هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما |
آوازه علمی و ادبی و برجستگی و سودمندی اندیشههای سیاسی و اجتماعی شهید ثقهالاسلام در خارج از مرزهای ایران، باعث شد که با انعکاس خبر شهادت این بزرگمرد آزاده، افکار جهانیان از عمق فاجعه آگاه شود و افراد روشنفکر و آزادیخواهان جهان به طور بیسابقهای با نوشتن مقالات و تألیفات فراوان و انعکاس اخبار مربوط به زندگی و شهادت این روحانی شجاع، دولت تزار را محکوم کنند.
روسها که با فشارهای داخلی و خارجی، از بدنامی بسیار در میان ملل دیگر در رنج بودند این بار از در مسالمت وارد شدند و این عمل را اشتباه محض خواندند و برای اعاده حیثیت به جلب قلوب مردم تبریز پرداختند. آنان همچنین برای ارزیابی میزان نفوذ معنوی شهید ثقهالاسلام اجازه برگزاری مراسم سوگواری را دادند.
مردم غیرتمند تبریز که تا آن روز، تمام اندوه خود را در مصیبت رهبرشان در گنج سینههایشان انباشته بودند و اجازه برگزاری مراسم سوگواری را نداشتند از این فرصت استفاده کردند و با برگزاری مراسم و مجالس یادبود، دستهدسته، زنجیرزنان در خیابانها به راه افتادند و نالههای در گلو مانده خود را به خروشها و فریادهایی بلند و تاریخی تبدیل کردند.
سیل خروشان مردم تبریز، چنان شوری به پا انداخت که این مراسم جنبه تظاهرات ضدروس به خود گرفت و روسها بلافاصله پس از احساس خطرکردن، دستههای مسلح سالدات را برای کنترل دستجات عزادار به اطراف هیئتها اعزام کردند.
در این مراسم به یاد ماندنی، حضور مرحوم کریم آقاصافی و مرحوم خازن دو تن از شاعران معروف و نوحهسرای آذربایجان قابل توجه بود. شعر صافی و خازن در رثای ثقهالاسلام که گویای خدمات و فداکاریهای شهید در جریان شهادت او بود، ترجیعبندی پرشور بود که در مراسم مختلف سینهزنی و زنجیرزنی تا مدتها دهان به دهان میگشت و شور عظیمی در میان مبارزان و آزادیخواهان برپا میکرد. به این شعر پرشور که هماینک نیز بعد از سالیان بسیار، در جان و زبان بسیاری از عاشقان وطن زمزمه میشود اشاره میکنیم:
ای وطنه بذلالیین نقد جان یاده سالاندا وطن آغلار سنه چکدیله داره سنی منصوروار |
ملته دار اوسته وئرن امتحان[۱] صافی شیرین سخن آغلار سنه[۲] تاپدی شرافت سنیله چوب دار[۳] |
|
خدمت ائدیبسن وطنه، دینه سن اولدی وطن کفرین الینده اسیر |
بیزدن اللـه ساری دئینه سن[۴] سن بیلرسن ملتمیز نه چکیر[۵] |
|
*** |
پس از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه در سال ۱۲۹۶ش/۱۹۱۷م، انقلابیهای روسی به نشانه پشیمانی و دلجویی از مردم تبریز روزی را برگزیدند و در آن روز گروههای روس و ایرانی به نشان جبران خطاهای گذشته، بر سر خاک شهید پرآوازه مشروطه ثقهالاسلام شهید گل نهادند. (کسروی، ۱۳۵۵ ش، صص ۶۸۲ ـ ۶۸۳)
در مجموع باید گفت تندرویهای جاهلانه در تاریخ مشروطیت همان کارکردی را داشت که عوامل استبدادی داخلی و استعمار خارجی در آذربایجان داشتند.
مشروطهخواهان دوآتشه در روزهای مقاومت و سختی از مهلکه گریختند و در پناه سفارتخانههای خارجی جان به سلامت بردند و نصیب آزادیخواهان مسلمانی، چون ثقـهالاسلام، چوبه دار بود و مصلوب شدن در عاشورای ۱۳۳۰٫ بیگمان «اگر نهضت مشروطیت پیش نمیآمد امروز بیتردید ایران به صورت یک کشور مستقل وجود نداشت» (به نقل از حسین مکی، ص ۱۸) و چنان که از اسناد و روایتهای سفیر وقت انگلیس آشکار میشود: مخالفت آذربایجانیها و مجاهدین واقعی انقلاب مشروطیت با روسهای متجاوز و شهادت مردانه آنها استقلال و یکپارچگی ایران را تضمین و مفاد قرار داد ۱۹۰۷ را که ناقض تمامیت ارضی ایران بود نقش بر آب نمود. بیشک نام و یاد شهید زندهنام ثقهالاسلام تبریزی و تمام مجاهدان غیور مشروطه تا همیشه در یاد وطنپرستان ایرانی ثبت و ضبط خواهد شد.
به رغم تمام دشمنیهای آشکار و پنهان نوکران و قلم به مزدان استعمار برای بیرون کردن روحانیت از صحنه سیاسی و اجتماعی و زدودن خاطرههای افتخارآفرین علمای مبارز در دوران مشروطیت، هنوز خاطره پایمردیهای این دریاهای مواج در جان و روح مرم ایران در جریان و فوران است
۱ ـ ای کسی که نقد جانت را بذل وطن کردی و بر سرِ دار امتحان دادی.
۲ ـ وقتی وطن به یاد تو میافتد خواهد گریست، صافی شیرینسخن هم بر تو گریان است.
۳ ـ تو را چون منصور بر دار کردند و چوب دار با تو شرافت یافت.
۴ ـ از جانب ما به محضر خداوند بگو، خدمات بسیاری به دین و وطن کردهای.
۵ ـ وطن در دست کفر و کفار (روسها) اسیر شد تو میدانی ملتمان چه میکشد.