از یادگاری های دوران ریاست آقای دکتر رسول جعفریان در کتابخانه مجلس شورای اسلامی کتاب «اسناد دوره اول مجلس شورای ملی» به کوشش مسعود کوهستانینژاد[۱] است. استاد جعفریان در مقدمه ناشر نوشتهاند:
«در این زمینه، کتابخانه مجلس اسنادی را منتشر کرده، امّا همچنان گنجینه عظیمی بر جای مانده که برخی فهرستناشده و بسیاری منتشرنشده است. به همین دلیل، کتابخانه مجلس در تلاش است تا ضمن آنکه این اسناد را در اختیار مشتاقان و دانشجویان قرار دهد، خود نیز با بستن قرارداد با شماری از محققان با سابقه به انتشار آنها کمک کند.»
در این مجموعه اسناد مهمی از تبریز و آذربایجان در بخش هفتم وجود دارد که در سالگرد انقلاب مشروطیت بازخوانی آن میتواند در نگارش تاریخ درست و صحیح مشروطیت آذربایجان مؤثر باشد. خوشبختانه نگارنده این سطور تدوین اسناد دورهی دوم تا پنجم مجلس را که بیش از چهار هزار برگ سند است در دست تدوین دارد و به امید خداوند اسناد مجلس دوره دوم به زودی منتشر خواهد گردید.
علاوه بر اسنادی که در این بخش آمده گزارش مفصل و مهمی از اعتمادالایاله طالشی کارگزار وزارت خارجه در اردبیل بوده است. این کارگزار در دفاع از منافع ملی و حفظ مرزهای ایران در اردبیل و آستارا دورهی مظفرالدینشاه نقش مهمی داشت که شکایات متعدد روسها از عملکرد وی حکایت از مساعی وی دارد. با به سلطنت رسیدن محمّدعلی شاه وی از کارگزاری اردبیل به توصیه روسها عزل و به تهران فراخوانده شد. در مورد تلاشهای این کارگزار ایراندوست در کتاب «تحولات منطقه اردبیل از مشروطه تا جنگ جهانی اول»[۲] اطلاعات مهمی بر اساس اسناد وزارت امور خارجه ارایه دادهام ضمناً در اسناد مجلس دورهی دوم و سوم که در دست تدوین است گزارشهای دیگری از وی وجود دارد که منتشر خواهد گردید. در ادامه اسنادی را از کتاب «اسناد دوره اول مجلس شورای ملی» میآید:
الف) تظلمخواهی صاحبامتیاز تلفنخانه ارومیه
[مجموعه اسناد شماره ۱]
[رسیدگی به تظلمخواهی صاحبامتیاز تلفنخانه ارومیه]
سواد تلگرافات سؤالیه و جوابیه از دارالشورای کبری ملی و انجمن ایالتی آذربایجان و تلگراف نظامالملک و وزارت داخله است. عین تلگراف حاضر است. در صورت لزوم مقرر فرمایند و ارائه میدهد.
[سند شمارهی ۱-۱]
[تنظیم نامه به نمایندگان مجلس]
از ارومی به تهران نمره ۴۳-۳۳۰
توسط جنابان مستطابان وکلای محترم آذربایجان، به مجلس مقدس دارالشورای کبری ملی شیدالله ارکانه.
این بنده که یکی از آحاد ملت فلکزده، حاجی رحمتاللهخان است هشت سال تلفن[۳]خانه عمومی تهران و چهار سال در تلفنخانه تبریز خدمت به ملت و دولت نموده، نتیجه خدمت چندین ساله که به درستی و راستی بوده در سه سال قبل امتیاز تلفن ارومی را بندگان اعلیحضرت قدر قدرت همایونی ارواحنا فداه را موجب دستخط آفتاب نقط، به این بنده واگذار فرمودند. پنج شش هزار تومان از قرض و غیره مایه گذاشته، اسباب و سیم لوازمات از روسیه به ارومی حمل کرده و اداره مرتب نموده، یک نفر از اهالی ارومیه اسدالله نام را مستخدم تلفنخانه کرده زحمات کشیده، تربیت کردیم. این اوقات به واسطه خباثت باطنی چند فقره تقلب از او دیده، ناچار اخراج کرده و حالا رفته اهالی و مجاهدین ارومیه را وادار کرده که من سالی شش صد تومان به انجمن ملی میدهم و ده رشته تلفن مجانی به خانه رؤسای مجاهدین میکشم که امتیاز تلفن را به من واگذارید. از انجمن ملی هم به بنده اظهار شد خود شما به این ترتیب قبول کنید، به مشارالیه واگذار نمایید.
شرح مظلومی خود را به عرض مقدس تبریز رسانیده، تلگراف فرمودهاند امتیازی که دولت داده است کسی حق تعرض ندارد. بعضی از مغرضین مانع از اجرای مدلول تلگراف شده، موقع قبول نیافته و ناچار شرححال خود را به عرض امنای ملت تظلم و استدعای دادرسی دارد. تاکنون به واسطه استبداد برای اهالی اطمینان نبود اقدام به خدمتی که منافع عمومی است، بکنند. حالا که بحمدالله مشروطه است چرا باید مانع از کارهای خیریه نموده و سلب اطمینان شود؟ تکلیف بنده چه میباشد؟ هرگاه این امتیاز در حق یک نفر اتباع خارجه ارمنی و یهود داده میشد کسی را حق گفتگو بود؟ تا چه وقت ما بیچاره ملت گرفتار استبداد خواهیم بود؟ برای خاطر خداوند جواب عادلانه و حکم فوری در احقاق حق بفرمایند. دخل حالیه تلفنخانه بعد از وضع خرج همان شش صد تومان است. چون غرض شخصی اسدالله نام در میان [کلمه ناخوانا] ندارند، عرضه را به بنده تنگ دارند.
چاکر حاجیخان تلفنچی
۲۰ جمادیالثانی ۱۳۲۵، (محل مهر تلگرافخانه)[۴]
[سند شماره ۱-۲]
[پاسخ نمایندگان و ارجاع به موضوع انجمن ایالتی]
جواب از دارالشورای ملی. از تهران به ارومی. نمره ۴۳
مقربالحضره حاجی رحمتاللهخان تلفنچی
مشروحه تظلمآمیز شما به مجلس مقدس رسیده. از تعدیات اسداللهخان و اقدامات انجمن ملی ارومی استحضار حاصل شد. چون انجمن محترم تبریز را مصدق خود قرار داده بودید رجوع به انجمن محترم ملی تبریز شده تلگرافاً و توضیحات خواسته شد، بعد از اینکه تصدیق انجمن محترم تبریز برسد، قرار احقاق حق شما داده خواهد شد.
شورای ملی
به تاریخ ۲۴ جمادیالثانی ۱۳۲۵ (محل مهر تلگرافخانه)
بقیه جواب ۴۳
از تهران به تبریز[۵]
انجمن محترم ملی تبریز
حاجی رحمتاللهخان تلفنچی ارومی بعضی تظلمات تلگرافی از اسدالله نام که سابقاً مستخدم خود او بوده به مجلس اظهار داشته و انجمن محترم را هم مصدق خود قرار داده که با طبق حقانیت به انجمن ارومی تلگراف کردهاید. معذالک انجمن ارومی قبول نکرده و میخواهد امتیاز تلفن آنجا که دولت به او واگذار کرده از او سلب نمایند. این است که لزوماً اظهار میشود تفضیل این فقره چیست؟ و چگونه شده که انجمن ارومی بر خلاف حق اقدام کردهاند. مراتب را توضیحاً اطلاع بدهید که اقدام شود.
شورای ملی ۲۴ جمادیالثانی ۱۳۲۵، (محل مهر تلگرافخانه[۶])
[سند شماره ۱-۳]
[تلگراف انجمن ایالتی تبریز به حاکم ارومیه]
از تبریز به ارومی. جواب نمره ۴۳٫
خدمت ذیشوکت حضرت مستطاب اشرف ارفع امجد والا شاهزاده امامقلیمیرزا امیرتومان حکمران، دامت شوکته.
امتیاز تلفن ارومی از قرار تحقیق به موجب فرمان قضالمعان مبارک به جناب جلالتمآب آقای شکوهالممالک و حاجی رحمتاللهخان مرحمت شده است. از قرار مذکور اسداللهنام در این اوقات که فرصتی به دست مردمان بیسروپا افتاده است خود را دخیل عمل امتیاز آنها نموده و عمل تلفنخانه آنجا را مختل کرده است. به موجب امتیازی که در حق آنها مرحمت شده است احدی حق مداخله و مزاحمت به عمل تلفنخانه ندارد. امر و غدغن فرمایید به مداول فرمان همایونی رفتار نموده و تخلفی ننمایند.
۲۴ جمادیالثانی ۱۳۲۵، انجمن ملی تبریز، مهر تلگرافخانه[۷]
[سند شماره ۱-۴]
[تلگراف انجمن ایالتی تبریز به انجمن ولایتی ارومیه]
از تبریز به ارومی نمره ۵۳ (۷۵)
به توسط معتمدالسلطان حاجیخان رئیس، خدمت اعضای محترم انجمن ملی زیدت توفیقاتهم.
در باب عمل تلفنخانه ارومیه سابقاً تلگرافی به جنابان عالی از انجمن مقدس مخابره شد که مداخله اسدالله نام یا دیگری را موقوف دارید. به موجب امتیازنامه عمل تلفنخانه با حاجی رحمتخان است و مداخله دیگری خارج از قاعده. البته رفع تعرض اسدالله را نمایید که صاحبامتیاز شاکی نشود.
به تاریخ جمادیالثانی[۸] ۱۳۲۵، انجمن ملی تبریز، مهر تلگرافخانه[۹]
[سند شماره ۱-۵]
[تلگراف مجلس به انجمن ولایتی ارومیه]
از تهران نمره ۲۲ (۵۵) به ارومی
توسط مقربالحضره حاجی رحمتاللهخان. انجمن محترم ایالتی تبریز[۱۰] اظهار میدارد قرار مذکور امتیاز تلفنخانه ارومیه به رحمتاللهخان داده شده کسی را حق مداخله در این امر نیست مگر اینکه بعد از انقضای مدت امتیاز اگر دولت صرفه خود را داشت آن وقت به دیگری واگذار خواهند فرمود.
شورای ملی
به تاریخ ۱۳ رجب ۱۳۲۵ (محل مهر تلگرافخانه)[۱۱]
[سند شماره ۱-۶]
[تلگراف والی آذربایجان به حاکم ارومیه]
تلگراف از ایالت آذربایجان به حکومت ارومیه
به توسط حاجی رحمتاللهخان رئیس، خدمت حضرت مستطاب اشراف امجد والا شاهزاده امیرتومان دام اقباله العالی
باز از حاجی رحمتاللهخان تلگراف شکایت آمده که اسدالله تلفنخانه آنجا را مختل و اجزای انجمن را وادار نموده ماهی پنجاه تومان نقد و ده رشته سیم مجانی میخواهند. در این باب خودم کتباً و انجمن تبریز نیز تلگرافاً بارها نوشتهاند که اسدالله [ناخوانا] نمایند تا به حال به هیچ وجه اقدام نشده. البته در وصول این تلگراف اسدالله را [ناخوانا] و حاجیخان را مشغول فرمایید.
نظامالملک
ایالت آذربایجان[۱۲]
ب) مکاتبات کنسولهای انگلیس و روس
[مجموعه اسناد شماره ۲]
[مکاتبات کنسولهای روسیه و انگلیس در تبریز با انجمن ایالتی
در خصوص برقراری آتشبس بین مدافعین شهر و قوای دولتی]
نمره ۸۱۹، مورخ ۲۹ ربیعالاول ۱۳۲۷
خدمت جنابان اعضاء محترم انجمن ایالتی دام اقبالهم زحمت میدهد
از تهران جناب وزیرمختار دولت فخیمه انگلیس به دوستدار اطلاع میدهد که خود جناب معظمله و نیز وزیر مختار روس اقداماتی که به جهت تبدیل امنیت ایران، دولتین ایشان لازم میدانند، فردا و یا پسفردا که روز چهارشنبه است به اعلیحضرت پادشاه تبلیغ خواهند کرد. به طوری که به آنجنابان معلوم است این اقدامات متضمن برقراری دولت مشروطه خواهد شد.
محض اطلاع خاطر شریف آنجنابان زحمتافزا گردید. زیاده زحمت دهد.
محل امضاء ورتیسلاو اسکندر میلّلر[۱۳]
[سند شماره ۲-۳]
[درخواست از انجمن در خصوص ممانعت از حمله گرسنگان به خارجیان در تبریز]
نمره ۸۲۸، مورخ سلخ ربیعالاول ۱۳۲۷ مطابق ۳۰ ماه آپریل ۱۹۰۹
خدمت جناب جلالتمآبان عظام اعضاء محترم انجمن ایالتی دام اقبالهم زحمت میدهد.
از قراری که راپورتها انتشار یافته احتمال میرود اهالی که گرسنه ماندهاند برای تحصیل خوراک، بعضی بیقاعدهگی و تشدّدات بنمایند. بنابراین دوستدار لازم دیده از جانب دولت فخیمه انگلیس از جناب جلالتمآبان خواهشمند میشود در صورتی که جمعیتی از اهالی ازدحام نموده و به قونسولخانه انگلیس و یا قونسولخانههای سایر دول هجومآور شوند حمایت لازمه را مرعی داشته و قونسولخانه را محافظ بنمایند. دوستدار نهایت خوشوقتی خواهد داشت که جواب این مشروحه را زودتر مرحمت فرمایند. زیاده زحمت دهد.
محل امضاء وراتیسلاو جنرال قونسول انگلیس[۱۴]
[سند شماره ۲-۳]
[اطلاعیه عدم اطلاع عینالدوله از صدور دستورالعمل تهران برای ورود آذوقه به تبریز]
نمره ۸۳۴، غره ربیعالثانیه ۱۳۲۷
انجمن مقدس ایالتی آذربایجان را با کمال احترام زحمت میدهیم.
از قراری که بر خلاف انتظار امروز از مسیو چارل استونس ویس قونسول انگلیس و مسیو زکریا نظر پسکوف تاجرباشی روس از باسمنج به جناب جلالتمآب اجل جنرال قونسول انگلیس و دوستدار خبر رسیده به واسطه خرابی سیم تلگراف میان باسمنج و تهران از طرف اعلیحضرت همایونی خلدالله ملکه و سلطانه دستورالعمل و حکمی خطاب به حضرت مستطاب اشرف والا شاهزاده عینالدوله دام اجلاله الوالا نرسیده. ولی بنا به اظهار جناب اجل جنرال قونسول انگلیس و دوستدار، حضرت اشرف والا شاهزاده عینالدوله تلگراف فوری به توسط سیم کمپانی به اعلیحضرت همایونی ضلالته ملکه و وزارت جلیله امور خارجه دولت علیه ایران مخابره نموده و طبق اظهارات جنرال قونسولگری روس و انگلیس، تکلیف خواستهاند. همین دو فقره تلگراف فوراً مخابره شد ولی با وجود اینکه دستورالعمل و حکمی از تهران نرسیده، بنا به اظهارات خیرخواهانه این دو جنرال قونسولگری، شاهزاده عینالدوله از قرار معلوم اجازه دادهاند از راه باسمنج و بارنج مقداری آذوقه به شهر حمل نمایند.
چون اقدامات این دو جنرال قونسولگری محض از بابت خیرخواهی ملت و دولت است که اسباب رفاه و اقتدار هر دو باقی ماند، اطلاع انجمن مقدس ایالتی را لازم دیده و با نهایت توفیر و احترام خواهشمندیم حالا که از تهران خبری نرسیده اولیای امور ملی کمافیالسابق طریقه حزم و احتیاط را از دست نداده و مراقب محافظه و نگاهداری خودشان باشند. اطلاعاً زحمت میدهد که در همین مسأله از طرف این دو جنرال قونسولگری تلگرافات لازمه در تکمیل تلگرافات اولی به سفارت سنیه روس و انگلیس مخابره گردید.
مراتب احترامات فایقه را ضمناً تلگراف مینماییم. زیاده زحمت است.
وراتیسلاو اسکندر میلّلر[۱۵]
[سند شماره ۲-۴]
[اعلام آمادگی کنسولها برای میانجیگری بین انجمن ایالتی و عینالدوله]
نمره ۸۳۵، [غره ربیعالثانیه ۱۳۲۷]
انجمن مقدس ایالتی آذربایجان را زحمت میدهیم
از قراری که امروز به این دوستداران خبر دادند مبعوثین محترم که برای اظهار مقاصد ملی و مذاکرات لازمه در اصلاح امر با حضرت مستطاب اشرف والا شاهزاده عینالدوله دامت شوکته تعیین گردیده، انتخاب ایشان تمام شده. ما امضاکنندگان ذیل که قلباً طالب بر این بودهایم اختلافات رفع و آسایش عامه حاصل شود در این موقع مضایقه از این نداریم اگر انجمن مقدس ایالتی مناسب دانند به اتفاق حضرات مبعوثین محترم به باسمنج یا هر جایی که معین خواهند نمود، برویم و در عالم خیرخواهی که به دولت و ملت ایران داریم این شرافت را به طور یادگار گرانبهایی محفوظاً نگاهداریم. همچنین از قرار تلگرافی که امروز رسید سفرای دو دولتین روس و انگلیس مجدداً از حضور مبارک اعلیحضرت همایونی خلدالله ملکه شرفیابی حاصل نموده و علت تأخیر اجرایِ اوامر مقدسه را در افتتاح راههای آذوقه و ترک مجادله استفسار نمودهاند.
اعلیحضرت همایونی جواباً اظهار فرمودهاند که امر ثانوی در اجرای اوامر مقدسه به عهده ایالت آذربایجان مخابره فرمودهاند که فوراً آذوقه را باز و مجادله را به کلی موقوف دارند و سواد دو فقره تلگراف حضرت مستطاب اشرف امجد والا شاهزاده عینالدوله نیز که به تهران به عرض آستان اقدس همایونی وزارت جلیله امور خارجه با سیم کمپانی مخابره فرمودهاند برای مزید اطلاع انجمن مقدس ایالتی لفاً فرستاده میشود.
و هکذا امروز قبل از ظهر به توسط تلفن از منزل جناب آجل آقای اجلالالملک دام اجلاله به جنرال قونسولگری روس اطلاع دادند که سوارههای جناب حاجی شجاعالدوله بر خلاف امر همایونی داخل باغات خطیب شدهاند و تکلیف خواسته بودند. از جنرال قونسولگری هم با تلفن جواب داده شد که تکلیف خودشان را به هر نحو که لازم میدانند به عمل آورند. حالا هم برای اطلاع انجمن مقدس با نهایت احترام زحمتافزا است در استحکامات ملی به هر طریق که لازم میدانند باید طریقه حزم و احتیاط را مقرر فرمایند و نگاهدارند. ضمناً احترامات فایقه را تکرار مینماییم.
زیاده حد زحمتافزا شویم. فی غره ربیعالثانیه ۱۳۲۷، وراتیسلاو- اسکندر میللر[۱۶]
[سند شماره ۲-۵]
[ارائه گزارشی به انجمن در باب اقدامات صورتگرفته برای ورود غله به تبریز]
نمره ۸۴۲، [۲ ربیعالثانیه ۱۳۲۷]
انجمن مقدس ایالتی را با کمال احترام مصدع میشویم
روز سهشنبه گذشته یک ساعت به غروب مانده ما دوستداران به انجمن مقدس ایالتی اظهار داشتیم به موجب تلگرافی که از سفارت دولتین قویه شوکتین روس و انگلیس رسیده، اعلیحضرت شهریاری خلدالله ملکه و سلطانه مقرر فرمودهاند تا شش روز مجادله و مهاجمه از طرفین موقوف گشته و حضرت مستطاب اشراف امجد والا عینالدوله دام اجلاله الوالا راه آذوقه را از هر طرف به شهر مفتوح دارند. پس از این اعلان دوستداران، تا امروز مجادله از طرف ملتیان موقوف گردید و چند نفر از ذوات محترم را در انجمن مقدس به سمت نمایندگی ملت منتخب نموده بودند که در اصلاح امورات با حضرت اشرف والا شاهزاده عینالدوله داخل مذاکرات لازمه شوند. ولی از جانب اردوی دولتی با وجود اظهارات و تأکیدات این دو جنرال قونسولگری، هیچیک از مقررات سنیه همایونی به موقع اجرا[۱۷] گذاشته نشد.
با این حال برای دوستداران از حمل آذوقه به شهر از طرف اردوهای دولتی یأس حاصل گردید بنابراین دیروز مجدداً به حضرت مستطاب اشرف والا شاهزاده عینالدوله دام اجلاله الوالا اطلاع دادیم که چون راه آذوقه را به شهر باز نکردند و اوامر همایونی را به موقع اجرا نگذاشتند، این دو جنرال قونسولگری اقدامات لازمه در باز کردن راه جلفا به عمل خواهند آورد که از روسیه از راه جلفا و مرند به شهر حمل آذوقه شود. اطلاع انجمن مقدس را از مراتب لازم دیده و احتراماً به مقام مزاحمت برآمدیم.
