه از شخصیت شگفت شهید مینویسد: مرحوم ثقهالاسلام از کثرت علاقه به تحریرات و تألیفات با علما و فضلای تهران رابطه داشته و از آنها میخواست یادداشتهایی از ریشه اجدادی و شجره نسب شخصیتها و رجال مهم با تاریخ وفاتِ آنها را تهیه و برایش بفرستند. (فتحی، ص ۶۳)
این کتاب تاکنون دوبار چاپ شده است: بار اول از ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ به صورت عکس از روی خط مؤلف در ۴ مجلد به همت برادرزاده شهید، عبدالله ثقـهالاسلامی در تبریز منتشر شده است و اخیراً نیز کتابخانه آیتاللـهالعظمی مرعشی نجفی به کوشش «محمدعلی حائری» اقدام به چاپ آن کرده است.
رساله لالان
یکی دیگر از تألیفات پرارج این نویسنده و عالم مبارز، رساله کوچکی با قطع جیبی است که با حروف معمولی در استانبول چاپ شده و برخلاف حجم اندک خود شاهکار فکری ثقهالاسلام است. (شهید نامدار عاشورا ثقهالاسلام تبریزی، آیتاللـه سیدهادی خسروشاهی، صص۱۳۹۰ ص ۳۳)
این رساله کمحجم ولی پرفایده در ربیعالاول ۱۳۲۶ ق، قبل از به توپ بسته شدن مجلس، برای علمای طراز اول نجف نوشته شده و از تبریز به عتبات ارسال شده است و جالب این که این رساله در دهههای گذشته توسط یکی از ایرانشناسان ژاپنی به زبان ژاپنی نیز ترجمه شده است. (افشار، ص ۱۵؛ جواد ابوالحسنی مجله سیاسی اقتصادی، مقاله از مشروطهخواه تا مشروطهچی ، ص ۱۷۴)
این کتابچه کوچک حاوی مسایل سیاسی، لزوم وضع قانون و برقراری عدالت و مشروطیت است که ضمن آن درباره قوای سهگانه و ضرورت تفکیک میان آنها مطالبی بیان شده است.(اتحادیه ۲۵) او این رساله را برای جلب نظر علمای عتبات و ترغیب آنان برای دادن فتواهای صریح مبنی بر وجوب مشروطه نوشت تا مخالفان نتوانند مشروطه را مخالف دین معرفی و با آن مقابله کنند. (علی ثقهالاسلام تبریزی، ۱۳۵۵ ش، صص ۴۱۸ ـ ۴۴۵)
در واقع باید گفت اوج اندیشههای سیاسی این روحانی مبارز، در این کتابچه کوچک منعکس است. در این رساله ثقهالاسلام با وجود مخالفت با هر گونه سلطه خارجی بر ایران، به مسلمانان سفارش میکرد که از پارهای دستاوردهای تمدن غرب «نظیر تحصیلات جدید» علوم و برخی نهادهای دموکراتیک بهره گیرند تا از این رهگذر به ترقی و اقتدار دست یابند. (آفاری، ژانت، انقلاب مشروطه ایران، ص ۱۱۳)
علامه شهیر میرزامحمدحسین نائینی که رسالهاش یک سال پس از رساله لالان نوشته شده است نیز بر این باور بود که میشود میان مشروطه غربی و شریعت اسلامی توازن ایجاد کرد و از همینرو میکوشید اصول مشروطه را با حکومت اسلامی هماهنگ کند. (منصوره رفیعی، ارگان انجمن ایالتی آذربایجان ، ص ۴۵)
ثقـهالاسلام در این رساله برخلاف نظر کسانی که استقرار مشروطه را سبب ایجاد فساد و «احراق دماء و سلب اموال» و غیره میدانستند بر این باور بود که فساد و بیبند و باری عوام به علت مشروطه نیست بلکه به سبب جهل و نادانی تودهها و نبود دخالت و مشارکت خردمندان و دانایان در کارها بوده است. (رساله لالان، مجموعه آثار قلمی ثقـهالاسلام؛ فتحی، ص ۴۲۶)
شهید ثقهالاسلام در این رساله شخصیتی فردگرا دارد که با جزماندیشی و خرافات و شکوه از بخت و اقبال کردن سر ستیز داشته و نیز باور داشتن به قضا و قدر به گونه منفی آن و تسلیمپذیری را که با خون و گوشت ایرانی عجین گشته را به شدت نکوهش میکند. به عنوان نمونه در قسمتی از «رساله لالان» مینویسد: «کار را به طبیعت گذاشتن و به جریان احوال تابع شدن، خلاف رأی خردمندان است».
این عالم روشنذهن، نظریه آن گروه از علما را که مشروطه و نظام پارلمانی را مغایر شریعت اسلامی میدانستند نمیپذیرفت و بر این باور بود که آنان در طرح دیدگاههای خویش دچار تناقض شده و سخنانشان شفافیت و روشنی لازم را ندارد(همان ـ ص ۴۲۶) در بخشی از رساله لالان آمده است: «… این که در افواه بعضی دایر است که مشروطه باید مشروعه باشد مقصود از آن درست معلوم نشده است که مقصود تبدیل سلطنت به سلطنت شرعیه حقیقی است یا اصلاح سلطنت حالیه؟ اولی که ممکن نیست و احکام شرعیه مشروطه، مشروطه نتواند بشود و موقع، مقتضی بیان تفضیل سلطنت شرعیه و کیفیت آن نیست و غرض گوینده نیز آن نیست و در قسم ثانی با بقاء قوانین غیرمشروعه متداوله و عدم امکان تغییر هزاران منکرات وجود، اسم آن را مشروعه گذاشتن در تناقض است». (همان، ص ۴۳۹)
مجموعه تلگرافات
این مجموعه مهم و خواندنی دربردارنده تلگرافهایی است که در هنگام قیام آذربایجان برای اعاده مشروطیت از باسمنج به تهران مخابره شده است. این تلگرافها اغلب توسط خود زندهیاد ثقهالاسلام و یا به اتفاق حاج سیدالمحققین دیبا و حاج سیدحاجیآقا میلانی به محمدعلیشاه مخابره شده است (علی ثقهالاسلام تبریزی، ۱۳۵۵، ش، صص ۴۴۶ ـ ۴۶۹)، (فتحی، ص ۵۴) و اغلب مندرجات آن درباره تاریخ مشروطه و حال و هوای روزهای پرالتهاب جنبش مشروطه است که در قطع کوچک یک هشتم جیبی در تبریز به چاپ رسیده است.
از یادداشتهای میرزا اسدالله ضمیری که ملازم خاص ثقهالاسلام بود معلوم میشود که این عالم شجاع، تلاشهای زیادی انجام داد و از قریه باسمنج به منظور جلوگیری از کشت و کشتار با محمدعلیشاه قاجار طی چهلوسه تلگراف تماس گرفت تا زمینه را برای مصالحه طرفینِ متخاصم فراهم سازد. (یادداشتهای اسداللـه ضمیری، برادران شکوهی، ص ۱۱) در یکی از این تلگرافها، شادروان ثقهالاسلام توسط حشمتالدوله به محمدعلیشاه قاجار صریحاً میگوید: «امروز چاره استخلاص مملکت در اعاده مشروطیت و تأسیس دارالشوری و حکم بر انتخابات در کلیه ممالک است والا مملکت آخرین نفس خود را در آغوش اولاد خود خواهد کشید».
