خانه / مقالات / پرچم‌هاي سفيد تسليم و تدبير ثقـة‌الاسلام

پرچم‌هاي سفيد تسليم و تدبير ثقـة‌الاسلام

از نكات قابل توجه و عبرت‌انگيز انقلاب مشروطه اين است كه علاوه بر مزدوران شاه و طرفداران ناآگاه استبداد، عوامل و نيروهاي خارجي نيز براي شكستن نهال استقلال و آزادي در خاك وطن، با اختيار تمام نقشه‌هاي شوم خود را عملي مي‌كردند.

در اين ميان سفير روس «پاختانوف» كه شكست طرفداران استبداد را مي‌بيند توسط ايادي خود به تضعيف روحيه مجاهدان مي‌پردازد و در شهر شايع مي‌كند هركس كه بخواهد جان و مال و خانواده او در امان باشد بايد بيرق سفيد تسليم بالاي در خود بزند. به ناچار هر كس بيرق سفيدي به در خانه خود مي‌زد (قيام آذربايجان و ستارخان، ص 128) از طرفي انجمن اسلاميه نيز با پيروي از فرمان روس‌ها، مردم را به زدن بيرق سفيد تحريض مي‌كرد. سفير روس كه از حمايت اسلاميه‌نشينان برخوردار بود، اين حيله را در اغلب محلات به كار برد و توانست موفق شود اما در محله اميرخيز تبريز نتوانست مردم را به زير بيرق بيگانه بكشاند. براي همين با ستارخان وارد مذاكره شد و پس از تعريف و تمجيد از ستارخان به او گفت: شما نيز دست از جنگ برداريد و راه مسالمت‌ پيش گيريد، من خودم از دولت تقاضا مي‌كنم كه شخص شما را مورد توجه قرار داده و درجه‌اي كه مناسب مقامتان باشد براي شما معين كند و بيرقي هم مي‌دهم كه در محل مناسب بزنيد و بيرقي ديگر هم به شخص شما مي‌دهم كه به درب خانه خود نصب كنيد. ستارخان وقتي اين سخنان مذلت‌بار را شنيد شجاعانه گفت: «جناب قونسول من مي‌خواهم هفت دولت زير سايه بيرق اميرالمؤمنين باشند، شما مي‌خواهيد من زير بيرق روس‌ها بروم؟! هرگز چنين كاري نخواهد شد». سفير روس برافروخته و ناكام از حيلة خود رفت. (قيام آذربايجان و ستارخان، ص 129)

مردم به تشويق سفير روس به علامت تسليم به بالاي در خانه‌هايشان پرچم سفيد مي‌زدند و هيچ يك از زعماي آزادي‌خواه در اين رابط علناً پيامي نداده و كسب تكليفي نکرده بودند. در اين شرايط تنها اميد و مأواي ستارخان روحاني محبوب و انقلابي شهر زنده‌‌نام ثق‍ة‌الاسلام بود، لذا براي مشورت و چاره‌جويي به منزل وي رفت. ثق‍ة‌الاسلام تا ستارخان را ديد گفت: تكليف غيرت است بايد به كوچه‌ها و خيابان‌ها و بازارها سرازير شويد و با فرياد «به مشروطه كمك رسيده، زنده‌ باد مشروطه و مرده باد استبداد، هر كجا پرچم تسليم ديديد بخوابانيد». (زندگي‌نامه ثقـ‍ة‌الاسلام، ص 359)

همان روز ستارخان با اتكاء به درايت پيشواي ديني خود، با فريادهاي «زنده باد مشروطه و مرده باد استبداد» به مشروطه از نفس افتاده روح تازه دميد و تمام پرچم‌هاي سفيد را واژگون كرد و آن روز در تاريخ مشروطه‌ در تبريز به «روز واژگونه‌كردن پرچم‌هاي سر فروآوردگي معروف شد».

شهيد ثق‍ة‌الاسلام در «مجمل حوادث» با اشاره به واقعه اين روز سرنوشت‌ساز مي‌نويسد: «در ماه جمادي‌الاخر، ستارخان در طلوعيه بيرق‌هاي سفيد را هر كجا كه سر راهش بود تمام پاره كرد و در دهنه اميرخيز سنگر خود را محكم گردانيد». (زندگي‌نامه ثقـ‍ة‌الاسلام، ص 359)

اين اقدام سلحشورانه ستارخان كه مشروطة از دست رفته را بازآورد (قيام آذربايجان و ستارخان، صص 143 آ 144) با تدبير شجاعانه عالم محبوبي چون ثق‍ة‌الاسلام انجام گرفته بود و مردم را دوباره به شور و شوق ترغيب كرد و آوازه دلاوري وصيت و شجاعت و مردانگي ستارخان را در تمام دنيا انتشار داد (همان، صص 141 ـ 142) به گونه‌اي كه مرحوم علامه قزويني در كتاب «وفيات‌المعاصرين» در شرح‌حال ستارخان مي‌نويسد: «… غالب اوقات در جرايد اروپا و آمريكا هر روز با خط درشت اسم ستارخان در صفحه اول روزنامه‌جات با تفصيل جنگ‌هاي او و مقاومت‌هاي سخت او در مقابل قشون دولتي چاپ مي‌شد و خوانندگان آن جرايد را قرين اعجاب و تحسين مي‌نمود».

درباره‌ی abbasi

همچنین ببینید

تلگراف شهيد ثق‍ة‌الاسلام به محمدعلي‌شاه

تلگراف توبيخي علماي نجف وقتي به محمدعلي‌شاه رسيد او بر عناد و لجاجت خود افزود. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *