گنجه و در گذشته باستانی آن اران، همواره محل حضور نظامی، سیاسی و فرهنگی ایران بوده است و همانطور که در فصلهای قبل اشاره شد، آثار حضور ایرانیان در اران و شهرهای عمده آن مانند برذعه را میتوان از دوره اسطورهای تاریخ ایران مشاهده کرد. مواردی که در فصول قبل به آن پرداخته شده است، همچنین آثار باستانی بهدستآمده در منطقه اران از آن جمله در شهر شمخور مربوط به دوره هخامنشی که بسیار نزدیک به گنجه است و قبلاً مورد بررسی قرار گرفت، نفوذ فرهنگی ایران را در این منطقه و از جمله در گنجه نشان میدهد. حمدالله مستوفی در مورد فاصله گنجه تا شمخور مینویسد: «از گنجه تا شهر شمکور که اکنون خراب است دو فرسنگ راه است.» (مستوفی، ۱۳۶۲، صفحه۱۸۱) با توجه به مواردی که ذکر شد، ملاحظه میشود که حضور فرهنگی و تمدنی ایرانی در این منطقه قدمتی باستانی دارد. در صفحات قبل گوشههایی از این تمدن و مدنیت ایرانی را در منطقه اران بازگو کردیم و آنچه در این صفحات ملاحظه شد نشانگر تداوم حضور ایرانیان در این منطقه بوده است. اگرچه حملات اعراب به ایران مدتی تأثیرات فرهنگی ایران را در اران محدود کرد، اما بازسازی شهر گنجه در سال ۲۴۵ و بعد تداوم حاکمیت سیاسی دولتهای ایرانی در منطقه اران و از آن جمله در کرسی آن برذعه و سپس گنجه از رونق و گسترش فرهنگ و ادب ایران و حضور ایرانیان در این منطقه حکایت دارد، به طوری که گسترش و شکوفایی فرهنگ ایرانی را بهزودی از اوایل قرن پنجم و ششم هجری قمری با ظهور شعرای فارسی زبان در این منطقه ملاحظه میکنیم؛ شاعرانی که در سرودههای خود از فرهنگ و ادب ایران بسیار سخن گفتهاند، شاعرانی که قافلهسالار آنها حکیم نظامی گنجوی نماد بارزی از حضور فرهنگ و مدنیت ایرانی در گنجه بوده است. باید توجه داشت که حضور گسترده ایرانیان در منطقه اران و مرکز ادبی و فرهنگی آن گنجه، که بعد از تخریب برذعه به عنوان کرسی اران نیز شناخته شد، علاوه بر آنکه در اشعار شعرا و گویندگان آن خطه نمایان میباشد در کتب تاریخی نیز آمده است. از آن جمله در کتابی تحت عنوان «تاریخ ارمنیان» که کراکوس گنجهای[۱] تاریخنگار ارمنی سده هفتم قمری (۱۳ میلادی) یعنی زمان بسیار نزدیک به روزگار شاعر بزرگ ایرانی نظامی گنجهای نوشته در فصل ۲۱ کتاب خود به تعداد زیاد ایرانیان در گنجه اشاره داشته مینویسد: «شهر گنجه به طور انبوهی پر از ایرانیان است و اقلیت کوچک مسیحی در آن زندگی میکنند.» این نوشته کراکوس نشانی از حضور ایرانیان را در گنجه نشان میدهد، با توجه به گفته کراکوس در فصل ۳۳ کتاب خودش که میگوید در سال ۶۳۸ قمری، ۴۰ سال داشته، بنابراین مشخص میشود که او در سال ۵۹۸ قمری به دنیا آمده و با توجه به اینکه طبق گفته تاریخ نگار ارمنی، گریگور اکنرتسی[۲]، کراکوس در سال ۱۲۷۱ یا ۱۲۷۲ میلادی یعنی تقریباً برابر با ۶۶۸ قمری درگذشته است، پس در زمان زندگی او یعنی ۱۲۰۰ تا ۱۲۷۱ میلادی (۶۶۸ ـ ۵۹۸) قمری یعنی در اوائل و اواسط قرن هفتم هجری، انبوه عظیمی از مردم گنجه را ایرانیان تشکیل میدادهاند.» (دوستزاده، صفحه ۱ و ۲) و با توجه به نزدیکی زمان زندگی کراکوس (۶۶۸ ـ ۵۹۸) قمری به دوره زندگی نظامی گنجوی (۵۹۹ ـ ۵۳۵) قمری، این تداوم در قرن ششم و هفتم مشاهده میگردد. «کتاب ارزنده دیگری که در میان سالهای ۶۲۲ تا ۶۸۳ هجری قمری در ۱۷ فصل گردآوری شده و مؤید حضور ایرانیان و توسعه و نفوذ زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایرانی در تمامی اران و از جمله گنجه میباشد، کتاب نزههالمجالس تالیف جمال خلیل شروانی است، محمد امین ریاحی مصحح کتاب نزههالمجالس در مورد اهمیت این کتاب ارزشمند مینویسد: «نزههالمجالس ارزندهترین گنجینه ترانههای ایرانی و والاترین یادگارهای اندیشه ایرانی است، …. و دارای مجموعه بیش از چهار هزار رباعی از نزدیک به سیصد شاعر در تابناکترین دورههای شعر فارسی در سدههای پنجم و ششم و هفتم است که نام، یاد و آثار بیشتر سرایندگان آن قرون از بین رفته و آنچه مانده غنیمتی ارزنده و گرامیداشتنی است … در این کتاب فقط از گنجه ۲۴ شاعر فارسی زبان از خطه اران معرفی شده است … این کتاب پرارزش که از این کانون پررونق فرهنگ ایرانی با بیش از چهار هزار رباعی تدوین شده مؤید آن است که در اران و آذربایجان زبان و ادب فارسی زبان مردم کوچه و بازار و دربار بوده است و وجود این تعداد شاعر که در قرن ششم، هفتم و هشتم در شمال غرب ایران قدم به عرصه هستی گذاشتهاند و در زبان همگانی ایرانیان (فارسی) شعر سرودهاند، نشانگر این حقیقت مسلم یعنی (درخشش فرهنگ و زبان فارسی و حضور ایرانیان در این منطقه میباشد» «ضمناً نفوذ زبان پهلوی شمالی در زبان روزمره اران در این کتاب دیده میشود.» … «در کتاب نزههالمجالس از افرادی در اران و شروان رباعی پارسی نقل شده است که شغلهایی مانند سقاء (آب کش)، عصفوری (گنجشک فروش)، و اکاف (پالاندوز) و سراج (زینگر) و جاندار (پاسبان) یا به اصطلاح امروزی body gurds و کحال و لحافباف و نقاش … و غیره داشتهاند. یعنی افرادی که سواد زیادی نداشتند، همچنین بسیاری از زنان شاعر نیز در این اثر نام آنها برده شده است.» (همان، صفحه۲و۳)
«به طور کلی کتاب نزههالمجالس نشانگر فرهنگ ایرانی اران و شروان در آن زمان است در حالی که یک بیت ترکی از آن دوران وجود ندارد. این آثار مانند سرودههای نظامی گنجوی هیچ نشانهای از زبان ترکی ندارد[۳] و در عین حال نام گنجه، شروان، دربند، باکو، لنکران برذع و غیره همه ریشه ایرانی دارند. همچنین با مطالعه کتاب نزههالمجالس مشخص میشود که فرهنگ ایرانی، زبان پارسی و گویشهای پهلوی در اران و شروان وجود داشته است، بنا بر این کتاب، نزههالمجالس داوری را در مورد زبان و فرهنگ اران و شروان آن دوران تمام میکند و پاسخی محکم است به یاوه گویانی که زبان فارسی را محدود به شعرا و دربار میکردند و به طور دروغ و کذب ادعا میکردند که زبان مردم آن سامان در زمان نظامی گنجوی تُرکی بوده و نظامی چون زبان فارسی، زبان ادبی بوده، آن را انتخاب کرده است، جالب است که حتی یک بیت تُرکی از دوران نظامی گنجوی در اران دیده نمیشود و این در حالی است که مردمان کوچه و بازار و صوفیان و قشرهای گوناگون زبان بومیشان، زبان پارسی و گویشهای پهلوی بوده است و آن را میفهمیدند میخواندند و میسرودند» (همان، صفحه۲و۳) شهر گنجه براثر حمله مغولان در بین سالهای ۶۱۹ تا ۶۲۶ نابود شد و تنها اندکی از مردم شهر که موفق به فرار شدند پس از پایان حمله مغول و در دوران بازساری شهر برگشتند. این شهر دوباره در حدود اوایل قرن هشتم هجری رونق گرفت، به طوری که حمدالله مستوفی نویسنده کتاب نزههالقلوب متوفی به سال ۷۵۰ قمری آن را جزء چهار شهر ایران دانسته است: (مستوفی، ۱۳۶۲، صفحه۹۱)
«چند شهر است اندر ایران مرتفع تر ازهمه
|
||
بهتر و سازنده تر از خوشی آب وهوا
|
||
گنجه پر گنج در اران، صفاهان در عراق
|
||
در خراسان مرو و در روم باشد آق سرا»
|
۱ ـ برخی از پانترکها ادعا میکنند که دربار، تنها آثار فارسی را پرورش داده است، ولی هیچ پاسخی بر کتاب نزههالمجالس ندارند.