پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و به دنبال کشف سازمان نظامی حزب توده ایران در مهر ۱۳۳۲ و متعاقب آن یورش گسترده به حزب توده ایران طی سالهای ۱۳۳۲-۱۳۳۴ و فروپاشی آن، موج سوم مهاجرت به کشورهای سوسیالیستی آغاز شد. سرنوشت این نسل از لحاظ مصیبتها، دربدریها، قابل مقایسه با نسل اول و دوم نیست و در مجموع مانند آن دورهها، فاجعهبار، نبود. این تفاوت قبل از همه محصول دوران متفاوتی بود که طی آن مهاجرت صورت گرفت، اوضاع و احوال اتحاد جماهیر شوروی پس از مرگ استالین در پنجم مارس ۱۹۵۳ و به ویژه با روی کار آمدن نیکیتا خروشچف، دچار دگرگونی شده و گشایش چشمگیری در وضع عمومی پدیدار گشته بود.
تفاوت دیگر مهاجرت این دوره با گذشته این بود که بخش توجهپذیری از مهاجران تودهای از طریق اروپا به سایر کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی رفتند و همانجا مستقر شدند. امتیاز بزرگ مهاجرت نسل سوم این بود که بطور کلی سازمانیافته بود، و در هماهنگی میان رهبری حزب توده در خارج کشور با رهبری باقیمانده در داخل و در برنامهریزی با مقامات کشورهای سوسیالیستی صورت گرفت و حساب و کتاب داشت. (خسروی و حیدریان، پیشین: ۲۷۸).
مهاجران این دوره از ۵۰-۲۰۰ نفر تجاوز نکرد که در مقایسه با مهاجرت نسل دوم بسیار ناچیز و اصلاً مقایسهپذیر نیست، ولی از کیفیت بالایی برخوردار بود.