خانه / مقالات / به بهانه نهضت ملی کردن صنعت نفت

به بهانه نهضت ملی کردن صنعت نفت

گفتگویی با دکتر رحیم نیکبخت کارشناس تاریخ معاصر


   در تاریخ معاصر ایران نهضت ملی کردن صنعت نفت یکی از مقاطع مهم در استعمار ستیزی محسوب می­شود. این حرکت را می­توان گام دوم ملت ایران برای احیای هویت ملی تلقی کرد. گام اول در نهضت مشروطه برداشته شد .   مشروطه دو جنبه  سو گیری مهم داشت نخست ضد استبدادی بود و دیگر ضد استعماری. هرچند گام اول مشروطه به سرانجام نرسید و از ویرانه های مشروطه استبداد رضا خانی سربردآورد…

  در مورد عواملی و افرادی است که موجب پیروزی نهضت ملی صنعت نفت شدند این عوامل و افراد چه کسانی بودند و چه شد در این جبهه اختلاف پیش آمد؟

 قبل ای اینکه بخواهم به این سوال جواب دهم لازم است اشاره ای گذرا به تاریخ معاصر داشته باشیم . بعد از شکستهایی که از روسیه تزاری ایران خورد و دو قرار داد تحمیلی بر ما تحمیل شد، و صدمات و لطماتی که بر جامعه و هویت  ایرانی وارد آمد و ایران عملاً به علت موقعیت ژئوپلتیکی وارد گرونه توسعه طلبی قدرتهای جهانی قرار گرفت و رفته رفته منافع استعماری از یک سو و استبداد و اختناق دخلی از سوی دیگر  ایران را در تنگنا و در آستانه نابودی قرار داده بود. جنبشهایی که در تاریخ معاصر شکل گرفته اند هر یک را به نوعی می توان تقلا برای رهایی ایران از این وضع نابهنجار بوده ­اند. هر یک از این نهضت ها در حقیقت تجربه تاریخی ملت ایران برای احیای هویت ملی و حفظ استقلال  ایران باید تلقی شود که هر جنبش در گام بعدی یک قدم به پیش گذاشته است. از این رو نهضت ملی کردن صنعت نفت  را می توان ادامه جنبش مشروطه و جنبش تحریم تنباکو دانست که در آن خواسته ها  مشخص تر و عملیاتی تر شده است.در حقیقت ناکامی این جنبش زمینه و بستر را برای انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی فراهم کرد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آمریکا جایگزین اگلستان در ایران گردید.

 در شکل گیری و موفقیت اولیه نهضت ملی نفت بازار و روحانیت نقش اساسی را داشته اند. رهبری طیف مذهبی  را آیت الله کاشانی و هدایت جریان ملی گرایی را که ستون فقرات آن بازار بوده دکتر مصدق بر عهده داشته است. برای ریشه یابی منشاء اختلاف در نهضت ملی  عوامل متعددی را می توان مد نظر قرار داد. از یک سو تمنیات نفسانی که هر لحظه انسان را خواسته و ناخواسته درگیر خود می کند، از سوی دیگر افراد و گروههای که گرد شخصیت های تآثر گذار را گرفته اند، عوامل نفوذی وابسته به دربار و سفارت خانه های خارجی هر یک می تواند در ایجاد و تشدید اختلاف موثر بوده باشد.  موضوعی که نباید فراموش کرد شناخت جنبش در زمانه خود است. از یک طرف ما از دکتر مصدق که یک دیوانسالار قاجاری است انتظار شخصیت انقلابی برانداز حکومت پهلوی را داریم که انتظاری با موجه است. از آن طرف آیت الله کاشانی را با مرجعیت و مدیریت  امام خمینی (ره)  می سنجیم. در حالی که هم به لحاظ شخصیتی و هم تجربیات تاریخی و نظریات سیاسی متفاوت هستند.

 در خصوص دلیل اختلاف نظر دکتر مصدق با آیت‌الله کاشانی است، آیا اختلاف‌نظر بود یا دشمنی؟

به نظر من اختلاف دکتر مصدق و کاشانی از یک جنبه کمتر مورد توجه قرار گرفته است و آن خواستگاه و جایگاه خانوادگی و اجتماعی ایشان است. دکتر مصدق یک شخصیت اداری دیوانسالاری که از دوره قاجاریه در دستگاه حکومتی حضور داشته ولی آیت الله کاشانی فاقد این مشخصه است. شروع بارز اختلافات بعد از قیام ۳۰ تیر است. در نخست وزیری احمد قوام،  دکتر مصدق تصمیم شاه را می پذیرد مقاومتی ندارد و کنار می رود، این آیت الله کاشانی است که اصرار به بازگشت دکتر مصدق دارد و تمام قد برای بازگشت وی اعلان عمومی می دهد و  اهتمام می ورزد. اما بعد از بازگشت دکتر مصدق به قدرت نخستین اختلافات از عدم مجازات عوامل سرکوب خونین ۳۰ تیر ۱۳۳۰ آغاز می­شود. به نظر من دکتر مصدق به اکراه باز گشته در خود توانایی ایستادگی در برابر حکومت سلطنتی را ندارد و بهانه گیریهای که دارد برای  رفتن است نه ماندن در مصدر قدرت است. مثلاً درخواست اختیارات بیشتر و موارد دیگر. نکته ای که نباید از نظر دور داشت نهضت ملی کردن صنعت نفت هدفش ملی کردن صنعت نفت  و کوتاه کردن دست انگلستان از شریان حیات ملی بود نه تغییر حکومت . از طرف دیگر عناصر مرزموزی در اطراف هم دکتر مصدق و هم آیت الله کاشانی هستند که نقش آنها را نمی توان نادیده گرفت. مثلاً نقش دکتر فاطمی، مظفر بقایی، شمس قنات آبادی، یا نقش دربار و حزب توده در دامن زدن به آتش اختلافات. خصوصیات اخلاقی  سران نهضت هم موضوع قابل توجهی است. عملاً کسانی که با دکتر مصدق در ابتدا  در کنار  وی بوده­اند در آستانه کودتا چهره قابل توجهی نمانده است. متاسفانه در خصوص تاریخ معاصر پژوهش جامع و منصفانه­ای صورت نگرفته است. به همین علت در بررسی نقش و عملکرد شخصیت ها دچار افراط و تفریط هستیم. اگر نگاه ما به تاریخ به گفته مولی علی (ع) عبرت گرفتن باشد باید نگاه آسیب شناسانه را دنبال کنیم. یک دوره ای تلاشهای در این حوزه در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران  به همت دکتر حقانی آغاز شد ولی متأسفانه به تدوین تاریخ جامع نهضت ملی کردن صنعت نفت نینجامید. مجموعه اسناد بسیار مهمی  هم در این موضوع در نهاد ریاست جمهوری  تدوین و در دست انتشار بود که توسط جریانی خاص مانع انتشار آن شدند.

