خانه / مقالات / نوروز روز بر تخت نشستن امام علی(ع)

نوروز روز بر تخت نشستن امام علی(ع)

موسسه تاریخ و فرهنگ دیارکهن

 

نوروزيه‌اي چاپ نشده از

جلوه‌ي سبزواري*

سيدحسن امين

روز نوروز عجم گويند ارباب سير
جاي بر تخت خلافت صهر پيغمبر گرفت

1- ايرانيان مسلمان و نوروز

ايرانيان براي حفظ جشن نوروز از چشم‌زخم متحجران ايران‌ستيز، روز نوروز را با جشن به خلافت رسيدن اميرمؤمنان علي(ع) مصادف دانسته‌اند. ما در مقاله‌ي «نوروز، جشن طبيعت و هويت ملي» (شماره‌ي يكم (فروردين 1383) ماهنامه‌ي حافظ)[1]، به حديث منسوب به امام جعفرصادق به معلي‌بن خنيس كه ملامحسن فيض كاشاني آن را در «رساله‌ي نوروزيه»اش نقل كرده است، اشاره كرديم. متن كامل آن حديث، چنين است كه معلي‌بن خنيس گفته است:

«روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمدالصادق درآمدم، فرمودند: آيا اين روز را مي‌شناسي؟ گفتم: فداي تو گردم، اين روزي‌ست كه ايرانيان آن را بزرگ مي‌شمارند و به يكديگر هديه و ارمغان مي‌دهند. حضرت صادق فرمودند: سوگند به خداوند كه اين بزرگداشت نوروز به علت امري كهن است كه برايت بازگو مي‌كنم تا آن را دريابي. سپس فرمودند: اي معلي، روز نوروز، روزي‌ست كه خداوند از بندگان خود پيمان گرفت كه او را بپرستند و براي او شريك و هم‌نشيني قائل نشوند و به پيامبر و راهنمايان او گرويده و از آن‌ها پيروي كنند و به پيشوايان دين از هر جهت ايمان بياورند.

نوروز، همان روزي‌ست كه به امر خداي، آفتاب طلوع كرد و بادها وزيدن گرفت و زمين در آن شكوفان و درخشان شد، همان روزي‌ست كه كشتي نوح در كوه آرام گرفت. همان روزي‌ست كه پيامبر خدا(ص)، علي(ع) را بر دوش خود گرفت تا بت‌هاي قريش را از كعبه به زير افكند و بتان را خرد كند. همان روزي‌ست كه پيامبر به ياران خود فرمود تا با علي(ع) به عنوان اميرالمؤمنين بيعت كنند (مصادف با عيد غديرخم) همان روزي‌ست كه قائم آل‌محمد(ص) و اولياي امر و يارانش در آن ظهور كنند و همان روزي‌ست كه قائم بر دجال پيروز شود و او را در كنار كوفه بر دار كشد و هيچ روز نوروزي نيست كه ما در آن متوقع گشايش و فرجي نباشيم، زيرا نوروز از روزهاي ما و شيعيان ماست».[2]

اجداد اسلام‌باور ما، نوروز را از دست ايران‌ستيزان به مدد اين‌گونه تناسبات مذهبي نجات دادند.

2- شاعران ايراني از صفويان به بعد، در تطبيق نوروز با روز بيعت مردم به خلافت و امارت امام علي(ع) تأكيد وزيده‌اند، از جمله هاتف اصفهاني گفته است:

همايون روز نوروز است امروز و به فيروزي
به اورنگ خلافت كرده‌شان لافتي مأوا

ميرزا عبدالله سجادي متخلص به جلوه‌ي سبزواري نيز در نوروزيه‌اي چاپ‌نشده كه ما اكنون براي نخستين‌بار آن را به دست چاپ مي‌سپاريم، گفته است:

روز نوروز عجم گويند ارباب سير
جاي بر تخت خلافت صهر پيغمبر گرفت

3- زنده‌ياد استاد سيدعلينقي امين، سال‌ها پيش از اين شرح‌حال جلوه‌ي سبزواري را در «تاريخ سبزوار» نوشته‌اند.[3] اينك، اصل اين قصيده را از روي نسخه‌اي از ديوان چاپ‌نشده‌ي جلوه كه در كتابخانه‌ي امين‌الشريعه محفوظ است، براي نخستين‌بار به دست چاپ مي‌سپاريم، ناگفته نماند كه شاعر اين شعر را به مناسبت نوروزي سروده است كه در آن سال، جشن نوروز در ماه مبارك رمضان واقع شده است و علي‌الظاهر بايد سال 1377 قمري باشد كه اولين روز ماه رمضان در آن سال با اولين روز فروردين‌ماه مصادف بوده است و اما قصيده‌ي چاپ‌نشده‌ي جلوه:

باز بر تخت حمل جا خسرو خاور گرفت
روزگار از نو، جوان شد، زندگي از سر گرفت
بهمن و اسفند و دي را نيروي بازو شكست
از دم عيساي فروردين چمن زيور گرفت
جشن فروردين به گيتي خيمه و خرگاه زد
عالم از فيض قدومش رونق ديگر گرفت
نفخه‌ي باد بهاري زنده كرد اشجار را
باغ و بستان جان نو زان نفخ جان‌پرور گرفت
ابر آزاري به صحرا بهر طفلان نبات
دايه‌سان پستان به كف چون مهربان مادر گرفت
غنچه‌ي دوشيزه اندر پرده به پنهان و ليك
چون كه بالغ گشت نتوان دوري از شوهر گرفت
بر سر شاخ طرب بنشسته بلبل شادمان
گُل ز شرم روي بلبل گونه‌ي احمر گرفت
فرش بوقلمون صبا گسترده در طرف چمن
بيد از بهر بزك‌داري به كف خنجر گرفت
از دم فيض بهاري شد چمن، رشك ارم
كوه و صحرا از رياحين نكهت عنبر گرفت
بر زليخاي چمن شد، يوسف گُل جلوه‌گر
كام دل را حاصل از آن گنج بادآور گرفت
كرد استقبال ماه روزه بر نوروز شاه
يك‌دگر را چون دو عاشق هم‌چو جان دربرگرفت
چون كه شهرالله خوانده مر خدا اين ماه را
بايد اين مه را ز هر ماهي مبارك‌تر گرفت
امتثال امر حق بايد نمود اين ماه را
امر بر معروف بايد نهي از منكر گرفت
خاصه كاين ايام شد نوروز توأم با صيام
از ولاي مرتضي بايد به كف ساغر گرفت
روز نوروز عجم گويند ارباب سير
جاي بر تخت خلافت صهر پيغمبر گرفت
ز «انّما» خلعت به تن پوشيد شاه حق‌پرست
وز «لعمرك» تاج عزّت از شرف بر سر گرفت
آن شهنشاهي كه در بدر و اُحُد چون تيغ آخت
«لافتي الا علي لاسيف» از داور گرفت
پرچم اسلام اندر يوم خندق شد به پا
تيغ حيدر جا به فرق عمرو بد اختر گرفت
شد قوي پشت پيمبر تا شكستي پشت كفر
پايه‌ي قدرش خدا از ما سوا برتر گرفت
بهر خون فاسد اعداي دين، روز دغا
از سنان جان‌ستان حيدر به كف نشتر گرفت
بهر حفظ توده‌ي غبرا گه مرحب كُشي
بر دم تيغ تو جبريل امين شهپر گرفت
رعد آسا چون به ميدان نعره از دل بركشيد
عرصه‌ي ميدان ز صوتش صورت محشر گرفت
«قد كفاني» بر شد از دوزخ بر اوج آسمان
بس كه تيغت در احد از كافران كيفر گرفت
كرد هجرت چون كه پيغمبر به يثرب از حجاز
جانفشاني كرد حيدر، جاي در بستر گرفت
ره گرفتن در شب معراج بر ختم رسل
مرتضي بايد كه انگشتر ز پيغمبر گرفت
قائل قول «سلوني» كيست غير از مرتضي
جا چو خورشيد ولايت بر سر منبر گرفت
نيستم غالي كه تا گويم علي باشد خدا
ليك مي‌گويم صفات مُظهري مظهر گرفت
جلوه كي از عهده‌ي مدح علي آيد برون
ليك نام مرتضي را زينت دفتر گرفت

* حافظ، شماره 26، آخر اسفند 1384

[1]. امين، حسن، «نوروز جشن طبيعت و هويت ملي»، حافظ، شماره‌ي يكم، (فروردين 1383)، صص 5-10.

[2]. معين، محمد، «نوروز»، مجموعه‌ي مقالات، به كوشش مهدخت معين، تهران، انتشارات معين، 1367، ج2، صص 264-265.

[3]. امين، علينقي، تاريخ سبزوار، تهران، دايرﺓالمعارف ايران‌شناسي، 1381، صص 456-458.

درباره‌ی abbasi

همچنین ببینید

تلگراف شهيد ثق‍ة‌الاسلام به محمدعلي‌شاه

تلگراف توبيخي علماي نجف وقتي به محمدعلي‌شاه رسيد او بر عناد و لجاجت خود افزود. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *