حکیم هیدجی در زمان حیات خود وصیّتنامهای نوشته که در نوع خود بسیار اندیشمندانه و قابل استفاده است. استاد مرتضی مطهری در پایان شرح حال حکیم هیدجی مینویسد: «وی وصیّتنامهای دیدنی و پندآموز دارد».[۱] به همین جهت ما عین وصیتنامه بهخصوص تتمۀ وصایا را که بسیار خواندنی است، همراه بعضی توضیحات در اینجا نقل میکنیم:
«بسم الله الّرحمن الرّ حیم
هذا ما اوصی به العبد الخائف الرّاجی الی عفو ربّه محمّد هیدجی المقرّ بما جاء به النّبی صلّی الله علیه و علی آله الطّاهرین. (ترجمه: اینها مطالبی است که توسط بندۀ نگران از خوف خداوند ولی امیدوار به عفو و رحمت وی محمد هیدجی آنها را وصیت میکند با اعتراف به آنچه توسط حضرت رسول اکرم که درود خدا بر او و خاندان طاهرینش باد اینجا ذکر میکند.)
پوشیده نماناد که کتب متعّلقه به این جانی فانی، از قراری است که ذکر میشود: آنچه را که جداگانه ثبت و مختوم است وقف کردهام به طلّاب مدرسۀ منیریه واقعه در جوار معصومزاده سید ناصرالدین علیهالسلام[که] باید به تحویل کتابدار مدرسه داده شود، شرایطی که در کتب موقوفۀ مدرسه در وقفنامچه ذکر شده در این کتابها نیز منظور است. کتاب ” اشعار” که به موجب صورت وقف که در پشت او نوشته شده باید در هیدج به جناب ملا محمدحسین هیدجی برسد. کتاب “زاد المعاد” را بخشیدم به اخویزاده عبدالرؤف، و کتاب ” مغنی اللبیب ” را به ملا عبدالکریم پسر کربلائی عبدالرحیم پسرعمو هبه کردم. کتاب ” نهجالبلاغه ” خدمت ملا محمد حسین داده شود. باقیمانده منتقل است به نورچشم نورعلی، عبای زمستانی من داده شود به اخویزاده علی. لبّاده به محمود علی، باغ انگوری که از برای من معین شده بود در دست حبیبالله، اخویزاده است منتقل به او است. عبای تابستانی من از کسی است که بدن مرا غسل میدهد، کاسه و بشقاب مرغی، با سینی برنجی تخم مرغی متعلق است به کتابخانه و باقی اسباب و اثاث منزل از کاسه و کوزه و پوست و پلاس و غیره منتقل است به نورعلی، مبلغ دوازده تومان در عوض به اشخاص مفصله بدهد:
محمد طاهر، دو تومان. گوهر خانم، دو تومان. قربانعلی، دو تومان. احمد، دو تومان . سه نفر همشیرههای علی هرکدام یک تومان و سلطنت خانم دختر عمو یک تومان که با میل از جهت کفن خود تهیه نمودم و اختیار جنازۀ من با رفیق مشفق خود جناب مستطاب آقای حاج سید حسین لاجوردی است ادام الله بقائه.
هرگاه در طهران باشم وصیّ من جناب ایشان است همچنانکه در حال حیات زحمات مرا متحمل بودهاند در ممات هم متقبل خواهند شد.
نورعلی را بخواهند آنچه را که هرکس باید برسد به او تسلیم کنند. او امین است میرساند و آنچه ارث پدری داشتم بعد از فوت پدرم هبه کردم به اخوان خود و حصّۀ من از عمارت پدری منتقل است به اخویزاده علی، کسی متعرض حال او نشود. انا عبد من عبید محمدم .
من از کسی حق و طلبی ندارم و کسی از من حق و طلبی ندارد. للّه المنّه علی فضله و نواله والصلوه علی نبّیه و آله. انّا للّه و اناّ الیه راجعون. سبحان ربّک العزّه عمّا یصفون و سلام علی المرسلین و الحمد للّه ربّ العلمین .”
محل مهرـ انا عبد من عبید محمدم
۱ ـ مرتضی مطهری، خدمات متقابل ایران و اسلام، انتشارات حکمت، ص ۵۲۹٫