خانه / اخبار موسسه / گزارش همایش ملی «اصل ۱۵ قانون اساسی،راهبردها و برداشت ها»

گزارش همایش ملی «اصل ۱۵ قانون اساسی،راهبردها و برداشت ها»

همایش ملی «اصل ۱۵ قانون اساسی،راهبردها و برداشت ها» با همکاری موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن، دانشگاه علامه طباطبایی و کمیسیون فرهنگ و هنر کانون وکلای دادگستری مرکز در تاریخ ۹۷/۱۱/۲۹و در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار گردید.

در این همایش مسئولین، اساتید و پژوهشگران از جمله آقایان دکتر سید محمد حسینی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سابق و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی)، رحیم نیکبخت(مدیر عامل موسسه فرهنگ و تاریخ دیار کهن)، دکتر محمدرضا پاسبان(استاد دانشگاه علامه طباطبایی)، دکتر حمیدرضا علومی یزدی(معاون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبایی)، دکتر عبدالصمد زاهد پاشا(نایب رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز)، دکتر محمدجعفر محمدزاده(مدیر رادیو ایران)، دکتر سید محمد هاشمی(حقوقدان)، سید محمد رضایی، احسان هوشمند(پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی)، حبیب اله فاضلی(استاد دانشگاه تهران)، عطااله عبدی(عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی)، دکتر مهدی هداوند(استاد دانشگاه علامه طباطبایی)، دکتر بهمنی قاجار(وکیل دادگستری)، صیف الدینی، دکتر دین پرست(استاد دانشگاه علامه طباطبایی)، دشتبانی و کدخدازاده(فعال رسانه ای و فرهنگی) به سخنرانی حول این محور پرداختند.

در ابتدا آقای دکتر محمدرضا پاسبان ( دبیر علمی همایش) سخنانی در خصوص انگیزه برگزاری این مراسم و چگونگی اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی به شرح ذیل ایراد نمودند :

«زبان فارسی در طول هزاران سال در این کشور به عنوان زبان ملی و مشترک بوده، به گونه ای که حتی در قانون اساسی مشروطه که با شتاب و در شرایط سخت آن روز نگاشته شد، اگرچه که از نام زبان و خط رسمی یاد نشده ولی متن این قانون به زبان فارسی نگاشته شده است.

فرمان مشروطیتی که مظفرالدین شاه اعلام نمود به زبان فارسی بود و همه این موارد نشان دهنده رسمیت و مشترک بودن این زبان می باشد لیکن زبان فارسی در دوره هایی از جمله حاکمیت اعراب مسلمان متوقف شد ولی به مرور زمان به جایگاه اصلی خود بازگشت به نحوی که اقوام مهاجم بیگانه نه فقط که پذیرفتند بلکه ترویج دهنده و گستراننده آن نیز بودند به طوریکه مغولان فارسی را زبان رسمی و عمومی امپراطوری شبهه قاره حکومت گورکانیان قرار دادند که نشانگر جایگاه این زبان در بین مردمان ایران زمین می باشد.

با انقلاب اسلامی و وارد کردن زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و مشترک مردم ایران و آزاد بودن زبان های بومی و محلی(اصطلاحی که در این اصل قانون اساسی به کار رفته است) و با توجه به موضع گیری ها و رویکرد بخش هایی از حاکمیت به هویت ملی و زبان فارسی و نگاه به مفهوم تمامیت ارضی، بعضا زبان فارسی را در مقابل مابقی زبان های رایج در ایران قرار دادند؛ بخش بزرگی از این رویکرد ناشی از کوتاهی و بی توجهی به هویت و نمادهای ملی از یک سو و عنادی که با تمامیت ایران چه از نظر ارضی و چه از نظر فرهنگی وجود داشت از سوی دیگر انجام پذیرفت.

معتقدیم زبان فارسی و دیگر زبان ها همانند شهروندان ایرانی هزاران سال در کنار هم زیسته و مزاحم یکدیگر نبوده اند و طرح مباحثی که موجب قرار دادن بخش های مختلف جامعه چه در قالب زبان و چه عناوین دیگر در نهایت به زیان همه کشور خواهد بود، لذا دولت و بخش های فرهنگی و سیاسی بایستی در راستای انسجام ملی ضمن احترام به همه گرایش ها و زبان ها و رسوم تلاش کنند؛ تکلیفی که تا  کنون از آن غافل بوده اند.

امروز هدف از برگزاری این مراسم تبیین پیوند زبان فارسی با سایر گویش ها و زبان های موجود در ایران و اراده و انگیزه وضع اصل ۱۵ قانون اساسی می باشد.»

سپس آقای رحیم نیکبخت(مدیر عامل موسسه فرهنگ و تاریخ دیار کهن) به ایراد سخنرانی پرداختند که گزیده ای از سخنان وی به شرح ذیل می باشد :

«تاریخ انقلاب اسلامی و حوادث آن نشان دهنده آن است که تمام مردم ایران در کنار هم و با رهبری هوشمند حضرت امام (ره) توانستند انقلاب اسلامی را به پیروزی برسانند؛ تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ دفاع مقدس از مولفه های مهم هویت ملی و ایرانی محسوب می شوند.

جامعه ما به دلیل عدم آموزش لازم در نخبه های سیاسی و توطئه هایی که کشور در معرض آن بوده و موقعیت ژئوپولیتیک آن دارای یک موقعیت ویژه بوده و به همین جهت حتی در صورت عدم تمایل ایران، قدرت های خارجی برای سیطره به خاورمیانه نگاه توسعه طلبانه به ایران داشتند؛ با پایان جنگ تحمیلی و تغییر رویکردی که علیه نظام اتخاذ کردند، جلسه ای که در ورشو برگزار نمودند و عملیات تروریستی که اخیرا انجام شد، همه این ها یک ارتباط و پیوندی با هم داشته اند که مخفی و پوشیده نمی باشد، با این وجود جریانی که بخشی از آن در داخل نظام و بخشی از آن در خارج از نظام می باشد متاسفانه به مباحثی دامن زده می شود که صرفا با رویکرد کسب رای و قدرت بوده که هزینه آن را نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی پرداخت می کنند و استفاده از اصل ۱۵ قانون اساسی که طی سال های اخیر صورت گرفته و در آستانه انتخابات زمزمه وعده های  «تدریس زبان مادری را رسمی می کنیم» به گوش می رسد و این مسئله را به قانون اساسی و مباحثی که در اصل ۱۵ مطرح نشده شده مستند می کنند.

این همایش با هدف تبیین این موضوع که اصل ۱۵ قانون اساسی چه می باشد؟ و چه اقداماتی طی سال های اخیر در احقاق حقوق ملت صورت گرفته؟ برگزار می شود و امید است که خروجی این همایش برای مدیران و مسئولین ما راهگشا باشد تا بتوانند سیاست های فرهنگی خودشان را بیش از پیش طراحی نموده و ارائه دهند.»وی در ادامه  قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ در چهلم شهدای قیام مردم قم که به حمایت از امام خمینی بود را گرامی داشت.

پس از آن آقای دکتر سید محمد حسینی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سابق و نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی) به سخنرانی پرداختند، ایشان ضمن اشاره به آیه ۲۲ سوره «روم» در خصوص تفاوت زبان ها، اعلام داشتند که اختلاف زبان نباید باعث تفاخر قومی نسبت به دیگری و تحقیر اقوام گردد، لذا اصل ۱۵ قانون اساسی را یکی از مهمترین اصول قانون اساسی دانسته و در این باب سخنانی به شرح ذیل ایراد نمودند :

« در قانون اساسی بسیاری از کشورها بحث زبانی نادیده گرفته شده است لیکن در جمهوری اسلامی ایران زبان رسمی و زبان های قومی و محلی مورد توجه قرار گرفته و به آن پرداخته شده است؛ زبان فارسی در طول تاریخ به عنوان حلقه وصل و نقطه اشتراک تمامی زبان ها در نظر گرفته شده و در عین حال زبان های دیگری نیز وجود داشته اند و بسیاری از ادبا و شعرای مشهور از جمله نظامی،شهریار و …به ادبیات و دستور زبان فارسی خدمات ارزنده ای ارائه نموده اند، بنابراین میان زبان رسمی کشور و زبان های قومی تقابلی وجود ندارد.

متاسفانه برخی افراد سودجو در نظر دارند با ایجاد دو قطبی بین زبان فارسی و زبان های محلی تقابل ایجاد نمایند، در صورتی که متن اصل ۱۵ قانون اساسی نیز اشاره دارد که تدریس و فعالیت زبان های محلی در کنار زبان فارسی بلامانع می باشند.

وی با اشاره به اینکه زبان فارسی حدود ۸ قرن در هند به عنوان زبان مکاتبات رسمی بوده و شعرای بسیاری به این زبان سروده اند بیان داشت : « زبان فارسی در بسیاری از نقاط جهان حضور و کاربرد داشته است برای مثال سکونت گروهی از شیرازی ها در منطقه زنگبار وگروهی از بلوچ ها در کنیا و اوگاندا، وجود موزه ای از اشعار حافظ، سعدی، فردوسی، اسامی چهارده معصوم و … در هند، اشتیاق مردم بصره به یادگیری زبان فارسی و… » حال با وجود این نگاه جهانی نسبت به زبان فارسی، ایرانی ها نباید کاری کنند که این زبان تخریب و تضعیف گردد.

چه بسیار نشریاتی که پس از انقلاب در تمام نقاط کشور مجوز فعالیت به زبان محلی خود را از وزارت ارشاد دریافت نموده اند؛ در گذشته اعتنای چندانی به زبان های محلی وجود نداشت و چه بسا در آستانه نابودی قرار گرفته بودند لیکن پس از انقلاب این اهتمام وجود دارد که زبان ها، موسیقی و لباس های محلی و نیز ضرب­المثلها، دایره لغات و اشعار محلی باعث جلوگیری از تهاجم فرهنگی بوده و لزوم حفظ آنها همیشه احساس می شود، هم چنین در سال ۸۸ قانونی در شورای انقلاب فرهنگی وضع شد که بیان می داشت : «دانشگاه­ها جهت حفظ و صیانت از زبان های محلی و جلوگیری از به فراموشی سپردن آنها می توانند زبان های محلی خود را تدریس نمایند»

علی ای حال افرادی جهت جبران ناکارآمدی و ضعف خود، با دامن زدن به اختلافات قومیتی و با تحریک احساسات مردم و بهره گیری از تعصبات قومی می خواهند از این جریان استفاده شخصی نمایند که مردم متوجه این امر بوده و در انتخابات مختلف این موضوع را اثبات نموده اند، بنابراین نباید اجازه داده شود که عده ای با استفاده از این حربه برای فتنه انگیزی و بحران زایی در کشور بهره بگیرند.

در نظام جمهوری اسلامی ایران سعی شده با برپایی برنامه ها، جشنواره ها و مراسم مختلف، افراد جهت حفظ زبان های محلی ترغیب شوند، اما اینکه عده ای بخواهند از این مسائل سوء استفاد نمایند و بحث های تجزیه طلبی را پیش بکشند مورد قبول نمی باشد.

آقای حسینی سخنرانی خود را با بیان این مطلب پایان دادند :  «قبل از انقلاب در خیلی از استان های کشور افراد بومی نقشی نداشته و غالبا از جاهای دیگر انتخاب می شدند، لیکن بعد از انقلاب و با ساختار جمهوری اسلامی ایران، شوراها و نمایندگان مجلس از افراد بومی همان منطقه انتخاب می شوند و اینگونه موارد نباید نادیده گرفته شوند.»

و در ادامه همایش آقای دکتر حمیدرضا علومی یزدی(معاون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبایی) به سخنرانی پرداختند که گزیده ای از سخنان ایشان به شرح ذیل مطرح گردید :

«از اصل ۱۵ قانون اساسی استفاده های حد اقلی شده و بیشتر بر قسمت اول آن تاکید شده است یعنی قسمتی که گفته شده  «زبان و مکاتبات باید به خط فارسی باشد»  اما ظرفیت  نهفته ای که در زبان های قومی و  محلی است واقعا مورد استفاده قرار نگرفته است، درست است که زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی یکی از ابزار هویت ملی و عامل وحدت بخش ملت ما می باشد اما پتانسیل های زبان محلی و ظرفیت های آن در کنار زبان ملی باعث گسترش فرهنگ، بینش و دانش ما می شود.

ای کاش فارسی زبانان نیز مکلف می شدند حداقل یکی یا دوتا از زبان های قومی ایران را فرا بگیرند و محدود به یک زبان نباشند.

تعدد زبانی و قومیت ها از نعمت هایی است که کشور ما از آن برخوردار گردیده است و اصل ۱۵ قانون اساسی ظرفیت ملت سازی و واحدسازی ملت ایران را به طور کامل در خودش نهفته است و امید است این ظرفیت ها با قوانین و تدابیر سیاست های عمومی محقق شود و ملت ما بیش از پیش بتواند در صحنه داخلی و بین المللی با تمام قدرت پیشروی کند.»

پس از آن آقای دکتر عبدالصمد زاهد پاشا(نایب رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز) در سخنرانی کوتاهی اعلام داشتند :

«کانون وکلا بیش از یک قرن سابقه دارد و متشکل است از قومیت ها و ادیان مختلف.» و پیرو آن  آقای دکتر فرید رفعت خو(وکیل پایه یک دادگستری و عضو کمیسیون فرهنگ و هنر کانون وکلا) اشعاری به نمایندگی از کانون وکلا به سمع حضار رسانید.

سپس آقای دکتر محمدجعفر محمدزاده(مدیر رادیو ایران و معاون اسبق امور ارتباطی و اطلاع رسانی وزارت ارشاد) به سخنرانی پرداختند. ایشان ضمن اشاره به اینکه وضع زبانی، نژادی و فرهنگی حاکم بر کشور ایران پدیده­ای منحصر به فرد بوده و نمونه­ آن به دشواری در دنیای معاصر یافت می شود، مطالبی در خصوص اقوام ایرانی و زبان فرهنگی فارسی ایراد نمودند که گزیده ای از این سخنان به شرح ذیل می باشد :

« پیشینه تمدنی زبان فارسی ۲۵۰۰ الی ۳۰۰۰ سال و پیشینه مکتوب آن ۱۲۰۰ سال می باشد و شناخت تکامل فرهنگی ایران در طول هزاران سال مستلزم شناخت عوامل و موجبات این دیرپایی می باشد، تا عوامل این دیرپایی شناخته نشوند نمی توان زبان فارسی و روند تکاملی آن را شناخت.

زبان مهمترین مولفه تمدن های پایدار جهان بوده و زبان فارسی بیش از ۱۰۰۰ سال است که در ایران نسل به نسل و عصر به عصر روند تکاملی خود را طی کرده است.

ایران کشوری است که تنوع زبانی و لهجه های گوناگون دارد و در بررسی ها و پژوهش های دقیق واقف به عمل خواهد آمد که زبان های محلی به مثابه ابزاری جدایی ناپذیر و قوام بخش زبان فارسی هستند و نه در موقعیت تقابل با آن؛ در بررسی های مردم شناسی و در حوزه جغرافیای سیاسی مشخص می شود که ایران کشوری کثیر الاقوام بوده و با هیچکدام از کشورهای کثیر الاقوام قابل مقایسه نمی باشد.

علاوه بر ضرورت توجه به حفظ صورت ملفوظ زبان فارسی که بقا، تمامیت ارضی و انسجام ملی ایران به آن وابسته است ضرورت حفظ صورت مکتوب زبان نیز یک موضوع مهم و قابل توجه است، امروزه مردم کشور تاجیکستان به واسطه از دست دادن صورت مکتوب زبان از پیشینه تاریخ این کشور قادر به خواندن اشعار رودکی که مربوط به همان منطقه است نمی باشند، بنابراین در کنار حفظ زبان حفظ خط نیز مهم می باشد.

ساختار کشور های کثیرالاقوام به سه دسته با ساختار طبیعی، ساختار مصنوعی یا سیاسی و ساختار نیمه مصنوعی یا نیمه سیاسی تقسیم می شوند که ایران در هیچکدام از این دسته ها طبقه بندی نمی شود، چرا که زبان های محلی ایرانی به غیر از فارسی به دلیل نداشتن پشتوانه نوشتاری و عدم وجود جنبه هنجاری و پذیرش عمومی در صورت الگو پذیری از این گروه ها از بین خواهند رفت.

فارس را باید در حال حاضر مترادف با ایرانی بدانیم نه به معنای یک قوم بلکه به معنای حاملین زبان معیار، یعنی کسانی که زبان محلی ندارند یا مکتوباتشان را با زبان محلی ننوشته و یا قادر به این کار نبوده اند.

اکثر نویسندگان و شعرا که دارای گویش های مختلف بودند به دلیل ظرفیت زبان فارسی و به جهت حفظ آثارشان، به زبان فارسی نوشته اند. زبان فارسی یک زبان فراگیر بوده و باعث شده است که سایر زبان های ایرانی به عرصه نوشتاری نرسند یا احساس نیاز ننمایند.

آقای محمد زاده بیانات خود را بدین شرح به پایان رسانیدند :

« امروزه شرایط زبان فارسی در ورای مرزهای ایران به گونه ای است که می توان به ظرفیت و قلمرو فرهنگی کشور افزود و مسائل مهم موجود در خاور میانه را با آن حل نمود.»

در ادامه آقای دکتر سید محمد هاشمی(حقوقدان پیشکسوت برجسته ایران) به سخنرانی پرداختند که گزیده ای از سخنان ایشان به شرح ذیل مطرح گردید :

«ماده یک اعلامیه جهانی حقوق بشر اصولی از جمله آزادی، برابری و برادری را مورد توجه قرار داده است. هویت را نمی توان نادیده گرفت، افرادی با هویت ملی و مشترکات قومی و قبیله ای در کنار هم قرار گرفته و جوامع و کشورها پدیدار می گردند؛ یکی از مندرجاتی که انسان ها را در کنار هم قرار می دهد زبان است، هم وحدت و هم تعدد در اصل ۱۵ قانون اساسی در کنار هم قرار می گیرند که مبنایی می شود برای اینکه انسان ها علاوه بر هویت خاص خودشان در کنار هم زندگی شایسته ای داشته باشند، برای مثال در جنگ ایران و عراق افراد با قومیت های مختلف یک صدا در کنار یکدیگر قرار گرفتند.

در واقع اصل ۱۵ یک شاخصه بسیار خوب است که افراد را در کنار یکدیگر قرار داده و باعث وحدت ملی می­شود.»

سپس آقای دکتر سید محمد رضایی سخنرانی خود را به شرح ذیل ایراد نمودند :

«ما در مطالعه اصل ۱۵ قانون اساسی با یک پدیده صرفا حقوقی مواجه نیستیم، رسمیت بخشیدن به زبان فارسی در این اصل توسط قانونگذار به معنای برتری قوم فارس نبوده و تلاش شده است تا نظریه تلفیقی در حکومت ارائه شود، قانونگذار به تنوع و تکثر در اجتماع ایران توجه داشته است.

زبان فارسی زبان رسمی ایرانیان است و زبان مشترک ایرانیان می باشد و خط فارسی خط رسمی و مشترک ایرانیان است؛ اولین برداشت این است که در متون غیر رسمی و خصوصی استفاده از زبان های محلی ایرادی ندارد، قانونگذار نخواسته که زبان های قومی و محلی در مدارس تدریس شوند بلکه می خواهد ادبیات قومی تدریس شود، زیرا ادبیات با زبان متفاوت است، در واقع ادبیات جلوه های هنری زبان است و در اصل ۱۵ چهار بار از واژه زبان استفاده شده و به قسمت تدریس که رسیده از واژه ادبیات استفاده نموده است.

قانونگذار زبان فارسی را دارایی مشترک ایرانیان می داند. زبان فارسی نماد مشترک هویت ایرانیان می باشد. وی در پایان بیان داشت که عده ای اصل ۱۵ را با اصل ۱۹ تلفیق کرده و اذعان دارند که در حق قومیت ها جفا شده است و زبان فارسی زبان رسمی انتخاب شده در صورتیکه اصل ۱۹ با ۱۵ کاملا متفاوت است و منظور از اصل ۱۹ این است که همه افراد جامعه از دید قانون یکسان می باشند.»

در ادامه آقای احسان هوشمند(پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی) سخنرانی خود را به شرح ذیل ایراد نمودند :

«در سال های پس از انقلاب ده ها نشریه تک زبانه و دو زبانه در حوزه های محل سکونت اقوام ایرانی منتشر شده­اند، طی چند سال گذشته ۴۵۰۰ عنوان کتاب فقط به زبان های کردی، ترکی و ترکمن در کشور منتشر شده است.

گروه Akp در ترکیه یکی از دستاوردهای خود در ده سال اخیر را آزادسازی فضا برای فعالیت های گروه کرد دانسته است که منجر به چاپ ۱۲۰ عنوان کتاب درباره کردها و یا به زبان آنها گردیده است و قابل قیاس با ایران نمی باشد.

اصل ۱۵ زمانی وارد قانون شد که کشور در شرایط خاصی بود، از فردای پیروزی انقلاب نشریات چپ و به ویژه حزب توده شروع به تولید محتوا در مورد ضرورت پرداختن به بحث خلق ها در ایران نمودند و در محافل قومی دیگر نیز این مباحث تکرار شده و تنش ها و درگیری هایی نیز در مهاباد، سنندج، اهواز، ترکمن صحرا و گنبد و به دنبال آن ماجرای زاهدان و اتفاقاتی که در یک قالب غیر قومی در ماجرای تبریز رخ داد و فضای روانی مرتبط با اقوام ایرانی در کشور مطرح شد.

تا پیش از تاریخ معاصر مسئله قومی وجود نداشت، با نابسامانی خاورمیانه و به ویژه مسائل قومی و تحولات کشورهای همسایه از جمله در سوریه، ترکیه و عراق و شکل گیری گفتارهای جدید قومی که به ویژه پس از فروپاشی شوروی و تشکیل کشورهای حوزه قفقاز و اتفاقاتی که بعد از حمله اول جنگ خلیج فارس(حمله آمریکا به عراق) رخ می دهد، گفتار تازه ای از اقوام در فضای کشور مطرح می شود.

زبان های محلی از میراث فرهنگی کشور است و ما وظیفه داریم از آنها حفاظت کنیم، در گام اول باید زبان ها را بشناسیم که کارهای شایسته ای در این خصوص انجام نشده و نکته بعد شناسایی گستره جغرافیایی است که این زبان ها در آن گسترده شده اند.

با توجه به ابعاد پیچیده این بحث، تلاش دشمنان در داخل و خارج این است که فشار بیشتری در این زمینه وارد کنند.

ورود به این بحث مستلزم تشکیل اتاق های فکر با کارشناسان متخصص می باشد، در برخی موارد با ورود افراد غیر متخصص هزینه های گزافی پرداخت شده و بیشتر از آورده های آن برای کشور بوده است.»

در ادامه مباحث، آقای دکتر عطا اله عبدی (عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی) به چالش های اصل ۱۵ قانون اساسی پرداخته و سخنانی به شرح ذیل ایراد نمودند :

«ما معلمی که به صورت تخصصی آموزش دیده و برای تدریس به زبان های محلی آمادگی داشته باشد نداریم. نخبگان قوم گرا در شهرهای دو زبانه در تقابل با یکدیگر می باشند برای مثال در ارومیه نخبگان قوم گرای ترک در مقابل نخبگان قوم گرای کرد هستند و یکدیگر را قبول ندارند و چالش بعدی بحث ارتباط نهادی افراد قوم گرا با توده مردم و علی الخصوص کودکان بوده و نیز پروژه ملت سازی توسط مجرای فرهنگستان ها می باشد و چالش بعدی ادبیات تولید شده در کتاب های محلی بوده که هر یک از قوم گراها به اثبات خود و نفی دیگری پرداخته اند.

مطالبات افراد قوم گرا پایانی ندارد و مانند یک دومینو پشت سرهم می باشند و موجی از مطالبات در اقوام مختلف ایجاد خواهد شد و کشور توان پاسخگویی نداشته و از دل این مسئله افراد با گرایش های سیاسی چپ تولید خواهند شد.»

سپس آقای دکتر حبیب اله فاضلی(استاد دانشگاه تهران) به سخنرانی پرداختند که گزیده ای از سخنان وی به شرح ذیل می باشد :

«ما در قرن بیستم متاثر از فضای پیش آمده مسئله زبان را داریم که در قانون اساسی لحاظ شده و مطالباتی دارد. به چند دلیل زبان اهمیت روزافزونی پیدا کرده و روز به روز درخواست توجه به آن مطرح می شود، یکی از این دلایل مسئله عاطفی و احساسی می باشد و دیگری مسئله جامعه است که می تواند خود را «ما» تعریف کند مانند ما ترک ها، ما کرد ها و …و دیگری مسئله حقوق بشر است که تصور زبان به عنوان حق طبیعی می باشد.

زبان مهمترین عنصری است که قابلیت بسیج گری دارد و می تواند «ما» خلق کند و به همین دلیل سیاسی می باشد.

یکی از شاخصه های سیاست زبانی قانونگذاری زبانی می باشد، همه کشورها دارای سیاست زبانی هستند ولی ممکن است دارای قانونگذاری زبانی نباشند، نسخه واحدی که سیاست گذاری زبانی چگونه در دنیا اتفاق می­افتد در دست نمی باشد و هر کشوری سیاست گذاری های خاص زبانی خود را اعمال می نماید.»

در ادامه همایش آقای دکتر مهدی هداوند(استاد دانشگاه علامه طباطبایی) مقاله ای با عنوان (دلایل مفهومی اصل ۱۵ قانون اساسی) ارائه داد که گزیده ای از سخنان ایشان به شرح ذیل می باشد :

«این اصل چه حق ها و تکالیفی را ایجاد نموده و چه تکالیفی ایجاد ننموده است؟

به نظر می رسد مقنن بعد از رسمی بودن به مفهوم مشترک اشاره دارد که یک مفهوم فرهنگی و هویت ساز بوده و در ادامه اصل که مسئله آموزش می باشد اثرش را نشان می دهد و منظور مقنن این است که ما نمی توانیم کتب درسی به غیر از زبان فارسی داشته باشیم؛ تفاوت میان زبان و ادبیات است که مقنن زمانی که به قسمت تدریس می­رسد صحبت از ادبیات می کند یعنی منظور تدریس زبان های محلی نبوده و به ادبیات آنها اشاره دارد و در پایان اصل می گوید «در کنار زبان رسمی»، یعنی ممنوعیت وارد نکرده ولی تکلیف و اجباری هم مانند تدریس زبان عربی نیاورده است.

اصل ۱۵ این حقوق را ایجاد می کند :

  • حق مردم ایران در استفاده از زبان رسمی مشترک می باشد
  • دولت مکلف می باشد که در مکاتبات حتما از زبان رسمی استفاده نماید
  • استفاده از زبان محلی در کنار زبان رسمی
  • تکلیف دولت برای ممانعت از استفاده از زبان های محلی در مکاتبات رسمی

و آن چیزهایی که شامل اصل نمی شوند عبارتند از :

  • تکلیف دولت به تدریس زبان های محلی در مدارس
  • تکلیف دولت به تدریس به زبان های محلی در مدارس
  • انتشار کتب درسی به زبان های قومی و محلی.»

سپس آقای دکتر بهمنی قاجار(وکیل دادگستری) مقاله خود را با عنوان (مبانی فلسفی و حقوقی آموزش زبان مادری) ارائه نمود که گزیده ای از سخنان ایشان به شرح ذیل می باشد :

«اصل ۱۵ به آزادی استفاده از زبان های محلی در کشور می پردازد، در کشور ایران هیچگاه سیاست تحریم زبانی وجود نداشته است.

در زمان قانون اساسی مشروطه هیچگاه به زبان رسمی اشاره نشده است زیرا نیازی به اینکار احساس نمی شد ولی در قانون ثبت اسناد در سال ۱۲۹۰ اشاره می شود که زبان اسناد باید به فارسی باشد و در قانون بلدیه نیز اشاره می­شود کسانی می توانند عضو انجمن های بلدیه باشند که خواندن و نوشتن زبان فارسی را آموخته باشند.

از شهریور سال ۱۳۲۰ و بعد از اشغال ایران مسئله آموزش زبان های محلی توسط شوروی و استالین مطرح می­شود.

در کشورهای اروپایی تلاش بر این بوده که هویت گروه های قومی از بین برود مثلا در فرانسه، مجارستان، رومانی، بلغارستان و…، آیا در ایران چنین روشی بوده و سعی در از بین بردن قومیت ها داشته اند ؟ خیر

بحث دیگر ملت سازی است که عده ای با سوء استفاده از زبان محلی می خواهند بگویند یک منطقه جغرافیایی دیگر با زبان خاص همان منطقه درست کنیم.»

در ادامه همایش آقای سیف الدینی مقاله ای با عنوان (آسیب های تفسیر و برداشت های رایج از اصل ۱۵ قانون اساسی) ارائه داد که گزیده ای از سخنان ایشان به شرح ذیل می باشد :

«یکی از مفروضات اشتباه که از اصل ۱۵ می توان داشت این است که به تدریس زبان مادری به عنوان یک حق بنگریم، نکته دیگر بی توجهی به اصل ۱۵ بوده و اینکه این اصل در کنار کدام اصول قانون اساسی آورده شده است، اصل ۱۵ در راس فصل دوم آمده و جایی است که قانونگذار حکم می کند.

بین حق و آزادی تفاوت هایی وجود دارد و آزادی ها درجات خفیف تری از حقوق می باشند، دولت موظف نیست برای آزادی ها اقدامی انجام دهد ولی ممانعتی نیز برای آن ایجاد نمی کند.بحث دیگر استناد به صورت مذاکرات می باشد که متن قانون را رها کنیم و به سراغ صورت مذاکرات و صحبت های چند نفر در یک هیئت چند صد نفره برویم و به آنها استناد کنیم، برای مثال صحبت های مولوی عبدالعزیز و آقای بهشتی که برخی به آن استناد کرده و چیز دیگری را ملاک قرار می دهند نه متن قانون اساسی را.»

پس از آن آقای دکتر فائز دین پرستی(استاد دانشگاه علامه طباطبایی) مقاله ای با عنوان (اصل ۱۵ حق فرهنگی یا مطالبه سیاسی) ارائه داد که گزیده ای از سخنان ایشان به شرح ذیل می باشد :

«آن چیزی که در عمل دارد اتفاق می افتد تدریس زبان محلی در مدارس می باشد که برگرفته از اصل ۱۵ نمی­باشد.

چه شده که این آزادی به تکلیف دولت تعبیر شده است، آیا دولت در ایران یک دولت کوچک است که تکالیف کوچکی انجام می دهد یا دولتی است که در بسیاری از حوزه ها ورود می کند،طبیعتا دولتی که در مورد قیمت پرتغال ورود دارد چگونه می تواند بگوید در خصوص زبان هیچ تکلیفی ندارم و این یک پرسش جدی است؛ این ناسازگاری در تکالیف دولت چنین مطالبه ای را ایجاد می­­کند و به تدریج این آزادی و عدم ممانعت دولت به تکلیف دولت تبدیل می شود.

مسئله اصل ۱۵ که مطالبه ای فرهنگی بود با توجه به اقدامات سیاسی در بزنگاه انتخابات به حربه ای سیاسی بدل شده است.

تا چه اندازه می توان از منابع عمومی دولت برای آموزش زبان های محلی استفاده نمود، دولت مسئول است در قبال مالیاتی که از مردم می­گیرد در این موضوع نیز به مردم پاسخگو باشد.»

در ادامه همایش آقای دشتبانی مقاله ای با عنوان (سابقه زبان رسمی ایران) ارائه داد که گزیده ای از سخنان ایشان به شرح ذیل می باشد :

«رسمیت زبان فارسی چیزی نبوده که برای اولین بار در قانون اساسی مطرح شود، این مسئله روند طبیعی و تاریخی جامعه ایران بود؛ در دورانی که قدرت فائقه و چنین الزامی وجود نداشت ملت ایران در یک روند طبیعی و با مقاومت و پایداری به استمرار زبان فارسی تاکید کردند و این ثمره ایستادگی یک ملت است.

اینکه زبان فارسی یکی از زبان های مطرح در جامعه ایران و متعلق به قومی بوده و به عنوان زبان رسمی و مشترک انتخاب شده است تا حدودی اشتباه می باشد، در وجه تسمیه این موضوع در دایره المعارف برهان قاطع ذیل حرف «د» و «دری» اینطور نوشته شده است : «گویند دری واژه ساکنان چند شهر بوده است که آن بلخ و بخارا و بدخشان و مرو است و عده ای برآنند که مردمان درگاه کیان(پادشاهان ساسانی) بدان متکلم می شدند و گروهی گویند که در زمان بهمن اسفندیار، چون مردم از اطراف عالم به درگاه او می آمدند و زبان یکدیگر را نمی فهمیدند، بهمن فرمود تا دانشمندان زبان فارسی را وضع کردند و آن را «دری» نام نهادند، یعنی زبانی که به درگاه پادشاهان تکلم کنند و حکم کرد تا در ممالک به این زبان سخن گویند؛ این مطلبی است که تقریبا تمامی محققین در آن متفق القول هستند که زبان فارسی و دری زبان پادشاهان دربار ساسانی بوده و در خراسان ترویج داده شده و از آنجا بود که اشاعه پیدا کرده است.

با توجه به گفته های جاحظ(دانشمند قرن سوم هجری) زبان فارسی مختص یک منطقه نبوده و در قسمت های مختلف ایران از آن استفاده می شده است.

علی بن حسین مسعودی(تاریخ نویس و دانشمند قرن سوم هجری) چنین گفته است : «پارسیان قومی بودند که قلمروشان دیار جبال بود از ماهات و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمنیه و بیلقان تا دربند و ری و طبرستان و گرگان و نیشابور و هرات و مرو و خراسان و کرمان و اهواز و با دیگر سرزمین عجمان، همه این ولایت ها یک مملکت بود، پادشاهش یکی بود و زبانش یکی بود.

اولیا چلبی(جهانگرد قرن دهم هجری) چنین گفته است : «زبان عموم مردم تبریز در اواسط دوره صفوی ترکی می باشد اما زبان اهل فرهنگ و معارف تبریز زبان فارسی است.»

محمد امین رسول زاده(نخستین رئیس جمهور آذربایجان) که در دوره مشروطه به ایران آمده بود گزارش می­کند که : «در دوره محمد علی شاه قاجار وارد شهر ارومیه شدم، در اینجا ترکی خواندن متداول نیست و اگرچه همه ترک هستند ولی ترکی نمی خوانند و حتی چنان تیپ هایی هستند که این حال را برای قفقاز نیز پیشنهاد می­کنند، خیال می کنند که همه عالم اسلام باید زبان فارسی یاد بگیرند و به فارسی بخوانند.»

وی در انتها بیان داشت : «با توجه به این مطالب زبان فارسی تنها با اصل ۱۵ به عنوان زبان رسمی انتخاب نشده و یک گزاره مسلم فرهنگی و تاریخی است و بر همین اساس ایران همچنان که زبان خود را به مهاجمان ترک و عرب تحمیل نمود با مابقی نیز همین کار را خواهد کرد.»

سپس آقای  رضا کدخدازاده(فعال رسانه ای وفرهنگی) مقاله ای با عنوان (آسیب شناسی سیاسی تحریف اصل ۱۵ قانون اساسی) ارائه داد که گزیده ای از سخنان ایشان به شرح ذیل می باشد :

«آزادی تدریس ادبیات محلی به حق تدریس زبان مادری تحریف می شود و واژگونی در اصل ۱۵ توسط نمایندگان مجلس اتفاق می افتد. انتخابات اخیر مجلس در نواحی قومی آذربایجان غربی به یارکشی نمایندگان رسیده بود که به تفرقه میان ترک و کرد در ارومیه انجامید. اولین آسیب این تحریف مشروعیت دادن به اقدامات ضد قانونی و ضد ملی می باشد، دومین مسئله بحث هزینه بر شدن دفاع از زبان ملی می باشد، سومین مسئله دادن خوراک به رسانه های معاند می باشد و حرکت در راستای ملت سازی مسئله بعدی می باشد.»

آقای دکتر پاسبان در انتهای مراسم بیان داشتند : «با گذر ایام به خطر قوم گراها و جعل هویت و انکار هویت و تاریخ نزدیک شدیم، خطری که با انقلاب شروع شد و هنوز هم تشدید می شود، عده ای در لوای دینداری اهداف قوم گرایانه خود را دنبال می کنند و در صفوف دولت نفوذ دارند.

حکومت ایران نسبت به تاراج تاریخی ایران تقریبا بی تفاوت بوده و بعضا توسط برخی از دولتی ها در این زمینه همکاری نیز وجود دارد و هنوز هم عده ای از آنان در سخنرانی هایشان هرگاه به ایران و تاریخ می رسند یک لگدی به آن می زنند.

رمز بقای هر کشوری هویت ملی آن است. هیچگاه ایران از داخل تجزیه نشده و همیشه مهاجمین خارجی و از خارج باعث جدایی شده اند و انتهای این جریان قوم گرایی و تجزیه طلبی به هیچ جا نمی رسد.

متاسفانه صدها مجله و روزنامه با مجوز وزارت ارشاد، مطالبی بر علیه ایران پخش می کنند.»

آقای دکتر نیکبخت نیز در پایان مراسم بیان نمودند : «بیانیه ای طراحی شده است که بعد از همایش در رسانه ها پخش خواهد شد، بعضی از حوزه ها در وظایف ما نمی باشند مثلا شورای نگهبان وظیفه دارد که در خصوص قانون اساسی تفسیر ارائه دهد و اگر نمایندگانی خلاف تفسیر شورای تگهبان اظهاراتی بیان داشتند، تکلیف باید روشن شود که آیا این نماینده ای که بر خلاف قانون اساسی اظهار می کند صلاحیت نمایندگی مجلس را دارد یا خیر؟

هیچکدام از ما مخالف زبان های قومی نبوده و در واقع در جایگاه خود حافظ و مدافع آنها هستیم.»

درباره‌ی abbasi

همچنین ببینید

چکیده مقالات همایش اصل ۱۵ قانون اساسی راهبردها و برداشت­ ها منتشر شد.

همزمان با  برگزاری  و در آستانه  روز جهانی زبان  مادری چکیده مقالات همایش ملی اصل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *