سیری در مبارزات شهید آیتالله سید اسدالله مدنی
حسین صدیقی محقق ونویسنده تاریخ انقلاب اسلامی
آیتالله سید اسدالله مدنی از چهرههای برجسته دینی و سیاسی است که در جریان نهضت امام خمینی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، نقش اساسی و سازندهای داشته است.
عالم ربانی، مجاهد نستوه آیتالله سیداسدالله مدنی در سال ۱۲۹۳ در دهخوارقان (آذرشهر) در استان آذربایجان شرقی در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود و در سنین جوانی برای تحصیل علوم دینی به قم عزیمت نمود. پس از گذراندن مراحل مقدماتی و سطح، مدت چهار سال در محضر امام خمینی حضور یافت و از دروس فلسفه و عرفان و اخلاق ایشان بهرهمند گردید. سپس راهی نجف گردید و در حوزه علمیه نجف اشرف در کنار تکمیل تحصیلات عالی خویش، تدریس در سطوح مختلف را شروع کرد و از محضر اساتیدی چون، آیتالله سید عبدالهادی شیرازی، آیتالله سیدمحسن حکیم، آیتالله سید ابوالقاسم خویی و آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی کسب فیض نمود.
آیتالله مدنی مبارزه سیاسی و اجتماعی خود را از دوران تحصیل در شهر قم آغاز کرد و در اولین فعالیتهای خود به ستیز با بهائیت به عنوان ابزار تفرقه و انحراف در منطقه آذرشهر پرداخت.
هنگامی که نواب صفوی در نجف اشرف به فکر مقابله با افکار ضددینی کسروی میافتد، آیتالله مدنی با نواب صفوی همکاری میکند، به گونهای که دوستانش میگویند «اسلحهای که نواب تهیه کرده بود، با پول کتابهایی بود که شهید آیتالله مدنی فروخته بود».[۱]
با آغاز قیام ملت ایران به رهبری امام خمینی و تبعید حضرت امام، آیتالله مدنی با تعطیل کلاسهای خود در نجف و تشکیل مجالس سخنرانی در جهت افشای چهره پلید رژیم پهلوی و استکبار پیشقدم میشود.
آیتالله مدنی حرکت تبلیغی خود را از همدان و از روستای دره مرادبیک برای پیادهکردن برنامههای اصلاحی آغاز کرد. به دستور ایشان کسی حق نداشت که بدون حجاب اسلامی وارد آن روستا شود. همچنین خرید و فروش و شرب مشروبات را ممنوع کرد. این عمل ایشان باعث علاقه مردم متدین همدان به او شد و پس از اینکه وی را شناختند، گرد او جمع شده و از وی دعوت کردند تا به همدان بیاید و ایشان با انتقال به همدان هدایت مبارزات مردم را به عهده گرفت و فعالیتهای خود را گسترش داد.
در سال ۱۳۴۱ زمانی که رژیم شاه با تبلیغات گسترده خود میخواست رفراندم فرمایشی به اصطلاح انقلاب سفید را برگزار کند، آیتالله مدنی در۹ آذر ۱۳۴۱ در مسجد جامع همدان سخنرانی افشاگرانهای علیه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی ایراد و مردم را نسبت به عواقب شوم آن آگاه کرد.
آیتالله مدنی با شهامت و شجاعت، مرجعیت امام را مطرح و به نفع ایشان تبلیغ میکرد. چنانکه در گزارش۲۸ مرداد۱۳۴۹ ساواک آمده است:
«اسدالله مدنی در همدان به نفع خمینی فعالیت و بیش از یک سوم اهالی همدان را مقلد خمینی کرده است و در هر محفل و مجلسی از خمینی تمجید میکند و وی را مجتهد اعلم قلمداد مینماید».[۲]
فعالیتهای مستمر و افشاگرانه آیتالله مدنی موجب میشود که ساواک دستور مراقبت و کنترل فعالیتهای ایشان را صادر کند: «حاج اسدالله مدنی که فعلاً در تهران است سابقاً در عراق بوده و یکی از طرفداران خمینی است که در عراق اقداماتی بر علیه ایران نموده و چون نامبرده قصد دارد در منابر خود صحبتهای حادی بکند، منبر رفتن وی به مصلحت نمیباشد».[۳]
آیتالله مدنی در ایام سفر به ایران در سال ۱۳۵۱ بنا به دعوت جمعی از روحانیون سرشناس و متعهد خرمآباد، در حوزه علمیه کمالوند خرمآباد، فعالیت خود را با تدریس درس خارج آغاز میکند و بعد از مدتی با حکم حضرت امام، سرپرستی این حوزه را نیز عهدهدار میشود. چندی بعد براثر فعالیتهایی که علیه رژیم ستمشاهی داشت به مدت بیش از سه سال به شهرهای نورآباد ممسنی، گنبدکاوس، بندر کنگان، مهاباد، تبعید میشود. آیتالله مدنی در تبعید به مبارزات و افشاگریهای خود را ادامه میدهد.
با اوجگیری انقلاب اسلامی، آیتالله مدنی در تاریخ ۱ دی ۱۳۵۷ از تبعید به همدان بازگشت و از طرف مردم این شهر مورد استقبال باشکوه قرار گرفت.
آیتالله مدنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم همدان به نمایندگی انتخاب میشود و سپس در اثر جریانات مهم سیاسی و مشکلات عمومی همدان در سال ۱۳۵۸ از سوی امام با اختیارات کامل به امامت جمعه این شهر منصوب میشود «… به قرار گزارشهایى که از شهرستان همدان مىرسد، آشفتگیهایى در سطح شهر موجود، و بیم آن مىرود که گروههاى منحرف اسلامى اختلافات و انحرافاتى نمایند که با نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى مخالف باشد. لهذا جنابعالى، با آنکه در مجلس خبرگان نماینده هستید، عجالتاً به مدت ده روز یا دو هفته به همدان تشریف ببرید، و اوضاع منطقه را بررسى نمایید، و احوال و فعالیتهاى منحرفین را از نزدیک سخت مورد مراقبت قرار دهید.
و ان شاء اللَّه تعالى، پس از برگزارى مجلس خبرگان، مدتى طولانى براى بررسى اوضاع و ساماندادن به اوضاع آشفته به همدان تشریف برده، و به مسائل مربوط و امور شرعیه و گرفتارى شهر و منطقه مربوط به آن رسیدگى و اصلاح فرمایید.
جنابعالى که به شایستگى علمى و عملى موصوف هستید، منصوب به امامت جمعه در شهر همدان مىباشید. و چون امامت جمعه از مناصب مربوط به ولىّ امر است، کسى بدون نصب نمىتواند تصدى کند. و نیز جنابعالى مجازید در تعیین قاضى شرع براى دادگاههاى شهر و حومه. اهالى محترم و مؤمن به انقلاب موظفاند از معظمله پشتیبانى قاطع کرده، و وجود محترم ایشان را غنیمت شمارند. جناب ایشان وکیل اینجانب در اخذ وجوه شرعیه، و صرف در موارد مقرره هستند. اهالى محترم وجوه شرعیه خود را به ایشان بدهند که مورد قبول است».[۴]
آیتالله مدنی، در سروسامان دادن به اوضاع سیاسی و اجتماعی تبریز که در اثر غائله حزب خلق مسلمان به وجود آمده بود و رفع مشکلات مردم آن دیار تلاشهای مخلصانهای کرد، و همان طور که امام در سخنانی به مردم همدان قول داده بودند: «آقای مدنی هم انشاءالله بعد از اینکه در تبریز کارهایشان را یک مقداری روبهراه کردند، انشاءالله میآیند به همدان».[۵]
آیتالله مدنی بعد از چند هفته برای ادامه خدمت به همدان برگشت. هنوز مدتی از مراجعت ایشان به همدان نگذشته بود که حادثه شهادت اولین شهید محراب آیتالله قاضی طباطبایی پیش آمد، و آیتالله مدنی از سوی امام خمینی به سمت امام جمعه و نماینده امام در تبریز منصوب شد. متن جکم چنین است: « خدمت جناب مستطاب سید العلماء الاعلام و حجتالاسلام آقاى حاج سید اسداللَّه مدنى ـ دامت افاضاته
با اینکه شهرستان همدان به وجود جنابعالى احتیاج داشت، معذلک با احتیاج مبرمى که شهر تبریز بلکه آذربایجان به جنابعالى دارد و از طرف جمعى تقاضا شده است، مقتضى است جنابعالى در تبریز، مدتى اقامت فرمایید و به مسائل و مشکلات آنجا رسیدگى فرموده و نظارت در کمیتههاى انقلاب و همین طور دادگاههاى انقلاب فرموده و آنان را ارشاد فرمایید.
جنابعالى منصوب براى اقامه نماز جمعه ـ این فریضه بزرگ اسلامى، سیاسى و اجتماعى ـ مىباشید. امید است مردم عزیز غیرتمند تبریز و آذربایجان در پشتیبانى شما که به نفع اسلام و مسلمین است کوشا باشند. از خداوند تعالى عظمت اسلام را خواستار، و جبران فقدان فرزند عزیز اسلام و سلاله طیبه رسول اکرم، مرحوم شهید طباطبایى معظم را امیدوار است. والسلام علیکم و رحمه اللَّه».[۶]
آیتالله مدنی پس از منصوبشدن به سمت امام جمعه تبریز با حزب خلق مسلمان و جریانهای موازی با آن که با حمایت آیتالله شریعتمداری تلاشهای گستردهای را آغاز کرده بودند تا مانع تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی شود، مواجه میگردد.
آیتالله مدنی با سعه صدر در برابر ترویج افکار جریان خلق مسلمان که تلاش داشت یک جریان قومی را در برابر حرکت اسلامیِ خط امام سازماندهی نماید، با هشیاری سیاسی و بصیرت دینی مردم آذربایجان مقاومت کرد. آیتالله خامنهای در این ارتباط میفرمایند:
«تا حالا هر حادثهاى از سوى ضد انقلاب در تبریز یا در آذربایجان اتفاق افتاده است، خود آذربایجانىها جواب دادهاند. شما یادتان هست ـ حالا شاید خیلى از جوانها یادشان نباشد، اما اغلب یادشان است ـ که اول انقلاب، عدهاى را از خارج تبریز به اسم مبارز و به اسم اپوزیسیون آوردند که مرحوم شهید مدنى را محاصره کردند. از بیرون که کسى نیامد براى دفاع از انقلاب، خود مردم تبریز وقتى صحنه را دیدند، آمدند بیرون».[۷]
آیتالله مدنی با شرکت در جبهههای نبرد و حضور در کنار رزمندگان اسلام و شرکت در مجالس دعا و نیایش آنان، مشوقِ سپاهیان اسلام بودند که جنگ مقدس خود را با استکبار جهانی تا پیروزی نهایی ادامه دهند.
این مجاهد نستوه سرانجام در بیستم شهریور ۱۳۶۰ برابر دوازدهم ذیقعده ۱۴۰۱ ق در ۶۸ سالگی بعد از اقامه نماز، در محراب عبادت توسط منافقین به شهادت رسید و امام خمینی در پیامی اعلام نمودند «… شهید نمودن یک تن دیگر از ذریه رسولاللَّه و اولاد روحانى و جسمانى شهید بزرگ امیرالمؤمنین سند جنایت منحرفان و منافقان به ثبت رسید. سید بزرگوار و عالم عادل عالیقدر و معلم اخلاق و معنویات، حجتالاسلام والمسلمین، شهید عظیمالشأن، مرحوم حاج سید اسداللَّه مدنى ـ رضوان اللَّه علیه ـ همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقى شَقى به شهادت رسید. اگر با به شهادت رسیدن مولاى متقیان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزیزش شهید مدنى هم آرزوى منافقان را برآورده خواهد کرد. اگر خوارج سیاهبخت از شهادت ولىاللَّه الاعظم طرفى بستند و به حکومت رسیدند، این گروهکهاى خائن نیز به آمال خبیث خود، که سقوط حکومت اسلام و برقرارى حکومت آمریکایى است، مىرسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدى را براى خود، و اینان عذاب ابدى خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را براى خود و همپیمانان و اربابان خونخوار خویش به بار آوردند…».[۸]
[۱]. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیتالله سید اسدالله مدنی، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۷، صص۱۲-۱۳٫
[۲] . آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیت الله مدنی، ش۱۰۰۹، ص۳۱٫
[۳] . همان، ص۳۴
[۴] . صحیفه امام، ج۱۰، صص۲۸۰-۲۸۱٫
[۵] . همان ج۸، ص۲۸۰٫
[۶]. صحیفه امام، ج ۱۰، ص۴۵۰٫
[۷]. بیانات مفام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان شرقى ۲۸/۱۱/۱۳۸۵
[۸]. صحیفه امام، ج۱۵، ص۲۲۵-۲۲۶