در نخستین سالهای آغاز سده نوزدهم و به دنبال تجاوز نیروهای روسیه در سال ۱۲۱۸ق/ ۱۸۰۳م به بخش هایی از سرزمین های ایران در قفقاز، آتش جنگهای ایران و روسیه برافروخته شد و در دو دوره ادامه یافت. دوره نخست: از ۱۲۱۸–۱۲۲۸ق/ ۱۸۰۳– ۱۸۱۳م و دوره دوم: ۱۲۴۱-۱۲۴۳ق/۱۸۲۶-۱۸۲۸م.
این جنگها منجر به انعقاد دو قرارداد شوم و اسارتبار گلستان در نهم شوال ۱۲۲۸/ ۱۲ اکتبر ۱۸۱۳ و قرارداد ترکمنچای در پنجم شعبان ۱۲۴۳/ فوریه ۱۸۲۸ شد. (اسنادی از روابط ایران با منطقۀ قفقاز، ۱۳۷۲، ص ۲۶۲ و ۳۴۱). جنگهای ایران و روسیه یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ حیات ایران زمین در همه عصرها و سده هاست که اثرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ژرف و قابلتوجهی برجای گذاشت و در نتیجه آن بخشهای گستردهای از سرزمینهای ایران از پیکره اصلیِ خویش جدا و سرآغازِ جدیدی در سرنوشت آنها رقم خورد.
سیاستهای توسعهطلبانه روسیه و آرزوی دیرینه پطر کبیر در دستیابی به هند، که تسلط بر آبهای گرم در خلیج فارس به عنوان دروازه ورود به هندوستان میتوانست آنان را در دستیابی و تحقق این آرزویشان یاری برساند، از عوامل مهم و اصلیِ تجاوزِ نیروهای روسیه به سرزمینهای ایران بود.
اما دلایل دیگری مانند لشکرکشی آقا محمدخان قاجار به گرجستان در سالهای ۱۲۰۹-۱۲۱۰ ق که به منظور جلوگیری از تبدیل آنجا به حوزه نفوذ روسها صورت گرفت و نیز حمایت و پشتیبانی روسها از اهالیِ مسیحیِ گرجستان و ارمنستان در برابر ایرانیان مسلمان، در برافروختن آتش جنگ میان دو کشور کارساز بود. تا پیش از تصرف گنجه در سال ۱۲۱۸ق/ ۱۸۰۳م توسط سپاهیان روس به سرکردگی ژنرال سیسیانوف، سپاهیان دو کشور درگیری ها و جنگ های پراکندهای را پشت سر گذاشته بودند.
هنگامی که آقا محمدخان قاجار در سال ۱۲۰۹ ق. به عزم سرکوب ابراهیم خلیلخان جوانشیر به شوشی لشکر کشید، چون تسخیر قلعه میسّر نشد رو به سوی گرجستان نهاد و با شکست اراکلی خان شهر تفلیس را به تصرف خویش درآورد (دنبلی، ۱۳۸۳، ص ۶۹). کاترین در سال ۱۲۱۰ ق سپاهی جهت دستاندازی به سرزمینهای ایران روانه ساخت و عهد و پیمان خود با ایران را نقض نمود (دنبلی، ۱۳۸۳، ص ۱۷۶). ژنرال زوبف (قزلایاغ) که به نوشته دنبلی (همانجا) یک پایش را در میدان نبردی از دست داده و پایی زرین برایش ساخته بودند و در میان ایرانیان به همین نام نامیده میشد، دربند را محاصره و پس از مقاومت بسیارِ اهالیِ دربند و عدم موفقیت زوبف در رخنه به شهر با خیانت خضربیک و گروهی فرومایه، شهر دربند به تصرف سپاهیان روسیه درآمد (همان، ص ۱۷۷).
سپاه روس دربند، باکو، سالیان، گنجه، شیروان و تالش را به تصرف درآورده بودند و عزم حرکت به سوی مغان را داشتند که با شنیدن خبر مرگ کاترین، سردرگم شده و به جانب سرزمینهای خود بازگشتند (سپهر، ۱۳۳۷، ج ۱، ص ۴۶-۴۷). پس از آن و در پی قتل آقا محمدخان قاجار در لشگرکشی به شوشی در بیست و یکم ماه ذیحجه سال ۱۲۱۱ (خاوری شیرازی، ج ۱، ۱۳۸۰، ص ۴۶)، رقابتها بر سرِ قدرت و جانشینی در هر دو کشور، وضعیت جنگ را در حالتی میان نه جنگ و نه صلح قرارداد و دشمنی میان دو طرف متوقف شد (واتسن، ۱۳۴۰، ص ۱۰۱) تا اینکه سال ۱۲۱۳ ق فرار رسید.
در این سال گئورکی (گرگین خان) یا همان ژرژ سیزدهم که به جای پدرش هراکلیوس یا همان اراکلیخان بر مسند قدرت تکیه زده بود، از جانشین کاترین یعنی پاول، تزار روس یاری خواست و از سوی خودش و اندکی از طرفدارانش، تاج و تخت پادشاهی گرجستان را تحتالحمایه روس اعلام نمود. در نهم جمادیالاول ۱۲۱۵/ ۲۸ سپتامبر ۱۸۰۰، عهدنامهای میان دولت روسیه و ژرژ سیزدهم منعقد شد که براساس مفاد آن ژرژ سیزدهم به نام خود و جانشینانش به نفع امپراتور روسیه از حکومت گرجستان دست میکشید (بینا، ج ۱، ۱۳۴۲، ص ۸۹). این عمل او باعث خشم، انزجار و تنفر اعیان گرجستان شد و واکنش منفی آنان را برانگیخت. چرا که این درست برخلاف رویه گذشته او در آغاز سلطنتش بود که به هنگام جلوس بر تخت سلطنت گرجستان ضمن فرستادن عریضهای به دربارِ ایران تابعیت خود نسبت به شاه ایران را اعلام کرده بود (همانجا / دنبلی، همان، ص ۱۸۰).
همین موضوع باعث بروز اختلافاتی در میان درباریان گرجستان و فرزندان اراکلی خان شد تا جایی که هنگامی که ژنرال لازار سردار نامی و یکی از فرماندهان سپاه روسیه میخواست «ده ده فال» زن گرگین را اسیروار روانه روسیه نماید، آن زن به زخم خنجری که در زیر لباس خود آن را پنهان نموده بود او را به هلاکت رساند (دنبلی، ۱۳۸۳، ص ۱۸۱).
در این گیرودار دو تن از شاهزادگان گرجی، الکساندر میرزا (اسکندر میرزا) و تهمورثمیرزا نیز به دربار ایران پناهنده شدند (همان، صص ۱۷۹-۱۸۱). همین باعث ژرفتر شدن اختلافات و آغاز رشتهای از تعارضات سنگین و جدید به سرزمینهای ایران شد و با حمله سیسیانوف به گنجه و اشغال آن شهر نخستین دور جنگهای ایران و روسیه آغاز شد.