رحیم نیکبخت
میرزا عبدالکریم یا میرزا کریم امام جمعه تبریز، فرزند حاج میرزا عبدالکریم امام جمعه از رجال مذهبی معروف آذربایجان در عصر مشروطیت میباشد امامت جمعه تبریز در عهد فتحعلیشاه قاجار با میرزا لطفعلی مجتهد فرزند میرزا احمد مجتهد بود که این منصب پس از فوت میرزا لطفعلی به فرزندش میرزا اسماعیل امام جمعه و پس از وی به عموزادهاش میرزا عبدالرحیم و پس از وی به میرزا عبدالکریم امام جمعه رسید.[۱] نادرمیرزا، میرزا عبدالرحیم پدر امام جمعه تبریز را مردی عاقل، دانا، با حرمتی بسیار و مکانتی بزرگ که نزد مردم احترامی شایسته داشت معرفی میکند.[۲]
تاریخ ولادت میرزا عبدالکریم در منابع قید نشده است اشارهای به میزان تحصیلات علوم دینی یا اساتید او هم وجود ندارد. بایستی طبق رسم زمان خود تحصیلات علوم دینی تا بدانجا که حائز شرایط احراز مقام امام جمعگی تبریز، پس از پدر شود را طی کرده است. در زمانی که مظفرالدینشاه به عنوان ولیعهد در تبریز مستقر بود وی به این سمت رسید. میرزا عبدالکریم امام جمعه نخستین فردی بود که در ترویج شعایر حسینی و تکریم مواکب عاشورا پیشگام بود و هر سال در ایام محرم ۱۲ روز تمام اقامه عزا مینمود و ۲۲ شب اطعام بر کافه اتام مینمود.[۳] مجتهدی او را عالمی ثروتمند، سخی و شجاع معرفی میکند که در عصر مشروطیت در اثر تعلق به یک خانواده قدیمی و داشتن منصب امامت جمعه از متنفذین درجه اول تبریز محسوب میشد.[۴] در مقابل یحیی ذکاء با تأثیرپذیری که از اندیشههای احمد کسروی داشته میرزا عبدالکریم را جزو دهداران و ملاکهای محتکر بزرگ تبریز معرفی میکند که در به وجود آوردن قحطیهای مصنوعی با محمّدعلیمیرزای ولیعهد همدست بوده است.[۵] همین نظر را مهدی بامداد هم دارد امام جمعه را از علما و ملاکین مستبد و شریک محمّدعلیشاه معرفی میکند.[۶] اظهارات مشروطهنگاران در مورد این عالم مجاهد به قدری کینهتوزانه و از سر عداوت است که چهره واقعی وی را به سختی میتوان از خلال این منابع بازیابی کرد. پرواضح است تکیه و اعتماد به این منابع در مورد عموم علما و به ویژه وی به هیچ وجه شرط عقل و انصاف نیست. برای آنکه عمق دشمنی و عداوت روشنفکران و مشروطهنگارانی چون کسروی با علمای مبارز و مجاهد آذربایجان آشکار شود کافی است به آنچه علامه عبدالحسین امینی در مورد امام جمعه نگاشته توجه کنیم:
«در رفع نیازهای همه اصناف خلق تا حد جانبازی تلاش میکرد و تا میتوانست در رفع گرفتاری مردم میکوشید و درد بیچارگان را دوا میکرد… در راه رفع گرفتاریهای گرفتاران و دردمندان دریغ نمیورزید».[۷]
میرزا عبدالکریم امام جمعه ضمن آنکه برادرزاده حاج میرزا حسن مجتهد تبریزی عالم مشهور مشروعه خواه تبریز در این عصر میباشد،[۸] پدرزن میرزا ابوالقاسم ضیاءالعلما است که در روز عاشورای سال ۱۳۳۰ ق توسط روسها در تبریز به همراه میرزا علی ثقـﺔالاسلام تبریز و عدهای دیگر به شهادت رسید.[۹]
شورش تبریز
در سال ۱۳۲۱ ه. ق مسیو پریم مسئول گمرکات آذربایجان قوانین گمرکی سختی نسبت به تجار ایرانی وضع کرد تجار به مخالفت با وی پرداخته دست به اعتصاب زدند علمای آذربایجان چون میرزا حسن مجتهد و امام جمعه به حمایت از تجار پرداختند که در نتیجهی اعتراض گستردهی مسیو پریم از ترس جان خود به مرند متواری گردید. روسها که منتظر بهانهای برای دخالت در آذربایجان بودند به بهانه اغتشاش در تبریز نیروهای خود را روانه سرحدات ایران کردند تا در فرصت مناسب به حمایت از اتباع روسی وارد عمل شوند با درک موقعیت خطرناک پیشآمده امام جمعه تلاش غیر قابل انکاری در جلوگیری از ادامه اغتشاش ایفا کرد و مانع از دخالت روسیه در مسایل داخلی ایران گردید.[۱۰]
کمی قبل از شروع نهضت عدالتخواهی در ایران در قفقازیه جنوبی درگیریهای خونینی به تحریک روسها بین ارامنه و مسلمانان شروع گردید که تلفات بیشماری در پی داشت بیم آن میرفت که دامنه این درگیریها به ایران هم کشیده شود برای جلوگیری از بروز آن در تبریز میرزا عبدالکریم امام جمعه حمایت از ارامنه تبریز را بر عهده گرفت که این امر موجب بدگویی و رنجش مسلمانان قفقاز شد در روزنامههای باکو و تفلیس منعکس گردید.[۱۱]
فعالیتهای فرهنگی تقیزاده
با شروع نهضت عدالتخواهی در ایران وی و علمای آذربایجان پیشگام مردم گردیدند.[۱۲] و در جلساتی که علمای تبریز در این خصوص تشکیل میدادند حضور فعالی داشت.[۱۳] در جریان مهاجرت کبری که علمای تهران به قم عزیمت کردند، علمای آذربایجان از آن جمله امام جمعه تلگرافهایی در حمایت از آنها به مظفرالدینشاه قاجار ارسال کردند. مظفرالدینشاه هم در جواب آنها اعلام کرد با خواستهی علمای آذربایجان جهت معاودت علمای تهران موافقت کرده میرزا نصرالله مشیرالدوله وزیر امور خارجه را جهت معاودت آنها اعزام نموده است.[۱۴]
پس از تشکیل انجمن ایالتی آذربایجان که کانون مشروطهخواهان تندرو تبریز بود و در همه شؤون مداخلاتی صورت میداد. صحبت از تقسیم اراضی، آزادیهای فردی که با مبانی دینی تعارض داشت، مخالفت با مظاهر مذهبی و… میشد. طرح مباحث مخالف شریعت موجب دلتنگی وی و سایر علمای آذربایجان بود. در مقابل مشروطهخواهان نیز از متنفذین روحانیون به ویژه امام جمعه بدگویی آغاز کردند. میرزا جوادخان ناطق یکی از وعاظ پرحرارت مشروطهخواه بیش از سایرین امام جمعه را در کانون حملات قرار میداد.
در یک جریان ساختگی و مشکوک دامنه مخالفت با علما و به ویژه با امام جمعه گستردهتر شد و مشروطهخواهان ۲ رمضان ۱۳۲۴ در حیاط انجمن ایالتی گرد آمده خواستار اخراج امام جمعه از شهر شدند. حتی تهدید کردند که اگر بیرون نرود او را بیرون خواهند کرد. سران انجمن از طریق ولیعهد خواستار اخراج وی از شهر شدند. امام جمعه ناگزیر به روستای قزلجه میدان ملک موروثی خود در چهار فرسخی تبریز رفت.[۱۵] این اقدام اولین تعارض مشروطهخواهان با رهبران اصلی مشروطه بود. اخراج امام جمعه تبریز و همچنین حاج میرزا حسنآقا مجتهد در همین ایام از تبریز توسط مشروطهخواهان در جدایی علمای آذربایجان از مشروطه و مشروطهخواهان نقش عمدهای داشت. با این اقدام انجمن ایالتی که کانون مشروطهخواهان بود نشان داد نیازی به علما در عرصه اجتماعی ندارند.
میرزا عبدالکریم امام جمعه قبل از شروع زمزمههای مشروطهخواهی سالها قبل از فوت مظفرالدینشاه به مقابله با فعالیتهای فرهنگی مشکوک پرداخته بود. انتخاب وی به عنوان اولین هدف برای حذف از مسایل تبریز توسط مشروطهخواهان دوآتشه به مبارزات قبلی وی بازمیگردد. سید حسن تقیزاده ناخواسته به موردی اشاره کرده است. کتابخانه تربیت که در تبریز توسط محمّدعلی تربیت دایر شده بود کانون متجددین و آزادیطلبان غربگرا بود. در این کانون با همکاری روشنفکرانی چون تقیزاده و برخی ارامنه فعالیتهایی مشکوک با پوشش فرهنگی شروع شده بود از آن جمله برپایی جلسات سخنرانی در مورد مضرات مسکرات، امام جمعه با آگاهی از فعالیتهای مشکوک فوق، به مقابله با آن پرداخت و از برپایی جلسات سخنرانی جلوگیری کرد.[۱۶] با توجه به نقشی که تقیزاده در دوران مشروطه در آذربایجان ایفا کرد مخالفت مشروطهخواهان با امام جمعه قابل درک است.
رفتار اهانتآمیزی که مشروطهخواهان با علما و مظاهر شریعت در پیش گرفته بودند ضمن آنکه موجب خانهنشین شدن عدهای گردید عده دیگری را به مقابله با آن واداشت که در تبریز به تأسیس اسلامیه منجر گردید. اخراج دو رجال سرشناس مذهبی از شهر ضمن آنکه به رویگردانی توده مردم از مشروطیت دامن میزد در تهران و نجف هم انعکاس زیادی داشت. افراط انجمن اسالتی در تعدی به حقوق افراد به حدی رسید که وکلای آذربایجان از تهران طی تلگرافی اغتشاش و هرج و مرج تبریز را محکوم کردند.[۱۷]
با تلاش سید عبدالله بهبهانی و حضور میرزا حسن مجتهد در مجلس شورای ملی و تظلم او مقدمات بازگشت وی علیرغم مخالفت مشروطهخواهان فراهم شد با این حال انجمن ایالتی تبریز مخالف بازگشت ایشان به تبریز بود.[۱۸] و همزمان با ورود میرزا حسن مُجتهد میرزا عبدالکریم امام جمعه هم در روز یکشنبه ۲۳ ربیعالثانی ۱۳۲۶ ق وارد تبریز گردید و به انجمن ایالتی رفت.[۱۹] استقبال گستردهای که از علمای فوقالذکر گردید حسادت بیشتر مشروطهخواهان را موجب گردید.[۲۰] که در دشمنیهای بعدی آنها به خوبی قابل مشاهده است. روزنامه انجمن ایالتی تبریز تعداد مردم را در استقبال امام جمعه قریب ده هزار نفر نوشته است.[۲۱] در بازگشت امام جمعه میرزا حسن مجتهد، میرزا علی ثقـﺔالاسلام تبریزی هم تلاشهایی انجام داده بود.[۲۲]
عداوت مشروطهخواهان با علما پس از بازگشت این دو پایان نیافت، انجمن غیبی تبریز که هدایت فعالیتهای انجمن را در دست داشت ترور علمای مطرح تبریز را در دستور کار خود قرار داد. ضمن آنکه تجری و گستاخی مشروطهخواهان به مبانی مذهبی دینی دامنه بیشتری به خود گرفته بود.[۲۳]
ترور نافرجام میرهاشم دوچی از کوشندگان اولیه مشروطه در تبریز هنگامی که از منزل میرزا حسن مجتهد خارج میشد نشان داد مشروطهخواهان با جدیت تمام و بیتعارف به حذف علما کمر بستهاند.[۲۴] در بازجویی ضارب مشخص شد علمای تبریز از جمله امام جمعه و دیگران در لیست ترور مشروطهخواهان قرار دارد.[۲۵]
با اسنادی که اخیراً انتشار یافته مشخص شده است که در نتیجه تعارضات و تبلیغات هتاکانه مشروطهخواهان علما به تکاپو افتاده سرانجام در هجوم مسلحانه ناگزیر از مدافعه برآمدهاند.[۲۶] زمانی که محمّدعلیشاه بر جای پدر نشسته بود و میانهاش با مشروطهخواهان به هم خورد و بر آن شد که اساس آن را برچیند مشروطهخواهان تبریز محلات دوهچی و سرخاب را در محاصره گرفتند. انجمن اسلامیه که مؤسس آن میرهاشم دوهچی بود علما و پیشنمازان مساجد تبریز را به اسلامیه فراخواند. میرزا حسن مجتهد و میرزا عبدالکریم امام جمعه از جمله علمای سرشناس این انجمن بود.[۲۷] جنگی که مشروطهخواهان علیه انجمن اسلامیه آغاز کرده بودند با لطمات و ضایعات بسیار به شکست اسلامیه منجر گردید.[۲۸] علمای مشروعهخواه تبریز در این مقطع ناگزیر در مقابل مشروطهخواهان که انهدام اساس اسلام را قصد کرده بودند چارهای جُز مقابله نداشتند یا میبایست صحنه را برای خودسریهای انجمن ایالتی و مجاهدان قفقازی خالی میکردند یا به دفاع از مبانی شرعی میپرداختند و وظیفه دینی خود را به انجام میرساندند ولو به شکست منتهی شود. علما میدیدند عوض ظلم سلطان نجیب اسلام و حاکمان، مبتلای تعدیات با بیان و طبیعی مذهبان نانجیب شدهاند.[۲۹] پیش از آغاز جدی نبرد بین مشروطهخواهان و هواداران انجمن اسلامیه میرزا محمّد برادر امام جمعه که جوان بیگناه و بیآزاری بود به اتفاق شیخالاسلام داشآتانی* توسط مشروطهخواهان دستگیر و به وضع فجیعی هر دو به قتل رسیدند،[۳۰] که قتل برادر بیگناه، ضمن آنکه کینه و عداوت مشروطهخواهان را حکایت داشت، امام جمعه را در مخالفت با مشروطه و مشروطهخواهان راسختر کرد.
سران انجمن اسلامیه پس از چند روز مقابله با تهاجم مشروطهخواهان به دلایل متعددی از آن جمله اتکا به قوای مسلح مورد حمایت محمّدعلیشاه و اختلاف با سران این قوای مسلح و دلایل دیگر مقاومت را صلاح ندیده قبل از آنکه همگی کشته شوند از شهر خارج شدند، که امام جمعه نیز یکی از ایشان بود.[۳۱] قوای مسلح دوهچی هم گروهی به مشروطهخواهان و گروهی هم به قوای دولتی ملحق شدند. پس از آن منزل علمای مشروعهخواه و اغلب خانههای محله دوهچی غارت و ویران گردید.[۳۲]
پس از این واقعه و خروج مشروعهخواهان از تبریز، شهر در دست مشروطهخواهان روزهای سخت خود را سپری کرد که سختترین آن روز عاشورای سال ۱۳۳۰ ه ق و شهادت ثقـﺔالاسلام تبریزی بود. وی تنها عالم شهر بود که پس از وقایع فوق سعی میکرد مواضع افراطی مشروطهخواهان را تعدیل نموده مانع باز شدن پای روسها به قضایای آذربایجان شود منتهی قبل از روسها خود مشروطهخواهان یکی از فدائیان را مأمور ترور ثقـﺔالاسلام کردند هر چند مأمور ترور ـ رجب سرابی ـ خود جریان ترور را به ثقـﺔالاسلام اطلاع داد با این حال این طرح نشانگر آن است که مشروطهخواهان حتی حضور فردی میانجی و خیرخواه چون ثقـﺔالاسلام را هم تحمیل نمیکردند.[۳۳] نصرتالله فتحی یکی از مشروطهنگارانی که تحت تأثیر شدید کسروی است در یک اظهار نظر غیر مستند و مغرضانه بدون ارایه دلیل شهادت ثقـﺔالاسلام را در نتیجه خواهش میرزا حسن مجتهد و امام جمعه از روسها عنوان نموده است.[۳۴] از دیگر اقدامات علما و رجال تبریز در سال ۱۳۳۱ ق تلگراف ایشان به صولتالدوله سردار عشایر قشقایی در مخالفت با سلطه بختیاریها بر ایران ـ به ویژه دولت صمصامالسلطنه بختیاری ـ است. در این تلگراف سلطه بختیاریها عامل خرابی ملک و ملت عنوان شده است نام امام جمعه در ذیل این تلگراف به چشم میخورد.[۳۵]
پس از انحلال مجلس شورای ملی در پی اولتیماتوم روس و به دست یفرمخان ارمنی شیخ محمّد خیابانی از مخالفان سرسخت اولتیماتوم راهی قفقاز شد و در آنجا بود تا به وساطت میرزا عبدالکریم امام جمعه در ایام حکومت شجاعالدوله به تبریز آمد و بر آن شد کار سابق خود به محراب و منبر برود امّا بر اثر سابقه مشروطهخواهی مأموم و مرید پیدا نکرد.[۳۶]
مشروطهنگاران به ویژه کسروی که کینه عجیبی با عُلما دارد بر آن است تا امام جمعه را فردی مرتبط با روسها و هوادار سیاست آنها قلمداد کند بر عکس این تصور مغرضانه، وی مردی وطنپرست بود و هنگامی که تبریز در اشغال قشون روسیه تزاری بود از اقدام بر ضد آنها خودداری نمیکرد. در ۱۶ صفر سال ۱۳۳۳ ق قونسول روس در تبریز طی نامهای به والی آذربایجان نوشت اگر امام جمعه که بر خلاف منافع دولت روسیه اقدام میکند تا روز بعد از تبریز خارج نشود، خانه امام جمعه به وسیله دینامیت منهدم خواهد گردید.[۳۷]
وقتی که انقلاب اکتبر روسیه به پیروزی رسید و شیخ محمّد خیابانی در تبریز قیامی بر پا کرد دور تازهای از مخالفت با امام جمعه آغاز شد تا آنکه در سال ۱۳۳۶ ق که قحطی پیش آمد دموکراتها او را به اتهام انبارداری و احتکار گندم متهم نمودند،[۳۸] این بهانهای بیش نبود زیرا میرزا اسماعیل نوبری که به شیخ محمّد خیابانی پیوسته بود و او را تحتالشعاع خود قرار داده بود از امام جمعه پول میخواست که پول هنگفتی بود. امام جمعه در مقابل اظهار میداشت اگر قرار است پولی گرفته شود بایستی تحت نظارت عدهای از معتمدین خرج شود. نوبری برای ارعاب سایرین توسط چند تروریست قفقازی چند تن از رجال شهر را به قتل رساند آخرین آنها امام جمعه و فرزندش میرزا بیوک بود. این دو در ۸ جمادیالثانی ۱۳۳۶ مصادف با نوروز هنگامی که وی از مجلس ختم عدلالملک بیرون میآمدند کشته شدند. علمای تبریز نوروز آن سال را روز ماتم اعلام کردند.[۳۹] کسروی در مورد پسر امام جمعه حاجی بیوک آقا مینویسد که جوان بیآزار و سادهای بود در زمان تسلط روسها و چه در موقع دیگر از او جز مهربانی به مردم دیده نشده بود و بیهیچ گناهی کشته شد.[۴۰] در مرگ امام جمعه، آیتالله میرزا صادق آقا مجتهد قصیدهای به عربی در مرثیه او سرود که ابیاتی از آن چنین است:
أکـذا یهـدّ الکفـر دیـن محمّـد؟ والمسلمــون بمنظــر و بمشهـد
ویعیث بـالإسلام طـارق غــدره إذ لاح یــردی بالإمــام الأوحـد
أودی بمنتـج المکـارم و الهـدی وسـلیلـﺔ الفـرع الکریـم المحتـد
مــن بیـت عـلم شیّـدت ارکـانه بمعالــم مــوروثـﺔ مــن احمــد
مـن لـلأدر امـل والیتـامی بعــده أم من یقـوم بحاجـﺔ المستنجـد؟
مــــن ذا یعظّـــم لله شعائـــراً فی ارضـه ویصونها مـن ملحـد؟
من ذا یناجی الله فـی الظّلمـاء او من ذا لمحراب الصلوﺓ و مسجد؟
(آیا جهان کفر اینگونه در ملأ و منظر عمومی مسلمین، دین محمّد را تهدید مینماید؟ آیا اینگونه غدر و توطئه خود را به پیشوای یکتای مسلمانان فرود میآورد؟ او منبع مکارم و هدایت را همراه شاخه بزرگوار و ارزندهاش زنده به گور میسازد. او از دودمان علم و دانشی بود که ارکان و پایههای آن با آثار درخشان احمد عَلَم شده بود. پس از درگذشت امام جمعه کیست که به داد بیوهزنان و یتیمان و ادای حاجت مستمندان برسد؟ کیست که پس از او به تعظیم شعایر الهی و دفع شرّ کفار قیام ورزد؟ و کیست که پس از او به مناجات پروردگار در دل شب تاریک یا در محراب و مسجد قیام ورزد؟)[۴۱]
منابع
آرشیو وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران.
امیرخیزی، اسماعیل، قیام آذربایجان و ستارخان، تبریز، کتابفروشی تهران، ۱۳۳۹٫
بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، قرنهای ۱۲ و ۱۳ و ۱۴، ج ۲ و ۶، تهران، انتشارات زوار، چاپ چهارم، ۱۳۷۱٫
بحران دموکراسی در مجلس اول، خاطرات و نامههای خصوصی میرزا فضلعلی آقا تبریزی، به کوشش غلامحسین میرزا صالح، تهران، طرح نو، ۱۳۷۲٫
پروین میرزای آشتیانی، درّ خوشاب فی انقلاب انتخاب تبریز، نسخه خطی زیر چاپ به کوشش سید جمال ترابی طباطبایی.
ترابی طباطبایی، سید جمال، نسبنامه شاخهای از طباطباییهای تبریز، تبریز، سازمان اسناد ملی ایران، مدیریت شمال غرب کشور، ۱۳۷۶٫
تقیزاده، سید حسن، زندگانی طوفانی، خاطرات سید حسن تقیزاده، به کوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۲٫
ثقـﺔالاسلام تبریزی، نامههای تبریز (از ثقـﺔالاسلام به مستشارالدوله در روزگار مشروطیت)، به کوشش ایرج افشار، تهران، نشر و پژوهش فرزان، ۱۳۷۸٫
حقانی، موسی، تهران و تبریز؛ دو کانون پرالتهاب مشروطیت، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، تابستان ۱۳۷۸، سال سوم، شماره ۱۰٫
خاطرات و اسناد مستشارالدوله (سیاست داخلی ایران)، به کوشش ایرج افشار، مجموعه پنجم، تهران، طلایه، ۱۳۷۴٫
روزنامه خاطرات شرفالدوله، به کوشش یحیی ذکا، تهران، انتشارات فکر روز، ۱۳۷۷٫
روزنامه انجمن ایالتی تبریز، ۲ ج، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران با همکاری استانداری آذربایجان شرقی، ۱۳۷۴٫
طاهرزاده بهزاد، کریم، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران، تهران، انتشارات اقبال، چاپ دوم، ۱۳۶۳٫
عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، مفاخر آذربایجان، ج ۱ و ۲، تبریز، نشر آذربایجان، ۷۵ و ۱۳۷۴٫
فتحی، نصرتالله، زندگینامه شهید نیکنام ثقـﺔالاسلام تبریزی، تهران، بنیاد نیکوکاری نوریانی، ۱۳۵۲٫
کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ شانزدهم، ۱۳۷۱٫
کسروی، احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان، تهران، امیرکبیر، چاپ نهم، ۱۳۵۷٫
مجتهدی، مهدی، رجال آذربایجان در عصر مشروطه، تهران، مؤلف، ۱۳۲۷٫
نادرمیرزا، تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، به کوشش غلامرضا طباطبایی، تبریز، انتشارات ستوده، ۱۳۷۳٫
ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۷۱٫
ویجویه، محمّدباقر، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، به کوشش علی کاتبی، تهران، کتابهای سیمرغ، چاپ سوم، ۱۳۵۵٫
[۱]. مهدی مجتهدی، رجال آذربایجان در عصر مشروطه، ص ۲۳؛ و نیز سید جمال ترابی طباطبایی، نسبنامه شاخهای از طباطباییهای تبریز، ص ۴۰۹٫
[۲]. نادرمیرزا، تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، ص ۱۶۲٫
[۳]. عقیقی بخشایشی، مفاخر آذربایجان، ج ۱، ص ۲۴۶٫
[۴]. مجتهدی، ص ۲۲٫
[۵]. روزنامه خاطرات شرفالدوله، صص ۲۲، ۳۱ و ۳۶؛ و ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ص ۱۹۵٫
[۶]. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج ۲، ص ۲۷۵٫
[۷]. عقیقی بخشایشی، مفاخر آذربایجان، ج ۲، به نقل از شهیدان راه فضیلت، صص ۵۴۷ـ۵۴۶٫
[۸]. احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ص ۱۳۴٫
[۹]. مجتهدی، پیشین، ص ۱۱۴٫
[۱۰]. آرشیو وزارت امور خارجه ایران، سال ۱۳۲۱، کارتن ۱۹، پوشه ۱۱
[۱۱]. مجتهدی، ص ۲۳٫
[۱۲]. نصرتالله فتحی، زندگینامه شهید نیکنام ثقـﺔالاسلام تبریزی، ص ۱۰۶؛ و بحران دموکراسی در مجلس اول، صص ۱۳ و ۱۵٫
[۱۳]. کسروی، پیشین، صص ۱۵۶ـ۱۵۵٫
[۱۴]. همان، صص ۱۱۶ـ۱۱۳٫
[۱۵]. همان، ص ۱۷۳؛ فتحی، پیشین، صص ۱۱۴ـ۱۱۳؛ و روزنامه انجمن ایالتی تبریز، ج ۱، ص ۳٫
[۱۶]. زندگانی طوفانی، خاطرات سید حسن تقیزاده، ص ۳۴٫
[۱۷]. مجتهدی، پیشین، صص ۶۶ـ۶۵٫
[۱۸]. روزنامه انجمن ایالتی تبریز، ج ۱، ص ۴۳۶٫
[۱۹]. اسماعیل امیرخیزی، قیام آذربایجان و ستارخان، ص ۴۷٫
[۲۰]. کسروی، پیشین، ص ۵۵۹٫
[۲۱]. روزنامه انجمن ایالتی تبریز، ج ۲، ص ۷۸۲٫
[۲۲]. نامههای تبریز، ج ۲، از ثقـﺔالاسلام به مستشارالدوله، به کوشش ایرج افشار، ص ۲۳۲٫
[۲۳]. موسی حقانی، تهران و تبریز؛ دو کانون پرالتهاب مشروطیت، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، تابستان ۱۳۷۸، سال سوم، شماره ۱۰، ص ۱۹۸٫
[۲۴]. روزنامه خاطرات شرفالدوله، پیشین، ص ۲۳۳٫
[۲۵]. کسروی، پیشین، صص ۶۲۷ـ۶۲۶؛ و حقانی، پیشین، ص ۲۰۸٫
[۲۶]. همان، ص ۲۱۶٫ (به نقل از اعلامیههای مشروطهخواهان تبریز).
[۲۷]. روزنامه خاطرات شرفالدوله، پیشین، ص ۲۵۲؛ کسروی، پیشین، صص ۶۳۰ـ۶۲۷٫
[۲۸]. امیرخیزی، پیشین، صص ۱۳۳ـ۹۳؛ محمّدباقر ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، صص ۶۵ الی ۵۷؛ کریم طاهرزاده بهزاد، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران، صص ۲۵۶ـ۲۳۵٫
[۲۹]. حقانی، پیشین، ص ۲۰۳٫ (به نقل از اعلامیههای مشروعهخواهان تبریز).
* پدر آیتالله میرزا فتاح شهیدی (ره) از علمای بنام آذربایجان که پس از شهادت پدر شهادت شهیدی را وارد گردید.
[۳۰]. پروین میرزای آشتیانی، درّ خوشاب فی انقلاب انتخاب تبریز، نسخه خطی زیر چاپ به کوشش سید جمال ترابی طباطبایی، صص ۲۵۰ـ۲۴۳؛ روزنامه خاطرات شرفالدوله، پیشین، ص ۲۴۳؛ و مجتهدی، پیشین، ص ۲۲؛ و کسروی، پیشین، ص ۶۷۹٫
[۳۱]. فتحی، پیشین، ص ۳۸۴٫
[۳۲]. پروین میرزای آشتیانی، پیشین، صص ۲۶۸ـ۲۶۰؛ و طاهرزاده بهزاد، پیشین، ص ۲۳۷٫
[۳۳]. رجبخان سرابی یکی از قاتلان سید عبدالله بهبهانی است به همان طریقی که گلوله به دهان آن عالم زده و به شهادت رسانده بود در تبریز در درگیری با روسها گلوله به دهانش خورد و کشته شد. فتحی، پیشین، ص ۵۰۴؛ کسروی، تاریخ هجده ساله آذربایجان، ص ۲۶۴٫
[۳۴]. فتحی، پیشین، ص ۷۰۲٫
[۳۵]. خاطرات و اسناد مستشارالدوله (سیاست داخلی ایران)، به کوشش ایرج افشار، صص ۱۵۷ـ۱۵۴ و ۱۹۰ـ۱۸۷؛ و کسروی، پیشین، صص ۵۵۴ـ۵۵۳٫
[۳۶]. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج ۶، ص ۱۹۷٫
[۳۷]. مجتهدی، پیشین، ص ۲۱۹٫
[۳۸]. کسروی، تاریخ هجده ساله، ص ۶۹۰٫
[۳۹]. پروین میرزای آشتیانی، پیشین، صص ۶۴۶ـ۶۴۲؛ بامداد، پیشین، ج ۲، ص ۲۷۵٫
[۴۰]. کسروی، پیشین، ص ۷۰۴٫
[۴۱]. عقیقی بخشایشی، مفاخر آذربایجان، ج ۱، ص ۲۴۷٫
۹ نظر
تعقيب: نقش میرزا عبدالکریم امام جمعه (شهادت ۱۳۳۶ ق) در مشروطه – یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم
تعقيب: نقش میرزا عبدالکریم امام جمعه (شهادت ۱۳۳۶ ق) در مشروطه – یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم
تعقيب: نقش میرزا عبدالکریم امام جمعه (شهادت ۱۳۳۶ ق) در مشروطه – یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم
تعقيب: نقش میرزا عبدالکریم امام جمعه (شهادت ۱۳۳۶ ق) در مشروطه – یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم
تعقيب: نقش میرزا عبدالکریم امام جمعه (شهادت ۱۳۳۶ ق) در مشروطه – یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم
تعقيب: نقش میرزا عبدالکریم امام جمعه (شهادت ۱۳۳۶ ق) در مشروطه – یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم
تعقيب: نقش میرزا عبدالکریم امام جمعه (شهادت ۱۳۳۶ ق) در مشروطه – یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم
تعقيب: نقش میرزا عبدالکریم امام جمعه (شهادت ۱۳۳۶ ق) در مشروطه – یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم
تعقيب: نقش میرزا عبدالکریم امام جمعه (شهادت ۱۳۳۶ ق) در مشروطه – یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم