منیژه صدری*
درآمد
نهضت ملی نفت را میتوان یک گام مهم و بلند ملت ایران در برونرفت از چنبر استعمار خارجی دانست. حرکتی که در آن آحاد ملت در سراسر ایران در آن نقش آفریدند. آذربایجان و مردم آن به دلایل متعدد نقش پر رنگتری در این مبارزه ملی ضد بیگانه داشتند. شاید بزرگترین دلیل این حضور را در موقعیت استراتژیک و تعرض و تهاجم مداوم بیگانگان به این خطه از ایران اسلامی دانست. موضوع مهم آن که در وقایع سال ۱۳۲۵ شاهد یک خیزش اسلامی ایرانی سراسری علیه بیگانگان در آذربایجان هستیم. گزارشهای متعددی که از بیگانه ستیزی مردم نواحی مختلف در این مقطع وجود دارد این واقعیت مسلم را به اثبات میرساند. گرچه این نهضت اصیل ملی و اسلامی ضد بیگانه توسط محمد رضا شاه و ارتش شاهنشاهی مصادره به مطلوب گردید با این حال این نهضت اسلامی فراگیر را میتوان پیش در آمد نهضت ملی نفت در آذربایجان دانست. جالب آنکه اشاره شود مبارزان آذربایجانی از بدو شروع نهضت همواره در کنار رهبران مذهبی و ملی نفت حضور موثر داشته و تا آخرین لحظات نهضت از نهضت ملی مردم ایران حمایت کرده اند و حتی پس از کودتا ی ۲۸ مرداد آمریکایی هم این ثبات قدم را میتوان دید. در عید فطر همان سال میتینگی در شهر تبریز به پشتیبانی از دکتر مصدق برگزار شد. روزنامه آذرابادگان در خصوص پشتیبانی مردم آذربایجان از ملی شدن نفت و دولت دکتر مصدق در تاریخ ۲۶ تیر ماه ۱۳۳۰ چنین مینویسد:
«… مردم غیور آذربایجان که در مواقع حساس چشم و گوش خود را باز کرده و یکدل و یک جان برای حفظ استقلال میهن عزیز خود فداکاری میکنند امروز هم متحدا از منویات دولت در امر ملی کردن نفت آماده هرگونه فداکاری و جانبازی میباشند. جمعیتهای متشکله ملیون آذربایجان آمادگی خود را اعلام نموده نمیگذارند عمال و جاسوسان خارجی در آن استان اخلال کنند. ملیون آذربایجان بیدار و هشیار بوده و دموکراتهای سابق را که امروز به لباس دیگری در آمده اند میشناسند واز هر گونه تشنج جلوگیری خواهند نمود…».[۱]
بعد از تشکیل جبهه ملی در آذربایجان دکتر مصدق از تشکیل این جبهه در آذربایجان تشکر و قدردانی کرد متن پیام ایشان چنین است: «جبهه محترم ملی آذربایجان از احساسات پاک و بی آلایش کمال تشکر و امتنان حاصل است امیدوارم از این احساسات عالی در خیر و صلاح مملکت استفاده شود. دکتر محمد مصدق»[۲]
در جریان ملی شدن صنعت نفت سه گروه قابل توجه در تبریز وجود داشت این سه گروه عبارت بودند از: طرفداران دربار، طرفداران ملی شدن صنعت نفت و هواداران حزب توده. از میان سه فوق تنها حزب توده دارای یک سازمان قوی، متشکل وصاحب استراتژی بود که به همراه بقایای فرقه دموکرات آذربایجان فعالیتهایی را به مناسبتهای مختلف انجام میداد. بیشتر علما و بازاریان از طرفداران نهضت ملی به شمار میرفتند. در این نهضت در تبریز هم افراد ملی با احساسات ملی گرانه و هم افراد مذهبی با علایق دینی، چنانکه رهبران اصلی آن دکتر مصدق و آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، نمایندگان این دو طیف بودند، حضور داشتند. مردم تبریز ضمن اجتماع و تحصن در تلگرافخانه تبریز حمایت خود را از ملی شدن صنعت نفت ابراز داشتند. در این تلگراف آمده است: «جناب آقای دکتر مصدق نخست وزیر ایران رونوشت باختر امروز و اطلاعات جبهه ملی آذربایجان پشتیبانی خلل ناپذیر خود را از اقدام وطن خواهانه جناب عالی در استیفای حقوق غارت شده ملت ایران از شرکت سابق نفت– ابراز داشته و توفیق جنابعالی را در نیل به اجرای مواد نه گانه مصوبه مجلسین خواستار جنابازی و فداکاری را در صورت لزوم معروض میدارد.»[۳]
مجلس شورای ملی نیز طی تلگرافی از حمایتهای مردم تبریز تشکر کردند متن تلگراف مجلس به شرح زیر است:
از مجلس به تبریز
حضرات آقایان محترم متحصنین در تلگرافخانه ضمن ابلاغ و تقدیر از احساسات پاک و بی شائبه میهن پرستانه آقایان محترم به استحضار میرسانند که آذربایجانی در مواقع خطیر و حساس در زمانی که پای استقلال و عظمت کشور به میان آمده جان و مال خود را در طبق اخلاص گذاشته با جان بازی و فداکاری وظیفه ملی خویش را انجام داده است در این مبارزه حیاتی و در ایننهضت ملی هم آذربایجان جز این انتظار نمیرود که آماده فداکاری شده و همیشه سرمشق تمام افراد کشور قرار گردد ما نیز که افتخار نمایندگی مردم رشید و غیور آذربایجان را داریم به پیروی از همین احساسات پاک و صادقانه شماها از دولت ملی و متکی به افکار عمومی دکتر مصدق که با کمال فداکاری جان خود را بر کف گذاشته برای نجات کشور نهایت کوشش را مینمایند تاکنون حداکثر تقویت و پشتیبانی را نموده فو به شما اطمینان میدهیم که در انجام خواستههای شما بیش از پیش کوشش کرده موجبات رفاه خاطر شما را کاملا فراهم خواهیم کرد و با کمال صراحت اعلام میداریم ممکن نیست کسی که عنوان نمایندگی آذربایجان را دارد برخلاف جریان افکار عمومی موکلین خود و بر خلاف مصالح ملک و ملت قدمی بردارد و روی همین اصل از آقایان محترم درخواست میکنیم که به کلیه آقایان تجار و اصناف و کسبه بازار و بالاخره به عموم هم میهنان عزیز از قول اینجانبان اطمینان بدهید که تا آخرین نفس برای حفظ استقلال کشور و پشتیبانی از دولت ملی جناب آقای دکتر مصدق ساعی خواهیم بود و خواهشمندیم به عموم توصیه فرمایید که بازارها را باز کرده و با اطمینان خاطر مشغول کسب و کار خود شوند و مراتب احساسات آقایان به استحضار جناب آقای دکتر مصدق نخست وزیر رسانیده و از طرف ایشان آقای امیر علایی وزیر کشور در تلگرافخانه حاضر و شخصا جواب میدهند. نمایندگان حاضر ممقانی ، گنجه، سرتیپ زاده ،حکیمی، امامی اهری، موسوی»[۴]
در دانشگاه تبریز هم دو گروه طرفداران نهضت ملی و مخالف آن وجود داشتند. گروهی ازدانشجویان دانشگاه تبریز که ضمن تلگراف به مجلس شورای ملی فراکسیون وطن پشتیبانی خود را از ملی شدن صنعت نفت اعلام کردند.[۵]
و گروهی که سازمان دانشجویان دانشگاه تبریز نام گرفت و طرفدار سیاستهای کلی حزب توده بودند و مخالف ملی شدن صنعت نفت. البته افراد بسیاری از این سازمان با وجود سیاستهای سازمان به حمایت از نهضت پرداختند.[۶] در دی ماه سال ۱۳۳۰گروهی از دانشجویان طرفدار نهضت ملی در دانشکده پزشکی شروع به جمع آوری امضاء برای تایید این شعار کردند: ما پشتیبان دکتر مصدق هستیم.[۷] دکتر محمد علی فائق از دانشجویان آن دوره در این خصوص توضیح بیشتری میدهد: «در نهضت ملی شدن صنعت نفت فقط ما نبودیم همه مردم در آن شرکت داشتند حالا موضوع سیاست این حزب و آن حزب باشد، نبود. ما طبقه دانشجویان طرفدار نهضت ملی شدن نفت بودیم و از دولت ملی طرفداری میکردیم. در همین ملی شدن نفت آذربایجان و همت بالای دوستان تبریزی ما باعث شده بود که ما دانشجویان طومار بزرگی به امضای استادان بزرگ، مردمان واقعا خوب تبریز، بازاریان معتبر در این حمایت تهیه کنیم.» این طومار به صورت جزوه بود و دانشجویان موظف شده بودند که هر یک در محلی به جمع آوری امضاء بپردازند شاید حدود دویست هزار نفر امضاء گرفتیم. این طومار را جزوه جزوه کرده بودیم که میشد در یک کلاسور جا داد… . ما آن را توسط یکی از دانشجویان به تهران فرستادیم. مرحوم اللهیار صالح که وکیل مجلس بود متن طومار را در مجلس قرائت کرد.[۸]
در داخل شهر نیز دانش آموزان دبیرستان فردوسی تبریز داخل دبیرستان دست به تظاهراتی در طرفداری از ملی شدن صنعت نفت زدند که با ممانعت مسئولان مواجه شدند.[۹]
بعد از تحریم اقتصادی ایران از سوی انگلیس و قطع درآمدهای نفت دکترمصدق در یکی از سیاست استراتژی بدون نفت، چاپ اوراق قرضه ملی بود. در مهر ماه سال ۱۳۳۱ مجلس شورای ملی چاپ و انتشار اوراق قرضه ملی را به مبلغ ۵۰ میلیون دلار به نرخ رسمی ارز (۲میلیارد ریال) با جایزه (بهره) ۶درصد را به دولت اجازه داد. این اوراق بعد از دوسال قابل باز پرداخت بودند.[۱۰] این طرح یکی از راههایی بود برای خروج کشور از بحران اقتصادی. در تبریز به منظور کمک رسانی به دولت دانشجویان بسیاری در تشویق مردم برای خرید این اوراق فعالیت میکردند.[۱۱] دانشجویان به عنوان قشر روشن جامعه، علاوه بر تشویق مردم خود نیزبا صفوف منظم و پرچمها و شعارهای متعدد، به راه افتادند. و اقدام به خرید اوراق قرضه ملی ملی کردند. علاوه بر دانشجویان دانش آموزان دبیرستانهای تبریز هم در حرکتی گسترده به شکل راهپیمایی به سمت بانک ملی تبریز به راه افتادند. معلمان و مدیران دبیرستانهای شهر هم در کنار دانش آموزان در این حرکت حضور داشتند. با وجود تعطیلی بانک در ظهر تحت تاثیر احساسات محصلان تبریزی دربهای بانک را گشودند و به فروش اوراق قرضه مشغول شدند.[۱۲]
در انتخابات دوره هفدهم مجلس با به وجود آمدن جو مساعد برای انتخابات آزاد و شرکت آزادانه مردم در انتخابات و کاندیدا شدن برای نمایندگی مجلس این انتخابات در تبریز ویژگی خاصی داشت. علما در تشویق مردم برای شرکت در انتخابات تلاش گستردهای انجام میدادند. حجـﺔالاسلام شیخ فضل الله محلاتی از سوی آیتالله کاشانی به تبریز اعزام شد وی با سخنرانی در مساجد مردم را تشویق به شرکت در انتخابات میکرد که این اقدام او با عکسالعمل نیروهای طرفدار دربار مواجه شده و مورد سوء قصد قرار گرفت.[۱۳] در نتیجه این فعالیتها شش نفر از نمایندگان جبهه ملی به مجلس راه یافتند. وکلای آذربایجان جزو اولین نمایندگانی بودند که به دیدار آیتالله کاشانی و دکتر مصدق رفتند و حمایت خود را از نهضت ملی اعلام کردند.[۱۴] از نمایندگان مردم تبریز آیات انگجی، میلانی و شبستری پس از عزل دکتر مصدق از نخست وزیری توسط شاه و نصب احمد قوام به جای ایشان جزو اولین تشکیل دهندگان فراکسیون نهضت ملی بودند. «ما امضاء کنند گان ذیل ،نمایندگان مجلس شورای ملی، در تایید سوگندی که برای حفظ مشروطیت در مجلس یاد کردهایم و به علت این که معتقدیم در شرایط فعلی ادامه نهضت ملی جز با زمامداری دکتر مصدق میسر نیست، متعهد میشویم با تمام قوای خود و با کلیه وسایل از دکتر مصدق پشتیبانی نماییم…»[۱۵]
دکتر مصدق بعد از افتتاح مجلس هفدهم در اردیبهشت ماه ۱۳۳۱ برای استفاده از حق قانونی نخست وزیر در تعیین وزیر جنگ اقدام کرد. دکتر مصدق بدون توجه به نمایندگان و با نوشتن استعفانامه خود با اشاره به این موضوع که چون به وزیر جنگ مورد اعتمادی نیازمند بود و شاه هم فرد مورد نظر او را نپذیرفت، استعفا میدهد تا اعلیحضرت فرد مورداعتماد و مجری سیاستهایش را به نخست وزیری تعیین کند.[۱۶] خبر استعفای مصدق و نخست وزیر شدن قوام و پخش اعلامیه شدیداللحن او این عمل در سرتاسر ایران واکنش شدیدی به دنبال داشت. انتشار این خبر مردم تبریز را در خشم و نارضایتی عجیبی فرو برده بود. جامعه اصناف و بازرگانان با همکاری حزب ایران کمیتهای تشکیل داده و روز شنبه به سوی تلگرافخانه رهسپار شدند. در تلگرافخانه آقایان اشرفی گنجه مدیر روزنامه «آذرمرد» و زینه باف به سخنرانی اعتراضآمیزی علیه این اقدام شاه پرداختند. بعد از ایشان افراد دیگر از دانشجویان، اصناف و کارگران سخنرانی کردند. روز یکشنبه در سراسر بازار تبریز تعطیل عمومی اعلام شد. طرفداران شاه برای در هم شکستن اعتصاب بازار به دکتر سجادی استاندار وقت متوسل شدند ولی با وجود تلاش آنها بازار باز نشد.[۱۷] یکی از شاهدان عینی در این مورد میگوید:در تهران سه روز بود که شاه مصدق را عزل کرده و قوام را آورده بود. مصدق هم از جماعت رای گرفته بود. مردم در اعتراض به این اقدام ریختند بیرون،… ریختند به تلگرافخانه در کوچه پست خانه که الان هم هست. مردم تبریز سه روز در آنجا متحصن شدند،تلگراف مس کردند که ما مصدق را میخواهیم، مردم دفتر دیهیم را آتش زدند که طرفدار شاه بود،… [۱۸]مردم تبریز همچنان در تلگرافخانه متحصن بودند و تعطیلی بازار ادامه داشت و مردم شعارهای «زنده باد دکتر مصدق» و «مرگ بر قوام» سر میدادند. بین تحصن کنندگان و تهران تماس مستقیم وجودنداشت.
حمایت آیتالله کاشانی از دکتر مصدق و قیام ملی مردم تهران در ۳۰ تیر دربار را مجبور به عقب نشینی کرد. انتشار خبر استعفای قوام السلطنه موجی از شادی در مردم تبریز ایجاد کرد. مردم پس از اطمینان از صحت خبر با پرچمها و شعارها در خیابانها به راه افتادند. حزب ایران و حزب زحمتکشان ملت ایران عکس دکتر مصدق و کاشانی را ضمن دادن شعارهایی حمل میکردند. بیانیه وکلای جبهه ملی در یکی از خیابانهای اصلی شهر قرائت شد. در سراسر خیابان پهلوی، تعداد مردم هر لحظه بیشتر میشد. مردم به سمت استانداری حرکت کردندومقابل ساختمان استانداری سرلشکر مقبلی از احساسات مردم تبریز تشکر نمود و از آنجا عازم محل اداره تبلیغات شدند. در مقابل این اداره عدهای به نمایندگی ازحزب ایران، حزب زحمتکشان ایران، سازمان جوانان حزب ایران، جمعیت وحدت ملی و بازرگانان ضمن سخنرانی به حمایت از دولت ملی پرداختند.[۱۹]
گرچه کسی درتبریزدر این واقایع کشته نشد، ولی در تهران و بعضی شهرستانها عدهای از مردم به شهادت رسیدند. از طرف احزاب ملی و جامعه بازرگانان تبریز در تاریخ ۴/۵/۱۳۳۱ مجلس یاد بودی برای شادی ارواح شهدای راه آزادی برپاشد. نمایندگان بازرگانان، اصناف، مدیران جراید ملی، رهبران احزاب وابسته به جبهه ملی و دانشجویان دانشگاه صحنه گردان اصلی این عزاداری بودند. در این مجلس سوگواری علمای شهر، روسای ادارههای دولتی، اساتید دانشگاه، قضات و پیشهوران حضور داشتند. پس از پایان مراسم طومار امضا شد که مردم در آن خواستار مجازات عاملان این کشتار شده بودند. این طومار به تهران ارسال شد.[۲۰] دانشجویان دانشگاه تهران علاوه بر شرکت در تحصن تلگرافخانه و تظاهرات، به طور مستقل دو اعلامیه در حمایت از دکتر مصدق انتشار دادند، مهد آزادی در این مورد نوشت: «… اقدام شجاعانه دانشجویان در نشر نخستین بیانیه و ابراز تنفر از حکومت سیاه قوام السلطنه با وجود تعطیل بیشتر کلاسهای دانشکده و عزیمت به شهرستانها قابل هرگونه تحسین بود. چشم آذربایجان به جوانان مبارز دانشگاه دوخته شده و جا دارد فرزندان تحصیل کرده شهر ما برای نجات آذربایجان همواره نقش رهبری را عهده دار شوند.»[۲۱]
اولین سالگرد قیام ملی ۳۰ تیر در تبریز
حدود یک سال از قیام مردم تهران در حمایت از دولت دکتر مصدق میگذشت. نیروهای ملی کار سازمان یافتهای نداشتند،ولی رفته رفته تشکیلات حزبی خود را سرو سامان دادند. نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی در این ایام فعالیت زیادی در آذربایجان داشت. هواداران این حزب از چند روز قبل از سالگرد قیام ۳۰ تیر برای برگزاری هرچه باشکوه تر تظاهرات این روز تلاش میکردند. برنامه دیگرشان افتتاح کلوپ مصدق در تبریز بود. در روز ۳۰ تیر سال۱۳۳۲ از طرف گروههای ملی مذهبی تظاهرات باشکوهی درتبریز برگزار شد. در و دیوارهای شهر با شعارهای مصدق پیروز است، نیروی سوم پیروز است یاشاسین مصدق، «محواولسون مصدقین مخالف لری» پر شده بود. عصر روز ۳۰ تیر تظاهرات مخصوص نیروی سوم بود. از ساعت ۵ بعد ازظهر دسته دسته مردم بازاری، دانشجو و غیره به سمت کلوپ حزبی زحمتکشان ملت ایران، در حرکت بودند. ساعت ۶ برنامه سخنرانی اعلام شد وآقایان بیداریان، ذکاء، علی زرینه باف و… سخنرانی کردند.[۲۲] علی زرینه باف در قسمتی از سخنرانی خود که به زبان ترکی بود اشاره کرد: «ما در طول حکومتهای سابق مزه تلخ استعمار را چشیدیم. ما به چشم خود دیدیم که چگونه منافع ملت ما را فدای سود طلبی بیگانگان کردند. حکومتهای دست نشانده و مجلس غیر ملی را به ملت ایران تحمیل کردند و از طرف دیگر در همین شهر تبریز نمونهای از حکومت پیشهوریها را نیز از نزدیک دیدیم با آن همه وعدهها و ایدهآلهای مزدوران شمالی در همین شهر تبریز به مرحله آزمایش درآمدو ما دیدیم که چگونه کورکورانه از منافع بیگانگان دفاع میکردند و باز هم دیدیم که چگونه مردم شجاع و قهرمان تبریز سزای خیانتکاران را در کف دستشان گذاشتند. اینک که ما از شر نفوذ خانمان سوز بیگانگان شمالی و جنوبی راحت شدهایم، همه باید این میراٍ بزرگ نهضت ملی ایران را حفظ کنیم و ما صریحا میگوییم هرگز اجازه نخواهیم داد که بار دیگر حکومت پیشهوریها و مزدوران سیاست استعماری در کشور ما مسلط شوند.[۲۳]
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
قبل از کودتا آخرین میتینگ طرفداران نهضت ملی در ۱۷ مرداد برگزار شد. مردم تبریز در باغ گلستان تبریز اجتماع کرده و به طرفداری از دکتر مصدق میتینگ عظیمی برپا کردند[۲۴] هرچند حمایت از دولت مصدق وجود داشت، ولی اختلاف بین آیتالله کاشانی و دکتر مصدق به هر دلیل موجب تضعیف نهضت شده بود و آزادی عمل و فعالیت گسترده حزب توده و توده نفتیهای انگلیسی شریط را به گونهای تغییر داد که انجام کودتا برای جلوگیری از افتادن ایران به دست کمونیستها را توجیه مینمود. در چنین اوضاع و احوالی کودتا طرح ریزی شد. نخستین کودتا در ۲۵ مرداد به شکست انجامید، ولی کودتای دوم در ۲۸ مرداد دولت دکتر مصدق را ساقط کرد. دکتر میلانی از شاهدان عینی وقایع ۲۷ و ۲۸ مرداد را چنین شرح میدهد: «شبش در تبریز تظاهرات بود. مردم در میدان ساعت شهرداری تبریز– شدیدا به نفع دکتر مصدق تظاهرات میکردند. سبح که در تهران کودتا میشود؛ تقریبا نزدیک ظهر یا عصر، نیروهای ماجراجو و یکسری عناصر اوباش، چماق به دست راه میافتند در شهر، شروع کردند در شهر تظاهرات کردن، شروع کردند شعار دادن علیه مصدق «محو اولسون مصدق» یعنی مرگ بر مصدق. شروع به تاراج جاهایی کردندکه وابسته به او بود. دفتر «حزب ایران» را تاراج کردند، به خانه تعدادی از شخصیتها ریختند و تاراج کردند. یکی از عناصری که کمک میکرد شخصی به اسم حاج ابوالقاسم جوان که به اوباش کمک میکرد شاگردهای کارخانه خودش را از قبل آماده کرده بود، پول داده بود، اینها ریختند بیرون… [۲۵] تمام تلاشهایی که صورت گرفته بود، با کودتا یکباره از بین رفت. نمایندگان طرفدار دولت ملی هم دستگیر و روانه زندان شدند هرسه نماینده روحانی تبریز دستگیر شدند. از جمله دستگیر شدگان عبارت بودند از: مسعود حجازی، خلیل ملکی، احمد رضوی، ابوالقاسم امینی، کشاورز صدر، حسن شهیدی،آیتالله میلانی، انگجی، شبستری، بیانی، مهدی آذر، محمد علی توفیق، یرواند، لطفی آشتیانی…[۲۶] نمایندگان روحانی تبریز به وساطت آیتالله سید محمد بهبهانی و آیتالله کاشانی آزاد شدند. پس از بازگشت ایشان به تبریز، فضلالله زاهدی طی دستوری به سپهبد شاه بختی استاندار حکومت کودتا مراقبت از اعمال و رفتار آنها را صادر کرد «مواظب باشید تحریکاتی نکنند»[۲۷] آیتالله سید محمد انگجی پس از این قضایا به تهران رفت و به جبهه مقاومت ملی پیوست. نام وی به همراه دیگر رجال ملی مذهبی چون علی اکبر دهخدا و آیتالله سید رضا زنجانی، در اعلامیههای منتشره اواخر سال ۱۳۳۲ دیده میشود.[۲۸] هواداران نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی در ۲۱ آبان در تبریز تظاهرات دامنه داری به عنوان اعتراض به برکناری مصدق بر پا کردند. دانشجویان و دانشگاهیان در این تظاهرات نقش مهمی داشتند. در نتیجه آن بازار و دانشگاه و دبیرستانهای تبریز تعطیل شد و حدود پنجاه نفر دستگیر و زندانی شدند.[۲۹]
۱۶ آذر نقطه عطفی در جنبش دانشجویی
در روز ۱۶ آذر همان سال به مناسبت برقراری روابط سیاسی ایران و انگلیس و آمریکا دانشجویان دانشگاه تهران به عنوان اعتراض کلاسهای خود را تعطیل کرده و دست به تظاهرات گستردهای زدند. دو روز قبل از سفر ریچار نیکسون رئیس جمهور آمریکا به ایران سربازان و واحدهای مخصوص ارتش به دانشجویان حمله کردند. آنها ضمن تعقیب دانشجویان، وارد کلاسهای درس شده و به سوی آنها تیراندازی کردند. در این تظاهرات ۳ تن از دانشجویان مصطفی بزرگ نیا، آذر شریعت رضوی و ناصر قندچی به شهادت رسیدند.[۳۰]
دو روز بعد نیکسون وارد شد و از دانشکده حقوق تهران درجه دکترای افتخاری در رشته حقوق دریافت کرد. این روز از طرف دانشجویان مبارز روز دانشجو نام گذاری شد. چه قبل و چه بعد از حادثه ۱۶ آذر، دانشگاه تبریز شاهد اعتراضاتی بود. شهربانی تبریز در مقابله با تظاهرات دانشجویان عدهای از آنها را دستگیر و تحویل مراجع قانونی داد.
اسناد: [سند شماره ۱ گزارش شهربانی تبریز مبنی بر تجمع طبقات مختلف مردم در تلگرافخانه وحمایت از ملی شدن صنعت نفت]
تاریخ: ۷/۷/۳۰
[نشان شیر و خورشید]
وزارت کشور
شهربانی کل کشور
شهربانی تبریز
گزارش
محترماً معروض میدارد در ساعت ۸صبح طبقات مختلف و اصناف شهر و کارگران بتدریج در تلگرافخانه اجتماع درساعت ۹ آقایان گنجهای و داوریان و کریم امادی سخنرانیهای مفصلی مبنی بر پشتیبانی از حکومت جناب آقای دکتر مصدق و اقدامات آیتالله کاشانی که رسماً از حکومت ملی جناب آقای دکتر مصدق پشتیبانی نمایند و تصرف خود را نسبت به شرکت غاصب نفط سابق ایران و انگلیس اعلام و قطعنامهای با امضاء کلیه طبقات رسیده تا ساعت ۱۲ ظهر تدریجاً از تلگراف خانه خارج شدند. جمعیت از یک الی دو هزار نفر تخمین زده میشده%
[مهر حاشیه سمت راست]: دائره کارآگاهی، شماره ۱۰۳۲۰ تاریخ ۱۰/۷/۳۰
[حاشیه سمت راست بالای صفحه]: بعرض برسد ۷/۷/۳۰
[حاشیه سمت چپ بالای صفحه]: کارآگاهی تلگرافاً [یک کلمه ناخوانا] گزارش شد [یک کلمه ناخوانا] ۷/۷/۳۰
[سند شماره ۲ گزارش تجمع مردم در تلگرافخانه به حمایت از دولت دکتر مصدق]
[نشان شیر و خورشید]
وزارت پست و تلگراف و تلفن
تلگراف
از: مراغه
به: تبریز
قبض: ۱۶۴
تاریخ: ۹/۷/۳۰
شهربانی کل کشور تهران _ رونوشت شهربانی تبریز روز گذشته از ساعت ۶الی ۱۳ صبح برحسب دستور حضرت آیتالله کاشانی بازرگانان و اصناف حجره ومغازه و دکاکین خود را تعطیل عمومی نموده سپس ساعت ۱۱ صبح عده کثیری از طبقات مختلفه با حضور آقای فرماندار و اینجانب به تلگرافخانه رفته و آقای مجدزاده بیاناتی را در باره پیروی از منویات دولتی و حضرت آیتالله ایراد وبعداً تلگرافاً پشتیبانی خود را نسبت بدولت جناب آقای دکتر مصدق ابراز و ساعت ۱۳ اهالی از تلگرافخانه متفرق گردیدند. ۷۰۱ /۸/۷/۳۰ سرگرد امیر دیوانی
[مهر]: دائره کارآگاهی شماره ۱۰۳۸۲ تاریخ ۱۱/۷/۳۰
[حاشیه سمت راست]: آقای رئیس دفتر به استانداری فوراً گزارش شود۱۳/۷/۳۰
[حاشیه سمت راست بالای صفحه]: ناخوانا
[سند شماره ۳: گزارش تشکیل مجلس در مرند و دعا برای موفقیت و سلامتی آقای دکتر مصدق و ونماینده اعزامی ایشان]
کشف رمز شماره شهربانی مرند تاریخ وصول ۲۱/۷/۳۰
شهربانی کل کشور رونوشت شهربانی تبریز که در ۲ روز گذشته از ساعت ده الی سیزده برای سلامتی آقای نخست وزیر و موفقیت مسیون اعزامی ایران مجلس دعا در مسجد بازار تشکیل آقای کسائی واعظ و کاشفی واعظ شرح مبسوطی راجع به نهضت حسینی یاد و آنرا با نهضت امروز ایران تحت رهبری جناب آقای نخست وزیر تطبیق کرده ومجلس را ختم کردن. ضمناً مقدار[یک کلمه ناخوانا] ارسالی توسط وعاظ مزبور بین او شایسته بمردم کاملاً تفهیم و در خانه توسط معتمدین محل که قبلاً، آنها دستور لازم داده شد هنگام خروج از مسجد بین جمعیت فوق العاده زیاد مردم تقسیم گردید _ ستوان یکم علمی
[مهر]: دائره کارآگاهی شماره: ۱۰۸۵۵تاریخ: ۲۴/۷/۳۰
[حاشیه پایین صفحه]: کارآگاهی استانداری گزارش شود۲۱/۷/۳۰؛ بعرض میرسد ۲۱/۷/۳۰
[سند شماره ۴: گزارش سخنرانی آقای محلاتی نماینده آیتالله کاشانی در تبریز و تهییج افکار عمومی]
اداره: ۲۶۶۲۳
شماره: ۱۳۷۰۰
پیوست: ۳ برگ
تاریخ: ۱۴/۱۱/۳۰[۱۳] [نشان شیر و خورشید]
وزارت جنگ
محرمانه، مستقیم، فوری
جناب آقای نخست وزیر
محترماً رونوشت گزارش تلگرافی فرمانده لشگر ۳ تبریز راجع به سخنرانی محلاتی نام در مسجد جامع تبریز که نسبت بمقام سلطنت و عملیات دولت بدگوئی و اهانتهائی نموده ضمناً نامبرده را نمایندۀ آقای کاشانی معرفی نموده اند برای مزید استحضار خاطر عالی بپیوست تقدیم و تصدیح افزا میگردد بالاخره اشخاصی که بولایات رفته و برای اجراء مقاصد سوءخود را نماینده و فرستاده آقای کاشانی معرفی مینمایند معلوم نیست مقصود و هدفشان چیست و آیا واقعاً از طرف آقای کاشانی فرستاده میشوند و یا بنام ایشان میخواهند جلب توجه نموده و رفتار وکردار ناپسند خود را تحمیل به اهالی نمایندو در این موقع حساس که تمام اوقات دولت مصروف به حسن جریان انتخابات میباشد که بصورت خوش خاتمه پذیرد عدم جلوگیری از رفتار و گفتار این قبیل اشخاص بیشتر باعث تشنج و تهیج افکار عامه شده و موجبات عدم امنیت را فراهم مینماید و عاقبت کار معلوم نیست چه خواهد شد. علیهذا مستدعی است امر فرمایند بطور کلی در این مورد تصمیمات مقتضی اتخاذ گردد تا از این گونه جریانات نامطلوب جلوگیری بعمل آید.
وزیر جنگ: سپهبد یزدان پناه
[مهر]: رکن دوم ستاد ارتش، تاریخ ورود به دفتر: ۱۵/۱۱/۳۰ شعبه مربوطه و مسئول: ۴
[حاشیه سمت راست پایین صفحه]: پرونده انفرادی، ۱۶/۱۱٫ لشگر ۳
فهرست منابع و مآخذ
– آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸٫
– آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند شماره ۱۱۵-۷۵-۵
– آرشیو دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، مصاحبه با سعید راد، جلسه اول
– اسناد نهضت مقاومت ملی ایران، نشریات راه مصدق ۳۶-۱۳۳۲، نهضت آزادی ایران،۱۳۶۳٫
– باقی، عمادالدین، درآمدی بر جنبش دانشجویی تبریز، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶٫
– حجازی، مسعود، رویدادها و داوری، تهران: نیلوفر، ۱۳۷۵٫
– خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران: مرکز انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶
– روزنامه آذرآبادگان
– روزنامه مهد آزادی
– روزنامه نیروی سوم ارگان حزب زحمت کشان ملت ایران
– عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ، تهران: نشرگفتار، چاپ پنجم، ج ۲، ۱۳۷۶
– مصاحبه با اسدالله صدری، مصاحبهگر رحیم نیکبخت، تبریز، تاریخ ۷/۶/۱۳۷۹
– مصاحبه با محمدعلی فائق، مصاحبهگر رحیم نیکبخت، رشت، تاریخ ۱/۸/ ۱۳۸۰
– همایون کاتوزیان، محمدعلی، مصدق و نبرد قدرت، ترجمه احمد تدین، به کوشش محمد ترکمان، تهران، رسا، چاپ سوم، ۱۳۷۹
– نیکبخت، رحیم، جنبش دانشجویی تبریز به روایت اسناد و خاطرات، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی،۱۳۸۱
*. کارشناس ارشد رشته تاریخ، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر و پژوهشگر تاریخ معاصر. تاکنون دو جلد کتاب از ایشان در مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده به نامهای زندگی و عملکرد سیاسی حسنعلی منصور به روایت اسناد و کتاب نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی ایران که این کتاب را با همکاری دو پژوهشگر دیگر به پایان رسانیده است. یک جلد کتاب نیز با همکاری ایشان در موسسه مطالعات تاریخ معاصر زیر چاپ است. ایشان دارای مقالاتی در تاریخ معاصر هستند که در دانشنامه جهان اسلام و فصل نامه زمانه و… به چاپ رسیده است.
[۱]. روزنامه آذرابادگان، ۲۶/۴/۳۰، شماره ۱۱۴ سال دوم ،صص ۱و ۴٫
[۲]. روزنامه مهد آزادی، ۱/۱۱/۳۰، شماره ۱۲- (۵۳) ص ۱٫
[۳]. همان، ۳۰/۵/۱۳۳۰، شماره ۳۹٫
[۴]. همان، ۲۷/۶/۱۳۳۰، شماره ۴۲، ص ۲٫
[۵]. روزنامه مهد آزادی، ۱۰/۱۰/۱۳۲۹، شماره ۱۷٫
[۶]. نیکبخت، رحیم، جنبش دانشجویی تبریز به روایت اسناد و خاطرات، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۱، ص ۶۵٫
[۷]. مهد آزادی ۱۸/۱۰/۱۳۳۰، شماره ۵۱
[۸]. مصاحبه با محمد علی فائق در تاریخ ۱/۸/ ۱۳۸۰٫
[۹]. همان، ۱۶/۱۰/۱۳۲۹، شماره ۱۸٫
[۱۰]. همایون کاتوزیان، محمدعلی، مصدق و نبرد قدرت، ترجمه احمد تدین، به کوشش محمد ترکمان، تهران، رسا، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص ۲۸۰٫
[۱۱]. آرشیو دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، مصاحبه با سعید راد، جلسه اول.
[۱۲]. روزنامه مهد آزادی،۲۱/۱۲/۱۳۳۰، شماره ۵۸٫
[۱۳]. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران: مرکز انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۲۷٫
[۱۴]. روزنامه مهد آزادی، ۱۱/۴/۱۳۳۱، شماره ۷۱٫
[۱۵]. حجازی، مسعود، رویدادها و داوری، تهران: نیلوفر، ۱۳۷۵، صص ۴۴۴- ۴۴۵٫
[۱۶]. آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۳۳۳٫
[۱۷]. روزنامه مهد آزادی، ۴/۵/۱۳۳۱٫
[۱۸]. مصاحبه با آقای اسدالله صدری به تاریخ ۷/۶/۱۳۷۹٫
[۱۹]. روزنامه مهد آزادی، ۴/۵/۱۳۳۱، شماره ۷۴٫
[۲۰]. همان.
[۲۱]. همان.
[۲۲]. روزنامه نیروی سوم ارگان حزب زحمت کشان ملت ایران، ۸/۵/۱۳۳۲، شماره ۲۳۱ .
[۲۳]. همان.
[۲۴]. همان، ۱۹/۵/۱۳۳۲، شماره ۲۳۱٫
[۲۵]. همان آرشیو، جلسه هشتم.
[۲۶]. حجازی ،پیشین،ص ۶۶۲٫
[۲۷]. آرشیو اسناد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند شماره ۱۱۵- ۷۵- ۵٫
[۲۸]. اسناد نهضت مقاومت ملی ایران، نشریات راه مصدق ۳۶- ۱۳۳۲، نهضت آزادی ایران، ۱۳۶۳، صص۵- ۷٫
[۲۹]. باقی، عمادالدین، درآمدی بر جنبش دانشجویی تبریز، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۲۹٫
[۳۰]– عاقلی، باقر، روز شمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران: نشرگفتار، چاپ پنجم، ج ۲، ۱۳۷۶، ص۲۵