محمدعليشاه در مدتي كه مجلس اول به اصلاح امور مشغول بود با حفظ ظاهر صلحجويانه، با عناصر استبدادي و ارتجاعي داخلي و خارجي جهت اجرای كودتا عليه مجلس مشغول برنامهريزي و مشورت شد. (دفاع در برابر تجاوز، ص 69) اگرچه حمايت مجتهدين و علماي نجف از مشروطه نقشه او را به تعویق انداخت با وجود اين در بيستم جماديالاول سال 1326 ق، با رسيدن جواب نامه مجلس از طرف محمدعليشاه، ديگر جاي ترديد باقي نمانده بود كه آشتي با شاه، حكم آب و آتش را دارد. بنابراين جنگ علني شاه با مجلس و مشروطه شروع شده است. مجاهدان انجمنها، مخصوصاً اعضاي آذربايجان و مظفري خود را براي دفاع از مشروطه آماده كردند. از طرفي محمدعليميرزا نيز با مشورت «لياخوف» سپيدهدم روز سهشنبه 23 جماديالاولي (تيرماه 1287 شمسي) با ستونهاي قزاق و چند عراده توپ آتشبار به جانب مجلس و مسجد سپهسالار رهسپار شدند و راه آمد و شد به مجلس را به مردم بستند. و با سركردگي فرماندهان قزاق، در جنگي نابرابر با مجاهدان ساختمان بهارستان را به توپ بستند. (كسروي، ج 2، صص 671 ـ 906)
لشكريان محمدعليشاه چون ديدند كه صداي تفنگ مدافعين خاموش گرديد به ساحت مجلس حمله بردند و دست به غارت باز كرده كليه اشياي نفيسه را به غارت بردند و در و پنجره را درهم شكستند و در عرض چند ساعتي آن عمارت روحافزا و ساحت فرحبخش را كه نمونه بهشت برين بود به خرابهزاري مبدل نموده خانه اميد خود را ويران كردند و از عاقبت حال انديشه ننمودند… پس از چهار ساعت جنگ، تهران حكم وادي خاموشان به خود گرفت». (قيام آذربايجان و ستارخان، صص 99 ـ 100)
آزاديخواهان پس از سقوط و بمباران مجلس به پارك امينالدوله رفتند اما سربازان محمدعليميرزا پس از مجلس پارك امينالدوله را نيز به خاك و خون كشيدند و پيشوايان آزادي را با شنيعترين وضعي كشتند.
اين حادثه أسفانگيز و البته بسيار هولناك، در تاريخ ايران سابقه نداشت. انتشار اين خبر وحشتانگيز در سرتاسر ايران آزاديخواهان را نگران و شگفتزده كرد. وقتي خبر به انجمن رسيد، اول كاري كه كرد اين بود كه بدون تأخير به «باسمنج» تلفن كرد تا اردوي ملي بدون فوت وقت به شهر مراجعت كند و به سران مجاهدان مانند عليمسيو و ديگران اطلاع دادند كه در فكر دفاع باشند.
رؤساي اردو با سواران خود بدون تأخير به شهر بازگشته و ستارخان و باقرخان و محمدقليخان هر كدام در محل و مسكن خود قرار گرفته و به مدافعه پرداختند. مراجعت اين سيصد نفر سوار مسلح به تبريز فوقالعاده مايه اميدواري گرديد و آزاديخواهان توانستند درمقابل حملات مخالفان مقاومت ورزند… (قيام آذربايجان و ستارخان، ص 110)
به دنبال اين واقعه، مجلس منحل شد و تعدادي از نمايندگان ملت، كشته شدند و برخي نيز يا به سفارت بيگانگان پناه بردند و يا راه فرار يافتند.