چکیده
وهابیّت بعنوان یکی از فرق اسلامی با یاری خواهی از اندیشههای ابن تیمیه و دیگران (در قرون هفتم و هشتم هجری قمری)، در قرن دوازدهم هجری قمری به وسیله محمد بن عبدالوهاب بنیان گذاشته شد. این مقاله به چگونگی پیدایی و ساز کارهای سیاسی آن به لحاظ پشتیبانی فکری و عملی وهابیّت میپردازد. چیستی پایههای پیدایی و پشتیبانی سیاسی فرقۀ وهابیّت سؤال اصلی تحقیق را تشکیل میدهد. اینکه گذشته گرایی غیر عقلی و سلفیگری غیر اجتهادی پایۀ فکری فرقۀ وهابیّت بوده و با گذشت زمان وهابیّت به وسیلۀ استعمار و دشمنان اسلام هدایت شده است، پاسخی است که به عنوان فرضیه به سوال اصلی داده میشود. نوع تحقیق و مطالعه کتابخانهای و توصیفی است. پیشینۀ تحقیق مبتنی است بر مطالعۀ موارد تاریخی از لابِلای کتابها و مقالات مرتبط و مراجعه به برخی از سایتها و صاحبنظران که عمدتاً نگاه نقدی و غیر تأییدی نسبت به افکار و آراء وهابیّت و آبشخورهای نظری آن دارند.
کلید واژهها فرقه سازی، وهابیّت، سلفی گری، جنبشهای افراطی.
مقدمه
وهابیّت نام فرقهای است که در قرن ۱۲ هجری قمری توسط محمد بن عبدالوهاب و براساس آراء ابن تیمیه طراحی شد. «شناخت عقاید وهابیّت در گرو شناخت ابن تیمیه و آراء و عقاید او است. محمد بن عبد الوهاب مؤسس وهابیت بخشی از عقاید او را گرفت، و قسمت های دیگر آن را رها کرد و به آن اهمیت نداد» (حسینی قزوینی، ۱۳۸۷: ۵۷). ابن تیمیه تفکرات امویان را در مخالفت با سایر فرق اسلامی به ویژه مخالفت با اسلوب شیعه در بزرگداشت آیینهای اسلامی تئوریزه کرد. وهابیّون در این زمینه پیشگام شدند و آن را از نظر به عمل رساندند.
هنگامی که کشورهای اسلامی در تب و تاب ایجاد وحدت بین خودشان میسوختند و جهان اسلام از یک سو گرفتار حکومت عثمانی شده بود و از طرف دیگر در لبۀ تیغ اروپاییان قرار گرفته بود، محمد بن عبدالوهاب آراء خود را از مرکز عربستان، بخش اسلامی خارج از امپراتوری عثمانی براساس نظریات ابن تیمیه منتشر کرد و این عمل وی، به معنای ایجاد شکاف جدیدی در میان مسلمانان بود. بنابراین اولین شکاف سیاسی به صورت حساب شده در درون جامعه اسلامی به وجود آمد.
«محمدبن عبدالوهاب، بنیانگذار رهبر وهابیّت در قرن ۱۲ هجری با همکاری تنگاتنگ، محمد بن سعود، جد اعلای شاه فهد و با استفاده از حضور و نظریات مستشاران نظامی انگلیسی در منطقه نجد در عنیه عربستان به تکرار انتشار افکار ابن تیمیه و افکار و اعمال بنی امیه به طرز جدید پرداخت» (همان، ۵۷).
بدیهی است که تفکر تحجُّر گرا و منجمد وهابیّت جز مخالفت با اسلام پویا و ناب هدف دیگری را دنبال نمیکرد، زیرا مقصد اصلی این فرقه به زَعم آنها ایجاد راست کیشی در دین بر مبنای نصّ قرآن و حدیث بود. همین عملکرد نوعی قیام علیه مباحث کلامی و عقلی نیز تلقی میشد زیرا مبنای پذیرشهای قیاسی و استدلالی فلسفی نیز از گسترۀ اسلام رخت بر میبست. به نظر مرتضی مطهری آنچه به ذهن خطور میکند مسائل اختلاف برانگیز میان شیعه و سنی از جمله – بروندادهای– وهابیّت است تا از تِز اتّحاد اسلامی جلوگیری شود(مطهری،۱۳۶۴: ۱۹).
استدلال مطهری با توجه به عزم اروپاییان در فروپاشی امپراتوری عثمانی و رخنه بر سرزمینهای مسلمانان منطقی به نظر میرسد، زیرا تأسیس یک ایدئولوژی جدید برای حکومتِ در حال تأسیس آل سعود در منطقۀ نجد در حجاز خارج از حوزه و قلمرو امپراتور عثمانی مستلزم رجعت به تاریخ و ایجاد انگیزه برای واحد سیاسی جدیدی است که شدیداً نیازمند ترسیم قلمرو فکری خود بود.
محمدبن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابیّت در سال ۱۱۱۱ و به روایتی ۱۱۱۵ هجری قمری در عربستان متولد شد و در سال ۱۲۰۶ هجری قمری فوت کرد. او دوران کودکی را در حجاز و نجد سپری کرد. بعد از مدتی وارد حوزۀ علمیه حنبلی شد و در شهر عینیه به فراگیری علوم حدیث پرداخت، سپس برای تکمیل دروس خود به مدینه رفت و شروع به مسافرت به کشورهای اسلامی نمود. چهار سال در بصره و پنج سال در بغداد اقامت گزید، بعد به ایران آمد. یک سال در کردستان و دو سال در همدان ماند. آنگاه سفری به اصفهان و قم نمود و بعد از فراگیری فلسفه و تصوُّف در ایران به حجاز مراجعت کرد. بعد از هشت ماه که در خانۀ خود اعتکاف و گوشهنشینی اختیار کرده بود خروج کرد و انتشار آراء و نظرات خود را آغاز نمود، ولی عدهای نیز اعتقاد دارند که وهابیگری به طور رسمی و با کمک استعمارگران در قرن دوازدهم هجری قمری به عنوان یک آیین منتشر شد (علی زاده، ۱۳۸۶: ۴). وهابیّت با ایجاد تردیدها و تشکیک در اندیشۀ مسلمانان، جاسازی ایدئولوژیهای نفاق افکن و افراطی و گذشتهگرایی را تبلیغ کرد ولی این تبلیغ با شمشیر و زور و ترور و خونریزی همراه شد. وهابیّون با دیدگاه خاص خود در میان شرک و توحید بسیاری از اعمال و مناسبات دینی مسلمانان را شرک خواندند و به تَبَعِ آن جان و مالشان را حلال شمردند، آنان تا آن جا پیش میروند که ذبیحه را حرام میدانند.