خانه / مقالات / قیام 29 بهمن تبریز از آغاز تا پایان

قیام 29 بهمن تبریز از آغاز تا پایان

تبريز آماده قيام مي شود

رحیم نیکبخت

پس از قيام 19 دي قم ، شعارنويسي بر ديوارهاي تبريز وسعت بيشتري يافت به طوري كه ماموران موفق به پاك كردن نصف آن هم نمي شدند. نوارهاي سخنراني امام خميني و ديگر روحانيون در شهر تبريز به صورت گسترده اي دست به دست مي گشت. يك هفته پيش از فرارسيدن چهلم شهداي قم در اكثر مساجد تبريز سخنراني هاي متعددي برپا بود كه در آن مردم دعوت به مبارزه مي شدند.
منابع ساواك نيز از انجام يك سلسله اقدامات تبليغاتي ، كه از طريق انتشار اعلاميه هاي مختلف و گفتارهاي وعاظ افراطي گزارش داده اند كه زمينه ذهني لازم را براي تحريك مردم به آشوب و بلوا فراهم ساخته است.
در تاريخ 25 بهمن اعلاميه هايي از سوي آيات عظام و مراجع تقليد و روحانيون برجسته به مناسبت چهلمين روز فاجعه خونين حوزه علميه قم صادر كردند.
در قسمتي از اعلاميه آيت الله حاج سيدمحمدصادق روحاني آمده بود: «قريب چهل روز از فاجعه مولمه شهر مذهبي قم ، حادثه خونين حوزه علميه مي گذرد…»
«… به همين مناسبت روز شنبه دهم ربيع الاول (1398ه’ه ق) كه مصادف با اربعين شهداي راه حقيقت و مدافعين از آزادي و حريم احكام اسلام است روز عزاي عمومي اعلام مي شود…»
روز پنجشنبه 27 بهمن اعلاميه اي از سوي آيت الله قاضي طباطبايي صادر گرديد، كه در آن از مردم دعوت شده بود براي اعتراض به قتل عام فجيع قم بپاخيزند و براي برانداختن رژيم پهلوي مبارزه كنند. اين اعلاميه از تمام اهالي مي خواست كه روز 29 بهمن اعتصاب كنند و مغازه هاي خود را ببندند و در عزاي عمومي و مراسم ختمي كه در مسجد ميرزايوسف آقا از ساعت 10 تا 12 برپاست شركت كنند. (2)
تبريز خود را براي روز موعود آماده مي ساخت ، نه براي برگزاري يك مجلس ترحيم ساده ، بلكه قيامي گسترده مردمي ، كارگران ، دانشجويان ، جوانان ، بازاريان و هياتهاي متعدد مذهبي در جنب وجوش بودند. كارگران كارخانه ماشين سازي تبريز در تدارك برگزاري مراسم ختم چهلمين روز شهداي قم بودند. ساواك تبريز در روز 56.11.27 احتمال بروز تظاهرات شديد دانشجويان مبارز را در شهر و دانشگاه تبريز به شهرباني اعلام كرده بود.
هياتهاي مذهبي تبريز هنوز از حال و هواي عاشورايي خود بيرون نيامده بودند. در هر محله اي هياتي كه داير بود محل تجمع جوانان و نوجوانان انقلابي بود.
آغاز قيام
صبح روز شنبه 29 بهمن 1356

