موسسه تاریخ و فرهنگ دیارکهن ، نهضت ملی نفت فراز مهم دیگری از حضور اقشار مختلف مردم به ویژه مردم آذربایجان و دانشآموزان دبیرستان فردوسی در تحولات سیاسی ایران است که به دنبال در اختیار گرفتن مقدرات صنعت استراتژیک نفت از دست بیگانگان انگلیسی بود. در این نهضت همگانی، آذربایجانیها با توجه به نقش تاریخی خود حضور موثر و فعالی داشت.[1] در این میان معلمان و دانشآموزان تبریزی نقش قابل توجهی داشتند که البته دانشآموزان دبیرستان فردوسی حضور فعالتری ایفا کردهاند. گرچه از محتوای گزارشهای باقی مانده از فعالیتهای آن ایام روشن میسازد اداره فرهنگ و به تبع مدیران دبیرستان به اشکال مختلف از فعالیت دانشآموزان در این موضوع جلوگیری کردهاند. در همین رابطه روزنامه مهدآزادی در دی ماه سال 1329 نوشت: «دانشآموزان مخصوصاً دانشآموزان دبیرستان فردوسی تبریز دست به تظاهراتی در داخله دبیرستان زدهاند ولی متاسفانه نظامت آن دبیرستان جلو تظاهرات آنها را گرفته و آگهیها و نامههای تبلیغاتی آنها را جز حاوی مبارزه با شرکت غاصب نفت چیزی نبوده جمع و ضبط کردهاند» (مهدآزادی، شماره 18، 16/10/1329)
در پی ممانعت مدیریت دبیرستان از تظارهرات دانشآموزان در حمایت از ملی کرده صنعت نفت در همین رابطه مقالهای در این روزنامه منتشر شد که به نظر به قلم یکی از دانشآموزان این دبیرستان باید باشد از آنجایی که این متن سندی از تاریخ مبارزات دانشآموزان این دبیرستان است به صورت کامل درج میشود:
«از ابراز احساسات دانشآموزان دربارة ملی کردن صنعت نفت ممانعت مینمایند
ناقوس مرگ در فضای ایران طنینانداز است. ناقوس مرگ در نتیجه تغافل زمامداران تحمیل شده در فضای ایران طنینانداز است. بیگانگان روز به روز رمق حیاط ما را میکشند و برای سرگرمی کردن عواملی ایجاد میکنند که ملت ایران را به خود مشغول ساخته و با فراغت بال نقشههای خائنانه خودشان را به آلات فعلها طرح نمایند و سالهای متمادی نیز وسیله بردگی این ملت را فراهم سازند خوشبختانه اقلیت… که با نیروی جبهه ملی مجهزند نقشه شوم آنها را نقش بر آب خواهند کرد خدا را شکر که تاکنون موفقیت بیشتری نصیب ایشان شده و یقین دارم که به جز خدا و ارادة ملت ایران به هیچ بقایی از اجانب متکی نیستند ولی چیزی که باید تأسف است خویهای آلات فعلهای برندهتر و خطرناکتر است و زمامداران کشور تابع اراده ایشاناند و در هر پیشآمدی تغاقل میکنند و ما نیز اگر بر علیه این فعالیتهای دامنهدار آنچه میدانیم ساکت نشسته و حقایق را فاش نمیکنیم بر اجتماع خیانت کردیم و وظیفه نامهنگاری برای ما حق میدهد که سکوت نکرده و برعلیه نادرستیها از هر که و هر کس و هر مقام بروز کند مبارزه میکنیم و از هیچ تهمت و افترا باک نداریم و تا دم مرگ که بهر وسیلهای به سراغ ما آید خیانت جنایتکاران را در جامعه روشن سازیم ما فساد اخلاق این محیط را که زاییده اعمال اجنبیپرستان است باید از بیخ و بن برکنیم هرچه به قیمت جان ما تمام شود که آسودگی ما عدم ماست آری کسانی که شیوه بدبختی و فلاکت این ملت را میدانند و با پارهای ملاحظات آن را فاش میکنند شریک جرمند و در دنیا سرنوشت عمومی و در آخرت قهر و غضب خداوندی گرفتار خواهند شد صحنه ایران بر کشتارگاه گوسفندان بیشتر شباهت دارد که یکی در زیر کارد جان بسپارد و در میان خاک و خون دست و پا میزند و دیگران مشغول جویدن و در فکر چراگاه پر آب و علفند کوته نظرانی هستند که به جز موهومات به چیزی عقیده ندارند و از این دین و آئین خداوندی بیخبرند و در هیچ مواقع حساس کشور از آشفتگی اوضاع سوءاستفاده نموده و بازار را آشفتهتر میسازند و با احتکار و اجناس بهاء مایحتاج مردم را چند مقابل بالا زده و از این راه خون خلق را میمکند و به اصطلاح با پنبه سر میبرند نسبت این جنایت زورگو که به جامعه روا داشتهاند بیشتر ما نه به خداوند تعالی میدهند و میگویند خداوند قادر است در عوض مدت کمی ثروت یک تاجر را چند مقابل کند. تعالی الله عایضون الظالمون علوالکبیرا و هرگاه کسی با ایشان گوید احتکار در شرع مقدس اسلام جایز نیست فوراً اصل الناس مسلطون علی اموالهم را پیش میکشند و وانمود میکنند که مسلمان هستند و این حق را العیاذبالله دین اسلام با ایشان واگذار کرده که مردم را با این طریقه بچاپند. پست فطرتان دیگر نیز که از احکام اسلام فقط حکم مالکیت را میپسندند و آن حکم را بدون قید و شرط قبول کردند و در زیر شرایط و احکام دیگر نیرومند آنان نیز آشفتگی اوضاع را دیده و در چاپیدن اموال زیر دستان و ضعیفان بیملجاء و پناه به اصطلاح رعایای که در تمام مواقع هم ردیف میباسد میشده» (مهدآزادی، شماره 18، 16/10/1329)
علاوه بر ممانعت مسئولین دبیرستان از فعالیت دانشآموزان در ابراز حمایت از نهضت ملی کردن نفت در گزارشی که در مورخه 3/11/1329 از شهربانی کل کشور به وزیر کشور ارسال شده عنوان شده در شهربانی تبریز از برگزاری جلسات علنی و میتینگ برای ملی شدن نفت جلوگیری. در همین گزارش قید شده است که «چند نفر از دانشآموزان دانشگاه پزشکی و دانشآموزان دبیرستان فردوسی و یک نفر آموزگار دانشکده ادبیات و بعضی از تجار و غیره یک برگ چاپی را که در تهران تهیه شده و رونوشت آن تقدیم میگردد برای امضا به بازار و دبیرستان بردهاند.»[2] در این گزارش نام دو تن از دانشآموزان دبیرستان فردوسی درج شده است (نیکبخت، 1381: 64)
همزمان با گسترش فعالیت در سطح شهر و کشور برای ملی کردن صنعت نفت دانشآموزان دبیرستان فردوسی بیانیهای در حمایت نهضت ملی، تهیه و برای چاپ به روزنامه مهدآزادی دادند و مهدآزادی هم اقدام به چاپ آن به صورت ضمیمه نمود، ولی مسئولین اداره فرهنگ مانع از توزیع بیانبه شدند. سیداسماعیل پیمان مدیر مهدآزادی خطاب به دادستان تبریز در روزنامه نوشت: «روز چهارشنبه 2 اسفند بیانیه دانشآموزان دبیرستانهای تبریز که ضمن فوقالعاده این روزنامه چاپ شده بود آقای علیاصغر رامیاد مدیر چاپخانه فرهنگ پس از کسب دستور از پایان خود بدون هیچگونه مجوز قانونی مبادرت به توقیف آن نمود و یک برگ از عین همان بیانیه که چاپ شده به علاوه 911 نفر شهود داریم که میتوانیم در دادگاه حاضر نماییم اینک بدین وسیله نسبت به این عمل وهنآور مدیر چاپخانه اعلام جرم نموده و تقاضای تعقیب ایشان را داریم (مهدآزادی، شماره 12، 25/12/1329)
بین دانشجویان دانشگاه تبریز و دانشآموزان دبیرستان فردوسی تبریز ارتباط نزدیکی برقرار بود. از جمله اقداماتی که دانشآموزان دبیرستان فردوسی شرکت فعالی در آن داشتند تهیه طوماری در حمایت از ملی کردن نفت ایران بود دکتر محمدعلی فائق از دانشجویان وقت دانشگاه تبریز در خاطرات خود به این موضوع تصریح کرده است. «در نهضت ملي شدن صنعت نفت فقط ما نبوديم، همه مردم در آن شركت داشتند. حالا موضوع سياست اين حزب و آن حزب باشد، نبود. ما طبقه دانشجويان طرفدار نهضت ملي شدن نفت بوديم و از دولت ملي طرفداري ميكرديم. در همين ملي شدن نفت آذربايجان و همت بالاي دوستان تبريزي ما باعث شده بود كه ما دانشجويان طومار بزرگي به امضاي استادان بزرگ، مردمان واقعاً خوب تبريز، دانشآموزان، بازاريان معتبر در اين حمايت تهيه كنيم» (مصاحبه محمدعلي فائق، 1/8/1380) طومار مذكور به صورت جزوه تهيه شده و به تهران فرستاده ميشود و «مرحوم اللهيار صالح كه وكيل مجلس بود متن طومار را در مجلس قرائت کرده است. (همان)
1 ـ برای اطلاع بیشتر رک به: ،عابدینی ناهیده ـ نیکبخت رحیم، نهضت ملی نفت در آذربایجان به روایت اسناد و خاطرات، تهران، کتابخانه مجلس شورای اسلامی و مهدآزادی، 1392.
1 ـ رونوشت گزارش شماره 14863 ـ 24/11/1329 شهربانی آذربایجان توسط سرتیپ دفتری رئیس شهربانی کل کشور به نخستوزیر ارسال شد چنین است:
«شهربانی کل کشور ـ 6486/39310 ـ 15/11/1329 در مورد تلگراف دانشگاه تهران به دانشگاه تبریز در خصوص آماده شدن به میتینگ بر علیه شرکت نفت از بدو امر با اقدامات مقتضی و تدابیر لازمه از هر گونه تظاهرات جلوگیری به عمل آمده تاکنون میتینگ داده نشده موضوع کاملاً تحت مراقبتهای لازمه میباشد و تا این ساعت جای نگرانی نیست. سرتیپ شوکت 24/11/29 (معاونت اطلاعرسانی دفتر رئیس جمهوری اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، ج 1، تهران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380، ص 49 سند شماره 1/13).