زیاده چه زحمتافزا شویم. حرر فی ۲ شهر ربیعالثانیه ۱۳۲۷
وارتیسلاو اسکندر میللر[۱۸]
[سند شماره ۲-۶]
[گزارشی از اظهارات محمّدعلیشاه پیرامون اعاده مشروطه و عفو عمومی]
نمره ۱۸۰، ترجمه تلگراف سفارت روس به جنرال قونسولگری، به تاریخ ۲۸ آپریل ۱۹۰۹ مصادف ۲۰ ربیعالثانیه ۱۳۲۷
اعلیحضرت قوی شوکت شاهنشاه ایران خلدالله ملکه و سلطانه بنا به اظهارات مصلحتآمیز خیرخواهانه سفارت سنیه اعلیحضرت قویشوکت امپراطور روس و سفارت سنیه دولت انگلیس به توسط سفیر روس و انگلیس، مایل بر این شدند که مشروطه ایران را به طوری که شاهنشاه مرحوم پدر تاجدارشان اعطاء فرموده بودند، اعاده فرمایند. در این صورت عقیده هر دو سفارت بر این است که ملت ایران موفق بر این خواهد شد که محل اطمینان شاهنشاه خودشان گردند و مأمورین دولتین متجانبین و مجاورتین به خاک و شاه ایران در اقداماتی که بنا به امر و اشاره دولت متبوعه خودشان در جلب خوشبختی آتیهی ایران به عمل آوردهاند، پشیمان و نادم نشوند و برای اینکه اشکالات مهمی در آتیه به درجه ظهور نرسد لازم است انقلابات حالیه دفعتاً به زودی تمام شود و اشخاصی که برای اخذ مشروطه تفنگ برداشتهاند به مناسبت اینکه اعلیحضرت شاهنشاه ایران کلیتاً عفو عمومی اعطا فرمودهاند باید ترک اسلحه کرده و پی کسب و کار سالمانه عادی خودشان بروند. با این شرط حتمی اشخاص سیاسی ایران میتوانند به دوستی دولتین روس و انگلیس که از چندین قرن میان این دو دولت همسایه حاصل بوده و خوشبختی و ترقی آتیه ایران را در اتفاق شاهنشاه با ملت ایران میدانند، امیدواری و اطمینان حاصل نمایند. به همین مضمون تلگراف از سفارت سنّیه انگلیس به جنرال قونسولگری انگلیس نیز رسیده است.
ترجمه صحیح است. اسکندر میلّلر[۱۹]
[سند شماره ۲-۷]
[اعلام موافقت محمّدعلیشاه با اعاده مشروطیت]
نمره ۱۰۰۵، ۲۱ ربیعالثانی ۱۳۲۷
انجمن مقدس ایالتی را با کمال احترام زحمت میدهد
از سفارت سنیه انگلیس و روس تلگرافی مشعر به اعادهی مشروطهای که شاهنشاه مغفور مظفرالدینشاه [ناخوانا] اله من ظلال النور عطا فرموده بودند به دوستداران رسیده، این است که ابتداً با نهایت شعف به انجمن مقدس اظهار تبریک نموده و از درگاه ایزد متعال با قلبی صاف مسئلت مینماییم که آتیه ایران را به ترقیات معموله[۲۰] نائل داشته و ملت آن را خوشبختی دائمی عطا فرماید.
ترجمه تلگراف لفاً ارسال گردید. امیدواریم بعد از این با وجود این تلگراف که مبتنی بر اتحاد شاهنشاه ایران و اعطای مشروطه و عفو عمومی است تمام اختلافات حاصله رفع و مجدداً مجادلهای از هیچ طرف به درجه ظهور نرسیده و اشخاصی که اسلحه برداشتهاند تماماً اسلحه را از قبیل توپ و تفنگ و قورخانه جمع کرده و به توسط اداره نظمیه در ارگ انبار نمایند که موافقت ملت هم [ناخوانا] کاملاً ظاهر شود.
زیاده زحمت است. (اسکندر میللّر) (وارتیسلاور)
محل مهر دولت انگلیس- محل مهر دولت روس[۲۱]
بخش هشتم:
متفرقه
[سند شماره ۱]
[گزارش اعتمادالایاله طالشی از اختلافات مرزی ایران و روسیه]
حضور مبارک ذوات محترمه کمیسیون خارجه دارالشورای کبری دام اقبالهم
صورت خدمات مأموریت بیست ساله لفاً از شرف ملاحظه خواهد گذشت.
متقضیات دوره مسعود تجدّد و استحاله، امیدواری میداد در حفظ حقوق دولت و ملت مراضی خاطر اولیای امور زایداً علی به اسبق ذخیره جاویدی قرار دهد. نه ماه است به تهران وارد شده و جناب علاءالسلطنه به اعتذار گذشتهها به خیال خبر کسورات کارگذاری مملکت گیلان را تصویب فرموده و هنوز ترتیب اعزام را نداده، از وزارت منفصل شدند. بعد ایشان، چندی اصفهان، زمانی کرمانشاهان، گاهی کردستان، زیاده نیست عرصه دارد، بنده را بنای دام صیادی قرار دادند. متأسفانه چیزی که حیات را فرسوده و روح را افسرده میدارد، وساطت، رفاقت، ملاحضات، نظریات و تشبثات به کسب روابط مساعد ضروریه حالیه، رجزخوانی، آرایش طراز سخن، طراری در نمایش، هرگونه فن امتیازات تجدّد را ضمیمه اشخاصی میکند که از مناسبات مذاکره و محاوره سیاسی ابداً بهره و نصیبی نداشته و ندارند.
وزارت خارجه که به اعتقاد دیپلوماسیون، روح سیاسی مملکت است، میتواند به یک حسن سیره، ملک و ملت را از خطرات نجات دهد. بالعکس نیز، افسوس در این موقع بحران عظمای مملکت دو پرچم بیدق عقابی در عمارات حالیه و سافله شهری و دهاتی موج میزند، شرایط مقرره و دیپلوماسیون را در انتخاب مأمورین ابداً رعایت نفرموده، حراست مصالح و منافع مملکتی که خیلی عظیم و خطیر- پاس حدود و حقوق کشوری و نفرات نفوس که نهایت لکهبردار- حفظ شئونات و احترامات ادارهای که خیلی لطیفاند، بار دوش اشخاصی میفرمایند که از جامعیت اصول اعتبار و اساس اطمینان و اعتماد که عبارت از اینها است به کلی بری ساخته شوند.
اولاً: شخص مأمور باید کاردیده و صاحب تجربه شود.
ثانیاً: در دوایر سیاسی مدتها خدمت کرده و امتحان داده باشد.
ثالثاً: جودت فطری و غیرت وطنپرستی و ملتدوستی را دارا گردد…[۲۲]
همینقدر از حضور آن ذوات محترم که عقول و عقاید را مرکز اجتماع برکات امورات و فیوضات، فواید عایده به ملک و ملت قرار دادهاند، متظلمانه تقاضا مینماید آیا مراتب عدالت فتوا میدهد در این دوره فرخنده از نتایج آن همه خدمات شایان که محل انکار دولت و دشمن نیست، محروم بماند و در تهران به بطالت و سفالت مسلوبالاعتناء برود؟ آیا تصدیق میفرمایند با این فقر مملکت و پریشانی ملت که بدون شبههمقام صفر را گرفتهاند در تعیین بودجه، تقلید به دول متمدنه و متموله نمایند. در تشخیص حال مأمورین عدول از تقلید جایز گردد. تصور نشود که مأمورین دولت خیلی ضعیف، تفوق طرف مقابل را که خیلی قوی است، ابداً نمیپذیرد و پول ملت را برای تضییع حقوق ملت صرف تسلیم متواضعانه نمیکنند…[۲۳] چون افراد ملت در این خاک پاک حقوق اشتراکی دارد، در عرض عقاید حق سکوت نخواهد داشت.
زیاده عرضی ندارد. فدوی اعتمادالایاله طالشی [امضاء]
[مهر] اعتمادالایاله.[۲۴]
صورت شمهای از خدمات بیست ساله
اول: دولت روس به طرح اختلاف حدود در دشت مغان در سال ۱۳۱۴ برای تشخیص علامات و استوانهای منطقه، کمیسیون مختلط کاملالاعضاء به مأموریت فرستاد. مدت دو ماه کتباً و شفاهاً اجازه خواستند که در داخله ایران به حفریات بعضی نقاط مظنون به استوانه بپردازند، جداً پروتست نمود.
دوم: در سال ۱۳۱۹ موافق مراسله رسمیه تخلیه و تسلیم ۴۵ ورس طول و ۴ ورس عرض را در دشت مغان مطرح و مطالبه مجدّانه کردند. در عین [حال در] تهران مجالس عدیده منعقد و شخصاً با سفارت روس طرف مذاکره شده، علاوه از تخلیه مدعابه به تجاوزات سابقه روسها را ثابت و محاسب نمودم.
(۳): در سال ۱۳۲۰ که به اصرار دربار روس مصراً و جداً تجدید مطالبه نمودند. طرح مذاکره در دربار پطرزبورگ لازم افتاد. توضیحات در جواب سؤال مقدر نوشته و به پطرزبورگ فرستاده شد. جناب مشیرالدوله سفیر، به حسن خاتمه موفق شدند.
(۴): در خاک سرحد ارشق قراولخانه میساختند. عدم حقانیت را به دلایل ثابت، بعد از آنکه بنا را خراب کردم، مراتب را به تهران اطلاع دادم.
(۵): در بهرامتپه سرحد ارس بنای گمرکخانه گذاشته بودند، مانع شدم، به مقام شکایت آمدند. مجاب نمودم جای بنای ایشان حال، گمرکخانه ایران است.
(۶): در خاک مغان این طرف چاهها حفر کرده بودند. اهالی را واداشتم شبانه پُر نمودند.
(۷): در سرحد بیلهسوار خاک این طرف خندق کنده بودند، پر کردم. شکایت نموده بودند. به ملاحظه دلایل صحیحه معروضه در تهران پروتست نمودند.
(۸): جدول نهری از رودخانه ارس کنده بودند. چون دهنه و مجرای آن مسافت مختصر از خاک ایران بود مانع شده و پر کردم.
(۹): در هر نقطه از سرحدات مغان و طالش تجاوزات قدم به قدمی را میخواستند و در آتیه هستند که تعرضات مخفیانه نمایند، قویاً مانع و حتی میخها که برای نقشهکشی میکوبیدند، داده همه را کندند.
(۱۰): صیادی ماهی رودخانه ارس تا به اتصال به نقطه سرحد دشت مغان به اشتراک است. مستأجرین و سکنه روسیه به زور سالدات و قزاق اختیارات تبعه این طرف را سلب کرده بودند، قویاً برقرار نمودم و طرفین را محدود داشتم.
(۱۱): در بستر همان رودخانه روی کشتیهای کوچک، آسیاب ترتیب داده که به هر نقطه سیر میدادند. اگرچه برای سرحدنشینان فایده زیادی داشت ولی در حکم کشتیرانی باعث تولید پارهای معایب ظنّیه میتوانست بشود. دفعات از سیر در رودخانه مشترکی برگردانده و حتی سرحدنشینان را ملتزم داشت که رجوعات ننمایند. بالاخره مجبوراً مرکز آسیاب را در نقطه سرحد قرار دادند.
(۱۲): رودخانه آستارا فاضل خاک دولتین است. مزارع جانبین را مشروب میسازد. به زور مستحفظین سرحد، اتباع این طرف را اغلب بیبهره گذاشته و برنجزارها را از حیز انتفاع انداخته بودند. دفعات با حاکم محل و جاهای لازمه مذاکره نموده، حقوق مغضوبه را مسترد، میرآبها را متعهد داشت حتماً، تمشیرکی[۲۵] را موقوف نمودند.
(۱۳): سال ۱۳۲۲ به موجب مراسله رسمیه پیشنهادی سفارت، در سرحد ماکو چهار فرسخ طولاً و ربع فرسخ بیشتر عرضاً دعوی داشتند. مرحوم مشیرالدوله تلگرافاً از بنده استشاره نمودند. با وجود اینکه از تحت نظارت و مأموریت بنده خارج بود، نظر به اطلاعات معروضه محکوم به اعزام و ارائه اراضی مختلف فیه فرمودند، با وجود اینکه ادعا به حقانیت بود. اقامه دلایل و بینات بنده سبب شد روسها به متارکه معتقد شدند.
(۱۴): اشرار طایفه قراکوندکلو- کریم بیگلو- یاغلونه تابعین روس اغلب از سرحد تخطی و به ارتکاب قتل و غارت از سرحدنشینان حتی از شاهسون این طرف سلب امنیت مینمودند. دو سال تمام به اثبات تقصیرات تنبیه و تبعید، آنها را تعقیب نمود و موفق به مقصود شده و سرحدنشینان را از شرارت آنها مصون داشت.
(۱۵): دولت روس به تبعید رؤسای قوجه بیگلو و حاجی خواجهلو و دلاغرده و آلاری طوایف تابعین ایران را که اسامی آنها و مراسلات رسمیه دایر به این مسأله در وزارت خارجه موجود است، جداً مطالبه مینمودند. چون موجبات اشتغال و تحمل مخارج بلافایده برای دولت فراهم میشد، به تدابیر علمیه و عملیه مسکوت و متروکالمطالبه گذاشت. دعاوی راجع به طوایف مزبوره را به هزاران زحمت قطع و فصل نمود و راه بهانه را مسدود داشت.
(۱۶): قریب سه هزار خانوار متفرقه تبعه ایران که در دهات سرحدیه روسیه فراراً اقامت اختیار کردهاند، اعاده آنها را جداً مطالبه نمود. تدریجاً متجاوز بر هشتصد خانوار تسلیم نمودند. (حالا به اقتضای فصلی از پنج هزار خانوار بیشتر در خاک روس متواری است.)
(۱۷): سالدات و قزاق روس در بیلهسوار به اردوی دولتی شلیک کرده و چند نفر را مقتول و مجروح نمودند. با وصف این، تنبیه رؤسای اردو را مجداً مطالبه نمودند. مرحوم مشیرالدوله به بنده مرقوم فرمودند اسباب را نوعی فراهم کردم که رؤسای سالدات و قزاق مورد تقصیر شدند.
(۱۸): همین رشیدالملک حاکم اردبیل محضر استرضاء موضوع به امتناع شخصی در سال ۱۳۱۷ دعاوی اتباع روس را بدون تحقیق حضور مدعی علیهم شاهسون به ذمه شاهسون قطع کرده و سند به مأمور دولت روس سپرده بودند. مجدداً [روسها] مطالبه مینمودند. در آستارا با حضور جناب مشیرالدوله و مرحوم اتابک با مأمور سرحد و قاخانوایسکی فرمانفرمای قفقاز مجلس منعقد و به ترتیبات لازمه و مذاکرات مقتضیه موجه بر اسقاط ادعا و ابطال سند رشیدالملک [شد] و بالاخره تأدیه ثلث وجوهات مقطوعه را متعهد و دو ثلث را باطل کردم.
(۱۹): در مدت مأموریت مسائل استملاک و انتقال و استجاره، تدلیس و مستندات جلیله و بیاساس را که میتوانست اسباب تضییع حقوق دولت و ملت بشود، ابداً امضا ننمودهام. (افسوس)
(۲۰): شهباز اف، اگنت روس در بندر آستارا از خوانین طالش زمینی قباله کرده بود، مانع از تصرف شدم. به هر جا شکایت کرد جواب قانونی دادم. بالاخره وجه قباله را از خودم رساندم و قباله را ضبط کردم. زمین را گمرک ضبط نمود. تنخواه بنده را به تأکیدات مرحوم مشیرالدوله رئیس گمرک بعد از سه سال نصفه پرداخت.
(۲۱): همان شهباز اف، زمینی را باز در بندر آستارا متصل به گمرک اجاره کرده بود، مانع از تصرف شدم. هر جا شکایت کرد بلااجرا گذاشتم. آخر مجبور به فسخ شدم (افسوس)
(۲۲): هیچوقت از اتباع داخله را خواه در اردبیل و آستارا و خواه در کمیسیون بیلهسوار به تأدیه دعاوی بیاساس خارجه مجبور نداشتهام. (افسوس)
(۲۳): به هیچ وجه منالوجوه، دخالت و حمایت مأمورین روس را به امور اشخاص که عنوان تغییر تبعیت مینمودند، نپذیرفته و حق حکومت دولت متنوعه را در وجود این قبیل اشخاص سلب نکردهام. (افسوس)
(۲۴): اگر تبعه روس نسبت به داخله شرارت و مرتکب جنایت شدهاند، مجداً مطالبه و ترضیه نموده، مجبور به قبول داشتهام.
(۲۵): هیچوقت در استرضاء موضوع به انتفاع شخصی تقلیه به امثال نکرده و در هر موقع و مواد نظریات پلتیکی و فعالیت مطلقانه مأمورین خارجه و تجاهر و تفاضل اتباع نپذیرفته، قویاً جریان خلاف شروط عهدنامه را مانع شدهام. (صدهزار افسوس)
(۲۶): این اقدامات، این استقامت منافی منافع روسها شده، سفارت و جنرال قونسولگری به طرح تشکیات بیاساس طرف قرار دادند. مرحوم مشیرالدوله سواد شکایتنامهها را فرستاد و از بنده کسب تکلیف میفرمودند. به ملاحظه اجرا به رویه قانونپسند جواب میدادند. ضمناً تأییدات میبخشیدند. ایستادگیهای مرحوم مشیرالدوله و توجهات مظفرالدینشاه مغفور و اتابک و غیره مزید بر کینه مغرضین داخله و خارجه گردیده، تشبث به ولیعهد (شاه مخلوع) و پیشکار و کارگزار کل آذربایجان مینمودند. به مقام شکایت میآوردند همگی جواب یأس از تهران میشنیدند.
(۲۷): در مدت اقامت سی ساله اردبیل به موجب شهادتنامه ممهور علماء و سادات و تجار که موجود است نمیتواند کسی اقرار نماید و مدعی شود نسبت به احدی صدمه مالی و آبرویی و جانی از بنده وارد شده باشد. با وجود دوره استبداد یک تومان مدعی رشوه و تعارف نبود.
(۲۸): از ابتدای اشاعه مشروطه در اردبیل مروج افکار سسین [آن] شده و به محض تغییر سلطنت مشروطهخواهی شده و سبب مزید بیمرحمتیهای سابقه شاه مخلوع شده و بهانه جریان مقصود روسها و مغرضین داخله گردیده، موقعی که در کمیسیون بیلهسوار مشغول تسویه مطالب و محاکمات سرحد [ناخوانا] بودم، جناب علاءالسلطنه که مسبوق به ماسبق نبودند حسبالامر شاه مخلوع [بنده را] احضار کردند. یک سال در تهران بیکار، بعد از وقوع فقره حمله قشون روس به بیلهسوار و قتل و غارت، جناب مشیرالدوله مجدداً مأمور فرمودند. به آستارا وارد شدم. باز علاءالسلطنه به وزارت منصوب و شاه مخلوع از مأموریت بنده مسبوق، فوراً احضار به تهران نمودند. جواب اغراض دادم تلگراف در تبدیل مأموریت به کرمان و [ناخوانا] رسید. استعفا دادم. در این بین مخابرات، وقعه تخریب مجلس مقدس و تغلیب استبداد به میان آمد، مؤکداً احضار تهران کردند. یعنی به سلاخخانه خواستند. ناچار به حکم روحانیت و عهد یمین در خدمت به مشروطه، ترک دیار کرده و در داخله و خارجه دچار محذورات و خطرات جانی و مالی گشته و دارائیت را در این ملک مقدس باخته است. کسی از دوست و دشمن نمیتواند انکار نماید.
(۲۹): نه ماه است به تهران آمده به بطالت و عطالت میگذارند. با این همه خدمات، مسلوبالاعتناء میگردد.
فدوی اعتمادالایاله طالشی [امضاء]
[مهر] اعتمادالایاله.[۲۶]
[۱]. تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۸٫
[۲]. تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، ۱۳۸۶٫
[۳]. در تمامی سند حاضر تلفن نوشته شده است.
[۴]. م ۲، ع، ک ۱۴۵، ج ، آذربایجان، پ ۱۸٫
[۵]. در اصل ارومی است که ظاهراً تبریز درست است.
[۶]. همان.
[۷]. همان.
[۸]. در اصل جمادیالاولی است که با توجه به تاریخ سندهای دیگر. جمادیالثانی صحیح است.
[۹]. همان.
[۱۰]. در اصل ارومیه، که تبریز صحیح است.
[۱۱]. همان.
[۱۲]. م ۲، ع، ک ۱۴۵، ج آذربایجان، پ ۱۸٫
[۱۳]. م ۲، ع، ک ۱۴۶، ج آذربایجان، پ ۳۵٫
[۱۴]. همان.
[۱۵]. همان.
[۱۶]. همان.
[۱۷]. در اصل: اجری.
[۱۸]. همان.
[۱۹]. همان.
[۲۰]. در اصل: ماموله.
[۲۱]. م ۲، ع، ک ۱۴۶، ج ، آذربایجان، پ ۳۵٫
[۲۲]. در اصل: نقطهچین.
[۲۳]. در اصل: نقطهچین.
[۲۴]. م ۲، ک، ج ۱۱، خارجه، پ متفرقه.
[۲۵]. به معنای بخش، بخش نمودن.
[۲۶]. م ۲، ک، ج ۱۱، خارجه، پ متفرقه.