مردم متشكل از همه اقشار از آغاز صبح در تاب و تب برگزاري مراسم چهلمين روز شهداي قم خونين بودند.
حتي برخي از مردم از ساعاتي قبل از آغاز ساعت ختم در مقابل مسجد ميرزايوسف آقا اجتماع كرده بودند. از همان ساعات اوليه صبح شنبه دانشجويان ، دانشگاه را به كلي تعطيل كرده بودند و به طور انفرادي روانه مسجد گرديده بودند. در اين روز تمام مغازه ها، بازار، حتي نانوايي ها و بعضي از حمام ها هم تعطيل بودند. هر چه به ساعت زمان آغاز ختم نزديكتر مي شد بر جمعيت متراكم عزاداران افزوده مي شد. به طوري كه شمار مردم به بيش از 20 هزار نفر مي رسيد. (3)
اما مردم با درهاي بسته مسجد و نيروهاي انتظامي كه مسجد را در محاصره داشتند مواجه شدند ، قره باغي از سران ارتش شاه در اين مورد مي گويد «…البته خب ، بيشتر اونطوري كه احساس شد، ناشي از دستور استاندار بود كه گفته بود در مساجد رو ببندند، بسته بودند، راه نداده بودند.» رئيس كلانتري 6 تبريز، سروان حق شناس ، مسوول اجراي اين تصميم استاندار آذربايجان شرقي – اسكندر آزموده – بود اين شخص در آزار و اذيت و شكنجه مبارزان تبريز خصوصا سركوبي تظاهرات دانشجويان نقش فعالي داشت.
با افزايش جمعيت و آغاز ساعت ختم زمزمه مردم در اعتراض به بسته بودن درب مسجد بلند شد. رئيس كلانتري 6 با لحني خشن ضمن فحاشي به مردم و اهانت به امام خميني (ره) گفت: «در طويله بسته است و دنبال كارتان برويد». اين چنين بي ادبي و اهانت گستاخانه به امام خميني و مسجد، خانه ، خدا، چنان به غيرت مردم برخورد كه خشم از چهره هاي آنان مي باريد. جواني از غيرتمندان تبريز – دانشجوي شهيد محمد تجلا – كه از سخنان توهين آميز او به هيجان آمده بود، به سروان مزبور اعتراض نمود. افسر كلانتري مسلحانه به طرف او حمله برد. جوان سينه اش را باز كرد و گفت: «بزن» رئيس كلانتري 6 با اسلحه اي كه در دست داشت قلب جوان را هدف گرفته ، شليك نمود و جوان به شهادت رسيد.
شليك اسلحه كمري حق شناس و شهادت آن جوان همان و انفجار خشم ديني غيورمردان تبريزي همان. مردم با هر آنچه در دست داشتند از سنگ و چوب به نيروهاي انتظامي كه مسجد را در محاصره داشتند ، حمله ور شدند و اين جرقه ، آغاز قيام شورانگيز مردم تبريز بود. (4)
مردم در حالي كه پيكر اولين شهيد قيام خويش را بر دست حمل مي كردند، از بازار خارج گرديدند. مردمي كه در راه به سوي مسجد مي رفتند و ديگران به آن ها پيوستند و به راه افتادند. رهبران قيام به خوبي مي دانستند كه اگر قيام را به بازار محدود سازند به زودي سركوب خواهند شد. برنامه هايي كه قبلا دانشجويان مبارز تبريز در جلسات متعدد با آيت الله قاضي تدارك ديده بودند با حركت خودجوش مردم توام شده و به اجرا درآمد.
شعارهاي آغازين لحظات قيام «صلوات» و «زنده باد خميني» بود. مردم به رهبري دانشجويان و روحانيون مبارز به چند گروه تقسيم شدند و در خيابان هاي مختلف حركت كردند. مردم نواحي دورتر بازار در اين روز در مساجد نزديك به خود تجمع كرده بودند كه به تظاهرات و قيام عمومي اقدام كردند. از قرار، مردم در 70 مسجد گرد آمده بودند و در دستجات منظم و منسجم با پرچم مخصوص عزاداري هيات هر محل به قيام مي پيوستند. صداي رعدآساي مردم ، شهر را مي لرزاند، تعداد مردم شركت كننده به دهها هزار نفر مي رسيد.
اولين تاسيساتي كه مورد حمله مردم واقع گرديد ساختمان مركزي حزب رستاخيز بود. هنگامي كه مردم مقابل آن رسيدند با آن كه رگبار گلوله به سوي مردم مي باريد در مدت كوتاهي ، ساختمان و تمام وسايل نقليه آن را نابود كردند در اين هنگام مردم شعار مي دادند:
«رستاخير ويران اولوب ، عاشورا برپا اولوب» (5) يكي از شاعران انقلابي تبريز در مورد ويراني مقر حزب شاه ساخته رستاخير و مراكز فساد در همان روز سروده است:
«مرحبا بر ضد رستاخير، رستاخيز ما
مرحبا بر انقلاب مردم تبريز ما
در دو ساعت زير و رو شد خانه صدها فساد
حزب رسواخيز ويرانه زرستاخير ما»
مراكز فساد، مشروب فروشي ها، سينماها و بانكها از ديگر اهداف خشم انقلابي مردم بود كه يكي پس از ديگري در هم كوبيده مي شد و از بين مي رفت.
كاخ جوانان كه در نزديك بازار بود به سرعت به آتش كشيده شد. در همان ساعات اوليه قيام ، رئيس شهرباني تبريز بدون هيچ اقدام ديگري عجز خود را از كنترل اوضاع ابراز نمود. اسناد لانه جاسوسي امريكا اشاره دارد كه:
«تاكتيك هايي كه شورشيان به كار مي بردند نشانگر آمادگي كامل آنان بود. شورشيان اهداف مشخصي در سر داشتند.» قيام سازمان يافته مردمي تبريز در وسعتي به طول 12 كيلومتر از دانشگاه آذرآبادگان در شرق تا ايستگاه راه آهن در غرب و در عرض 4 كيلومتر از مقر حزب رستاخير در شمال تا دو خيابان مانده به كنسولگري امريكا در جنوب گسترده شده بود. (6)
آيت الله قاضي طباطبايي در پيشاپيش صف انقلابيون تبريز صلابت و صحت قيام را صد چندان نموده بود. اين پير مريد امام خميني در اين مسير حتي از بذل جان نيز ابايي نداشت به طوري كه حتي چند بار بر روي تظاهراتي كه ايشان در آن حضور داشتند آتش گشوده شد.
يكي از جوانان غيرتمند تبريز به نام قربانعلي شاكري در چهارراه دانشسرا زير گلوله ماموران خود را به بالاي مجسمه شاه رساند تا طنابي به گردن آن بيندازد و مردم آن را به زير بكشند، اما گلوله به وي اصابت كرد و به شهادت رسيد.
در محله دؤوهچي (شتربان) يعني محله مبارز و فقيرنشين تبريز – كه سابقه طولاني مبارزه داشت – نبرد سختي ميان مردم و پليس در جريان بود. نيروهاي رژيم با همه وسايل موجود سعي در سركوب مردم داشتند، گاز اشك آور و دود باروت گلوله مانند ابري آسمان را فرا گرفته بود.
ارزيابي قيام و نظم انقلابي آن