پژوهشگران تاریخ مشروطیت این تلگرافها را حایز اهمیت بسیار میدانند چون محمدعلیشاه با پافشاری علما و دریافت پیاپی این تلگرافها مجبور به اعلام عفو عمومی میشود. (گلبن محمد، مجله بررسیهای تاریخی شماره ۷، صص ۱۵ ـ ۱۸ ـ ۲۷)
تاریخ امکنه شریفه و رجال برجسته
این کتاب همانگونه که از نامش پیداست معرّفی مکانهای مقدس و شرح حال رجال مؤثر در تاریخ است. رساله کوتاهی که به تاریخشناسی شهر تبریز میپردازد و در دو قسمت مجزا نوشته شده است. زندهنام ثقهالاسلام این کتاب را در سال ۱۳۲۴ ق/ ۱۹۰۶ م به درخواست نظامالسلطنه پیشکار آذربایجان درباره تاریخ بقعه سیدحمزه و بقعه عینعلی و زینعلی و مقام صاحبالامر که از مقابر متبرکه تبریز است نوشته است.
بخش دوم این کتاب نیز پژوهشی اجمالی درباره تاریخ زلزلههایی است که باعث ویرانی تبریز شده و درباره بنای باغشمال و علت تسمیه آن نیز مطالب خوبی با نثر روان و ساده نوشته شده است.
این کتاب با قطع رقعی در ۴۳ صفحه در سال ۱۳۷۳ ق/۱۳۳۲ ش در چاپخانه رضایی تبریز چاپ شده است.
ایضاحالانباء
ایضاحالانباء فی تعیین مولد خاتمالانبیاء(ص) و مقتل سیدالشهداء
این کتاب ارزشمند نیز یکی دیگر از پژوهشهای ارزنده زندهنام ثقهالاسلام تبریزی است که از حیث تحقیق اصولی و علمی درباره اثباتِ تاریخ ولادت پیامبراسلام(ص) و سال شهادت حضرت امامحسین(ع) و همچنین تعیین تاریخ شمسی روز به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) بسیار حایز اهمیت و درخور مطالعه است.
این کتاب بنا به قول مرحوم میرزاعبداللـه ثقهالاسلامی، آخرین تألیف زندهیاد ثقهالاسلام است که در ماه رمضان سال ۱۳۲۹ ق/ ۱۹۱۱ م یعنی سه ماه و نه روز مانده به شهادت پرافتخارش تألیف شده است.
عزم راسخ و شوق فراوان این عالم نویسنده در کنار مبارزات پیگیر و مستمر در اوج جنگهای داخلی و قحطی و ناامیدیهای بسیار، واقعاً ستودنی و الگوگرفتنی است. همان طور که خود وی در خاتمه این تحقیق ارزشمند به خوانندگان یادآور میشود که:«این است خلاصه تحقیقات عاجزانه و محصول تتعبات ناقصه ناچیزانه، که با اختلال حال و توزع بال و انقلاب دهر و محاصره شهر به رشته تحریر کشیده شد و چه مناسب است رباعی طالب آملی:
شوری است نهاده سر چه در شهر و چه در ده
بر قوس و قزح زمانه میبندد زه
دارد به سر ایام یکی فتنه که باز
ابروی کمان میجهد و چشم زره
و اگر محققان فاضل و مدققان کامل خورده گیرند و بر خطایی واقف شوند حق به جانب ایشان خواهد بود زیرا «کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد» و فراغ از تألیف ماه شعبان ۱۳۲۹ قمری».
این آخرین پژوهشنامه علمی که با مأخذ و مدارک زیادی (فتحی، ۶۰) نوشته شده است با مقدمه برادر شهید مرحوم میرزامحمد ثقهالاسلام که خود از علمای بزرگ خطه آذربایجان بود، با شرححال نسبتاً جامعی از زندهنام ثقهالاسلام تحریر یافته است.
این کتاب در مجموع ۱۰۸ صفحه است که ۱۶ صفحه آن اولین بار در سال ۱۳۳۰ به چاپ رسید و بقیه آن در سال ۱۳۵۲ یعنی ۲۲ سال بعد در تبریز چاپ شد.
ترجمه بثالشکوی
این کتاب ترجمهای ادیبانه از قسمت سوم تاریخ یمینی «ابونصر محمدبن عبدالجبار عتبی» است که شهید ثقهالاسلام این ترجمه عربی به فارسی را به سبک نصراللـه منشی به درخواست امیرنظام گروسی در سال ۱۳۱۷ق/۱۸۹۹م تحریر کرده است. (مشار، ج ۱، ص ۶۸۰؛ فتحی ص ۵۵) تألیف این کتاب مهارت وی را در نظم و نثر و تسلط به زبان فارسی و عربی به خوبی آشکار میکند.
استاد عبدالعلی کارنگ که خود از پژوهندگان و نویسندگان توانای آذربایجان است، در جزوهای به نام «آثار و تألیفات ثقـهالاسلام» ترجمه این اثر معروف «بثالشکوی عتبی» را دلیل تسلط او به زبان ادبیات فارسی و عربی میداند و مینویسد: «[این کتاب] یک نوع ترجمه آزاد به سبک ترجمه کلیله و دمنه میباشد که بنا به توصیه امیرنظام گروسی انجام یافته و امیرنظام که خود منشی و ادیب بوده پس از مطالعه ترجمه مزبور ضمن مکتوبی که به ثقهالاسلام شهید نوشته آن ترجمه را ستوده و تقریظ کرده است».
البته ناگفته نماند اگرچه شوق امیرنظام برای چاپ این کتاب بسیار بود اما عمر گذرای دنیا به امیرنظام گروسی وفا نکرد و او شخصاً موفق به چاپ این کتاب نشد، تا اینکه پسرش «سالارالملک» در سال (۱۳۱۸ ق) این ترجمه را با هزینه خود در قطع رقعی در ۶۸صفحه با حروف سربی در تبریز به چاپرساند.
در اتمام این کتاب مترجم فرزانه مینویسد: «در این ترجمه در کلیات، مطالب از حدود متابعت اصل خارج نشده و برای تعیین کلام و تزیین مقال از ایراد شعر جز آنکه صاحب رساله ایراد کرده اجتناب نمودم و اگر مانند مترجم کلیله و دمنه بهرامشاهی در هر موقع به مناسبت مقام و اقتضای کلام تذنیب مینمودم و از اشعار عرب و عجم استعارت میکردم بایستی طرح نوی در سخن بیندازم و در رسالهای جداگانه بپردازم، و این مسلک بعلاوه اینکه خروج کلی از سبک ترجمه است موجب اطاله و در حکم ضغث علی اباله بود…».
کتاب تسهیل زیج هندی
کتاب تسهیل زیج هندی یا تسهیل زیج محمدشاه هندی متأسفانه تاکنون چاپ نشده و نسخه خطی آن که به قطع رحلی در ۳۸۰ صفحه با خط زیبای نسخ و نستعلیق با دقت تمام تحریر شده است، در کتابخانه مجلس موجود است. (دولتآبادی، عزیز ص ۲۷۷؛ صفایی ص ۴۲۳) شایسته است علاقهمندان و دوستداران فرهنگ و هنر با چاپ و معرفی این تألیف گامی دیگر برای شناسایی و معرفت یافتن به دریای بیکرانه اندیشههای شهید ثقهالاسلام بردارند.
گلچین رسالههای مهم
علاوه بر تألیفات ذکرشده تعدادی رساله نیز در مجموعه آثار قلمی زندهنام شهید ثقهالاسلام تبریزی منتشر شده است که در اغلب این رسالهها اندیشههای سیاسی و اجتماعی ثقهالاسلام با تکیه بر شریعت و مطابقت با اصول اسلامی نوشته شده است. برای آشنایی بیشتر با افکار و اندیشههای این عالم سیاستمدار و متفکر اجتماعی به گلچین مهمترین آنها اشاره میشود:
رساله اصول سیاست اسلامیه
شهید ثقهالاسلام در رساله «اصول سیاست اسلامیه» به این شبهه که «اصول سیاسی اسلام به گونهای است که مانع ترقی تمدن میشود»، پاسخ داده و نشر چنین افکاری را ناشی از مخالفت دشمنان دین و ناآگاهی عوام در این باره دانسته است.
به نظر زندهنام ثقهالاسلام علمای دین باید با ذکر دلایل عقلی و نقلی و سخن گفتن به زبان عوام و کلام قابل فهم، اصول سیاسی اسلام را برای آنان بازگویند.
وی در این رساله کوتاه اما پراهمیت، اصول سیاسی اسلام را به دو دسته مادی و معنوی تقسیم کرده و قوانین و اخلاقیات اسلامی، مساوات و مواسات، تساوی در حیات اجتماعی، سخاوت و میانهروی در زندگی را در زمره این اصول شمرده است. (علی ثقهالاسلام تبریزی، ۱۳۵۵ ش صص ۳۸۹ ـ ۳۹۸؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۹، ص ۸۵)
رساله «بالون ملت ایران به کجا میرود؟»
این رساله تألیفی کاملاً سیاسی ـ تحلیلی است که زمینههای پیدایی مشروطه و چگونگی سیر آن و ماجرای شروع مخالفتهای محمدعلیشاه با مشروطه را با قلمی ساده و روان بیان میکند. (همان ص ۳۹۹ ـ ۴۰۶)
رساله «ترقی مملکت به مال است و تحصیل مال با علم»
این رساله در سال (۱۳۶۶ ق) تألیف یافته است و زندهنام ثقهالاسلام در آن مخالفت صریح خود را با ورود اجناس غیرضروری و تزئینی خارجی اعلام کرده و تحریم این کالاها را براساس اصول و شریعت اسلامی واجب شمرده است. (همان ص ۴۰۶ ـ ۴۰۹)
از دیگر رسالههای شهید «ظلم والد به ولد»، «مشروطه یا مشروعه»، «حواشی و شروح» میباشد که هنوز به صورت کامل چاپ و منتشر نشدهاند.
مجمل حوادث یومیه مشروطه
شهید ثقهالاسلام این کتاب مهم را که از منابع باارزش درباره نهضت مشروطه آذربایجان است، از ماه رجب سال (۱۳۲۴) تا آخرین روزهای زندگیاش در محرم (۱۳۳۰) به صورت یادداشتهای روزانه از حوادث و وقایع انقلاب مشروطه نوشته است.
متأسفانه قسمتی از این کتاب ذیقیمت که اطلاعات خوبی درباره آخرین روزهای زندگی شهید ارائه میدهد، از بین رفته و آنچه امروز بر جای مانده است نشان میدهد که در نوشتن این یادداشتها دقت عجیبی به کار رفته است.
تدوین این کتاب ارزشمند همراه مقالهها و نامهها و رسالهها و تلگرافها به کوشش نصرتاللـه فتحی در سال ۱۳۵۴ به چاپ رسیده است.
نامهها و منشأت
یکی از بینظیرترین گنجینههای زندگی زندهنام شهید ثقـهالاسلام، که از معانی عالی و مباحث اجتماعی و سیاسی متعالی و مملو از وقایع مهم تاریخ تبریز است (فتحی ۶۳) نامهها و یادداشتهای متعددی حاوی دیدگاههای اوست که با نظم و ترتیب اداری و تحت شماره و تاریخ دقیق نوشته شده است.
از این نامهها تعداد قابل توجهی منتشر شدهاند و یا به طور متفرق در گنجینه دوستداران زبان شیرین فارسی و علاقمندان حریت و آزادی و پیروان مکتب آن مرحوم نگهداری میشوند. (کارنگ، نشریه کتابخانه ملی تبریز، شماره ۵)
با آنکه قسمت زیادی از این نامههای تاریخی از بین رفته است اما در مجموع پانصد عدد نامه به دست آمده است که از سالهای ۱۳۱۹ هجری تا آخر سال ۱۳۲۹ هجری نوشته است.
از ویژگیهای مهم این نامههای تاریخی و سیاسی این است که شهید ثقهالاسلام با ابتکار و درایتی که داشت نامههای سیاسی مهم خود را که احتمال میداد به دست مغرضان برسد با جملات و لغات رمزآلود مینوشت و برای رازگشایی آنها، کتابچههای (رمز جملهای) و (رمز لغوی) ابداع کرده بود که برای نهفته و محرمانه ماندن مطالب مهم به کار میبرد. (نامههای تبریز، ص ۱۸)
برای اینکه علاقمندی شهید ثقهالاسلام به استقرار مشروطیت مشخص باشد شاید توجه دادن به این نکته مناسب است که او دختر خود موسوم به «کبری» را در خانه «مشروطه خانم» نام میبرد و در برخی از نامهها از دخترش با این عنوان یاد میکند. (همان)
از این نامهها تعدادی خطاب به برادرانش که در عتبات عراق تحصیل میکردند نوشته شده است و تعدادی نیز به عنوان ولات آذربایجان یا به عنوان وزرا و رجال تهران در دوره انقلاب صادر شده است. از مهمترین این نامهها خطاب به «عینالدوله فرمانده قوای سرکوب انقلاب آذربایجان و به «فرمانفرما» در هنگام مأموریتِ وی به حکمرانی آذربایجان و جنگ او با اکراد و عثمانیان میباشد.
اگرچه بیشترین و حساسترین و شاید پراهمیتترین این نامهها به چند نفر از وکلای آذربایجان در دوره اول مجلس شورای ملی صادر شده است اما نامههایی را هم که به برخی از بزرگان و متنفذین آذربایجان نوشته است بسیار خواندنی و عبرتبرانگیز است. در این نامهها شهید ثقهالاسلام با استمداد و دعوت از بزرگان برای اتحاد و اتفاق دینی و ملی،دستورالعملهایی راهگشا برای دعوت به صلح و سازش ارایه میدهد».
تعدادی دیگر از نامهها نیز در پاسخ به نامههای مردم و یا برخی احزاب تهران نوشته شده است.
لحن و خطاب ثقهالاسلام در تمامی نامهها و منشات مودبانه و ادیبانه و اغلب با شعرهایی متناسب با موضوع نوشته شده است.
مهمترین نامهها
ازجمله نامههای مهم و متعددی که از زندهنام ثقهالاسلام به جای مانده، نامهای سیاسی و اجتماعی است که در سال ۱۳۲۵ ق به عبدالحسین میرزا فرمانفرما، والی آذربایجان نوشته شده است. این نامه که از آن به عنوان «لایحه» یاد شده، نشانگر اوج آگاهی اجتماعی و پیوند استوار ثقهالاسلام با متن جامعه و زندگی مردمانِ دوران خویش است و درباره سیاستهای اقتصادی و زراعی و آموزشی مملکت و رفع معضلات در این زمینهها، مطالب مهمی ارایه داده است. (یادداشتهای میرزا اسداللـه ضمیری، صص ۱۱۶ ـ ۱۱۰، س برادران شکوهی)
ثقـهالاسلام در بخشی از این نامه برعکس پارهای از اندیشمندان دوره مشروطه که بدون شناخت نیازهای جامعه خویش خواهان تقلید بیچون و چرا از غرب و آوردن تکنولوژی آن به ایران بودند یادآور میشود که «ملت باید این پندار بیهوده را که با آوردن کارخانههای فنی میتوان از دولتهای خارجی بینیاز شد از ذهن خود دور کند، زیرا این دولتها تنها اسباب و ماشین را به ما خواهند فروخت اما دانش آن را در اختیار ما نخواهند گذاشت؛ بنابراین باید نخست دانش این صنایع را آموخت و سپس کارخانه وارد کرد». (فتحی، نصرتاللـه، مجموعه آثار، صص ۲۰۹ ـ ۲۱۰)
یکی دیگر از نامههای مهم ثقهالاسلام خطاب به «میرزا حسنخان مشکوهالممالک است و حاوی نکات ناگفتهای از وقایع آذربایجان و قیام برضد محمدعلیشاه و تحریکات بیگانگان روس و انگلیس و دیگر ماجراهای قیام است. (اسناد سیاسی دوران قاجاریه، صص ۴۲۳ ـ ۴۳۰)
البته باید یادآور شد که اندیشمندان زیادی نیز یکی دو دهه پیش از ثقـهالاسلام، مانند سیدجمالالدین اسدآبادی و به فاصله کمتر «عبدالرحیم طالبوف» از این سطحینگریها به روشنی انتقاد کرده بودند.
با نگاهی گذرا به مفاهیم این نامههای اندیشمندانه به روشنی درمییابیم که شهید ثقهالاسلام از ماهیتِ واقعیِ عملکرد قدرتهای استعماری به خوبی آگاه بود و بارها با خطابه و تألیف کتب و نامههای فراوان خطر نفوذ و استیلای بیگانگان را گوشزد میکرد.
کتاب «نامههای تبریز» رمزگشای رازهای مشروطه
یکی دیگر از آثار فراوان ثقهالاسلام که مربوط به نامهها و منشأت وی میباشد کتاب «نامههای تبریز» است که به کوشش مرحوم ایرج افشار در سال ۱۳۷۸ ش چاپ شده است.
این کتاب که میتوان آن را رمزگشای رازهای مشروطه نامید، شامل ۱۲۸ نامه و شصت تلگرام است و دربردارنده مجموعه گزارشهای ثقهالاسلام از اوضاع اجتماعی و سیاسی و عمومی آذربایجان خطاب به «میرزا صادقخان مستشارالدوله» از زعمای مشهور دوره مشروطیت است و از مآخذ و منابع مهم بررسی چگونگی استقرار نهضت مشروطه در آذربایجان به شمار میآید.
در این کتاب از مجموع نامههای خواندنی و ماندنی ثقهالاسلام میتوان به بررسی حوادث و وقایع پندآموز روزگار مشروطه در تبریز پرداخت و زبده و عمده نظریات نویسنده را که یکی از معتقدان بسیار کوشا در آن نهضت بود، دریافت. با خواندن این نامهها بر پیچیدگیها و ستیهندگیهایی که به تدریج در راه استقرار مشروطیت پیش میآید آگاه میشویم و تاریخ چهل سال اول مشروطه را گاهی با زوایایی دقیق و جزئی میتوانیم مطالعه و بررسی کنیم. (نامههای تبریز از ثقهالاسلام به مستشارالدوله، ایرج افشار، ص ۷۸)
اغلب نامههای ثقهالاسلام در این مجموعه مربوط به پیش از بمباران مجلس در ۲۳ جمادیالاولی ۱۳۲۶ است و نامهها حاوی اخبار و وقایع عمده مربوط به تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان نیز است و به ابراز نظر درباره پارهای از رویدادهای تهران و مسایل سیاسی و جریانهای کلی کشور پرداخته است که به اجمال یا تفصیل به صورت رمز به مستشارالدوله نوشته شده است.
در تمامی این نامهها، روح بلند استقلالطلبی و آزادگی و بیگانهستیزی در سایه وفاق و همبستگی موج میزند. در واقع قلم تیزبین ثقهالاسلام در تمام مباحث اجتماعی و سیاسی، ردپای دخالتهای بیگانگان را آشکار میبیند و مینویسد: به عقیده ناقصه بنده همه این اقدامات که از عوام به تحریک محرکان خاص اتفاق میافتد تقویت جانب استبداد، بلکه میتوان گفت به تحریک و تدبیر خودشان است. (افشار، نامه ۱۴، ص ۵۵)
در نامهای دیگر مینویسد: «برخی افراد یا جماعتی که طالب روس هستند کمکم اسباب نفوذ دولتهای خارجی را در کشور بیشتر کردهاند و علاوه بر روسطلبی، برخی با عنادی که با مذهب دارند میخواهند قید و بندهای مذهب برداشته شود… این امر امکان نمییابد مگر با تسلط خارجه والعیاذ بالله…».
مقالات شهید ثقـهالاسلام
در مجموعه تألیفات و آثار قلمی شهید ثقـهالاسلام، مقالات تحقیقی ارزشمندی نیز به یادگار مانده است. ازجمله مهمترین این مقالات به زبان عربی نوشته شده است و در جراید عربی، مانند روزنامه «حبلالمتین»، «الهلال مصری» و… چاپ شده است.
در پی درج مقالاتی در مجله معروف عربی «المقتطف» راجع به شیعیان و شیعه، شهید ثقهالاسلام نیز مقالاتی را با عناوین «التشیع و قدمهُ» و «المتاولـه او الشیعه فی جبل عامل» به آن مجله فرستاد. (دانشنامه جهان اسلام، ج ۹، ص ۸۵)
همچنین مقالاتی از او با عناوین «تقویم گیرگوار» و «اکمالالریاضی» در مجله عربی «الهلال» به چاپ رسیده است. (فتحی، صص ۵۴۱ ـ ۵۴۴؛ علی ثقهالاسلام تبریزی، ص ۳۸۱)
درج مقالات عالمانه شهید ثقهالاسلام در روزنامههای عربی باعث شده بود که مریدان وی فراتر از مرزهای ایران، تشنه اندیشههای روشن اسلامی وی باشند تا آنجا که با رسیدن خبر شهادت ثقهالاسلام روزنامه «حبلالمتین» طی تحریر جریان شهادت و محاکمات وی نوشت: «شهید راه آزادی، خدمتگزار حقیقی وطن اسلامی، اختیارکننده دین از بیدینی، علامه شهیر، فیلسوف نحریر، ادیب کامل، فاضل ممتاز، رئیس ملت و دین، حافظ اسلام و مسلمین که ظهر عاشورای سال ۱۳۳۰ هجری قمری در شهر تبریز به پاداش اسلامخواهی به دار روسیان بالا رفته و به درجه شهادت رسیده است». در ادامه این مقاله مطالب بسیار تأثیرگذاری از زندگی شهید ثقهالاسلام آمده و مینویسد: «ثقـهالاسلام از فیلسوفان عصر خود و از معلمان آزادی و ادبای نامی بوده و در زبان فارسی و عربی و ترکی و فرانسوی دستی توانا داشت. مقالات فیلسوفانه آن مرحوم در جراید حبلالمتین، الهلال مصری و غیره بسیار است. دارای برخی مؤلفات و مصنفات هم میباشد… مریدان ایشان علاوه بر تبریز و آذربایجان در کلیه قفقاز، ایروان، نخجوان، قرهباغ و گنجه، بسیار است. مناقشهای که در زمان سابق بین فرقه شیخیه و اصولی در آذربایجان بود به واسطه این وجود مقدس کلاً دفع گردیده، اتحاد صمیمی بین مردم به وجود آورده است، سالهاست که مردم مانند شیر و شکر درهم آمیختهاند». (روزنامه حبلالمتین، شماره ۲۱، سال ۱۳۳۰ ق؛ زندگینامه ثقـهالاسلام، ص ۸۴) این مقاله از این لحاظ که به قلم و اندیشه یک نویسنده غیرایرانی نوشته شده است برای شناخت واقعی مقام و محبوبیت شهید در خارج از مرزهای ایران حایز اهمیت است.