موسسه تاریخ و فرهنگ دیارکهن
نقش مطبوعات آذربایجان در نهضت ملی شدن صنعت نفت
از: سیدمسعود پیمان
و یلدا رنجبر خراسانی
مقدمه
نخستین هدف از تدوین و تحقیق این پژوهش بررسی کامل انعکاس مبارزات مردم آذربایجان و حوادث مربوط به نهضت ملی شدن صنعت نفت در مطبوعات این خطه است. ما برای دستیابی به آرشیو اسناد مطبوعات به کتابخانه جمهوری اسلامی ایران و کتابخانه مجلس مراجعه کرده و به این نتیجه رسیدیم که از مطبوعات آذربایجان در آن دوره تعداد بسیار اندکی موجود میباشد اما با تورق همین تعداد اندک نشریات این منطقه با شگفتی متوجه شدیم که در آن مقطع زمانی در آذربایجان حداقل ۲۶ عنوان نشریه منتشر میشده است که البته عمر مطبوعاتی اکثر این نشریات از دو یا سه ماه بیشتر تجاوز نمیکرد.
در بین نشریاتی که خط مشی مبارزانه داشتند میتوان به «قیام ماد» به مدیریت دکتر اسماعیل رفیعیان، «افتخارات ملی» دکتر غنیزاده، «منادی» احمدیان، «اختر شمال» سید محمدباقر کروبی، «آذرمرد» اشرفی گنجهای، «چکاو» برادران و… اشاره کرد. اینها مطبوعاتی بودند که روشها و مبارزات پیگیری داشتند. در میان این نشریات روزنامه مهدآزادی تنها نشریهای بود که به دلیل مداومت و استمرار انتشار و در دسترس بودن نسخی بیش از سایرین دستمایه بررسی حوادث دوران ملی شدن نفت قرار گرفت.
لذا در این مقاله سعی شده است با مطالعه و بررسی آرشیو ۵۶ ساله مهدآزادی و همچنین برگزیدهای از گوشههای پنهان مانده و ناگفتههای نهضت تاریخی پیروزی ملت ایران بر استعمار را برای مشتاقان تاریخ پرعظمت ایران و آذربایجان بیان کنیم.
اهمیت راهبردی آذربایجان برای مبارزین و مخالفین ملی شدن صنعت نفت
آذربایجان از دیرباز در پیشینه تاریخ عظیم ایران به دلایل راهبردی و استراتژیک مورد توجه خاص دولتمردان بوده است.
در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت نیز آذربایجان که آن روزها شامل استانهای آذربایجان غربی و شرقی، زنجان و اردبیل امروزی بود برای هر دو جبهه حق و باطل اهمیت فوقالعادهای داشت به طوری که بیشترین مراجعات و مکاتبات آیتا… کاشانی و دکتر مصدق رهبران نهضت نفت خطاب به مردم آذربایجان و از طریق روزنامههای مبارز شهر تبریز بوده است.(۱) درباریان نیز متقابلاً با درک اهمیت راهبردی مبارزات آذربایجانیها سرمایهگذاری بزرگی برای مقابله با این نیروی عظیم به عمل میآوردند که یک نمونه از آن انتصاب دکتر منوچهر اقبال یار نزدیک و غلام خانهزاد محمدرضا پهلوی به استانداری آذربایجان بود. اقبال وقتی از سیاست تطمیع و تحبیب در مورد مطبوعات محلی نتیجه نمیگیرد به تهدید و خشونت روی میآورد به طوری که ابتدا دفتر روزنامه «آذرمرد» به مدیریت شادروان محمد اشرفی گنجهای توسط جمعیت فداکاران آذربایجان به رهبری محمد دیهیم به آتش کشیده میشود و سپس با اعزام حدود ۲۰۰ نفر چاقوکش و اوباش به قصد قتل مرحوم سیداسماعیل پیمان مدیر روزنامه مهدآزادی به چاپخانه این روزنامه هجوم برده و آن را تخریب میکنند(۲) که این موضوع از طریق آیتا… کاشانی طی نامهای به وزیر کشور منتقل میگردد و موجب انفصال اقبال در ظرف کمتر از ۴۸ ساعت میگردد.(۳)
دکتر منوچهر اقبال اگرچه از مسند چپاولگری محروم میماند اما برای انتقام و رویارویی با مطبوعات مبارز، با ترفندی تازه به صحنه مقابله بازمیگردد از جمله به یکی از ایادی خود که در امر حمل و نقل و گاراژداری مشغول به کار بود امتیاز روزنامه! راننده را میدهد که این روزنامه تا حدودی نقش روزنامه «فرمان» را که در تهران چاپ میشد در تبریز ایفاء میکند و مندرجاتش اکثراً برای اخاذی از افراد و مقامات و ایجاد رعب و وحشت میان روزنامهنگاران و مبارزان حقطلب بوده است.
مهدآزادی و آغاز مبارزات ملی شدن صنعت نفت
تأسیس و انتشار روزنامه مهدآزادی در نیمه سال ۱۳۲۹ در زمان نخستوزیری حکیمی به پیشنهاد آیتا… کاشانی بعد از مراجعت از تبعید صورت گرفت و به قصد حمایت و همراهی با مبارزات مردم حقطلب آذربایجان و روشنگری و افشا نمودن توطئههای بیگانگان شروع به کار کرد.
در واقع آغازین روزهای انتشار روزنامه مهدآزادی مصادف با سلطه همهجانبه استعمار انگلیس و روزهای بیداری و مبارزات پنهان مردم بود و مهدآزادی با درک این شرایط با هوشیاری خاصی از همان نخستین شماره با به تصویر کشیدن اوضاع اختناقآور و حلقه اسارت و بندگی استعمار، افکار عام را به موضوع غارت نفت توسط بیگانگان متوجه میسازد و به سائقه روش دینی خود برای بیان ضرورت رفع ظلم و حقانیت مبارزه از دیدگاه اسلام در هر شماره بر بالای لوگوی روزنامه احادیثی از ائمه اطهار که متناسب با مبارزات و حال و هوای انقلابی آن روزها بوده و همچنین با درج شعار «روش ما احترام به قوانین مقدس اسلام و تأمین آزادی حقیقی است» موضع و دیدگاه حقیقی خود را به شفافترین نحو اعلام میکند.
چندی نمیگذرد که زمزمه روی کار آمدن رزمآرا پیش میآید و مهدآزادی به طور علنی در سرمقالههای خود رزمآرا را «چکمهپوشی آلت فعل انگلیس» میداند و هشدار میدهد که «ملت مبارز ایران آرام نخواهند نشست و این عنصر خودفروخته را تحمل نخواهند کرد» با ترور رزمآرا مهدآزادی این واقعه را شادمانه استقبال میکند(۴) و با عناوینی چون «رزمآرا هم در دریای سیاه نفت فرو رفت»(۵) به دفاع از شهید خلیل طهماسبی میپردازد تا جایی که اعلامیه آن شهید بزرگوار را نیز چاپ میکند.(۶)
از این تاریخ به بعد تنور مبارزات مهدآزادی گرمتر میشود و صفآرایی مردم مبارز از یک سو و تلاش و تهدیدهای دشمنان ملت به سرکردگی دولت انگلیس و درباریان دستنشانده و نمایندگان و عوامل آنها نیز در مجلس شورای اسلامی پررنگتر شده به اوج میرسد و همزمان با این حرکات لحن مهدآزادی و مطبوعات دیگر آذربایجان نیز قاطعتر و افشاءکنندهتر از روزهای پیشین میگردد.
با استناد به آرشیو مهدآزادی به یقین میتوان گفت که هیچ یک از شمارههای مهدآزادی از آغاز تأسیس تا به بار نشستن مبارزات نهضت نفت خالی از اعتراض و دغدغه قشر کارگر و دهقان برای ریشهکن نمودن استعمار و اسارت نیست، مهدآزادی در جای جای مطالب خود با ذکر تاریخچهای(۷) از قراردادهای تحمیلی از جمله قرارداد ننگین دارسی در روشنگری اذهان مردم نسبت به غارت ثروتهای ملت به دست چپاولگران بیگانه نقش تأثیرگذاری ایفا کرده و مینویسد: «باید امتیازاتی را که مسبب این همه بدبختی جامعه میباشد از درجه اعتبار ساقط کرد»(۸)
بدین ترتیب مهدآزادی مرکز تجمع مبارزین راستین و دانشجویان مؤمن و فعال میگردد که البته تنی چند از آنها از جمله دکتر محمدعلی فائق، دکتر جعفر طلوعی و دکتر اقبالداری و… اگرچه از استانهای دیگر بودند با این همه از سنگر مهدآزادی به مبارزه میپرداختند.
وقتی که شاه تصمیم میگیرد دانشگاه تبریز را به بهانه کمبود امکانات تعطیل کرده و استدلال میکند یک دانشگاه قوی در تهران بهتر از چند دانشگاه ضعیف در سطح کشور است مهدآزادی با مخالفت از این تصمیم، تظاهرات و مبارزات دانشجویان را منعکس کرده و این تصمیم را ترفند کثیف دربار میخواند و بدینگونه طمع دربار را ناکام میگذارد که رحیم نیکبخت در کتاب «جنبش دانشجویی در تبریز» (چاپ اول ۸۱) طی روایتهایی مستند از مهدآزادی به تفصیل به آن اشاره دارد.
مهدآزادی به واسطه مبارزات مستمرش مخصوصاً یکی از هدفهای عوامل دربار برای حمله و تخریب میشود تا آنجا که در قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ دفتر روزنامه توسط دار و دسته محمد دیهیم که از سرکردگان فدایی شاه بود مورد تعرض قرار میگیرد.(۹) متعاقباً آیتا… کاشانی پیشوای مذهبی نهضت نفت طی نامهای به شادروان سید اسماعیل پیمان مدیر مبارز روزنامه مهدآزادی از خدمات و مبارزات شایان مهدآزادی در یاری رساندن به پیروزی نهضت ملی نفت تقدیر مینماید(۱۰)… که این نامه خود شاهدی بر پیشگامی مطبوعات آذربایجان و بالاخص روزنامه مهدآزادی در به ثمر رساندن مبارزات علیه استعمارگران غاصب است.
موضع مهدآزادی نسبت به سیاستهای آیتا… کاشانی و دکتر مصدق
آغازین روزهای مبارزه مردم برای ملی شدن صنعت نفت به رهبری پیشوایان مذهبی و ملی، سالهای شیرینی برای مبارزین و مطبوعات مستقل و حقطلب ایران بود. روزنامه مهدآزادی نیز در خلال این روزها با درج حوادث و رویدادهای جامعه همسو با آرمانهای مقدس دو پیشوای دینی و ملی خود زبان گویای به ثمر رسیدن نهضت ملی نفت در آذربایجان به شمار میرفت.
از نخستین حرکتهای مهدآزادی هنگامی بود که دکتر مصدق برای خنثی کردن فشارهای اقتصادی دست به انتشار قرضه ملی زد و این روزنامه بیوقفه از این قانون حمایت کرد و طی مقالههای متعددی مردم را برای کمک به دولت تشویق(۱۱) نموده و با درج بیانیهها و تلگرافهای بسیار وطنخواهان آذربایجانی و شهرستانهای دیگر، در حمایت از دو رهبر مذهبی و ملی مهمترین قدم را برداشت(۱۲) اما بتدریج که علائم اختلاف بین دو جناح ملی و مذهبی رخ مینماید مهدآزادی از موضع استقلال رأی و به تبعیت از خواسته مردم آذربایجان سعی در روشنگری مردم نسبت به توطئههای بیگانگان و ضرورت رفع اختلافها دارد و در این برهه حساس سعی میکند همچنان هدف مقدس رهایی یافتن از یوغ استعمارگران را با اتحاد و برادری میان دو پیشوای مذهبی و ملی به مردم گوشزد کرده و در شمارههای متعدد خطاب به ملت مینویسد: «نباید بگذاریم طرفداران خداوندان نفت با ایجاد صحنههای رنگین و اختلافهای مذهبی و مشاجرات قلمی از آب گِلآلود ماهی گرفته و به مقصود شوم خود برسند»(۱۳) همچنین قاطعانه فریاد برمیآورد که: «هموطنان هوشیار باشید که حکمرانان نفت به تولید نفاق و دوئیت و در نتیجه ایجاد هرج و مرج و برادرکشی مابین ملت ایران دست زدهاند».(۱۴) تا این که با اوج گرفتن اختلافات، جمعی از روزنامهنگاران و نمایندگان مردم تبریز و مدیران جراید ملی تبریز از جمله شادروان سید اسماعیل پیمان، مرحوم اشرفی گنجهای و میرزا علیاصغر مدرس و… به ملاقات آیتا… کاشانی و دکتر مصدق میروند که شرح کامل این دیدار تاریخی در شماره ۲۶ تابستان ۸۲ «مجموعه تاریخ معاصر ایران» طی مصاحبه با مهندس سید مسعود پیمان مدیر فعلی روزنامه مهدآزادی به تفصیل بیان شده است. اما متأسفانه سیر حوادث نشان میدهد برخلاف خواسته نمایندگان تبریز موضوع ختم به خیر نمیشود و از این تاریخ به بعد اندکاندک مطبوعات تبریز به تبعیت از این جریانهای سیاسی دچار دودستگی میشوند و تعداد بسیارشان همچنان در جبهه طرفداری محض از نهضت ملی در تأئید کامل سیاستهای دکتر مصدق قلم میزنند و معدودی از نشریات که تنها نمونه در دسترس ما روزنامه مهدآزادی است به جناح مذهبی میپیوندد و به نشر اندیشهها و اعلامیههای آیتا… کاشانی مبادرت میکنند.
البته مهدآزادی نیز تا آنجا که به صلاح ملت و نهضت ملی شدن نفت است سعی میکند از ماحصل این اختلافها راهی برای اتحاد و پیوستگی دوباره دو رهبر ملی و مذهبی بگشاید اما در پی تندرویهای دکتر مصدق و هتاکی و توطئههای مغرضین نسبت به آیتا… کاشانی مهدآزادی صراحتاً با دکتر مصدق اتمام حجت کرده و خطاب به وی مینویسد: «دکتر مصدق نباید اجازه دهد که اشخاص پست و سودجو و شاید خائن، افکار او را نسبت به همکاران خود مشوش سازند و به هیچ وجه نباید بگذارد این اشخاص ناجوانمردانه دشنامهای رکیک و دور از انصاف به آیتا… کاشانی بگویند»(۱۵)
آیتا… کاشانی نیز اگرچه به روایت مهدآزادی با خویشتنداری، این اختلافها را تاب میآورد تا نهال شکننده مبارزات مردم برای ملی شدن نفت به ثمر بنشیند اما با مشاهده عملکرد ضعیف وی، به مخالفت با سیاستهای دکتر مصدق میپردازد و طی نامههایی به او یادآور میشود: «نتیجه آن همه زحمت و مرارت و رنج مردم بیچاره آن نبود که از قدرتهائی که به اختیار دولت جنابعالی گذارده شده این همه سوءاستفاده شود»(۱۶) و سرانجام طی اعلامیهای که احتمالاً در جایی غیر از مهدآزادی نیز چاپ نشده باشد خطاب به دکتر مصدق میگوید: «من و تو به مرحلهای از سن رسیدهایم که این گونه کارها زیبنده ما نیست و…!»
عکسالعمل مهدآزادی نسبت به دخالت بیگانگان و توطئه مطبوعات بیگانهگرا
با استناد به صفحات مهدآزادی با شروع زمزمههای ملی شدن صنعت نفت ملاحظه میشود سنگاندازیها و تهدیدات دولتهای بیگانه مخصوصاً انگلیس با همراهی تعدادی از مطبوعات مزدبگیر باعث کند شدن روند جریان نهضت نفت و عقیم ماندن تصمیمات دولت جدید در به ثمر نشستن مبارزات مردم میشود.
مهدآزادی این فتنههای پنهانی را یکی پس از دیگری برای مردم رو میکند و مزدوران قلم به دست دوستنما و صحنهسازیها و ادعاهای نابجای استعمار غاصب انگلیس را در معرض محاکمه حقیقی مردم قرار داده و در جایجای مطالب خود به ملت هشدار میدهد که «… دستگاههای عریض و طویل بینالمللی و مزدوران اجنبیپرست وطن برای مظلوم نشان دادن انگلیس به تلاش افتادهاند تا نهضت نفت را عقیم سازند… انگلستان برای منافع خود ناچار است ایران را عقبمانده نگه دارد… این دزدان دریایی حاضر نیستند به آسانی چنگالهای خود را از پیکر ملت ما رها کنند…»(۱۷)
تا آنجا که با ابتکار جالبی برای این که انگلستان را پس از پیروزی نهضت ملی نفت، مستأصل و شکستخورده معرفی کند در همه مطالب خود از انگلستان با عنوان بریتانیای سابقاً کبیر! نام میبرد.
از سوی دیگر مهدآزادی با قاطعیت تمام در مقابل حزب توده عنصر دستنشانده اتحاد جماهیر شوروی نیز که تلاش دارد با انواع دسیسهها و برای نزدیکی بیشتر به شوروی این ایده را به ملت تحمیل کند که فقط باید نفت جنوب ملی شود مردم را به هوشیاری دعوت میکند و مینویسد: «نفت خون مردم ایران است بنابراین هم نفت جنوب و هم نفت شمال هر دو باید ملی شوند»(۱۸)
اما جدا از همه این توطئهها و دسیسههای بیگانگان که در طول تاریخ همیشه برای فریب و در اسارت ماندن همیشگی دولتهای ضعیف منجمله ملت ایران به کار رفته است، مهدآزادی در بیشتر سرمقالههای خود نگران و متأسف از تفرقهافکنی و خیانت بعضی از نشریات مزدبگیر بیگانه و یا نمایندگان و نیروهای فریبخورده خودی است که آب به آسیاب دشمن میریزند و با بهرهمندی سرمایههای بیگانگان برخلاف جریان مردمی و مصالح ملت و دولت قدم برمیدارند. مهدآزادی از اینها با نام مزدوران اجنبیپرست خائن نام برده و توطئه و تفرقهافکنی آنها را خطرناکتر از حیله استعمار دانسته و مینویسد: «مساعی خائنانه خودیها بدتر از بیگانگان است… آنها با وسایل ناجوانمردانه میخواهند زبان گویای ملت را ببندند… و یا «در قاموس این زالوهای کثیف، صفات حسنه انسانیت و شرافت و استقلال معنایی ندارد»(۱۹) و سرانجام خطاب به آنها مینویسد: «جنایت دزدان خانگی به مراتب بیشتر از زور و قلدری بیگانگان است»(۲۰) تا آنجا که وقتی با تهدید و تخریب آنها مواجه میشود باز هم دست از مبارزه برنداشته و مینویسد: «اینها پستتر از آنند که مهدآزادی را از مبارزه بازدارند ما از آن روزی که قلم در دست گرفته و به مبارزه با عناصر فاسد برخاستهایم مشکلات بزرگتری را در نظر گرفته و با تمام وجود حاضر بوده و هستیم که این روبهان محیل و گرگان بدسیرت را از آذربایجان برانیم و به یاری خداوند خرطوم این فیلهای شرکت نفت را قطع خواهیم کرد!»(۲۱) و در جایی دیگر خطاب به مطبوعات بیگانهگرا با نوشتن مقاله «روزینامههای بیگانهپرست»(۲۲) پرده از چهره واقعی آنها برداشته و مینویسد: «در میان اوراقی که از منزل دانشگر عضو ایرانی شرکت سابق نفت به دست آمده معلوم میشود چند روزنامه به دلیل اینکه به مبارزات مردم و جبهه ملی ناسزا میگفتند از بودجه شرکت سابق استفاده مینمودند حتی مقالات قبلاً در آنجا تهیه و بعد در دست روزنامههای شریف!! چاپ میشد.»
بدین ترتیب بیشتر تأسف و خشم مهدآزادی از دشمنپرستان غنیمتخواه است که به طمع زر و سیم سرمایههای ملت را برای کامیابی اربابانشان به هدر میدهند و از این رهگذر برای خود بدنامی و برای ملت فلاکت به بار میآورند و بارها به آنها توصیه میکند «از یک ایرانی حقیقی دزدی و زمینهسازی و بادمجان دور قاب چینی برای دشمنان برازنده و مطلوب نیست».(۲۳)
صراحت لحن مهدآزادی در خطاب به شاه و اطرافیان
مهدآزادی اصولاً در طول تاریخ ۵۷ ساله انتشار خود برخلاف عرف رایج روزنامههای آن زمان دیدگاهی منتقدانه و بیتفاوتی خاصی نسبت به شخص شاه و سخنرانیها و کارهای مورد پسند دربار دارد به طوری که وقتی آرشیو روزنامه مهدآزادی را مطالعه میکنیم از جار و جنجالهای شاهدوستانه و در بوق و کرنا دمیدنها و بزرگنمایی کارهای شاهانه اثری نمیبینیم. و حتی از شاه یک سایه بیعدالتی و گرسنگی و فقر فرهنگی و گمراهی جوانان کشور ترسیم میکند که در منجلاب از پیش تعیین شده استعمارگران دیده میشود و شاه از این فاجعه یا خبر ندارد یا نمیخواهد که خبر داشته باشد. مهدآزادی این واقعیت را بیپرده و صریح و گاه با زیرکی خاصی حتی اگر شده از زبان دیگر جراید اعلام میکند که کسانی که اطراف شاه را گرفتهاند یا «دوستان نادان هستند یا دشمنان دانا» چرا که واقعیتها و وضع عمومی مملکت را به میل خود به شاه دگرگون جلوه میدهند.» به استناد مهدآزادی «شخص شاه، یک دوست حقیقی و یک مشاور نیکخواه و فهمیده ندارد.»(۲۴) از این گذشته در جایجای صفحات خود با استفاده از عبارت «شاه جوان مرعوب!» سعی میکند بیپروا به مردم بقبولاند که «این دستگاه ناقص و خراب باید بر سر متولیان و ادارهکنندگان آن واژگون شود تا نوکران حلقه به گوش آن که بر روی لاشههای جوانان وطن حکمرانی میکنند زیر آن مدفون گردند».(۲۵)
مهدآزادی حتی از سرزنش رضاشاه نیز بیم نداشته و علناً مینویسد: «رضاشاه فردی دیکتاتور بود که فقط میخواست با فکر خود و با زور سرنیزه اصلاحاتی به وجود بیاورد که از قضا به جای اصلاح ابرو، چشم را هم درآورد و جامعه را کور کرد.(۲۶) در ادامه همین دیدگاه است که محمدرضاشاه را نیز وارث همین ارباب دیکتاتور معرفی کرده و نتیجه میگیرد: «کسانی که به زور متوسل میشوند ثابت میکنند که خود منطق نداشته و ناحق میباشند» تا جایی که در یکی از شمارهها، مهدآزادی پا را از دایره خط قرمز دربار بیش از اندازه فراتر میگذارد و با چاپ کاریکاتوری که از داستان موش و گربه عبید زاکانی الهام گرفته بود ملت را چونان گربه و شاه و ایادی دربار از جمله عباس مسعودی، خویی امام جمعه تهران، متین دفتری و جمال امامی را در شکل موشهایی که چند تن از آنها در چنگال گربه گرفتار شدهاند به تصویر کشیده است و در زیر کاریکاتور این شعر را مینویسد:
شاه گفتا مست بودم اگر… خوردم که فراوان خورند مستانا
البته ناگفته نماند آنگونه که از مطالب مهدآزادی برمیآید صراحت لحن و جسارت بیپروای انتقادهای این روزنامه به شاه و اطرافیانش، هیچگاه از دید و تفحص درباریان و مخالفین دور نبوده و پیامدهای بسیار خطرناکی از جمله تهدید به قتل، ارعاب، توقیف و… برای مدیر و عوامل روزنامه مهدآزادی به وجود آورده است.
برخورد دربار با مطبوعات مبارز بعد از کودتای ۲۸ مرداد
سیاست و برخورد کلی دربار با مطبوعات مبارز و منتقد یا بهتر بگوئیم- نشریات مخالف خود- بدین صورت بود که مطبوعاتی که صرفاً به مطالب ضد درباری اعم از تودهایها و مصدقیها میپرداختند غالباً با توقیف مدیران و فرزندانشان و مواردی از این قبیل مواجه میشدند که از میان آنها به ویژه میتوان از مرحوم غنیزاده مدیر روزنامه افتخارات ملی نام برد که وی را در زندان قزل قلعه تهران در سلول قاچاقچیان و دزدان باسابقه زندانی میکنند به طوری که بر اثر سیلی محکم یکی از زندانیان، پرده گوشش پاره میشود و تا آخر عمر این کمشنوایی را تحمل کرده است.
احمدیان مدیر نشریه منادی نیز که از بیم دربار لباس زنانه به تن کرده بود دستگیر میشود. همچنین دکتر اسماعیل رفیعیان مدیر روزنامه قیام ماد در پی تهدید عوامل دربار با پای پیاده از مرند به تبریز میآید و در خانه بیتا… جمالی مبارز همفکر خود چند روزی مخفی میشود سپس مخفیانه به تهران عزیمت کرده و سالیان سال آتش مبارزه را در دل خود روشن نگه میدارد. تا این که در دهه چهل که اندک فضای باز سیاسی به وجود میآید به صحنه مبارزات مردم بازمیگردد اما به علت شناخت دقیقی که دستگاه امنیتی و دربار از وی داشتند با تعویض صندوقهای آراء مانع راهیابی و حضور وی به مجلس میشوند.
اما در مورد جراید و افرادی که بیشتر به جناح دینی تعلق خاطر داشتند همانند خود آیتا… کاشانی برخورد میکنند، در واقع شاه و درباریان ابتدا با مماشات، وجود آنها را تحمل کرده و اینگونه وانمود میکنند که با جناح مذهبی کاری ندارند ولی بتدریج که موقعیت شاه در مملکت توسط بیگانگان تقویت میشود شروع به ایذا و اذیت و توقیف آن روزنامهها میکنند. روزنامه مهدآزادی نیز که از بدو تأسیس خود به قصد مبارزه دینی شکل گرفته بود پس از چندین بار توقیف موقت و قطع سهمیه آگهیهای دولتی و اعمال مضیقههای متعدد بالاخره در دهه ۴۰ به دستور کتبی و مستقیم شخص شاه لغو امتیاز گردید و مدیران و نویسندگان و حتی عدهای از کارگران چاپخانه آن نیز به زندان افتاده و خود مرحوم سید اسماعیل پیمان و چند نفر از نویسندگان مهدآزادی در دادگاه نظامی شاه به محاکمه کشیده شدند.
شکست نهضت نفت و تداوم راه مهدآزادی
مهدآزادی همگام با مردم ایران همواره واقعه تحسینبرانگیز پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت را در سال ۱۳۲۹ شادمانه به تصویر میکشد و از آن به عنوان پیروزی بزرگ و عیدی تاریخی و فراموش نشدنی یاد میکند حتی پس از شکست نهضت و پیروزی کودتای ۲۸ مرداد در سرمقاله شماره نوروزی سال ۱۳۳۳ تحت عنوان «عزای ملی ما فرا رسید» اوج ناخشنودی و تأسف خود را اعلام داشته و خطاب به خوانندگان مینویسد: «دو سه سال پیش در چنین هنگامی ما با قانون ملی شدن نفت کمی دل خوش داشتیم و عید تاریخی ۲۹ اسفند که با اراده ملت نصیب ما شده بود نوروز را برای ما شادیافزاتر میکرد اما امروز با عقبنشینی در مبارزه نفت، عزای ملی ما فرا رسیده است و ما امروز را که دستاورد ملت ایران به تاراج رفته و ثروتش به کام بیگانگان میریزد روز عزای ملی میخوانیم.»
با این همه میبینیم مهدآزادی حتی بعد از شکست نهضت نیز دست از مبارزاتش برنمیدارد و همچنان با نوشتن مقالات کوبنده استقرار اوضاع اختناقآور و فلاکت مردم جامعه را عقبنشینی و دست کشیدن مردم از مبارزات و قدرت یافتن استعمارگران را عزای ملی میداند.
مهدآزادی هدف توطئهگران بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
همان گونه که اشاره شد بعد از شکست و سقوط دولت دکتر مصدق و عقبنشینی بسیاری از جراید و مبارزین از ادامه مبارزات، مهدآزادی با حملات شدیدتری مواجه میشود در این میان عمال دربار مخصوصاً محمد دیهیم گرداننده جمعیت درباری فداکاران آذربایجان و مدیر نشریه آذرآبادگان سعی میکنند نقطه ضعفی از مهدآزادی و شادروان سید اسماعیل پیمان پیدا کنند اما تلاششان به جایی نمیرسد که البته این امر به مدد یکی از مردان صدیق و مبارز «سروان محسن اردبیلی» افسر آگاهی شهر تبریز که خود مقالات کوبندهای در حمایت از مبارزات مردمی در مهدآزادی نوشته است انجام میپذیرد، بدین صورت که بعد از پیروزی کودتای ۲۸ مرداد این افسر صدیق و روشنگر چون میدانست اگر نسخههای روزنامه مهدآزادی به دست مأمورین و فرمانداران نظامی بیفتد عواقب سختی در پی خواهد داشت لذا با علم به این موضوع تمام آرشیو مطبوعات را که در اداره آگاهی شهربانی تبریز موجود بود به منزل برده و میسوزاند به طوری که محمد دیهیم حتی از یافتن یک نسخه از مهدآزادی که در آن به شاه حمله شده باشد ناموفق میماند و تنها فوقالعاده مهدآزادی بعد از شکست کودتای ۲۵ مرداد با تیتر «شاه به اتفاق ثریا به بغداد فرار کرد» در روزنامه درج شده بود را به دست میآورد و از آن دستاویزی ساخته و ادعانامهای علیه روزنامه مهدآزادی تقدیم دادگستری مینمایند که این توطئه با یاری خداوند و مساعدت مرحوم افتخار هشترودی قاضی شریف دیوان عالی کشور خنثی میشود و روزنامه مهدآزادی تبرئه میگردد.
البته به لحاظ اینکه معدوم کردن نسخههای مهدآزادی لطمه سنگینی به آرشیو روزنامه وارد ساخته است فقط معدود شمارههایی از مهدآزادی که اکثراً از مرکز مؤسسه مطالعات اسناد انقلاب اسلامی، کتابخانه جمهوری اسلامی ایران، کتابخانه مجلس شورای اسلامی در دسترس ما قرار گرفته و یا نسخههایی که در خود مؤسسه موجود بوده است در تهیه این مقاله مورد استفاده قرار گرفته است.
سخن آخر اینکه این مقاله، برگزیده بسیار اندکی از شرح مبارزات مردم آذربایجان در ملی شدن صنعت نفت به روایت مهدآزادی است که با توجه به اسناد و شواهد بسیار قابل استناد باید گفت مهدآزادی منبع دست اول برای شناخت و بررسی اوضاع آذربایجان در دوران مبارزات نهضت نفت است که امیدواریم در فرصتی دیگر با پرداختن به ابعاد و جزئیات بیشتر این واقعه مهم تاریخی، رازهای نگفته مهدآزادی را از دل اوراق کهنش آشکارتر نموده و برای پژوهشگران و علاقهمندان تاریخ مبارزات پرعظمت ایران و آذربایجان بازگوئیم.
پانوشت:
۱) از جمله در شمارههای ۲۵ بهمن ۱۳۲۹، اول و سیام اردیبهشت ۱۳۳۰، ۲۷ شهریور ۱۳۳۰ و…
۲) ۴ شهریور ۱۳۳۰
۳) ۴ شهریور ۱۳۳۰
۴) سال اول شماره ۲۶ و ۳۰ خرداد ۱۳۳۰
۵) دی ماه ۱۳۲۹
۶) ۱۹ مرداد ماه ۱۳۳۰
۷) ۹ آذر ۱۳۲۹
۸) ۶ مهر ۱۳۲۹
۹) ۴ شهریور ۱۳۳۰
۱۰) ۶ شهریور ۱۳۳۰
۱۱) شماره ۱۲ سال ۱۳۳۲۰
۱۲) از جمله در شمارههای شهریور ۱۳۳۰، دی ماه ۱۳۲۹، ۳۰ خرداد ۱۳۲۰
۱۳) دی ماه ۱۳۲۹
۱۴) دهم مرداد ۱۳۲۰
۱۵) شماره خرداد ۱۳۳۲
۱۶) خرداد ۱۳۳۲
۱۷) شماره ۲۷ سال ۱۳۳۱، شماره ۳۲ تیرماه ۱۳۲۰
۱۸) شماره ۲۰ مهر ۱۳۲۹، ۲۰ فروردین ۱۳۳۰
۱۹) ۲۷ شهریور ۱۳۳۰
۲۰) شماره ۱۶ تیر ۱۳۳۰
۲۱) شماره ۲۵-۱۳۲۹
۲۲) شماره ۳۲ سال ۱۳۳۰
۲۳) شماره ۲۲ مرداد ۱۳۳۰
۲۴) شماره مهر ماه ۱۳۳۰
۲۵) شماره مهر ۱۳۲۹
۲۶) شماره ۱۱۸ خرداد ۱۳۳۲