   درباره ادعای مطرح شده در اسناد ایالات متحده در مورد دیدارهای متعدد آیت‌الله کاشانی با سفیر آمریکا در ایران پیش از کودتای ۲۸ مرداد است؛ آیا این دیدارها انجام شده  و اگر بوده  دلیل آنها چیست؟

نکته ای را من در سوال قبلی اشاره کردم، ما باید در زمانه موضوع را هم در نظر بگیریم. از یک طرف آمریکایی که در تصور امروزی ماست با  ۶۶ سال قبل کاملاً تفاوت دارد. آیت الله کاشانی در جایگاه رئیس مجلس یه شخصیت حقوقی است. انفاقاً یکی از انتقاداتی که امام خمینی  به ایشان دارند قبول چنین مسئولیتی است.

 اسناد منتشر شده درباره دریافت پول برخی از چهره­های مهم  از طرف آمریکایی‌ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

 با توجه به کاستی مهمی که به آن اشاره کردم که همان فقدان پژوهش جامع و مانع و منصفانه درخصوص تاریخ معاصر ایران که با توجه به اسناد مهمی در مراکزی مثل وزارت خارجه، کتابخانه مجلس، نهاد ریاست جمهوری، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و سازمان اسناد ملی وجود دارد، می باشد. چون تحقیقات جامعی نداریم. در تحقیقات محدودی هم که داریم دامنه اختلافات و دشمنی  را بقدری تشدید می کنیم که منافع ملی را فدای طرفداری از جناح های درونی این نهضت می کنیم؛  در حالی که ما تاریخ ما با همکاری هر دو طیف شکل گرفته و باید با آسیب شناسی به دنبال منافع ملی ایران باشیم نه قهرمانسازی از فلانی یا تبرئه  مظفر بقایی …… هر از گاهی نوشجاتی به اسم سند توسط شبکه اطلاع رسانی وابسته به انگلیس که با انقلاب اسلامی منافعش  در ایران آسیب دید در رسانه ها سر در می آود و موجی از شبهه در جامعه مجازی برپا می کند. البته یکی از شگردهای مقابله با جمهوری اسلامی همین شیوه شبهه افکنی در موضوعاتی است که نهادهایی  متولی  با کار نکردن بستر قبول شبهات  را فراهم کرده اند. نمونه بارز آن در پرداختی است که رسانه های معاند به تاریخ انقلاب اسلامی عموماً بدان دارند از موارد اخیر آن موضوع انتخاب رهبری  بعد از ارتحال امام خمینی  بود که موضوع بحث من نیست. عدم کارایی و ناتوانایی این مراکز در قبال تاریخ معاصر به دلایل مختلفی است  که مهمترین آن سیاسی کاری و جناح بازی در برخی از این مراکز است. به جای نگاه ملی به تاریخ انقلاب اسلامی به دنبال کسب و کار شخصی و جناحی و سوء استفاده از  اسناد برای اهداف سیاسی هستند.

 یکی از شیوه های تاریخ نگاری انگلیسی در قبال نهضت ملی کردن نفت اتهام اثبات نشده پرداخت پول شخصیت های دخیل در نهضت است. این جریان از سالیان گذشته این اتهام را به آیت الله کاشانی زده بودند چون نتیجه ای نگرفتند به کسان دیگری زدند. آیت الله سید محمد بهبهانی فرزند آیت الله بهبهانی یکی ازرهبران  معروف جنبش مشروطیت است که در طیف طرفداران دربار قرار دارد. و از شاه حمایت کرده است. نقلی هم از وی در حمایت از قیام ۱۵ خرداد وجود دارد.  با آنکه وی طرفدار شاه تا قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بوده قبول این ادعا، حکایت از کم اطلاعی از جایگاه عالمان دینی در ایران دارد. عالمان دینی در جامعه محل رفع و رجوع مردم و بازاریان هستند دریافت و خرج وجوهات شرعیه در محل خود به دست آنها بوده است، بهبهانی هم از این قاعده مستثنی نبوده است. البته ما شخصی مثل شمس قنات آبادی را هم داریم که کاملاً درباری می شود.

درباره‌ی abbasi

همچنین ببینید

شهید ثق‍ه‌الاسلام در صف حامیان مشروطه

زنده‌‌نام ثقـ‍ه‌الاسلام، عالمی اسلام‌شناس و متفکری آزادی‌خواه بود که نه‌تنها آرزوی استقلال و آزادی ایران …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *