«امیر چوپان دختری بسیار زیبا داشت به نام بغداد خاتون که در سال ۷۲۳ او را به ازدواج امیر شیخ حسن پسر امیرحسین گورکان پسر آقبوتا پسر ایلکا نویان پسر جلایر درآورد. روابط خوب سلطان ابوسعید با امیر چوپان با خواستگاری ابوسعید از دختر امیر چوپان یعنی بغداد خاتون که زن امیر شیخ حسن بود به هم خورد و نهایتاً منجر به کشتهشدن امیر چوپان گردید (پس از کشتهشدن امیر چوپان عاقبت سلطان ابوسعید امیر شیخ حسنخان ایلکانی را مجبور به طلاق زنش بغداد خاتون نمود و خود او را به زنی گرفت.» (همان: صفحه ۹۷۳، ۹۷۲، ۹۷۱، ۹۶۶)
چوپانیان پس از سلطان ابوسعید کوشیدند که در آذربایجان و اران و مغان قدرت بگیرند و این فعل و انفعالات به موازات قدرت گرفتن امیر شیخ حسن ایلکانی و حکومت ایلکانیان ادامه داشت. «از سال ۷۳۸ به بعد شیخ حسن کوچک پسر امیر تیمور تاش پسر امیر چوپان با سکه زدن و خواندن خطبه به نام ساتی بیک شاهزداه مغول، دختر اولجایتو که ابتداء زن امیر چوپان بود، بر آذربایجان و اران حکومت کردند.» (همان: صفحه ۹۷۷)
«امیر شیخ حسن کوچک پس از تسخیر ولایات آذربایجان، اران و مغان لشگری با سلیمانخان به روم فرستاد و در ۲۷ رجب سال ۷۴۴ درگذشت. ملک اشرف امیر دیگر چوپانی و برادر امیر شیخ حسن کوچک بود که پس از کشتهشدن برادرش بر آذربایجان و اران و مغان مسلط شد. ملک اشرف با بدرفتاری که با مردم آذربایجان و اران نمود موجب فرار بزرگان و مردم از مقر حکومت یعنی تبریز شد و جانیبیک پادشاه قبچاق از راه دربند متوجه تبریز شد و در سال ۷۵۱ تبریز به تصرف پادشاه قپچاق درآمد و پس از اشغال تبریز ملک اشرف را به قتل رساندند.» و حکومت چوپانیان در اران و آذربایجان بدینترتیب به پایان رسید. جانیبیک پادشاه قبچاق پس از آن عازم اوجان شد و پسر خود بردیبیک را در تبریز گذاشته تیمورتاش چوپانی پسر ملک اشرف و (سلطانبخت) دختر او را با خود برد. عاقبت پادشاه جانیبیک و پسرش بردیبیک از آذربایجان رفتند.» و از طرف آنان، (آخیجوق) نایب بردیبیک با گروهی بسیار به تبریز آمد و بر تبریز مستولی شد و خواجه عمادالدین محمود کرمانی و خواجه علیشاه جیلانی را به وزارت منصوب و زمستان به اران (قرهباغ) رفت و مردم را به مصادرات و مطالبات ناروا معذب میداشت و با لشگری سنگین در بهار سال ۷۵۹ به اوجان آمد.» (همان: صفحه: ۹۸۳، ۹۸۲، ۹۸۱، ۹۸۰)
«در تمام دوره ایلخانی، اهمیت مناطق ماورای ارس، گرجستان و همه مناطق قفقاز به تدریج بیشتر گردید و در تاریخ ایلخانی ملاحظه میشود که خانهای اولوس جوجی همواره در پی تصرف سرزمینهای ایلخانی بودند و پس از آنکه خانهای اولوس جغتای نیز با ایلخانان از در دشمنی درآمدند و خواهان تصرف بخشهایی از متصرفات ایلخانی شد.» (همدانی: صفحه ۷۴۹)
آنها علاوه بر اولوس جوجی مورد تهدید اولوس جغتای از شمال و ممالیک مصر و شام از غرب قرار گرفتند. اهمیت قفقاز و خصوصاً اران و مناطق ساحلی دریای سیاه جهت ایلخانان تنها از جهت سیاسی و نظامی نبود، بلکه این مناطق از نظر ارتباط و توسعه داد و ستد با کشورهای اروپایی و از جهت اقتصادی نیز دارای ارزش بسیار جهت ایلخانان مغول بود. همواره این مبادلات اقتصادی روبه گسترش بوده و موجب اهمیت شهرهای آذربایجان و اران نیز شده بود. بهطوریکه مورخین و جهانگردان در کتابها و سفرنامههای خود از این شهرها یاد کردهاند و از آن جمله ابن بطوطه «تبریز را معظمترین شهرهای دنیا توصیف میکند.» ( ابن بطوطه، ۱۳۷۶: صفحه ۲۸۴) مارکوپولو نیز از تبریز یاد کرده و در توصیف آن مینویسد: «تبریز معتبرترین و شریفترین شهر ایران است، مردم تبریز از راه تجارت و هنر زندگی میکنند. شهر موقعیتی عالی دارد و از هندوستان، بغداد، موصل و هرمز و نقاط بسیار دیگر، کالای تجاری فراوان به آنجا وارد میشود و بسیاری از تجار لاتین نیز برای خرید محصولات داخلی فراوانی که به این شهر میرسد به تبریز میآیند.» (مارکوپولو، ۱۳۶۳: صفحه ۴۱) و درست به همین علت بود که هلاکوخان و بازماندگان او هرچه بیشتر به اهمیت قفقاز و آسیای صغیر و در رأس این مناطق، حلقه ارتباطی آنها با اروپا و سواحل دریای سیاه یعنی آران یا به عبارتی سرزمین بین دو رود کُر در شمال و ارس در جنوب اعتقاد داشتند و بر این اساس کلیه درخواستهای سیاسی و تحرکات نظامی اولوس جوجی در زمان پادشاهان ایلخانی بیثمر ماند و ایلخانیان بر حفظ نواحی اران و آذربایجان واقع در شمال و جنوب رود ارس پافشاری کردند.