در مقطع اولیه جنبش که خواست عمومی جامعه صرفاً جنبه عدالتخواهی و عدالتجویی داشت، شهید ثقهالاسلام در کنار بزرگانی چون سیدابوالحسن انگجی، میرزاحسنآقا مجتهد تبریزی، میرزا صادقآقا مجتهد تبریزی حضور هماهنگ و مؤثری داشت و اگرچه از طریق نیاکان خود به شیخیگری منسوب بود اما هیچگاه در این موضع متعصب نبود و در همه حال منافع امت اسلام را در نظر میگرفت (مقاله ثقهالاسلام شهید و مشروطیت، رحیم نیکبخت، کتاب پنجم، ص ۴۱۶) و با برخی علما و یا کسانی که خواسته یا ناخواسته تخم نفاق و دودستگی در میان مردم میپراکندند مخالفت میکرد و به آنها تذکر میداد: «این عبارات پسندیده نیست حالا وقتی است که همه را باید جلب و جذب کرد».
در بحبوحه جنبش مشروطیت عوامل بیگانه به ویژه انگلیسیها بارها با ترفندهای بسیار سعی میکردند هدفهای شیطانی خود را در زیر نقابی از دورویی پی بگیرند و کار خود را پوشیده و با نرمش پیش ببرند. در واقع آنها میخواستند با تردستی خواستههای مردم را از صورت شعار عدالت اسلامی و آزادی دینی به روشی که خود میپسندیدند تغییر مسیر دهند، برای همین در بستر ناآگاهی و بیخبریِ برخاسته از استبداد زمامداران فاسد، در عادیترین مسایل پیشآمده بر سر راه انقلاب مشروطه دخالت میکردند و سعی داشتند با محکم کردن جای پای خود در حکومت جدید به حفظ منافع نامشروع خود ادامه دهند.
در این میان شهید فقید ثقهالاسلام از دخالت آشکار بیگانگان آگاه بود و برای بیداری مردم از جان و دل تلاش میکرد و هشیارانه مراقب بود که مبادا در مشروطه دست بیگانه در کار باشد؛ لذا از مداخله خارجیها جلوگیری میکرد و اجازه نمیداد بیگانگان در سرنوشت مردم مداخله نمایند. (شهید نامدار عاشورا ثقهالاسلام تبریزی، آیتاللـه خسروشاهی، ص ۱۰۲)
وی در «مجمل حوادث» در ذکر خاطرات خود آورده است: «مترجم کنسول روس میگوید اشخاصی که در مسجد هستند در پناه دولت انگلیس هستند» ثقهالاسلام متحمل این حرف نشده و خیلی بلند و متغیرانه به کنسول انگلیس جواب میدهد:«ماها اینجا به پناه نیامدهایم بلکه در خانه خدا و در پناه خدا هستیم». از دیدگاه ثقهالاسلام یکی از مهمترین اهداف مشروطه مقابله با تلاش دولتهای خارجی برای تضعیف اسلام بود. (کسروی، ص ۴۳) وی همانند سیدجمالالدین اسدآبادی، به اتحاد جهان اسلام و وحدت سیاسی مسلمانان، با وجود اختلاف مذهبی و حکومتی، توجه داشت. (علی ثقهالاسلام تبریزی، ۱۳۵۵، ص ۳۶۶)