مقارن حرکت حسین خان زیاد اوغلی قاجار به استرآباد، قاجارها اندک اندک رو به استرآباد (گرگان) نهاده و در آنجا گرد آمدند، بدینمعنی که شماره ایشان در این ناحیه بیش از نواحی دیگر بوده است و از همین رو در دورههای بعد از استرآباد به مرکز ایران و اطراف تهران و خراسان و مازندران رفتهاند. سازمان ایل قاجار از هنگام استقرار در دشت گرگان، مانند همه ایلات ایران از سه قسمت کشاورزان، رمهداران و چهارپاداران تشکیل یافته بود. در ایل قاجار، رمهداران به نام قوینلو یا قوانلو به معنی گوسفنددار و چهارپاداران که مسئول حمل و نقل ایل بودند، به نام دولو به معنی شتردار نامیده میشدند و سازمان فرماندهی ایل به شرح زیر بوده است:
ایلخانی ـ بیگلربیگی ـ ایلبیگی
که ایلخان به کار تمام ایل و بیگلربیگی به کار تیره یا مراکز قاجارنشین و ایلبیگی به کار طایفه رسیدگی مینمود. ایل قاجار به سه تیره بزرگ به شرح زیر تقسیم میشدند:
ایل قاجار | ||
تیره قوانلو | تیره دولو | تیره کشاورزان |
بنیاعمام
اسکندر لو حاجی مهدیقلی خانی قزلایاغ عزالدین لو اصانلو |
خزینهدار لو
سپانلو قپاخلو (قایخلو) کُر لو شاهبداقلو شامبیانی |
قهرمانلو
زیادلو داشلو کهنلو آق اولی عضدالدینلو (عضدانلو) قره گزلو |
هر تیره به شش طایفه که مجموعاً ۱۸ طایفه میشد و بعداً ۴ طایفه دیگر از مرو و گنجه به گرگان رفتند که در نتیجه تعداد طوایف به ۲۲ رسید. هر طایفه دارای چند اُبه و هر اُبه دارای چند خانوار و هر خانوار دارای چند چادر بودهاند. آخرین طایفهای که در دشت گرگان مستقر گردید و به علت نبودن جا در قلعه مبارکآباد مجبور شد در خارج قلعه چادرهای خود را برپا کند و چون دارای چادرهای سفید بود به «آقاولی» موسوم گردید.
هنگام استقرار قاجارها در دشت گرگان چون تعدادشان زیاد بود و همه در قلعه مبارکآباد جا نگرفتند، در خارج قلعه عدهای در دو سوی رود مسکن گزیدند که به یوخاریباش (بالاسر) و آشاقهباش (پائین سر) نامیده شدند.[۱] (همان، صفحه۳۲۱، ۳۲۰) «اولین ایلخان قاجار در استرآباد، حسین خان زیاد اوغلی قاجار بود و فرزندان او بعداً عهدهدار مقام ایلخانی بودند، تا اینکه پس از امیر شاهقلی خان قاجار مقام ایلخانی به امیر فتحعلی خان قاجار رسید. او علاوه بر ایلخانی حکومت استرآباد را نیز در دست گرفته بود. بعد از کشتهشدن فتحعلی خان به دست نادر شاه افشار با اینکه باید محمدحسن خان فرزند او به ایلخانی برسد، اما نادرشاه به خاطر ایجاد اختلاف با فرمان شاه طهماسب دوم، ایلخانی ایل قاجار را به قره خان از تیره دولو سپرد تا نفاق بین قاجاریه به حد اعلی برسد، ولی عاقبت آقا محمدخان پس از رسیدن به مقام پادشاهی پیمانی با میرزا محمد خان دولو پسر قره خان بستند، و به این اختلافات خاتمه دادند و از جمله قرار شد از آن پس شخص شاه ایلخان قاجار باشد و بیگلربیگیهایی از تیره دولو به کار ایل رسیدگی نمایند. این امر همچنان تا زمان ناصرالدین شاه ادامه داشت. ناصرالدین شاه چون ملاحظه نمود که از نظر ریاست به کلیه اجتماعات و سازمانهای کشوری شایسته نیست شخص شاه به نام ریاست یک ایل فرقی بین ایلات بگذارد، از این نظر برای ایل قاجار عضدالملک از طایفه اسکندرلو را برحسب فرمانی به سمت ایلخانی تعیین نمود. البته سلاطین قاجار نیز از طایفه اسکندرلو بودند، عضدالملک بعداً نایبالسلطنه احمد شاه شد، زیرا هیچکس جز ایلخان قاجار حقاً شایسته چنین مقامی به نظر نمیرسید. آخرین ایلخان قاجار مشیرالسلطنه فرزند عضدالملک بود که به مقام سناتور انتصابی تهران نیز رسید». (همان، صفحه ۳۴، ۳۳، ۳۲)
خوانین زیاد اوغلی قاجار در گنجه و استرآباد
۱ ـ به نظر میرسد آن عده از تیره قوانلو که در قلعه مبارکآباد نتوانستند مستقر شوند در قسمت پایین رود گرگان در بیرون قلعه مستقر گردیدند که به اَشاقهباش معروف شدند و عدهای که از تیره دولو،جائی برای استقرار در قلعه مبارکآباد پیدا نکردند در قسمت بالای رود گرگان جای گرفتند و به یوخاریباش نامیده شدند.