چکیده / از پیامدهای ناگوار و نکبتبار جنگ جهانی دوم در ایران باید از خیز بیسابقه دول پیروز در جنگ، برای گسترش منطقه نفوذ خود با راهاندازی جنبشهای تجزیهطلبی تحت پوشش مطالبه خودمختاری نام برد. در این راستا فرقه دموکرات آذربایجان و جمهوری خودخوانده منبعث از آن نیز همانند علفهای هرز و گیاهان زهرآگینی بودند که در منجلاب بیعدالتی، فقر، بیسوادی و فساد همهجانبه حاکم در کشورمان به وجود آمده و رشد کردند.
در بستر این اوضاع نابسامان، سردمداران کاخ کرملین، سرمست از پیروزیهای چشمگیر در جنگ جهانی دوم و موفقیت در تأسیس دولتهای اقماری در اروپای شرقی در جهت توسعه قلمرو ژئوپولیتیک خود و برای تحقق وصیت پترکبیر به منظور دسترسی به آبهای گرم خلیج فارس درصدد برآمدند قسمتهایی از کشور ما را جداکرده و دستنشاندگان خود را بر آن مستولی سازند. لذا فرقه دموکرات آذربایجان، ظاهراً به رهبری جعفر پیشهوری و در اصل با هدایت عوامل همسایه شمالی، در سایه وعدههای فریبنده گسترش عدالت، برچیدن فساد حکومتی، توسعه فرهنگی و اقتصادی و بهبود وضع معیشت مردم در ۲۱ آذر ۱۳۲۴ اقدام به تأسیس جمهوری خودخوانده آذربایجان نمود.
در ابتدای کار فرقه دموکرات، توانست با مخفیکردن چهره الحادی و نیات تجزیهطلبانه خود و اعلام برنامههای اصلاحات ارضی، اجتماعی و اقتصادی در منطقه، مدت کوتاهی به کار خود ادامه بدهد اما در پی برملا شدن هویت واقعی آن، مردم به پوچبودن وعدههای اصلاحی فرقه آگاه شده و چند ماه پس از اعلام جمهوری آذربایجان و در شرایطی که ارتش ناتوان شاه در شریفآباد قزوین زمینگیر بود، به طور خودجوش مبارزه جدی و پیگیری را برای بیرون راندن عوامل بیگانه آغاز کردند. در جبهه مقابل، گردانندگان فرقه دموکرات برای مقابله با این خطر جدی اقدامات خشونتآمیز خود را شدت بخشیده و با کشتار وسیع مردم بهپاخاسته و ترور رهبران فکری آنها درصدد طولانیکردن دوران حکومت خود برآمدند، اما مبارزات مردم آزاده آذربایجان به مرحلهای رسیده بود که دیگر امیدی به نجات حکومت دستنشانده بیگانه نبود.
لذا پیشهوری و یارانش برای سرکوب این جنبش خودجوش که عمدتاً ریشه در اعتقادات مستحکم دینی و احساسات عمیق وطندوستی مردم داشت، روشهای موجود خشونت و کشتار مردم را کافی ندیده و تصمیم گرفتند در سالگرد استقرار حکومت خود یعنی ۲۱ آذر ۱۳۲۵ با برپایی عید خون و یا به قول خودشان «قان بایرامی» کشتار مخالفان را وسعت داده و برای این کار لیست بلندبالایی از رهبران سیاسی و فکری مردم را تهیه کردند که در آن روز طی مراسمی به چوبه دار بسپارند.
یکی از مبارزان سرسخت فرقه که نامش در این لیست جای گرفت مرحوم سید اسماعیل پیمان است که از چندین توطئه قتل و ترور طراحیشده توسط کبیری و فدائیان فرقه جان سالم به در برده بود. مأمورین فرقه ضمن اعلام این تصمیم به خانواده پیمان دستور دادند که برای کلیه اعضای خانواده لباس قرمز تهیه شود تا در مراسم عید خون در پای چوبه دارِ بزرگ خاندان حاضر شده و با رقص و پایکوبی به شادمانی بپردازند.
اما مشیت الهی مسیر حوادث را به گونهای دیگر رقم زد، بهطوریکه همگام با اوجگیری مبارزات مردمی، درست در همان روز ۲۱ آذر ۱۳۲۵ سردمداران و چهرههای سرشناس این تشکیلات پوشالی مجبور به ترک خاک کشورمان شده و به دامان اربابان خود گریختند و آنانی هم که موفق به فرار نشده بودند در چنگال جلادان شاه گرفتار آمدند و بدینترتیب نصرت الهی نصیب مردم مسلمان و خداجوی میهن عزیزمان شد.
این مقاله با استناد به خاطرات مرحوم سیداسماعیل پیمان و افرادی که در این حوادث حضور داشتند و همچنین کتب و اسناد مرتبط تهیه شده و نگاهی تازه به زوایای پنهان ماهیت فرقه دموکرات دارد.
واژگانکلیدی: فرقه دموکرات آذربایجان، عید خون، (قان بایرامی)، سیداسماعیل پیمان، پیشهوری.
[۱] . مدیرمسئول روزنامه مهدآزادی
[۲] .نویسنده و پژوهشگر موضوعات تاریخی