خانه / مقالات / نگاهي دوباره به واقعه 18 ارديبهشت 57 دانشجويان دانشگاه تبريز

نگاهي دوباره به واقعه 18 ارديبهشت 57 دانشجويان دانشگاه تبريز

گزارش: رضا عظيم آذري

  بي ترديد نقش دانشگاهيان و از جمله دانشگاه آذرآبادگان( تبریز) به عنوان دومين دانشگاه قديمي كشور در بسياري از تحولات سياسي ، اجتماعي و تاريخي ايران اسلامي بسيار چشمگير بوده و تاثير بسزايي از خود برجاي گذاشته است. این دانشگاه در حمایت از نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) پیشگام سایر دانشگاهها محسوب می شود.

نگاهي به مجموعه بيانيه ها، اطلاعيه ها ، نامه هاي سرگشاده، تلگراف ها و مهمتر از همه اقدامات عملي ديگر مانند تحصن و اعتصاب نشانگر آن است كه فعاليت دانشگاهيان تاثير بسزايي را در اين تحولات داشته و در اين ميان پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران به عنوان بزرگترين حادثه قرن بيستم اصلي از اين مهم جدا نبوده است. قطعا يكي از حوادث موثر در شكل گيري پيروزي انقلاب اسلامي ايران قيام 29 بهمن تبريز سال 1356 مي باشد كه دانشگاهيان تبريز در آن نقش مهمي را ايفا كرده اند. اما نكته مهمي در اين ميان وجود دارد و آن اينكه از حوادث بعدي و مرتبط با اين رويداد بزرگ كمتر سخن به ميان مي آيد كه در اين زمينه يكي از موثرترين نقش هاي دانشگاه تبريز كه در پيروزي انقلاب اسلامي نقش بسزايي داشته حوادث مربوط به 18 ارديبهشت ماه سال 57 مي‌باشد. درست چند ماه بعد از واقعه تاريخي 29 بهمن، دانشگاه تبريز در ادامه حركت هاي خود در مبارزه با رژيم منحوس پهلوي حماسه اي ديگر خلق كرد و براي نخستين بار صحن دانشگاه تبريز به خون پاك دانشجويان اين دانشگاه در راه آزادي ملت ايران معطر شد . به دنبال چاپ مقاله توهين آميز در روزنامه اطلاعات عليه امام خميني(ره) و تظاهرات 19 دي ماه سال 1356 مردم قم ، مردم تبريز در 29 بهمن همان سال به منظور بزرگداشت اربعين شهداي قم تظاهرات و حركت هاي بي‌سابقه‌اي عليه رژيم طاغوت انجام دادند و در ادامه اين خيزش مردمي اربعين شهداي قيام 29 بهمن تبريز با تظاهرات مردم شهرهاي يزد، جهرم و اهواز پيگيري شد كه دانشگاهيان تبريز به منظور بزرگداشت شهداي شهرهاي يزد ، جهرم و اهواز با انتشار اعلاميه اي برپايي تظاهراتي در روز 18 ارديبهشت ماه سال 1357 را اعلام كردند. دو نكته مشخص در اين اعلاميه دانشجويان مسلمان دانشگاه تبريز به چشم مي خورد اول آنكه براي اولين بار در متن اعلاميه آيه « خذوا حذركم و قاتلوا ائمه الكفر» (اسلحه هايتان را برداريد و با گروه كفار بجنگيد) نوشته شده بود و دوم آنكه به صراحت از غيرمسلمان ها [گروه هاي چپي] خواسته شده بود كه از شركت در اين تظاهرات خودداري كنند. در روز 18 اردبهشت گارد دانشگاه به همراه نيروهاي اضافي از ساعات اوليه صبح و قبل از آمدن دانشجويان ، كاركنان و مدرسان دانشگاه در محوطه و ساختمان ها استقرار يافته و همه حركتها را زيرنظر و تحت كنترل داشتند. تظاهرات روز 18 ارديبهشت ماه به صورت محسوس ديرتر از ساير تظاهرات آغاز شد، كلاس هاي درسي تا ساعت 30/11 و برخي تا ساعت12 تقريبا به صورت منظم تشكيل يافته بود. حوالي ساعت 12 دستجات دانشجويان از دانشكده هاي پزشكي ، فني، علوم و ادبيات با شعارهاي «لااله الالله» و «درود بر خميني» به طرف محوطه سازمان مركزي به راه افتادند. كثرت دانشجويان شركت كننده و ديگري حضور عده زيادي از دختران دانشجو با پوشش اسلامي و چادر و مقنعه در صف هاي دانشجويان از جمله نكات بارز اين تظاهرات بود. وقتي گروه‌ها به طرف سازمان مركزي نزديك شدند، دانشجويان دانشكده علوم كه از ضلع غربي ميدان وارد مي شدند، يكباره بعد از شعار «لااله الاالله» شعار مرگ بر شاه را سردادند. طنين اين شعار كه براي اولين بار در دانشگاه سرداده مي شد تمام فضا را لرزانيد. افراد پليس مسلح به كاسكت ، سپر و باطوم‌هاي چوبي بلند كه در محوطه سازمان مركزي مستقر بودند به سوي اين گروه از دانشجويان حمله ور شدند، دانشجويان ضمن عقب نشيني از برابر پليس آنها را به طرف ضلع غربي ميدان كشاندند. دسته اي از افراد پليس كه مسئول حفاظت از درب سازمان مركزي دانشگاه بودند، در نزديكي درب ورودي باقي ماندند و دسته ديگر كه به طرف دانشجويان دانشكده علوم هجوم آورده بودند از دسته اول فاصله گرفتند. به محض آنكه فاصله بين دو دسته پليس زياد شد به يكباره شعار يا علي مدد كه به احتمال قوي شكلي از رمز عمليات بود، در محوطه سرداده شد. به دنبال آن عده اي از دانشجويان كه چوب، شلنگ، سنگ و پاره آجر در دست داشتند از ساختمان هاي دانشكده فني و علوم تربيتي به بيرون ريختند و دسته پليس را در ميان گرفتند. دانشجويان آمده از طرف دانشكده علوم نيز كه دقايق قبل در برابر حمله پليس عقب نشسته بودند ، از طرف غربي ميدان به طرف پليس حمله كردند. تعداد افراد پليس كه داخل حلقه محاصره افتاده بودند، حدود 40 نفر بود. اين افراد به شدت كتك خوردند و به طرف ساختمان مركزي فرار كردند. دانشجويان بعد از فراري دادن پليس درب هاي ورودي دانشگاه را بستند تا در مقابل نيروهاي كمكي كه از بيرون به دانشگاه گسيل مي شد، مانع ايجاد كنند. در ضمن برخورد دانشجويان با پليس دو دستگاه اتومبيل كه در محوطه سازمان مركزي پارك شده بود واژگون و آتش زده شد. البته در مورد اين خودروها دو شايعه يا دو تفسير مطرح بود اول آنكه اين خودروها را دكتر عاملي معاون دبير كل حزب رستاخيز و همراهان ايشان به دانشگاه آورده بودند و دوم آنكه اين اتومبيل ها به دو نفر از اعضاي هيئت علمي و كاركنان دانشگاه تبريز كه مظنون به همكاري با دستگاه اطلاعاتي رژيم طاغوت بودند تعلق داشت و دانشجويان نه بر حسب تصادف بلكه از روي عمد و انتخاب اين خودروها را به آتش كشيدند.

حوالي ساعت 45/12 يعني حدود نيم ساعت بعد از آغاز برخورد دانشجويان با پليس ، كاميون هاي نظامي پر از افراد رنجر و كماندو و با لباس هاي ويژه و تجهيزات خاص كه ظاهرا بعد از حادثه 29 بهمن براي مقابله با حركت هاي پيش بيني نشده در تبريز آماده شده بود، به دانشگاه رسيد و بلافاصله هجوم همه جانبه به صحنه تظاهرات و محل تجمع دانشجويان آغاز شد. علاوه بر پرتاب گاز اشك آور صداي شليك مداوم تپانچه و مسلسل به گوش مي رسيد و دانشجويان به طرف ساختمان هاي واقع در اطراف سازمان مركزي ، عمدتا دانشكده هاي ادبيات، علوم تربيتي ، فني و علوم پناه مي بردند. معمولا در تظاهرات قبلي وقتي نيروهاي پليس به طرف دانشجويان حمله ور مي شدند به انها فرصت مي دادند كه در باغات دانشگاه متفرق شوند يا به ساختمان هاي دانشكده ها پناه آورند و عموما ماموران انتظامي وارد ساختمان دانشكده ها نمي شدند. اما در تظاهرات 18 ارديبهشت نيروهاي خشمگين پليس كه براي اولين بار از مقابل هجوم دانشجويان عقب نشسته و با فرياد مرگ بر شاه نيز روبرو شده بودند ، وحشيانه داخل ساختمان هاي دانشكده ها شده ، اغلب درها و پنجره ها را شكسته و دانشجويان را شديدا مضروب ساخته بودند به نحوي كه وقتي روز شنبه 23 ارديبهشت درب دانشگاه بر روي اعضاي هيئت علمي و اداري دانشگاه باز شد با اينكه در فرصت چهار روز تعطيل كامل دانشگاه از 18 تا 23 ارديبهشت شيشه هاي پنجره ها و لنگه هاي دربها ترميم و آثار جنايات از كف راهروها و كلاس ها محو شده بود اما لكه هاي خون بر روي اغلب ديوارها باقي بود. بعد از حادثه 18 ارديبهشت ترم تحصيلي عملا معلق و تعطيل شد ولي مانند همه موارد قبلي كه كلاس هاي درسي و كلا برنامه هاي آموزشي براي مدت هاي متفاوت تعطيل مي شد، اساتيد و كاركنان موظف بودند كه در دانشگاه حضور يابند. يكي از ويژگي هاي مهم حادثه 18 ارديبهشت ماه سال 57 دانشگاه تبريز شهادت دو تن از دانشجويان اين دانشگاه در محوطه دانشگاه بود. ضمن آنكه براي نخستين بار بود كه پليس اقدام به تيراندازي در محوطه دانشگاه تبريز نموده بود. قبل از حادثه 18 ارديبهشت دانشجويان زيادي از دانشگاه تبريز در جريان مبارزه با رژيم منحوس پهلوي به فيض شهادت نايل آمدند و بعد از آن حادثه نيز جمع كثيري با بذل جان خود در پيروزي انقلاب اسلامي و دوران جنگ تحميلي دين خود را نسبت به كشور به انجام رساندند. اما شهادت دانشجويان در محوطه دانشگاه تبريز براي نخستين بار صورت مي گرفت. محمد غلامي دانشجوي سال دوم رشته شيمي دانشكده علوم و داود ميرزايي دانشجوي سال اول دانشكده علوم تربيتي كه هر دو به دليل اصابت تير جان باخته و پيكر آنها در جريان برخورد با پليس در اختيار دانشجويان بوده محرز و اعلام شده بود اما دانشگاهيان و مردم شهر نيز عقيده داشتند كه تعدا شهدا به مراتب بيشتر از رقم اعلام شده است. به اين معني كه جمعي از مجروحان نيز كه توسط پليس دستگير و دور از چشم ديگران به مراكز درماني منتقل شده و به شهادت رسيده اند. البته دانشجويان حدود يك هفته بعد از اين واقعه گزارش تحليل گونه اي درباره چگونگي شروع، نحوه اجرا و اهداف حركت خود به صورت پلي كپي منتشر كردند كه در آن تعداد شهدا دو نفر اعلام شده بود. دو روز بعد از اين حادثه جمعي از 6 تن از اساتيد دانشگاه تبريز شامل دكتر سعيد رجايي خراساني، دكتر سيد مهدي گلابي، دكتر محمد مهدي كراني، دكتر حميد سليمي خليق، دكتر جواد بلورچيان، دكتر مصطفي ثامني و دكتر غلامحسين اربي در منزل دكتر اصغر نيشابوري گردهم آمدند و نامه اعتراض آميزي در اين خصوص منتشر كردند. در متن اين نامه آمده بود: ما امضاكنندگان زير، اعضاي هيئت علمي دانشگاه آذرآبادگان به عنوان مربياني كه مسئوليت تعليم و تربيت جوانان كشور را به عهده داريم به همه پدران و مادران داغديده‌اي كه فرزندان خود را در حادثه اسف انگيز روز دوشنبه 18/2/37 دانشگاه از دست داده اند ، از صميم قلب تسليت مي گوييم و در ماتم و عزاي اين جوانان و سوگ و غم خانواده آنان سهيم و شريكيم. به اعتقاد ما مسئوليت مستقيم اين سفاكيها و خونريزيها به پاي كساني است كه به پليس و ماموران انتظامي دستور داده اند تا با مسلسل و تپانچه به سوي جواناني كه شعار «لااله الا الله» بر زبان دارند آتش گشايند و به حريم دانشكده ها تجاوز كنند و در و ديوار كلاسها و سالنهاي مطالعه را با خون دانشجويان رنگين سازندو با نهايت شقاوت حيثيت و احترام محيط دانشگاه و ابتدايي ترين حقوق و حرمت هاي انساني، اسلامي و قانوني را زيرپا نهند. ما به اقتضاي شرافت انساني خود اين ستمها و خونريزي ها را محكوم مي كنيم و تعقيب قانوني اين حوادث و مجازات مسببان اين خونريزي ها را خواستاريم و اعاده حيثيت دانشگاه و استقرار اوضاع مناسب آموزشي را شرط اساسي انجام وظايف علمي مي دانيم. البته در جلسه ياد شده سه تن غيردانشگاهي اين جمع نيز شامل دكتر كاظم عدادي، دكتر صمد رسولي و مهندس سيد محمد گلابي نيز شركت داشتند. دانشگاهيان تبريز در اعتراض به حادثه 18 ارديبهشت و هتك حرمت دانشگاه تنها به انتشار اين نامه اكتفا نكردند بلكه در همان هسته اوليه تشكل دانشگاهيان تصميم گرفته شد يك اقدام دسته جمعي نظير راهپيمايي و تجمع اعتراض آميز در يك محل مشخص به عمل آمده و به دنبال آن نوعي قطعنامه با هدف افشاي ابعاد و ماهيت فاجعه ، محكوم ساختن اقدام و رفتارهاي ناشايست نيروهاي انتظامي و دفاع از خون به نا حق ريخته شده دانشجويان به عمل آيد. لذا بعد از آنكه تصميم به برپايي اين تجمع گرفته شد، از طريق تماس حضوري و يا تلفني موضوع به دانشگاهيان تبريز كه امكان دسنرسي به آنها در روزهاي بعد از واقعه و قبل از بازگشايي وجود داشت اطلاع داده شد و صبح روز شنبه 23 ارديبهشت تصميم و خبر برگزاري راهپيمايي در همه دانشگاه پخش شده بود و در واقع همه منتظر چنين حركت و اعتراضي بودند. حوالي ساعت10 صبح تقريبا همه اعضاء هيئت علمي و اداري دانشگاه در محوطه مقابل كتابخانه مركزي گرد آمدند. واضح بود كه اگر تجمع دانشگاهيان و حتي سردادن شعار وفرياد اعتراض از طرف آنها به حاصل ملموس و قابل انتشار منتهي نمي شد، تاثير چنداني نداشت و همانطور كه اشاره شد تصميم بر اين بود كه قطعنامه اي در پايان تجمع و راهپيمايي دانشگاهيان صادر و منتشر شود. به همين خاطر در پايان تجمع از هر دانشكده يك يا دو نفر به عنوان نماينده براي تدوين قطعنامه انتخاب شدند و پس از بررسي پيشنهادات واصله براي متن ، قطعنامه را تدوين نمودند. در اين جمع دكتر حسن زهسازيان، دكتر بهمن سركاراتي، دكتر سعيد رجائي خراساني، دكتر سيد مهدي گلابي، دكتر حميد سليمي خليق ، دكتر رزاق رزاقي حاضر بودند. متن اين قطعنامه كه به مراتب متني كوبنده تر از نامه قبلي داشت به اين شرح بود:اعضاي هيئت علمي و اداري دانشگاه آذربادگان صبح روز شنبه 23/2/37 در محوطه دانشگاه گردهم آمدند تا مراتب تاثر و انزجار خود را از حوادث فجيعي كه روز دوشنبه 18/2/37 در دانشگاه رخ داده ابراز دارند. در اين روز بزرگترين و بي شرمانه ترين يورشها عليه هر آنچه كه نام فرهنگ ، علم و اخلاق و فضيلت و معنويت دارد صورت گرفت و آن روز را به عنوان روز مصيبت و ننگ در تاريخ اين دانشگاه به ثبت رسانيد . پليس و ماموران انتظامي دانشجويان بي دفاع را تا خلوت ترين كنج خانه شان يعني كلاسها و قرائت‌خانه ها دنبال كردند و همانگونه كه باتوم‌هاي شكسته، آثار تير مسلسلها ، درهاي شكسته و لخته هاي خون گواهي مي دهد، حريم قانون و انسانيت و عفت را مورد تجاوز قرار دادند. رفتار آنان با دختران دانشجو و خانم هاي كارمند يادآور فجايع سپاهيان چنگيز بود. بنابر اظهار بازرسان ارتش، اين كشتار مجوزي نداشته است. دانشگاهيان دانشگاه آذرآبادگان مراتب تسليت و تاثر خود را به خانواده هاي داغديده دانشگاهيان و به ملت ايران تقديم مي دارند و تامين خواسته هاي زير انتظار دارند: 1-اعمال خشونت به هر عنوان در دانشگاه محكوم است. حضور گارد و ماموران انتظامي به استناد تجارب گذشته هميشه موجب تحريك دانشجويان و منجر به بروز خشونت بوده است. لذا خروج گارد و عدم دخالت ماموران انتظامي در دانشگاه ضروري است. 2- آزادي مجروحان و دستگيرشدگان حوادث اخير دانشگاه مورد تقاضا است. 3- در صورتي كه بر اثر حوادث مذكور، شرايطي پيش آيد كه نيمسال تحصيلي جاري منحل شود. از اجراي مقررات انحلال ترم ( محروميت و احتساب نمره صفر براي واحدهاي انتخاب شده) خودداري شود. 4- معرفي و محاكمه علني قانوني ماموران متخلفي كه اين حادثه را به بار آوردند. متن قطعنامه بلافاصله بعد از تدوين توسط دكتر رجائي خراساني براي جمع قرائت شد و به پيشنهاد وي حاضرين در تجمع به يك راهپيمايي آرام در صحن دانشگاه دست زدند و به طرف يك يك دانشكده ها رفتند و در مقابل درب ورودي دانشكده ها رو به سوي قبله ايستادند و به ياد شهداي هر دانشكده حمد و سوره خواندند.البته چون تصور بر اين بود كه در حادثه 18 ارديبهشت از هر يك از دانشكده ها يك يا چند نفر به شهادت رسيده اند، اين اقدام صورت گرفت. آخرين بخش راهپيمايي به محوطه باز مقابل دانشكده پزشكي ختم شد. وقتي شركت كنندگان به اين محل رسيدند آن تعداد از بيماران بستري شده در بيمارستان كه قادر به حركت بودند با لباس بيمارستاني به همراه مراجعين سرپايي در آن سوي نرده‌ها صف كشيدند و تعدادي از بيماران هم از پشت پنجره هاي مشرف ايستاده بودند. در سرتاسر خيابانهاي اطراف دانشگاه اتومبيلها و عابرين توقف كرده و به تماشاي راهپيمايان ايستاده بودند. عده اي از مردم شهر كه خبر راهپيمايي در دانشگاه را شنيده بودند به سوي دانشگاه شتافتند به طوري كه در لحظات پاياني راهپيمايي انبوه مردم نظاره گر از بيرون به چندهزار نفر مي رسيد.قبل از آنكه راهپيمايان متفرق شوند ، نسخه هاي تكثير شده قطعنامه بين حاضرين در صحنه و افرادي كه بيرون به نظاره ايستاده بودند توزيع شد و عصر همان روز نسخه هايي از قطعنامه و نامه امضا شده از طرف دانشگاهيان بر سر درب مساجد و ديوارهاي شهر نصب شده بود. متعاقب اين حركت و چند روز بعد از حادثه 18 ارديبهشت ماه، جامعه روحانيت مبارز تبريز اعلاميه شديدالحني در محكوميت كشتار بي رحمانه دانشجويان هتك حرمت محيط علم و دانش توسط ماموران جلاد و بيرحم رژيم منتشر كرد. در پايان اين اعلاميه علاوه بر نام و امضاي علماي برجسته تبريز از جمله آيات عظام سيد محمد علي قاضي طباطبايي، سيد حسن انگجي، سيد محمد علي انگجي، عبدالحسين غروي، كاظم دينوري، عبدالحميد بنابي و در سطور بعد نام و امضاي 57 نفر ديگر ديده مي شد. حدود يك هفته پس از حادثه 18 ارديبهشت ماه دكتر مرتضوي، رئيس وقت دانشگاه كه شديدا به مداخله نيروهاي انتظامي و فجايع آنان معترض بود از سمت خود استعفا داد. نكته قابل توجه اينكه در زمان طاغوت حكم انتصاب روساي دانشگاه ها با امضاي شاه صادر مي شد، در شهر تبريز و دانشگاه گفته مي شد كه استعفاي دكتر مرتضوي به صورت تلگراف و خطاب به شخص شاه ارسال شده است. صرف نظر از جزئيات امر به دنبال اين استعفا حدود يك هزار نفر از اساتيد و كاركنان دانشگاه با امضاي طوماري از اين حركت دكتر مرتضوي تجليل كردند.اما ماجرا به اينجا ختم نشد.حدود دو هفته بعد از واقعه 18 ارديبهشت وزير وقت علوم و آموزش عالي با هدف معرفي سرپرست جديد دانشگاه تبريز و در واقع نوعي اعلام رفع و ختم حوادث به وقوع پيوسته و وادار كردن دانشگاه تبريز به از سرگيري آموزش و فعاليت دانشگاهي به تبريز سفر كرد. در اين اثنا بود معدودي از مدرسان دانشگاه در تدارك تهيه نامه‌اي خطاب به وزير علوم و آموزش عالي بودند كه مي‌خواستند در آن برخي از خواسته‌هاي رفاهي و پيشنهاداتي در راستاي تغيير مقررات دانشگاهي و… بگنجانيد كه بديهي بود طرح اين خواسته ها با توجه به شرايط موجود مغاير با حيثيت دانشگاهيان بود. براي عقيم گذاشتن اين نقشه كه گمان مي رفت مسئولان امنيتي در پشت آن حضور داشته باشند حدود 200 نفر از مدرسان دانشگاه نامه اي خطاب به دكتر نهاوندي وزير علوم و آموزش عالي نوشتند و در آن ضمن بيان مشكلات خواستار آزادي كامل در محيط هاي آموزشي شدند. در پايان ياد و خاطره شهداي دانشجو به ويژه دو شهيد بزرگوار واقعه 18 ارديبهشت ماه سال 1357شهيد محمد غلامي دانشجوي سال دوم رشته شيمي دانشكده علوم و شهيد داود ميرزايي دانشجوي سال اول دانشكده علوم تربيتي گرامي مي داريم.

درباره‌ی abbasi

همچنین ببینید

تلگراف شهيد ثق‍ة‌الاسلام به محمدعلي‌شاه

تلگراف توبيخي علماي نجف وقتي به محمدعلي‌شاه رسيد او بر عناد و لجاجت خود افزود. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *