موسسه تاریخ و فرهنگ دیارکهن
فعالیت نیروهای مذهبی در دوران نهضت ملی نفت در تبریز
ناهیده عابدینی*
مقدمه
مطالعه و بررسی تاریخ و رخدادهای مهم سیاسی کشور در شهرهای ایران به دولتمردان کمک خواهد کرد تا در اتخاذ تصمیم جهت ادارهی کشور و شهرهای آن صحیح عمل کنند. بیاطلاعی باعث وارد آمدن صدمات جبرانناپذیری بر تاریخ و منطقه خواهد شد.
هر گوشهی سرزمین ایران در تکوین تاریخ ایران نقش مهم و مؤثری ایفا کرده است آذربایجان به مرکزیت تبریز از خطههای مهم و تأثیرگذار تاریخ میهنمان میباشد و در طول دوران مختلف، تاریخی طولانی و قابل تأمل دارد. آذربایجان (تبریز) گذرگاه واقعی تاریخ است و مردمانش در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی پیشرو کشور بوده و هستند.
یکی از دورههای تاریخی ایران، دوران ملی شدن صنعت نفت ایران است. حرکتی که تمام ملت ایران در به بار نشستن آن نقشآفرینی کردند، آذربایجان نقش مهم و مؤثری در ملی شدن نفت ایران ایفا نمود. نقشی که به رهبری علما و رجال مذهبی ملی و همراهی مردم آذربایجان حادثهای مهم و تاریخی را شکل داد مردمان مبارز خطهی آذربایجان و رهبران ملی- مذهبی آن تا آخرین مراحل نهضت، حامی و همراه مردم دلیر ایران بودند.
نوشتار حاضر به بررسی فعالیت نیروهای مذهبی در آستانه ملی شدن صنعت نفت در تبریز میپردازد. فعالیتهای شخصیتهایی چون میرزا فضلالله محلاتی، حاج میرزا علیاکبر صحت و حاج سید مرتضی خلخالی که در طول دوران مذکور به تبریز رفت و آمد داشتهاند و نیز فعالیتهای هیأتهای مذهبی در اجرای احکام شرعی با تکیه بر اسناد میپردازد.
موضعگیری علما در مورد نهضت ملی نفت
رد قرارداد الحاقی، یک قدم به سوی ملی کردن نفت محسوب میشود بعد از رد لایحه الحاقی مردم تبریز مراتب سپاس و سرور خود را طی ارسال تلگرافاتی به تهران ابراز کردند و رد لایحه را یک قدم مهم جهت رسیدن به آرزوهای ملی تلقی شد، همزمان با رد لایحه از سوی کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت به امضای نمایندگان، رسید. بعد از رد لایحه مردم خواستار ملی کردن نفت شدند.
آیتالله محمّدتقی خوانساری از مراجع بزرگ تقلید شیعیان، فتوای شرعی به ضرورت ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور را صادر کرد و در کنار ایشان، سه نفر دیگر از مراجع تقلید به نام؛ آیتالله صدر، آیتالله حجت و آیتالله فیض چنین فتوای شرعی را صادر کردند. در آذربایجان نیز آیات عظام همراهی نموده و بیانیههایی در خصوص حمایت از رهبران نهضت انتشار دادند. آیتالله کاظم طباطبایی از روحانیون بنام و عالیقدر آذربایجان حمایت و پشتیبانی از آیتالله کاشانی و دکتر مصدق را لازم واجب اعلام کردند.
«… به عموم برادران دینی لازم و واجب است در پشتیبانی حضرت آیتالله کاشانی و جناب آقای دکتر محمّد مصدق که مجری امیال قاطبه ملت ایران هستند کوشا بوده و به مبارزات خودشان ادامه دهند تا به فضل الهی در ظل عنایت حضرت ولیعصر ایران دارالاسلام از شر کفار محفوظ و محروس بماند.»[۱]
حمایت علما و روحانیون بلندمرتبه، سبب شد تا انبوه مردم ایران به حمایت از نهضت بپردازند سپهبد رزمآرا به دفاع از شرکت نفت میپردازد و در صدد استرداد لایحه قرارداد الحاقی بود.
وی، لایحهی نفت را اولویت قرار داد و سیاستهای او، مانع بر سر راه ملی شدن، صنعت نفت بود و مهد آزادی او را عامل استعمار نام برد.
آیتالله کاشانی «مسلمانان متدین و مردم وطنپرست را به جنگ با دشمنان اسلام و ایران از طریق پیوستن به نهضت ملی کردن نفت»[۲] ترغیب کرد.
یکی از اعضای فدائیان اسلام، به نام خلیل طهماسبی، رزمآرا را ترور کرد. اسلحهای که با آن رزمآرا کشته شد ابتدا خانمی به مسجد سپهسالار آورده بود.[۳] قتل رزمآرا که در تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۲۹ در مجلس ختم مرحوم آیتالله فیض صورت گرفت، به ملی شدن فوری صنعت نفت انجامید. متعاقب کشته شدن سپهبد رزمآرا جشن و سرور عمومی به راه افتاد.
خلیل طهماسبی بلافاصله دستگیر و به کلانتری ۸ برده شد. در پاسخ به علت کشتن رزمآرا گفته است: «چرا دست به این کار زدید و مملکت را به اجانب دادید تا من این کار را بکنم»[۴] خلیل طهماسبی گفته بود من را آیتالله کاشانی و دکتر مصدق به این کار ترغیب کردند بعد از کودتای ۲۸ مرداد از آیتالله کاشانی در این مورد سؤال میکنند، جواب میدهد من مجتهد هستم و حق داشتم، رزمآرا را مهدورالدم اعلام کردم و به دستور من این کار را خلیل طهماسبی انجام داده است.[۵]
نمایندگان آذربایجان، انگجی، میلانی خواستار تصویب لایحه عفو خلیل طهماسبی و مصادره اموال احمد قوام بودند ولی با خودداری مجلس سنا روبهرو شدند.[۶]
ملی شدن صنعت نفت
تمام مردم ایران در ملی شدن صنعت نفت دست به دست هم داده و متحد با هم در جهت ملی کردن نفت گام برداشتند. در تلاشهای بسیاری که در ملی شدن نفت صورت گرفت مردم تبریز و سایر اقشار تبریز به رهبری آیتالله کاشانی و دکتر مصدق در تظاهرات ملی کردن نفت شرکت نمودند و با حضور گستردهی خود به تلگراف دعوت آیتالله کاشانی پاسخ مثبت دادند. متن تلگراف آیتالله کاشانی در جواب حمایت مردم آذربایجان از نهضت ملی کردن نفت، به شرح زیر است:
«… مبارزه با اجانب عموماً و بیدادگران انگلستان که با نفوذ و پنجه استعماری خود ملت ایران را به روزگار سیاه نشانیده و به تباهی حال آنها کمترین شفقت و انسانیت روا نداشتهاند پیروز و کامیاب فرماید. مسلم است که در تظاهرات به منظور ملی شدن صنعت نفت و اخراج آن از ید انگلیسیها احساسات عمومی لازم است تا نفت از چنگال انگلیسیها خارج نشود مصائب دینی و دنیوی روزافزون خواهد بود.
سید ابوالقاسم کاشانی»[۷]
حمایت مردم از نهضت ملی نفت
میتینگهایی در حمایت از ملی شدن نفت در تبریز شکل میگیرد. روزنامهی مهد آزادی به انعکاس بخشی از سخنرانیها و حضور مردم تبریز پرداخته است:
«… ملی شدن صنعت نفت هیچگاه به نفع کمونیسم نیست… ولی به کوری چشم بیگانه و بیگانهپرستان نفت ملی شده، مرده باد امپریالیسم روس و انگلیس و آمریکا. زنده باد دکتر مصدق، زنده باد کاشانی…
یک میز وسط جمعیت گذاشتند… آقای نوتاش… گفت مردم! ما بلندگو و وسایل دیگر میتینگ نداریم، همینطور ساده خواستیم حقایق را برای شما بگوییم… یک دسته از جمعیت به طور منظم از جلو باغ [گلستان] به سوی خیابان پهلوی سرازیر شد… عده بیشماری از مردم که در خیابانهای اطراف بودند…. این تظاهر بیشائبهترین میتینگ ملی بود که در تبریز انجام یافت…»[۸]
۲۱ تیر ماه ۱۳۳۰ میتینگ دیگری در حمایت از نفت و علیه شرکت سابق نفت در تبریز برگزار گردید که با استقبال مردم روبهرو گردید و میدانهای عمومی و خیابانهای شهر مملو از جمعیت بود.[۹] در ادامه حمایت مردم تبریز از این نهضت ملی جبههی ملی آذربایجان در تلگرافی خطاب به نخستوزیر عنوان میکند:
«جناب آقای دکتر مصدق نخستوزیر ایران رونوشت باختر امروز و اطلاعات جبهه ملی آذربایجان پشتیبانی خللناپذیر خود را از اقدام وطنخواهانه جنابعالی در استیفای حقوق غارتشده ملت ایران از شرکت سابق نفت ابراز داشته و توفیق جنابعالی را در نیل به اجرای مواد نهگانه مصوبه مجلسین خواستار جانبازی و فداکاری را در صورت لزوم معروض میدارد»[۱۰]
آیتالله کاشانی به احساسات مردم در حمایت از نهضت ملی شدن نفت و برپایی تظاهرات و میتینگهای مختلف مردم پاسخ میدهند و برای قدردانی از حمایتهای مردمی آذربایجان نامهای به مدیر روزنامه مهد آزادی تبریز مینویسند که در این روزنامه منتشر میگردد:
«احساسات عالیه و خداپسندانه شما که حاکی از بقای روح ایمان و وطندوستی میباش موجب کمال امتنان است. این قبیل احساسات افراد شریف ایرانی است که خدمتگزاران مملکت را به خدمتگزاری تشویق مینماید. امید است با مجاهدات صمیمانه و مستمر برادران دینی و ایرانی به خصوص برادران عزیز ایرانی آذربایجانی دست اجانب از این کشور کوتاه و به زودی صبح سعادت طالع خواهد شد.
سید ابوالقاسم کاشانی»[۱۱]
دکتر مصدق در پاسخ متحصنین مردم تبریز در تلگرافخانه تلگراف زیر را صادر کرد:
«آقای محترم متحصنین از احساسات گرانبهای هموطنان عزیز که در تقویت و تأیید اقدامات دولت ابراز میشود کمال تشکر و امتنان را دارم عدم اکثریت کافی برای رأی موجب آن نخواهد شد که دولت تصمیمی که به خیر و صلاح مملکت اتخاذ نموده به موقع اجرا نگذارد خواهشمندم آقایان محترم به خانههای خود تشریف ببرند و بدانند همین عواطف پاک و احساسات مقدس موجب سربلندی و افتخار جامعه ایرانی است…»[۱۲]
میتینگ دیگری روز یکشنبه ۷ مهر ماه ۱۳۳۰ میتینگ دیگری به دعوت آیتالله کاشانی برپا گشته و بازارها و مغازهها تعطیل و در تلگرافخانه تحصن میکنند از جملهی سخنرانان میتینگ ۷ مهر؛ حجتالاسلام شهید محلاتی بود که از طرف آیتالله کاشانی به تبریز آمد وی سخنرانی خود درباره نهضت ملی و استقلالطلبانه ملت ایران چنین میگوید:
«ما نه تنها برای گرفتن حق مشروع خود برخاستهایم بلکه به این عمل میخواهیم نفوذ شیطانی اجنبی را از سرزمین ایرن به دور کرده، در پرتو استقلال سیاسی و اقتصادی حکومت اسلام و قرآن را در کشور مسلمان ایران مستقر و حکمفرما سازیم…»[۱۳]
جریان انتخابات دوره ۱۷ مجلس در تبریز
با پایان مجلس شانزدهم، تکاپو برای برگزاری انتخابات مجلس هفدهم آغاز گردید. در کنار علمای سراسر ایران،[۱۴] علمای تبریز نیز در ترغیب مردم جهت شرکت در انتخابات دورهی هفدهم مجلس شورای ملی تلاش همهجانبهای انجام دادند، بر اساس نامهی سید وحیدالدین مرعشی روحانی جامعهی مسلمین تبریز به دکتر مصدق «جمعیت امر به معروف و نهی از منکر» تشکیل و در آن حجتالاسلام فضلالله محلاتی با توصیهنامهای از طرف آیتالله کاشانی به سخنرانی در خصوص انتخابات میپرداخته است. و جمعیت امر به معروف در مسجد جامع تبریز مجلس وعظ و خطابه تشکیل داده و هدف آنها بیدار کردن مردم عوام و کسبه[۱۵] بازار برای دقت در انتخابات دوره ۱۷ گفته شده است از جملهی سخنگویان جمعیت مذکور آقای حاج سید مرتضی خلخالی، حاج میرزا علیاکبر صحت و میرزا فضلالله محلاتی بودند. سخنرانیهای مزبور از طرف جمعیت فداکاران آذربایجان* و شخصی به نام شهباز دچار اختلال و بینظمی گردیده و سخنرانان مجروح و جلسه به هم میخورد و در نتیجه مردم عصبانی و نسبت به حکام دولتی بدبین میشوند.
مرحوم سید محمّد انگجی از روحانیون بنام تبریز فعالیتهای بسیاری در دوران انتخابات انجام دادند دکتر سید محمّد میلانی در این باره میگویند:
«مرحوم سید علی انگجی و یک عده دیگر از علما مردم را از مسجدی که در آن مجلس ترحیم شخص معتبری برگزار بود، حرکت دادند. انگجی از علمای خیلی بنام و باشخصیت تبریز بود. ایشان راه میافتد در بازار و مردم پشت سرشان و یک عده دیگر از علما در تبریز، آقا کجا میروند؟ میخواهند رأی بدهند»[۱۶]
لیست کاندیداهای دورهی هفدهم مجلس شورای ملی که در آذرآبادگان به چاپ رسید به ترتیب زیر بود:
دکتر شاهید، مهندس یوسف امیرپرویز، جواد گنجه، آقای شیخ ثقهالاسلام، دکتر سید محمود انگجی، آقای سرتیپزاده، حاج ابراهیم ابوالفتحی، عبدالحسین مجتهدی، امیرنصرت اسکندری، موسی ثقـﺔالاسلامی، علیاصغر مدرس، ناصر صدری، حاج تقی بیتالله، نصیرپور، سیفالله اهری، کروبی، خازنی، فیروزمند خلخالی، حاجی میرزا محمّدعلی انگجی، دکتر امیر کبیریان، لیقوانی (احتشامالسلطان)، آقای حسن افتخار هشترودی، حسن حریری، سید محمود نورآذر، بهرامیزاده بیوک منشیزاده، حبیب پناهی، دکتر عمید، مهندس قائممقامی، محمود واچیان، دکتر پار، کوچکبقا، دکتر سید امامی، چاهکوتاهی، مهندس بهادری، دکتر محسن امید، دکتر یوسف مجتهدی، دکتر حبیب عدل، حاجی ابوالقاسم جوان، بزرگ ابراهیمی، کسمائی، محمّد دیهیم، آصفزاده، سید ابراهیم میلانی، سید حسن کهنموئی، سید وحیدالدین نجفی، چراغعلیخان قشقاقی، محمّدباقر کلکتهچی، محمّدقلی جوادی، ابوالقاسم فیوضات، عبدالاحد مارالانی، محمّدباقر احمدیان، امیر خسروی، حاجی سید مرتضی شبستری، روانبخش، مهندس علیزاده، شفیع امین، فرضی.[۱۷]
دولت اعلام میکند دخالتی در انتخابات نخواهد کرد و مأمورین لشکری و کشوری نیز تابع سیاست عدم دخالت دولت خواهند بود و انتخابات آزاد برگزار میشود و ملّت آزادی انتخابات را حفظ کنند. و انجمنهایی به نام نظارت در انتخابات از خود ملّت انتخاب میشوند و توصیه شد تا افرادی که احتمال موفقیت کمی دارند به نفع افرادی که شانس بیشتری دارند کنار بروند.[۱۸]
جراید، احزاب، مردم همگی متحد شده تا از احتمال وقوع تقلب، خریدن آراء، عدم شرکت مردم جلوگیری کنند و در انتخاب کاندیداها هوشیاری به خرج دهند. دانشجویان دانشگاه تبریز نیز بیکار ننشسته و پیامی خطاب به مردم صادر کردند:
«نظر بر اینکه مبارز ما در آستانه بزرگترین تحولات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مدتهاست که دست به مبارزه دامنهداری علیه ایادی بیگانه و بیگانهپرستان زده است و غریباً نتیجه زحمات چندین ساله خود را در اثر کوششهای خستگیناپذیر به انجام صحیح انتخابات و اعزام وکلای صالح به دست خواهد آورد لذا دانشجویان دانشگاه در این موقع حساس و باریک سیاسی دست امید خود را به سوی عموم افراد ملت خصوصاً آذربایجان عزیز دراز کرده و امیدوارند که با شرکت در انتخابات در اجرای صحیح آن رشد ملی و اجتماعی خود را به ثبوت برسانند.»[۱۹] و این شور و هیجان تا آخرین روزهای پیش از انتخابات همچنان ادامه دارد.[۲۰]
حجتالاسلام شیخ فضلالله محلاتی که از طرف آیتالله کاشانی، به تبریز اعزام شده بود، در طول ۴ ماه اقامت خود در تبریز با سخنرانیهایشان مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب نمودند، فعالیتهای شیخ فضلالله محلاتی از سوی طرفداران دربار با مخالفت مواجه گردید و حتی ایشان مورد سوءقصد واقع شدند.[۲۱] سپس آیتالله حاج شیخ عباسعلی اسلامی به تبریز رفته و هدف وی از مسافرت به تبریز انجام تبلیغات مذهبی و ضد کمونیسم بود.[۲۲]
از پانزده بهمن ۱۳۳۰ در تبریز و توابع آن اخذ آراء انتخابات دوره هفدهم آغاز گردید که از شهر تبریز نمایندگان انتخابشده جبههی ملی ۶ نفر بودند: آیتالله سید محمّدعلی انگجی، آیتالله سید ابراهیم میلانی، آیتالله سید مرتضی شبستری، سید جواد خلخالی، علیاصغر مدرسی، دکتر ملکی.[۲۳]
وکلای آذربایجان جزو اولین نمایندگانی بودند که به دیدار آیتالله کاشانی و دکتر مصدق رفتند و حمایت خود را از نهضت ملی اعلام کردند[۲۴] و روزنامه مهد آزادی با درج مشکلات و خواستههای مردم تبریز، آرزوی توفیق برای نمایندگان را از طرف مردم منعکس میکند.[۲۵]
آیات انگجی، میلانی و شبستری پس از عزل دکتر مصدق از نخستوزیری توسط شاه و نصب احمد قوام خود اولین تشکیلدهندگان فراکسیون نهضت ملی بودند و اصغر پارسا سخنگوی فراکسیون نهضت ملی در یادداشتی، چنین مینویسد:
«… ما امضاءکنندگان ذیل، نمایندگان مجلس شورای ملی، در تأیید سوگندی که برای حفظ مشروعیت در مجلس یاد کردهایم و به علت اینکه معتقدیم در شرایط فعلی ادامه نهضت ملی جز با زمامداری دکتر مصدق میسر نیست، متعهد میشویم با تمام قوای خود و با کلیه وسایل از دکتر مصدق پشتیبانی نماییم…»[۲۶]
حمایت آیتالله کاشانی از دکتر مصدق و قیام ملی مردم تهران در ۳۰ تیر دربار و مخالفان را مجبور به عقبنشینی کرد بیانیه وکلای جبهه ملی در یکی از خیابانهای اصلی شهر قرائت شد. و آقای حاج سید محمّدعلی انگجی با سخنرانی در مورد استعفای مصدق و حکومت قوام که در نهایت با تلاش مردم و دولتمردان به کنارهگیری قوام منجر گردید را پیروزی دیگری شمرد[۲۷] مردم در سراسر خیابان پهلوی، جمع شدند و به طرف ساختمان استانداری حرکت کردند و سرلشکر مقبلی از احساسات مردم تبریز تشکر نمود، سپس موج جمعیت عازم اداره تبلیغات شدند و در آنجا عدهای به نمایندگی از حزب ایران، حزب زحمتکشان ایران، سازمان جوانان حزب ایران، جمعیت وحدت ملی و بازرگانان به حمایت از دولت ملی پرداختند.[۲۸] در تهران و کرمانشاه، همدان، اهواز، اصفهان عدهای از مردم جان خود را از دست دادند، از طرف احزاب ملی و جامعه بازرگانان تبریز مجلس یادبودی برای شادی ارواح شهدای راه آزادی بر پا شد. نمایندگان بازرگانان، اصناف، مدیران جراید ملی، رهبران احزاب وابسته به جبههی ملی و دانشجویان دانشگاه صحنهگردان اصلی این عزاداری بودند و علمای شهر، رؤسای ادارات دولتی، قضات، اساتید دانشگاه و… حضور داشتند[۲۹] و در پایان مراسم عزاداری کشتهشدگان راه آزادی، طوماری امضاء شد که مردم در آن خواستار مجازات عاملان این کشتار بودند و طومار به تهران ارسال گردید.
دکتر اسماعیل رفیعیان در روزنامه قیام ماد در خصوص ۳۰ تیر چنین نوشت:
«واقعهی سی تیر… انگلستان و آمریکا و هر دولت زورگو و متجاوزی را که چشم طمع به منابع زرخیز کشور ما دوختهاند برای همیشه ناامید و مأیوس ساخت.»[۳۰]
یک سال بعد از قیام ملی ۳۰ تیر، سید محمّدعلی انگجی در مراسم بزرگداشت یکمین سالگرد شهدای قیام ملی سیام تیر در میدان بهارستان به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت:
«در سال گذشته در چنین روزی همین میدان بهارستان شاهد صحنهای خونین بود. از یک طرف تیر جانگداز استعمارطلب و از طرف دیگر فریاد یا مرگ یا مصدق مردم بیسلاح با یکدیگر مواجه شده بود؛ جوانان رشید ما در میان خاک و خون میغلطیدند و سینه مردانه آنها آماج گلولههای عمال انگلیس قرار میگرفت. اگر فداکاری شما مردم قهرمان نبود چنان زنجیرهای اسارت در دست و پای ملت بسته میشد که دیگر رهایی از آن مقدور نبود.
ولی ملت قهرمان قیام و با ریخته شدن خون عدهای از گرامیترین فرزندان وطن سعادت ملت تأمین گردید ناگفته نماند که هنوز نهضت به نتیجه نهایی خود نرسیده و دشمنان ملت آخرین دست و پای مذبوحانه را میزند و سعی دارد که در صفوف فشرده ما شکاف تولید کند و زحمات ما را از بین ببرد. و بنابراین بر کلیه افراد لازم است که با کمال رشادت ناظر اوضاع مملکت باشند و دشمنان مارکدار خود را بشناسند و تحت تأثیر تبلیغات سوء آنها نروند و برهبری جناب آقای دکتر مصدق نخستوزیر ملی و مبارزه خود را تحت توجهات خداوند متعال ادامه داده تا به نتیجه نهایی برسد و توجه داشته باشند که قدرت ملت مافوق قدرتهاست»[۳۱]
بازتاب جریان خلع ید در تبریز
با تلاشها و اقدامات دکتر مصدق در جایگاه نخستوزیری خلع ید استعمار انگلیس، از نفت ایران عملی شد و از لحاظ اقتصادی ضربه به اقتصاد انگلستان وارد کرد.[۳۲] این پیروزی بزرگ بازتاب وسیعی در آذربایجان داشت و موجب خشنودی مردم این دیار میگردد و نشریات محلی با شور و شعف وقایع را ثبت میکردند و ملت را ناظر اعمال دولت در خلع ید شرکت سابق معرفی کردند.[۳۳]
گروهی از نمایندگان جبههی ملی آذربایجان روز یکشنبه دهم آذر ۱۳۳۰ طی دیداری با دکتر مصدق احساسات و تبریکات مردم آذربایجان را سمع و نظر ایشان رساندند.
«… آقای حاج ابراهیم ابوالفتحی… ایراد داشتند هیأتی که اکنون شرفیاب میباشد از طرف جبههی ملی آذربایجان افتخار این مأموریت را حاصل نموده که به تهران آمده و مراتب حقشناسی و تبریکات قلبی مردم آذربایجان را از پیروزی و موفقیتی که در سفر اخیر* آنجناب نصیب ایران گردیده به حضور محترم معروض دارد… با تقدیم پیامهای تبریک و پشتیبانی اهالی آذربایجان… وجود نخستوزیر… از هرگونه بلیات محفوظ و مصون… و در راه محقق آرزوهای ملی ایرانیان افرادی که اخلاق و کارشکنی میورزند برای همیشه مطرود سازند…»[۳۴]
اجرای احکام شرعی در تبریز
احکام شرعی و آشنایی مردم با احکام و قوانین اسلامی با فعالیت تشکلها و مجمعهای دینی و تبلیغی انجام میگرفت در مجال حاضر به برخی از آن انجمنها و فعالیتهایشان اشاره میگردد. آنها سعی داشتند مردم را به انجام امور خیریه و مذهبی ترغیب و دعوت کنند: «انجمن تبلیغات اسلامی» به عنوان بنگاه دینی و تبلیغی اسلام که در امور سیاسی دخالت نداشته به فعالیتهای دینی از جمله تفسیر قرآن و مذاکرات دینی مشغول بود.[۳۵]
«جمعیت وحدت اسلامی» بر اساس گزارش شهربانی آذربایجان راجع جلسات آن؛ سخنرانیهایی در خصوص قوانین اسلام، مساوات و ادای خمس و ذکات و اجرای قوانین اسلام و اعمال و صفات جمیله حضرت رسول اکرم صورت میگرفته و به رفع اشکالات مسلمانان در خصوص تفرقه مذهب (مثلاً صوفی و دهری و…) پرداخته و برنامههای خود بحث در اصول دینی و مذهبی اعلام کردند.[۳۶]
«جامعه مسلمین تبریز» که سید وحیدالدین مرعشی روحانی جامعهی مسلمین تبریز در مجالس تفسیر قرآن حضور داشته و به مبارزه با خرافات و بدعت و فساد اخلاق و زورگویی و بیگانهپرستی پرداخته است.[۳۷]
«مجمع مسلمانان آذربایجان» هدف از تشکیل جمعیت مذکور را جلوگیری از اشاعهی فسق و فجور و نشر تعالیم مقدس اسلام و حفظ استقلال میهن و مبارزه با تبلیغات مسموم اجانب و عمال آن بیان کردهاند.[۳۸]
تعدادی از علما و بازرگانان نیز هیأتی به نام «جامعه تعلیمات دینی» تشکیل داده و در مدارس، سربازخانه، پرورشگاه و زندان و روستاها به انجام تبلیغات مذهبی پرداختهاند.[۳۹]
برخی از این جمعیتها خواستار حذف برنامه موسیقی از رادیو و تلویزیون در ایام محرم و صفر میشوند و نیز خواهان کمک به روحانیان، تدریس قرآن کریم در مدارس و جلوگیری از نمایش فیلمهای خلاف عفت عمومی و جلوگیری از فروش مشروبات الکلی بودند از جمله «جمعیت عزاداران آذربایجان» و «هیأت روحانیان و متدینین آذربایجان».[۴۰]
آیتالله میرزا محمّدعلی انگجی از روحانیون بنام و مبارز تاریخ تبریز طی ملاقاتی با تیمسار سرتیپ شوکت رئیس شهربانیهای آذربایجان مذاکراتی در خصوص بسته شدن مراکز فساد انجام دادهاند و قول مساعد از تیمسار شوکت گرفتهاند.[۴۱]
حضرات حججالاسلام تبریز در ادامهی تهذیب اخلاقی اجتماعی و جلوگیری از انجام محرمات در سطح شهر همگام و همصدا شده و طی تلگرافی خواهان «انجام همهگونه اقدامات در زمینه جلوگیری در شیوع منکرات»[۴۲] خواستار شدند.[۴۳]
دو تن از تجار معتبر و معتمد به نامهای حاج ابراهیم ابوالفتحی و حاجی احمد آقا محمودیه در جلسه رسیدگی به حساب مستمندان شرکت داده شدهاند و جمعیت تعاون و جراید تبریز جهت حضور افراد نامبردهشده با استاندار مذاکره داشتهاند.
و در زمان گرانی نان و وضعیت نانوانیها مدیران جراید تبریز بیتفاوت نبوده و ضمن دیدار با استاندار؛ آقایان نورایی و مجتهدی (رئیس غله- شهردار تبریز) مأمور رسیدگی به وضع نان و اصلاح امور نانواییها شدند.[۴۴]
مبالغی به نام مستمندان از عوارض قند و شکر به کمیسیون مستمندان اختصاص مییافت ولی در زمان استاندار- اقبال و شوکت- بجای صرف مردم نیازمند و حفر چاه در محلهی قوریچای و پرورشگاهها و… در جای دیگر جهت مغشوش و ناآرام کردن شهر هزینه شده و عدهای افراد شرور و چاقوکش حامی استانداری از بودجه اختصاصیافته به فقرا و طبقات پائین بهرهبرداری شخصی میکنند و این مسأله مورد انتقاد قرار گرفته و تذکراتی به دستاندرکاران اقدامات مذکور داده میشود تا متوجه اعمال خود باشند و به تقاضای مشروع مردم رسیدگی کنند.[۴۵]
در تاریخ ۱۰/۸/۱۳۳۰ شهربانی تبریز از حضور روحانی عالیمقام اهل عراق به نام بیان اسحق خبر میدهد. ایشان تألیفات عدیده در اصول و فقه اسلام بوده و در ماه محرم وارد تبریز میشوند و به تشریح و توصیف مبانی دین و تشویق مردم به حفظ شعائر اسلام و رعایت مقررات و قانون پرداخته و در مدت حضور خود در تبریز، منزل امام جمعه تبریز سکونت داشته است.
نمایندهی تبریز آیتالله حاج میرزا محمّدعلیآقا انگجی؛ بیاناتی در مورد تصویب قانون منع استعمال مشروبات الکلی در مجلس شورای ملی بیان میداشت:
«… عرایض بنده خیلی مختصر است… و آن مطلب عبارت است از قانون منع استعمال مشروبات الکلی که تصویب آن هر جهت به صلاح ملت و مملکت است و گمان نمیکنم احدی از آقایان محترم در اصل موضوع مخالفت داشته باشند… اهمیت قطع ریشه فساد بیشتر از توهم مراعات بودجه کشور است زیرا ارقام عهده هزینههای دولت… بررسی شود در راه جلوگیری از مفاسدی که منشأ آنها استعمال مشروبات است مصرف میشود وقایع خانمانسوز به اندازهای مفاسد را در این کشور اسلامی شایع ساخته است که ادارات دولتی با قوانینی که در دست دارند تا حال نتوانستهاند از آنها جلوگیری نمایند… ملّت… پرداخت هیجده میلیون کسر بودجه برای اینکه آن زهر کشنده و مایع نابودکننده از میان برود با کمال میل و رغبت حاضر است تعهد نماید و از محلهای مناسبتر تأمین… کند نمایندگان حقیقی… عموماً علاقمند به حفظ نوامیس اسلامی و مقررات مذهبی بوده و میباشند نسبت به لایحه قانون منع استعمال مشروبات الکلی که با دو فوریت تقدیم مجلس شده است رأی موافق خواهند داد… در خاتمه طومارهائی که از طرف اهالی محترم پایتخت راجع به تقاضای تصویب لایحه تقدیمی است و به وسیله اینجانب فرستاده شده تقدیم ریاست میکنم»[۴۶]
و آیتالله شریعتمداری به نمایندگی از حضرت آیتالله بروجردی نامهای به مجلس و دکتر مصدق ارسال میکند:
«جناب مستطاب حجتالاسلام آقای سید ابراهیم میلانی دامت افاضاته بعرض عالی میرساند با ابلاغ سلام و تحیات زحمتافزا میشود که در مورد لایحه منع مسکرات حضرت آیـﺔالله العظمی آقای بروجردی مدظله تأکید اکید میفرمایند که آقایان نمایندگان نباید در مورد این حکم مهم اسلامی سستی و مسامحه فرمایند و البته نمایندگان مملکت اسلامی با ممالک غیر اسلامی بایستی لااقل این فرق را داشته باشد که اوامر قرآن کریم و احکام مقدس اسلام را مثل امور عبادی تلقی نمایند. انتظار اینست که تمام آقایان نمایندگان و دولت جناب آقای دکتر مصدق بدون وقفه و تردید این حکم عظیم اسلامی را اجراء فرمایند… خواهشمند است مراتب مزبور را به آقایان نمایندگان و جناب آقای دکتر مصدق ابلاغ نمایند.
الاحقر سید کاظم شریعتمداری».[۴۷]
طرح تحریم مشروبات الکلی در زمان ریاست آیتالله کاشانی بر مجلس شورای ملی پیگیری شد و آیتالله سید صدرالدین صدر به مجلس شورای ملی نامهای ارسال کرد:
«به وسیله جناب آقای مهندس رضوی نایبرئیس محترم مجلس معظم شورای ملی همواره از خداوند متعال خدمتگزاری به دین و مملکت و سعی در راه آسایش و رفاه مردم را برای عموم نمایندگان محترم خواستارم و امیدوارم با تأییدات الهی در این راه قدمهای بزرگترین بردارند. تلواً معروض میدارد: طرح تحریم مشروبات الکلی برای چندمین بار در آن ساحت مقدس موجب مسرت خاطر و خوشوقتی عموم ملت مسلمان ایران و خصوصاً حوزههای مقدس روحانیت گردیده و همگی با انتظار اشتیاقآمیزی باین طرح مینگرند و امیدوارند مجلس شورای ملی که در این دوره قدمهای بزرگی در راه سعادت آنها برداشته است و به خصوص در تحت ریاست عالیه حضرت آیـﺔالله کاشانی دامت برکاته رعایت مصالح دینی و دنیوی آنها را مینمایند به طور قاطع و عملی ریشه این سم مهلک را کنده ملت مسلمان ایران را از شر این امالخبائث نجات بخشد.
یقین دارم اینبار مثل دفعات گذشته نخواهد بود و این وظیفه بزرگ و افتخارآمیز با همت والای نمایندگان معظم کشور انجام خواهد یافت همچنانکه مطمئنم افتخار اجرای این قانون نصیب دولت جناب آقای دکتر مصدق گردیده و با کیاست و تدبیر مخصوص بایشان با سهولت عملی خواهد شد… در خاتمه از خداوند متعال خواستارم که توفیق انجام این خدمت بزرگ را به طور صحیح به نمایندگان معظم و دولت محترم داده تا با همکاری صمیمانه عموم طبقات این وظیفه بزرگ را انجام دهند…
سید صدرالدین صدر»[۴۸]
در اواخر دی ماه چند تن از نمایندگان مجلس- قناتآبادی و بقایی طرح مربوط به تحریم کامل مشروبات را تهیه و تقدیم مجلس میکنند، دکتر فقیهی شیرازی، انگجی، میلانی، جلالی، اخگر، حاجسیدجوادی، کریمی، حائریزاده، هدی پورسرتیپ، بهادری، قناتآبادی، شبستری، ناصر ذوالفقاری، معتمد دماوندی و کهبد از امضاءکنندگان طرح تحریم مسکرات بودند.[۴۹]
انعکاس اختلافات رهبران نهضت در تبریز
بعد از قیام ۳۰ تیر و بازگشت دکتر مصدق به صحنه سیاسی ایران از یک سو تغییرات عمدهای در رفتار وی با آیتالله کاشانی رهبر مذهبی نهضت و نیروهای مذهبی بروز کرد و از طرف دیگر شاه، مجلسین و افراد وابسته به دربار درصدد تضعیف قدرت مصدق برآمدند و فعالیتهای نفاقافکنانه به منظور جدا ساختن کاشانی از مصدق شروع شد سیا از طریق شبکه برادران رشیدیان، پولهای زیادی خرج کردند، از اوایل نیمه دوم سال ۱۳۳۱ اختلاف بین کاشانی و مصدق شکل گرفت جناح راست جبهه ملی، شامل مظفر بقایی، حائریزاده، حسین مکی و جناح درباری بر علیه مصدق موضع گرفتند،[۵۰] به نوشتهی خلیل مکّی علّت اختلافات رهبران نهضت بر سر انتصاب دکتر مصدق و عدم تعقیب مسببین وقایع ۳۰ تیر بود.[۵۱]
در جلسهی ۲۳ آبان ۱۳۳۱ مجلس شورای ملی به ریاست آیتالله کاشانی با لایحه تمدید اختیارات مصدق مخالفت کرد. آیتالله کاشانی طی صحبتهایی با سید اسمعیل پیمان، مدیر مسئول روزنامه مهد آزادی در خصوص علّت اختلاف با دکتر مصدق بیان کردهاند:
«عمده اختلاف ما، مسأله رفراندوم است که کاملاً غیر دمکراتیک است؛ و دیگری اختیاراتی است که از مجلس میخواهد. به آقای مصدق گفتم شما آدم خوبی هستید نیات شما برای من مخفی نیست، امّا این بدعتی که در تاریخ ایران بنای آن را میگذارید فردا شما میروید و کس دیگری میآید و همین اختیارات را میخواهد به چه استناد خواهد کرد؟ به کار دکتر مصدق و با همین حربه پدر مردم را درمیآورند»[۵۲]
با ایجاد اختلاف بین رهبران نهضت ملی مهد آزادی از نگرانی افکار عمومی ملت سخن به میان میآورد و با انتشار مطالبی در این خصوص خواستار رفع اختلافات میگردد:
«… دکتر مصدق… اجازه ندهد که اشخاص پست و سودجو و شاید خائن افکار او را نسبت به همکاران نزدیک خود مشوش سازند… آیتالله کاشانی هم بهتر است خود را پناهگاه خائنین و مخالفین مغرض نکند و کسانی هستند که خیانت و وقاحت را به منتها رسانیدهاند اجازه ندهد که اینگونه از مخالفتهای جزئی و انتقادهای صحیح او سوءاستفاده کنند و در این سنگر به دولت ملی دکتر مصدق حملات ناروا و دور از انصاف بنمایند… مردم… اشخاص مغرض اطراف دکتر مصدق و آیتالله کاشانی… متنفر است انتظار دارد هر دو طرف… تجدید نظر کلی بعمل آورند و… و دست توافق کامل… بفشارند و با این عمل سیاستهای استعماری را با شدت تمام خورد نمایند.»[۵۳]
از اوایل بهمن ۱۳۳۱ فعالیت اعضای فراکسیون نهضت ملی، شخصیتهای بازار و مدیران مطبوعات برای رفع بحران با شدت دنبال گردید و درصدد رفع اختلاف برآمدند.
میرزا علیاصغر مدرس، بیتالله جمالی، اشرفی گنجهای و سید اسماعیل پیمان پیش آیتالله کاشانی میآید و میگوید: «حضرت آیتالله مردم آذربایجان از ملالی که بین شما و رهبر ملی اتفاق افتاده شدیداً نگران هستند و دارند دلسرد میشوند و آینده ناگواری را برای این نهضت تجسم میکنند ما خواستههایمان این است که این ملال و اختلاف برطرف شود.»[۵۴] و آیتالله کاشانی، سید اسماعیل پیمان و هیأت همراه را وکیل خود قرار میدهد تا به رفع اختلاف بپردازند سپس به دیدار دکتر مصدق میروند و سید اسماعیل پیمان به نمایندگی از طرف گروه آذربایجان میگویند: «ما آذربایجانیها از این اختلاف نگران هستیم و ما از طرف آیتالله کاشانی وکالت گرفتیم که مسأله را حل کنیم»[۵۵]
گویا دکتر مصدق نیز آنها را وکیل قرار میدهد و میگویند «حضرت آیتالله هر امری بفرمایند ما در خدمتشان هستیم شما این حرف را برسانید»[۵۶] ولی قبل از خروج هیأت آذربایجان، با حضور دکتر فاطمی و توصیه او دکتر مصدق میگوید آن پیام را نفرستید، منتظر باشید من بعد تماس میگیرم و هیچوقت هم تماس گرفته نشد.
ادامه اختلاف به زیان هر دو طرف بود سرانجام با تلاش اعضای فراکسیون نهضت ملی و مدیران مطبوعات ترتیب دیدار دکتر مصدق و آیتالله کاشانی فراهم میشود. افراد حاضر در آن جلسه؛ دکتر عبدالله معظمی، مهندس احمد رضوی، محمود نریمان، خسرو قشقایی، حسین مکی، شمسالدین قناتآبادی، سید ابراهیم میلانی، سید باقر جلالی موسوی بودند[۵۷] نتیجهی جلسه، انتشار اعلامیه مشترکی مبنی بر همکاری مداوم دکتر مصدق و آیتالله کاشانی بود. متن اعلامیه به شرح زیر است:
«چون اخیراً در پارهای از جراید راجع به اختلاف بین اینجانبان شایعاتی منعکس شده است و به خصوص پس از نامهای که درباره اعتراض به لایحه اختیارات به مجلس نوشته شده بود تغییرات ناروایی به عمل آمده است امروز عصر که حضوراً در این موضوع و سایر مسائل جاری مذاکره نمودیم، لازم دانستیم به اطلاع عموم هموطنان عزیز برسانیم ما همانطور که از اوان نهضت ملت ایران همقدم بودهایم اکنون هم در راه خدمتگزاری به ملت و تعقیب هدف مشترک که تأمین استقلال کشور و سعادت مردم بر آن استوار میباشد همواره ساعی بوده و هر یک در انجام وظایف خود در حصول به مقصود از هیچگونه همکاری خودداری نخواهیم داشت و بر عموم هموطنان است که در اینموقع تاریخی بیدار و هوشیار و متحد باشند و به این قبیل شایعات ابداً توجه ننمایند تا به خواست خداوند متعال با حفظ اتحاد و اتفاق در انجام منظور مقدسی که داریم پیشرفت کامل حاصل گردد.
۷ بهمن ۱۳۳۱- سید ابوالقاسم کاشانی- دکتر محمّد مصدق»[۵۸]
امّا با وجود ملاقات و مذاکره و صدور اعلامیه ادامه همکاری بین آنها؛ اختلافات همچنان ادامه پیدا کرد. حسین مکی نویسنده کتاب کودتای ۲۸ مرداد در خصوص ادامهی اختلافات چنین مینویسد:
«… جلسه تشکیل شد و اعلامیهای هم ظاهراً طرفین امضاء کردند ولی متأسفانه دکتر مصدق کمترین دلجوئی از آیتالله کاشانی نکرد، بلکه با بیانات خشن خود بر اختلافات افزود و دیدیم سرانجام حاصلی از آن جلسه گرفته نشد.»[۵۹]
در وقایع نهم اسفند، اختلاف شاه و مصدق به شدت اوج گرفت و خانه دکتر مصدق مورد حمله قرار گرفت. آیتالله کاشانی و سید محمّد بهبهانی مخالف خروج شاه از کشور شدند. آیتالله کاشانی اینگونه خروج را نقشهای جهت کودتا در کشور میدید و در در اعلامیهای، سفر محمّدرضاشاه را به خارج از کشور مضر و زیانبخش به حال مملکت دانست و از مردم خواست بالاتفاق از مسافرت او جلوگیری کنند.[۶۰]
فدائیان اسلام در تبریز
فدائیان اسلام توسط شهید سید مجتبی نواب صفوی پایهگذاری میگردد. در تبریز نیز شعبه فدائیان اسلام به طور محرمانه دایر و مشغول توسعه و اشاعه مقاصد خود هستند[۶۱] در دوران ملی کردن صنعت نفت ایران، دست به اعدام انقلابی رزمآرا نخستوزیر وقت زدند، و با قتل وی روند ملی شدن صنعت نفت سرعت بیشتری به خود گرفت، اعدام انقلابی توسط خلیل طهماسبی از اعضای فدائیان اسلام در ۱۶ اسفند ۱۳۳۰ در مسجد شاه تهران انجام شد. جشن و سرور عمومی متعاقب مرگ رزمآرا درگرفت و خبر ترور سپهبد رزمآرا و تصویب پیشنهاد طرح ملی شدن صنعت نفت بوسیله مجلسین ایران مهمترین واقعه روز در سراسر جهان انتشار یافت.[۶۲]
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
آخرین میتینگ طرفداران نهضت ملی و دکتر مصدق ۱۷ مرداد در باغ گلستان با حضور گستردهی مردم برگزار شد.[۶۳] بعد از پیروزی کودتای ۲۵ مرداد، طرفداران دو جناح زد و خوردهای پراکندهای داشتند. با اعلام سقوط دولت سلطنتطلبان قیام کردند و در سطح شهر مردم با تصاویر از شاه، که در این زمان خارج از کشور بود، با شعار «زنده باد شاه» تظاهرات کردند.
معروف است که میگویند کسانی که صبح به نفع مصدق شعار میدادند بعدازظهر به نفع شاه شعار دادند. شعار «زنده باد مصدق» در یک روز به «زنده باد شاه» تغییر یافت.[۶۴]
عدهای با دادن شعار مردم را تهییج میکردند و افراد طرفدار دولت که چند روز قبل تظاهراتی علیه شاه انجام داده بودند مضروب و مجروح شدند ادارات دولتی از جمله استانداری، ادارات شهربانی و ژاندارمری تبریز و شهرستانهای آذربایجان مجالس جشن و سخنرانی برپا کردند.
دکتر محمّدعلی فائق نیز در خصوص همکاری مردم جهت حمایت از طرفداران مصدق بعد از کودتای ۲۸ مرداد میگویند:
«… واقعاً مردم خوبی هستند اهالی تبریز، مخصوصاً خیلی خوب… ما را که میخواستند بگیرند ما رفتیم چقدر ما را نگهداری کردند… اصلاً خانه به خانه از یک خانه میرفتیم.»[۶۵]
به دلیل دستگیری گستردهی مخالفان و تعداد زیادی از بازاریان که طرفدار مصدق بودند بازار به تعطیلی کشید پورشریف رئیس شهربانی تبریز که از طرفداران مصدق بود به دست اراذل و اوباش مجروح شد، سید اسماعیل پیمان به مدت یک ماه در تهران منزل آیتالله سید محمّدعلی انگجی اقامت کرد. نمایندگان طرفدار دولت ملی و نمایندگان روحانی تبریز، نیز دستگیر و زندانی میشوند.
نمایندگان روحانی تبریز به وساطت آیتالله سید محمّد بهبهانی و آیتالله کاشانی آزاد شدند. از طرف ستاد ارتش دستورات تلگرافی به کلیهی واحدهای کشور مخابره شد و مردم به سکوت و آرامش دعوت نمودند. و در شهرستانها عموماً آمادگی خود را در راه خدمت به شاه و مقامات جدید دولتی و ارتشی اعلام شد و ستاد ارتش امور نظامی کشور را تحت نظر گرفت. نخستوزیر (سرلشگر زاهدی) مأمورین جدیدی برای احراز مشاغل متعدد کشوری انتخاب و تعیین کرد که تحت نظر مستقیم نخستوزیر بودند، سپهبد شاهبختی استاندار آذربایجان گردید و با دستور زاهدی «مواظب باشید تحریکاتی نکنند»[۶۶] اعمال و فعالیتهای نمایندگان روحانی تبریز را تحت نظر گرفته شد.
مأمورین انتظامی درصدد تأمین امنیت بازار برآمدند و مردم مشغول فعالیتهای اقتصادی خود شدند و ماجرا با شکست دکتر مصدق و موفقیت شاهدوستان به پایان رسید.
دوران بعد از کودتا
مبارزات سیاسی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دچار رکود شده و خفقان شدید در کشور حاکم شد و هر فعالیت و حرکتی به شدت تحت مراقبت بودند و فعالیتهای مردمسالارانه مردم به پایان رسید. جریان ملی در آذربایجان که با مذهب تلاقی پیدا کرده بود و رهبران ملی که از علمای برجسته با خاندانهای پرسابقه در مبارزات سیاسی هستند هر چه به کودتای ۲۸ مرداد نزدیک میشدند در صحنهی سیاسی کشور قدرتمندتر ظاهر شدند امّا با کودتای ۲۸ مرداد مخالفان دربار متوقف شدند.
دکتر مصدق در دادگاه فرمایشی به سه سال زندان محکوم شد و آیتالله کاشانی هم منزوی زیست. بعد از روی کار آمدن علی امینی و گرفته شدن فعالیتهای تشکیلاتی حزب توده، جبهه ملی دوم تشکیل شد و مهمترین نیروی سیاسی خارج از کشور بود که نیروهای ملی- مذهبی گرد آن جمع شدند و به مبارزه پرداختند.
خفقان و رکود سیاسی تا سال ۱۳۳۸ ادامه داشت سالهای ۱۳۳۹ تا آستانه نهضت امام خمینی (ره) هواداران جبهه ملی فعالیت محدود خود را شروع کردند.
فرجام سخن
تبریز در تحولات سیاسی اجتماعی ایران از کانونهای مهم بود و نزدیکی آن با کشورهای اروپایی در مسیر تاریخی آن تأثیرگذار بوده است. در طول دورههای مختلف تاریخی ایران، تبریز مرکز توجه قرار داشته است و در طول تاریخ چندین بار به عنوان پایتخت انتخاب گردیده است.
مردم تبریز به رهبری و هدایت علما و بزرگان شهر در به بار نشستن نهضت ملی کردن صنعت نفت همکاری فعال دارند و گرایشات ملی با رهبری مذهبی پیوند خورد، و روز به روز قدرتمندتر در صحنهی مبارزات ظاهر میشود تا اینکه صنعت نفت ملی میشود
* عضو هیات علمی مدعو دانشگاه پیام نور تبریز و عضو باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی.
[۱]. محمّد ترکمان، نقدی بر مصدق و نبرد قدرت، تهران، رسا، ۱۳۷۰، صص ۴۹-۵۰٫
[۲]. شاهد، ۳۰/۹/۱۳۲۹٫
[۳]. حجتالله طاهری، خاطرات نیرﺓالسادات احتشام رضوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳، ص ۱۱۸٫
[۴]. مهد آزادی ۱۹/۱۲/۱۳۲۹٫
[۵]. رحیم نیکبخت، «سید اسماعیل پیمان و مهد آزادی تبریز در نهضت ملی شدن صنعت نفت»، تاریخ معاصر ایران، س ۷، س ۲۶، تابستان ۸۲، ص ۷٫
[۶]. ر. ک: غلامرضا نجاتی، مصدق، سالهای مبارزه و مقاومت، تهران، رسا، ۱۳۷۷، ص ۴۷۰٫
[۷]. مهد آزادی، شماره ۲۳، ۲۵/۱۱/۲۹
[۸]. مهد آزادی، شماره ۳۳، ۱۶/۴/۱۳۳۰
[۹]. آذرآبادگان، شماره ۱۱۴، ۲۶/۴/۱۳۳۰
[۱۰]. مهد آزادی، ش ۳۹، ۳۰/۵/۱۳۳۰
[۱۱]. مهد آزادی، شماره ۴۰، ۷/۶/۱۳۳۰٫
[۱۲]. همان.
[۱۳]. مهد آزادی، ش ۴۴، ۱۳/۷/۱۳۳۰٫
[۱۴]. علمای شیراز در وجوب شرکت مسلمین و متدینین در انتخابات دورهی هفدهم فتوا صادر مینمایند.
[۱۵]. اسنادی از انجمنها و مجامع مذهبی، به کوشش حجت فلاح توتکار، تهران، مرکز اسناد ریاست جمهوری. ۱۳۸۱، سند شماره ۱/۶۸، صص ۱۹۳، ۱۹۲، ۱۹۱
* این گروه به هدایت محمّد دیهیم طرفدار سلطنت بودند.
[۱۶]. آرشیو دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، مصاحبه با سید محمّد میلانی، جلسهی ۱۲
[۱۷]. آذرآبادگان، ش ۱۲۷، ۱۱/۱۰/۱۳۳۰
[۱۸]. ر. ک: آذرآبادگان، ش ۱۲۷، ۱۱/۱۰/۱۳۳۰
[۱۹]. آذرآبادگان، ش ۱۲۹، ۲/۱۱/۱۳۳۰
[۲۰]. مهد آزادی، ش ۵۶، ۲۲/۱۱/۱۳۳۰
[۲۱]. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۲۷
[۲۲]. مهدی کلهر، تاریخچه مدارس جامعه تعلیمات اسلامی، مجله یاد، شماره ۱۸، سال پنجم، بهار ۱۳۶۹، ص ۱۴۶٫ مرحوم آیتالله شیخ عباسعلی اسلامی مؤسس مدارس جامعه تعلیمات اسلامی هستند.
[۲۳]. ملازاده، حمید، سیری در کوچههای خاطرات، تبریز، ارک، ۱۳۷۳، ص ۱۳۶
[۲۴]. مهد آزادی، ش ۷۱، ۱۱/۴/۱۳۳۱
[۲۵]. مهد آزادی، ش ۵۹، ۲۸/۱۲/۱۳۳۰
[۲۶]. مسعود حجازی، رویدادها و داوریها، تهران، نیلوفر، ۱۳۵۷، صص ۴۴۵-۴۴۴
[۲۷]. مهد آزادی، شماره ۷۵، ۵/۱۱/۱۳۳۱
[۲۸]. مهد آزادی، شماره ۷۴، ۴/۱۱/۱۳۳۱
[۲۹]. همان
[۳۰]. قیام ماد، ش ۲، ۲۸/۱۲/۱۳۳۱
[۳۱]. محمّد ترکمان، نقدی بر مصدق و نبرد قدرت، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۰، ص ۵۶، سند شماره ۱۴
[۳۲]. ر. ک: محمّدامیر شیخ نوری، تاریخ نفت در ایران و خاورمیانه، تهران، دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۵، ص ۸۵
[۳۳]. آذرآبادگان، شماره ۱۰۹، ۱۹/۳/۱۳۳۰
* سفر دکتر مصدق و دفاع از حقوق حقه ملت ایران در خصوص نفت در دیوان لاهه
[۳۴]. مهد آزادی، ش ۴۹، ۲۱/۹/۱۳۳۰، ص ۱-۴
[۳۵]. اسنادی از انجمنها و مجامع مذهبی، پیشین؛ سند شماره ۲۴، ص ۶۷، ۲۱/۹/۱۳۲۶؛ سند شماره ۲/۲۶، ص ۷۱، ۲۲/۱۱/۱۳۲۶
[۳۶]. همان، سند ۱/۹۶، ص ۲۷۴، ۲۷۵، ۲۸/۳/۱۳۲۷
[۳۷]. ر. ک: همان، سند ۱/۶۸، ص ۱۹۲، ۳۰/۱/۱۳۳۱
[۳۸]. همان، سند ۱۱۰،
[۳۹]. همان، سند ۱/۴۵، ص ۱۲۴
[۴۰]. همان، سند ۸۳ و ۱۲۱، ص ۲۳۴، ۳۶۱
[۴۱]. مهد آزادی، ۱۳/۷/۱۳۲۹، شماره ۴
[۴۲]. مهد آزادی، ۲/۱۰/۱۳۲۹، شماره ۱۶
[۴۳]. حسن الحسینی انگجی، عبدالله مجتهدی، عبدالحسین انگجی، سید حسن خویی، کاظم دینوری، ابوالقاسم الحسینی، محمّد غروی تبریزی، سید هادی خسروشاهی، ابراهیم موسوی، محمّد الحسینی انگجی کسانی بودند که خواهان رسیدگی به این مهم بودند.
[۴۴]. همان، ۳۰/۵/۳۰، شماره ۳۹
[۴۵]. همان، ۱۴/۶/۳۰، شماره ۴۱، صفحات ۱-۴؛ همان، ۴/۷/۳۰، شماره ۴۳
[۴۶]. مهد آزادی، ۱۸/۱۱/۱۳۳۱، شماره ۱۰۲
[۴۷]. همایون کاتوزیان، مصدق و نبرد قدرت به انضمام نقدی بر مصدق و نبرد قدرت، ترجمهی احمد تدین، تهران، رسا، ۱۳۷۱، ص ۶۰
[۴۸]. ترکمان، محمّد، نقدی بر مصدق و نبرد قدرت، پیشین، ص ۶۱، سند شماره ۲۰
[۴۹]. غلامرضا نجاتی، مصدق سالهای مبارزه و مقاومت، پیشین، ص ۵۰۱
[۵۰]. همان، صص ۴۶۵-۴۶۴
[۵۱]. ر. ک: حسین ملکی، کودتای ۲۸ مرداد و رویدادهای متعاقب آن، تهران، علمی، ۱۳۷۸، ص ۱۱۵-۱۱۴-۱۱۳
[۵۲]. نیکبخت، پیشین، ص ۲۵۳
[۵۳]. مهد آزادی، ش ۱۲۰، ۴/۴/۱۳۳۲، ش ۱۰۲، ۱۸/۱۱/۱۳۳۱
[۵۴]. نیکبخت، پیشین، ص ۲۴۸٫
[۵۵]. همان، ص ۲۴۹٫
[۵۶]. همان.
[۵۷]. نجاتی، مصدق، سالهای مبارزه و مقاومت، پیشین، صص ۴۹۹-۵۰۰٫
[۵۸]. همان، ص ۵۰۰؛ محمّدعلی سفری، قلم و سیاست از استعفای رضاشاه تا سقوط مصدق، تهران، نارمک، ۱۳۷۱، ص ۷۲۱
[۵۹]. مکی، پیشین، ص ۷۶
[۶۰]. اعلامیه آیتالله کاشانی، روزنامه کیهان، ۹/۱۲/۱۳۳۲
[۶۱]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده جمعیت فدائیان اسلام، شماره پرونده ۹۰۸، تاریخ سند ۹/۲/۳۰
[۶۲]. نجاتی، پیشین، ص ۱۲۷
[۶۳]. نیروی سوم، ش ۲۳۱، ۱۹/۵/۱۳۳۲
[۶۴]. اسماعیل حسنزاده، مرند در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۳۳۲
[۶۵]. مصاحبه با محمّدعلی فائق، نوار، جلسه ۱، ۱۲/۶/۱۳۸۳
[۶۶]. آرشیو اسناد مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند شماره ۱۱۵-۷۵-۵