زنجان در آستانه حکومت دموکراتها شهری پایبند به سنتها و قیودات سیاسی و اجتماعی خاص بود. دولت اگرچه با تأسیس فرمانداری، شهربانی و ژاندارمری و نظایر آن حضوری در شهر داشت و به رتقوفتق امور میپرداخت، ولی بهواقع سامان سیاسی این ایالت بیشتر مدیون برخی سنتهای دیرپا و گروههای اجتماعی خاص بود. در خود شهر زنجان علما با ریاست عالیه خاندان حسینی که از عهد فتحعلی شاه عهدهدار مقام امامجمعگی زنجان بودند امور دینی مردم را هدایت میکردند. آنان علاوه بر زعامت دینی در بین خوانین با نفوذ چون ذوالفقاری و دستگاه های دولتی چون فرمانداری و شهربانی نیز نفوذ فوقالعادهای داشتند و کمتر پیش میآمد که یادداشتهای آنها به دوایر دولتی بدون جواب بماند. این خانواده با این نفوذ معنوی و سیاسی بیش از دادگستری زنجان به حلوفصل دعاوی میپرداختند و زمانی که بین مردم و دولت موارد اختلافی پیش میآمد، آنها با استفاده از نفوذ پیشگفته به حلوفصل آن میپرداختند. در سایر شهرهای ایالت نیز همین وضع برقرار بود. و علمای شاخص آن فراخور خود چنین نقشی ایفا میکردند، ولی در کل یک ریاست عالیهای در کل استان بین روحانیون برای خاندان حسینی متصور بود و آنها یکی از ارکان سنتی مدیریت در این ایالت محسوب میشدند.
زنجان در دوره موردبحث، خانهای متعددی داشت، ولی در خود زنجان از همه بانفوذتر خانهای ذوالفقاری بودند. آنها که از زمان زندیه در حیات سیاسی زنجان حضور یافته بودند، در این زمان تحت ریاست خانی به نام محمود ذوالفقاری که به جهت کثرت نفوذ به سلطان محمود شهرت داشت قرار داشتند. ذوالفقاریها در چهارسوی زنجان املاک داشتند و رعیتهای این چهارسو بهتناسب آنان عمل مینمودند. ذوالفقاریها علاوه بر این، در خود شهر نیز صاحب نفوذ بودند، نیروهای نظامی آنان بیش از نیروهای دولتی بود و عملاً فرمانداری و شهربانی با نظر آنان عمل مینمود. از طرفی ذوالفقاریها بانفوذی که در مجاری بهظاهر قانونی میکردند، عملاً نیروهای وفادار به خود را در آنها وارد میکردند، مثلاً اغلب نمایندگان انجمنهای شهر و مجلس از منتسبان به آنها بود و همه این عوامل موجب میشد که آنها یکی از مدیران سنتی زنجان از قدیمالایام محسوب بشوند و در میان خوانین زنجان جایگاه برتری از همه داشته باشند. در خدا بنده واقع در جنوب غربی زنجان نیز خاندان افشار مدیر سنتی این منطقه محسوب میشدند و در این زمان آنها تحت زعامت محمدحسن خان افشار نوه دختری جهانشاه خان افشار قرار داشتند و مدیریت امور این منطقه با او بود. باوجوداین یک دستگی که در زنجان بین خانها وجود داشت، در خدابنده وجود نداشت؛ چراکه خانهای اوصانلو و جهانشاهلو که در همان شهرستان وجود داشتند، با قدرت محمد حسن خان افشار مخالفت داشتند و همین مساله زمینه گرایش بعدی آنها را به دموکراتها فراهم کرد.
علاوه بر این در زنجان و در میان کسبه چندین خانواده بودند، که ریاست سنتی بازار و کسبه را عهدهدار بودند. در رأس آنها حاج علیاکبر توفیقی بود، او در جوانی زنجان را ترک کرده و به قفقاز رفته بود و در بازگشت به زنجان با ساخت مدرسه توفیق، رختشویخانه، سلّاخ خانه خدمات عامالمنفعه فراوانی به مردم زنجان کرده بود. اعتماد امینیها خانواده پولدار دیگری بودند، که به همراه خانواده شالچی و کوچه مشکی در ساخت نخستین کارخانههای زنجان نظیر کبریتسازی و کارخانههای قند و….. سیمای شهر را تا حدودی متحول ساخته و اشتغالی برای برخی جوانان فراهم کرده بودند. این خانواده های ثروتمند در ارتباط نزدیک با دو گروه پیشگفته یعنی خاندان حسینی و ذوالفقاریها بودند و اغلب در میان انجمن معتمدین شهر در انتخابات حضورداشته و به نفع جریانهای پیشگفته خاصه ذوالفقاریها عمل مینمودند. چنانچه جهانشاه لو رئیس حزب توده زنجان و معاون پیشهوری در زمان تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان در خاطرات خود نحوه عمل این خانوادهها را در، در آوردن نام کاندیداهای موردنظر ذوالفقاریها از صندوق بهخوبی بیان میدارد(جهانشاه لو۱۵۹:۱۳۶۰). بیسبب نیست بلافاصله بعد از تسلط دموکراتها بر زنجان اموال این خانوادهها تصرف و حاج علیاکبر توفیقی در شب چهارشنبهسوری سال ۱۳۲۴ اعدام شد.