در چهلم شهداي قيام خونين طلاب قم ، شهر تبريز به طور ناگهاني و غيرمنتظره ضربه اي بر سلطنت پنجاه ساله پهلوي وارد ساخت و سرمشقي شد براي مردم شهرهاي ديگر ايران. (7)
كنسول امريكا در تبريز پس از قيام تبريز نتيجه گيري كرد كه اين قيام: «دروازه ها را براي نبردهاي مذهبي و اجتماعي كه به سادگي آرام نخواهد شد، (تكرار مي شود)، نخواهد شد، باز كرد.» (8)
قيام تبريز از جنبش قم مهيب تر بود قيامي كه نمونه اي درخشان از استفاده سياسي از سنتهاي شيعي بود.
در اين قيام براي نخستين بار پس از قيام 15 خرداد 42 ارتش مستقيما به سركوبي مردم پرداخت ولي اولين جلوه هاي پيوستن ارتش به ملت نيز در آن مشاهده گرديد. تظاهرات چهلم قيام تبريز جنبه تقريبا سراسري در كشور پيدا كرد. مردم اصفهان ، شيراز، يزد، جهرم و اهواز كشته هايي دادند و مراسم چهلم آنها در 57.01.10 باعث تظاهرات و تجمع هاي بيشتري در داخله و توجه جديدي در خارج به فجايع و وقايع ايران گرديد.
چون اين قيام با برنامه ريزي دقيق قبلي دانشجويان دانشگاه و مردم مبارز تبريز و روحانيت مبارز به رهبري آيت الله قاضي بود ، چنان گستردگي و عمقي داشت كه ماموران ساواك هر چند پيشتر وضعيت شهر را غيرعادي ارزيابي كرده بودند اما از پيش بيني قيامي به اين عظمت به دليل همان برنامه ريزي دقيق آن عاجز ماندند.
هر چند قيام 29 بهمن با قهر انقلابي همراه بود ولي سران رژيم نتوانستند به مردم تبريز نسبت غارتگري بدهند.
دانشجويان نقش مهمي در نظم دادن به قيام ايفا كردند و سعي داشتند به عنوان هدايت كننده مردم ، از خرابكاري بي هدف در جريان عمل جلوگيري نمايند ، و مردم را از هر گونه غارت بازدارند.
مردم به بانكها حمله مي كردند اما يك ريال هم بر نمي داشتند. هر جا بانكي در طبقه زيرين خانه مسكوني قرار داشت فقط به شكستن شيشه آن اكتفا مي كردند. هيچ يك از وسايل اماكن عمومي مورد تعرض واقع نشد. اتومبيل هاي مردم در كنار خيابان ها سالم بود ولي وسائل نقليه دولتي و حزبي مورد حمله قرار مي گرفت.

جالب آن است كه به هيچ مدرسه و يا مركز فرهنگي آسيبي نرسيد.
واكنش رژيم و وابستگان آن در مورد قيام 29 بهمن تبريز

اولين واكنش رژيم پس از برقراري حكومت نظامي موج دستگيري افراد مظنون بود. پس از پايان روز 29 بهمن ظرف 48 ساعت 621 دانشجو روانه زندان شدند.
اقدام ديگر رژيم ، بركناري و تنبيه قاصران واقعه قيام مردم تبريز بود. شاه دستور داد ماموراني كه در پيش بيني و جلوگيري از واقعه قصور كرده اند تنبيه شوند. 9 اسفند روزنامه رستاخير نوشت:
«سپهبد آزموده كه در زمان وقايع بهمن ماه تبريز، استاندار آذربايجان شرقي بود به تهران احضار گرديد. در پي قيام مردم تبريز ، رئيس شهرباني آذربايجان ، تسليم «كميسيون بررسي واقعه» شد. دولت كوشيد تا با كنترل مطبوعات و راديو تلويزيون تا حد مقدور آن واقعه را يك مساله بي اهميت جلوه دهد. مسوولان حزب رستاخير اولين طرفداران شاه بودند كه در اين خصوص موضعگيري كردند:
هلاكو رامبد: «عوامل آشوب تبريز معلوم نيست كي و از كدام مرز وارد ايران شده اند.» وي در روز بعد گفت: «كمونيست هاي شناخته شده سبب اغتشاش تبريز بوده اند.» محمود جعفريان در اجتماع اعضاي حزب رستاخيز تبريز چند روز بعد از قيام اعلام كرد: «آشوبگران كه تبريز را به آتش كشيدند تبريزي نبودند.»
كلماتي نظير كمونيست هاي شناخته شده ، مزدوران خارجي ، ماركسيست ها، ماركسيست هاي اسلامي به طور خسته كننده از سوي سران رژيم در مطبوعات و راديو تلويزيون تكرار مي شد.
شاه در 8 اسفند به مناسبت روز آزادي زنان در ورزشگاه بزرگ تهران سخنراني تندي كرد و در آن به رهبران مذهبي حمله نمود و در قسمتي از صحبت خود گفت:«سياست حداكثر آزادي را ادامه خواهيم داد زيرا اركان اين مملكت براساس انقلاب شاه و ملت چنان قوي است كه مظاهر واپسين اتحاد نامقدس سرخ و سياه نمي تواند به آن خلل وارد كند.» (9) شاه پس از واژگون شدن تختش در كتاب پاسخ به تاريخ مي نويسد: «… طبق سنن اسلامي ، والدين و دوستان شخص متوفي در چهلمين روز پس از مرگش مي بايست بر سر قبر او حضور يابند ; گمان ندارم تاكنون اين گونه بيشرمانه از مرگ كسي براي رسيدن به هدفهاي سياسي استفاده شده باشد.» (10) شاه به خوبي دريافته بود، آنچه كارش را خراب كرد «تاكتيك هاي عزاداري» بود و در اين بدگويي محق است.
مهمترين اقدام تبليغاتي رژيم ، به راه انداختن تظاهرات به اصطلاح ميهني در مقابل تظاهرات مردمي بود كه حزب رستاخيز مسوول اجراي آن گشت ، ولي اجراي اين نقشه با سوؤاستفاده از مقام و موقعيت آيت الله شريعتمداري انجام گرفت. از چند روز قبل عوامل ساواك و رستاخيز در شهرها و روستاهاي آذربايجان به راه افتادند و همه جا شايع كردند كه روز 19 فروردين جمشيد آموزگار همراه آقاي سيدكاظم شريعتمداري به تبريز خواهد آمد تا در جمع مردم صحبت كنند و برايشان علل ماجراي 29 بهمن 56 را روشن نمايند.
البته روشن است كه شنيدن خبر حضور آيت الله شريعتمداري در تبريز چگونه مي توانست مقلدان وي را به محل نمايش بكشاند و دوربين هاي خبرنگاران نيز گرد آمدن جمعيتي كثير را به عنوان طرفداران شاه به ثبت برساند. در روز مقرر در بالاي صحنه هم يك آخوند درباري در كنار جمشيد آموزگار و جعفريان ايستاده بود تا مردم از راه دور او را همان آيت الله شريعتمداري تصور كنند. (11)
شاه از اين تظاهرات نمايشي با لحن خاصي صحبت مي كند كه: «چند هفته نگذشته بود كه نخست وزير من آقاي آموزگار براي برقراري تماس با مردم به استانها سفر كرد و سيصد هزار نفر در تبريز گرد او را گرفتند ، دقيقا در همين تبريز كه شورش هاي ماه فوريه {29 بهمن 1356} موجب شد تا مردم درباره من و دولت من به شك بيفتند.» جمشيد آموزگار پس از اين تظاهرات ساختگي در جمع خبرنگاران گفت: «علت تشكيل اين ميتينگ اين بود كه مردم آذربايجان از طريق حزب رستاخيز نشان دهند كه آنان كه در تظاهرات 50 روز قبل شركت كردند ، آذربايجاني نبودند، ولي از آن جا كه انجام اين تقاضا قبل از نوروز ممكن نبود كار به امروز موكول شد.»
اما اين تظاهرات نمايشي كه با سوؤاستفاده از احساسات مذهبي مردم شكل گرفته بود نه تنها شور و هيجاني نداشت بلكه بين جمعيت گرد آمده نيز زد و خوردهايي روي داد و در مجموع به قول پارسونز سفير انگليس در ايران : «تلاش دولت موفقيت آميز نبود.» (12)
پس از قيام تبريز و يزد، علاوه بر اقدامات پليسي ، كوششهايي از طريق حزب رستاخيز صورت گرفت ، يك «كميته راهنمايي و اطلاعات» كه هدف آن تشريح توطئه هايي بود كه از خارج هدايت مي شود تا مملكت را نابود سازد و همچنين كميته ديگري به نام «كميته اقدام سراسري» در پايتخت و مراكز استان ها شگل گرفت تا با اغتشاشات مبارزه نمايد.
مقامات امريكايي پس از قيام تبريز در مناسبت هاي گوناگون حمايت كامل خود را از شاه اعلام مي كردند از جمله در تاريخ 1356.12.11 ويليام سوليوان سفير امريكا در دربار شاهنشاهي در يكي از كلوپ هاي شهر سانفرانسيسكو در مورد ايران سخنراني نمود و در آن از عدم لياقت مردم ايران براي دادن آزادي هاي اجتماعي اظهار تاسف كرد: «به علت آزادي هاي اجتماعي در ايران بالطبع در وقايع اخير تبريز مقامات انتظامي دخالت نكرده تا جايي كه متاسفانه در تظاهرات تبريز خسارت هاي زيادي وارد آمده.» (13) يك هفته پس از واقعه تبريز وزير امور خارجه ايران براي انجام مذاكراتي وارد بغداد شد. به احتمال قريب به يقين ، اين سفر در رابطه با رهبري هاي سياسي امام و قيام مردم قم و تبريز بود.
امام خميني (ره) و قيام مردم تبريز امام خميني به عنوان رهبري مبارز و پيشوايي آشتي ناپذير كه از تبعيدگاه خود بر جريان نهضت نظارت و رهبري داشت ، پس از قيام شورانگيز 29 بهمن مردم تبريز، قيامي كه جرقه آغاز آن اهانت به او بود، پيامي سراسر نويد و تحسين براي مردم آذربايجان صادر نمود.
حضرت امام مردم آذربايجان را چنين مورد خطاب قرار مي دهند: «سلام بر اهالي شجاع و متدين آذربايجان عزيز ، درود بر مردان برومند و جوانان غيرتمند تبريز كه در مقابل دودمان بسيار خطرناك پهلوي قيام كردند و با فرياد «مرگ بر شاه» خط بطلان بر گزافه گويي هاي او كشيدند. زنده باشند مردم مجاهد عزيز تبريز كه با نهضت عظيم خود مشت محكم بر دهان ياوه گويان زدند…»
امام خميني در اين پيام خود نه به مردم آذربايجان بلكه به مردم ايران نويد مي دهد ، نويد پيروزي نهايي: «من به شما اهالي محترم آذربايجان نويد مي دهم ، نويد پيروزي نهايي. شما آذربايجانيان غيور بوديد كه در صدر مشروطيت براي كوبيدن استبداد و خاتمه دادن به خودكامگي و خودسري سلاطين جور بپا خاستيد و فداكاري كرديد.»
با فرارسيدن اربعين شهداي قيام تبريز امام پيامي ديگر به اين مناسبت صادر نمود، در گوشه هايي از اين پيام آمده است:
«…كشتار بيرحمانه قم ، ايران را به هيجان آورد و تبريز را به قيام همگاني مردانه در قبال ظلم و بيدادگري نشاند و كشتار دسته جمعي تبريز ملت غيور ايران را چنان تكان داد كه در آستانه انفجار است ، انفجاري كه دست اجانب را به خواست خداي متعال براي هميشه قطع كند…»
بازتاب قيام

قيام گسترده مردم تبريز و قتل عام آن بازتاب وسيعي در سراسر ايران و محافل روحاني و غيرروحاني داشت. مراجع و آيات حوزه علميه قم اولين مقامات روحاني بودند كه در اين خصوص با اعلاميه و تلگراف موضع گيري نمودند. اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان اروپا، جنبش مسلمانان مبارز، كنفدراسيون محصلان و دانشجويان ايراني خارج از كشور، نهضت آزادي ايران نيز اعلاميه هايي نشر دادند.
نشريه «16 آذر» نشريه كنفدراسيون محصلان و دانشجويان ايراني خارج از كشور نوشت: «قيام تبريز نه فقط برگي زرين به تاريخ مبارزات ضدارتجاعي و قهرمانانه اهالي ستمكش اين شهر مي افزايد، بلكه لحظه اي درخشان در تاريخ پيكار خلق هاي ميهن است.»
پس از قيام تبريز دانشجويان مبارز ايراني مقيم كشورهاي اروپايي و امريكايي دست به افشارگري زدند. در امريكا جو حاكم چنان گرايش به شاه داشت كه هيچ نشريه معتبر، غير از چند روزنامه محلي و كم تيراژ حاضر به چاپ مطالب دانشجويان نشد. روزنامه واشنگتن پست ، چند مقاله به اوضاع تبريز اختصاص داد ، نيويورك تايمز ضمن صحبت از تَرَكي كه رژيم برداشته ، در روزهاي بعد تعداد كشته شدگان تبريز را از 6 به بالاتر از 70 نفر رساند و توضيح داد كه بلواي تبريز، بلوايي است پيچيده ، ولي ننوشت كه پيچيدگي بلوا در كجا نهفته است.
تعدادي از دانشجويان مبارز ايراني مشغول به تحصيل در برلن شرقي (پايتخت جمهوري دمكراتيك سابق آلمان) سفارت ايران را در برلن به اشغال خود درآوردند و به افشاي جنايات شاه و پخش خبر مبارزه مردم تبريز پرداختند، خبر اين جريان به سراسر جهان مخابره شد.
دانشجويان مقيم اتريش نيز مقارن سفر وزير امور خارجه ايران كه به دعوت صدراعظم و رئيس جمهور اتريش به آن كشور رفته بود، در خارج دانشگاه وين ، دست به تظاهراتي زدند و شعار خود را «حمام خون در ايران» قرار دادند. آنها مي گفتند تعداد بسيار زيادي از مردم به خصوص از شهر تبريز ضمن تظاهرات در زدوخوردهايي كه با پليس صورت گرفت ، كشته شده اند.»
خانم «ليزترگود» از تهران طي مقاله اي در گاردين از اين كه نسبت به تظاهركنندگان ضدرژيم در تبريز با ملايمت برخورد شده است ، اظهار تعجب كرده و ضمن آن به نقل از سخنان استاندار جديد آذربايجان نوشته كه او سياست خود را براساس تامين حداكثر آزادي براي مردم قرار داده است. (14)
نتايج قيام

قيام 29 بهمن تبريز مجزا و مجرد از نهضت امام خميني معني و مفهومي ندارد ، اين قيام حلقه ارتباط قيام مردم قم و قيام حماسه آفرينان يزد و جهرم مي باشد. نتايج قيام تبريز فصل مشترك حركت مردم سراسر ايران است كه به موارد زير مي توان اشاره نمود:
– رودررو قرار گرفتن مردم نه تنها با حكومت بلكه با اساس سلطنت و نهاد رژيم ، به طوري كه بعد از قيام مردم قم و تبريز شعار «مرگ بر شاه » در اكثر شهرهاي ايران داده مي شد. بنا بر نقل برخي از منابع در تبريز بود كه براي اولين بار شعار «مرگ بر شاه» شنيده شد.
مقبوليت و محبوبيت روزافزون زعامت سياسي و مذهبي امام خميني ، همان چيزي كه رژيم را براي مقابله با آن به نشر مقاله توهين آميز عليه امام واداشت.
افشاي پوچ بودن سياست حداكثر آزادي شاه و حقوق بشر كارتر.
دشمني و مبارزه با امپرياليسم امريكا و عوامل وابسته به بهائيت و صهيونيسم جهاني تداوم انقلاب برگزاري مراسم چهلم قيام تبريز دست كم در پنجاه و پنج شهر كوچك و بزرگ.
آيت الله حاج شيخ محمد صدوقي به مناسبت چهلمين روز شهداي تبريز مجلس بزرگداشتي روز پنجشنبه 20 ربيع الثاني مطابق با دهم فروردين 1357 از ساعت 9 الي 11 به وقت قديم در مسجدروضه محمديه (حظيره) اعلام كرد.
تقارن چهلم شهداي تبريز با هجوم نيروهاي اسرائيل به جنوب لبنان و شهادت تعداد زيادي از مسلمانان لبنان و بازتاب گسترده آن در ايران ، ارتباط آرماني هر چه بيشتر مردم ايران و لبنان و فلسطين را فراهم آورد.
علما و روحانيون عيد سال 1357 را تحريم نمودند كه: «روزي كه دگرگون شود احكام خدا عيد نداريم
روزي كه ز مرجع شود اعلام عزا عيد نداريم
روزي كه هزاران نفر از حق طلبان زير شكنجه
تبعيد بود رهبر شايسته ما عيد نداريم.» (15)
چهلم شهداي تبريز در شهرهاي متعددي برگزار شد اما تظاهرات يزد برجستگي خاص يافت: «…با اين حال اين طور به نظر مي رسد كه خشونت هاي خياباني در شهر يزد شديدتر از شهرستان هاي ديگر بوده است. گزارش پليس از تظاهرات يزد حاكي است كه پس از آن كه نيروهاي امنيتي نتوانستند با استفاده از گاز اشك آور تظاهركنندگان را متفرق سازند به روي آنها آتش گشود و همچنين گويا كه تظاهرات شهر يزد گسترش بيشتري نسبت به ساير شهرهاي ديگر داشته است». (16) و بدين ترتيب چهلم شهدا يكي پس از ديگري به مراسم هاي اعتراض آميز گسترده تري تبديل مي شد. اعتراضاتي كه نظام خودكامه پهلوي را در امواج سهمگين خود در هم شكست.
خبر رسيده گوياست

1- در تظاهرات اخير دانشجويان دانشگاه تبريز كه شديد بودن اعتصاب كنندگان علاوه بر ذكر عبارت «مرده باد يهودي مرگ بر اسرائيل» مي گفته اند، آيت اله خميني را مي خواهيم خميني بايد برگردد.

پي نوشتها:

1- ر.ك به: حماسه 19 دي قم 1356 ، به كوشش علي شيرخاني ، تهران ، مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1377
2- سند شماره يك.
3- درباره حماسه آفرينان قم و تبريز ، ج 1، 1356، خارج از كشور ، ص 74 4- نقطه آغاز قيام 29 بهمن تبريز مسجد «ميرازيوسف آقا» معروف به «قيزللي مسجد» يا «خزينه مسجدي» مي باشد. اين مسجد در سر بازار تبريز ، انتهاي خيابان فردوسي واقع شده است ، كه در اوايل قرن 13 هجري قمري توسط حاجي ميرزايوسف طباطبايي بنيان شده است.
5- رستاخير ويران شده – عاشورا برپا شده.
6- دانشجويان پيرو خط امام ، روزشمار انقلاب اسلامي «انقلاب اول» ، ج 9 ، مجموعه اسناد لانه جاسوسي ، تهران ، 1373 ، ص 55.
7- محمود حكيمي ، حماسه انقلاب ، قم ، انتشارات اميد، بي تا، صص 5-6
8- اسناد لانه جاسوسي امريكا، پيشين ، ص 40
9- روزنامه رستاخيز، 9 اسفند 1356.
10- محمدرضا پهلوي ، پاسخ به تاريخ ، ترجمه حسين ابوترابيان ، چاپ دوم ، تهران ، مترجم ،1371 ، ص 332.
11- فريدون هويدا، سقوط شاه ، ترجمه ح.ا.مهران ، چاپ هفتم ، تهران ، اطلاعات ، 1374، ص 21 (زيرنويس).
12- سرآنتوني ، پارسنز، غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستين ، تهران ، مولف ، 1363، ص 104.
13- فرازهايي از تاريخ انقلاب به روايت اسناد ساواك و امريكا، تهران ، روابط عمومي وزارت اطلاعات ، 1368، ص 38.
14- آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، تفسير سياسي راديو بي.بي.سي ، فروردين 1357.
15- همان ، ج 4، ص 440. 16- آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، تفسير سياسي راديو بي.بي.سي ، فروردين 1357.
رحيم نيكبخت

درباره‌ی abbasi

همچنین ببینید

تلگراف شهيد ثق‍ة‌الاسلام به محمدعلي‌شاه

تلگراف توبيخي علماي نجف وقتي به محمدعلي‌شاه رسيد او بر عناد و لجاجت خود افزود. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *