از جور ظلم تازی و تاتار درگذشت ظلمی که انگلیس در این خاک و آب کرد |
اگرچه در آن اوضاع پریشان، به نظر میرسید که حکم اعدام شهید ثقهالاسلام و آزادیخواهان تنها به دست اشغالگران روس صادر و اجرا شده است اما هوشمندان انقلاب میدانستند که در زیر اجرای این نقشه شوم، دستان پلید دولت انگلیس پنهان شده است. انگلیس که از همان آغاز نهضت مشروطیت، با تبلیغات گمراهکننده و یا با دادن رشوه به شماری از رؤسای روحانی ایران، این حرکت شکوهمند را به کنترل خویش درآورده بود، در این مدت به ظاهر نقش تماشاگر بیطرف را بازی میکرد و با محکم کردن جای پای خود در جنایات روسها شریک میشد. این سیاست مزورانه در گروهی از مردم و علما مؤثر افتاد و سادهاندیشی و نداشتن آگاهیهای لازم سیاسی، راه را بر ایشان گم کرد و باعث شد با تولید اغتشاشات بهانه لازم را برای از بین بردن و ریشهکن نمودن آزادیخواهان به دست بیاورند.
شهید ثقهالاسلام که همانند شهید مدرس سیاستمداری برجسته بود و ماهیت واقعی انگلیسیها را میشناخت، در جریان مشروطه در پشت بسیاری از رهبران مشروطه، دست پنهان انگلیس را میدید که آنان را جلو میبرد. به نظر وی دولت روس آلت دست انگلیس بود و دولت بریتانیا با نهضت ایران، همان قدر دشمنی میورزید که دولت تزار، و دولت انگلیس برنامههای خود را توسط روسها انجام میداد. زندهنام ثقهالاسلام در یکی از نامههای خود صراحتاً مینویسد: «روس در دست انگلیس آلتی بیش نیست، هرچه میگوید او نیز همان را میرود، دستچرخ پولتیک در دست انگلیس است و همه این کارها را او فراهم میآورد».
سفیر انگلیس که در دل از اعدام ثقهالاسلام راضی بود پس از این ماجرا به اظهار تأسف بسنده کرد و گفت: «گمان من این است که هرگاه ثقهالاسلام به مرگ محول نمیشد بیشتر مقرون به صرفه پلتیکی بود و دولت روس هم مثل بریتانیا دولتی است که رعایای مسلمان دارد و از آن میترسم که قتل او بر احساسات رعایای مسلمان ما ضربت وارد آورد». بعد از به شهادت رسیدن ثقهالاسلام سفیر کبیر انگلیس در تهران از قرارداد ۱۹۰۷ پرده برداشته و به یکی از دوستان حسینآقا تبریزی معروف به «فشنگچی» گفته بود: «ما با روسها موافقت کرده بودیم که آذربایجان را روسها ببرند و تصاحب نمایند و اختلاف ما در این بود که آیا از میانه تحدید حدود شود یا از قافلانکوه، و ادعای روسها این بود که تمامی اهالی آذربایجان با ما موافق و راضی هستند، بعد معلوم شد در آذربایجان مخالف روسها زیاد است که با آنها مخالفت کرده جمعی از احرار را کشتند و یک نفر روحانی بزرگ را بر دار زدند و مخالفت آذربایجانیها ما را از آن تصمیم منصرف کرد». (زندگینامه شهید نیکنام ثقهالاسلام تبریزی، ص ۷۴۳)
دکتر «مقدم» جراح مشهور تبریزی در یادداشتهای خود مینویسد: «با مرور مختصری درباره اسناد مربوط به این حقیقت، بار دیگر ثابت شد که در قضایای وابسته به ملت ایران، همیشه روس و انگلیس با همدیگر همکاری داشتهاند و از این روی واقع امر این است که چوبه دار ثقهالاسلام را انگلیسیها تهیه و سپس به دست روسهای تزاری نادان کارشان را انجام دادهاند». (زندگینامه ثقـهالاسلام، ص ۷۲۹)
همین نویسنده اضافه میکند: «نامه جالبی را دیدم که کنسول انگلیس در تبریز به کنسول روس نوشته بود: «اگر در نظر دارید ثقهالاسلام را اعدام کنید بهتر است به جای روز عاشورا این کار را در یک روز دیگر انجام دهید، کنسول روس جواب میدهد: علما و روحانیون تبریز کاملاً با این کار موافقت دارند به جهت آنکه ثقهالاسلام شیخی است». (همان، ص ۷۰۶)
برخی با توجه به این مدارک باعثِ اعدام ثقهالاسلام را کنسول روس یعنی مسترسییل میدانند و میگویند: «از انگلیسیهای مقیم آن سال در تبریز پرسیدیم که چرا از آن فاجعه جلوگیری نکردند، گفتند خواستیم محبت روسها را از دل ایرانیان به کلی خارج سازیم زیرا احساس میشد که ایرانیان و خاصه آذربایجانیان دارند خاطره شکست عباسمیرزا نایبالسلطنه را فراموش میکنند و برای فدا شدن در این راه ثقهالاسلام بهترین قربانی بود زیرا عنصر باارزش و پاکی نظیر او وجود نداشت». (همان، صص ۷۴۰ ـ ۷۴۱)
روسها بعد از فاجعه دردناک به دار آویختن ثقهالاسلام با چراغ سبز انگلیس، شقاوت و ظلم خود را با به گلوله بستن مرقد مطهر هشتمین امام شیعیان حضرت امامرضا(ع) در ۱۱ ربیعالثانی ۱۳۳۴، به همه جهانیان اثبات کردند. در این حادثه تلخ، بسیاری از اهالی و زوار ثامنالحجج به قتل رسیدند و روسها با غارت اشیاء نفیس و قیمتی حرم، به اعتقادات دینی ایرانیان اهمیتی ندادند و دوباره با همان دستاویزی که عالم مبارز آذربایجان در مقابل آن مقاومت کرد، سندی مبنی بر اینکه روسها چیزی از حرم شریف به غارت نبردهاند را جبراً از خدام آستان مبارک گرفتند. روسهای اشغالگر در اوج تبخر و قدرت، هرگز فکر نمیکردند به زودی آه مردمان بیپناه تار و پود حکومتشان را خواهد سوزاند…