خانه / مقالات / ورود مخبرالسلطنه به تبریز و بی‌اعتنایی به سردار و سالار ملی

ورود مخبرالسلطنه به تبریز و بی‌اعتنایی به سردار و سالار ملی

پس از آنکه اخبار تهران از قبیل خلع ید محمدعلی‌میرزا و انتخاب احمدشاه و فتوحات ذی‌قیمت سپاهیان ملی به مردم تبریز رسید، مردم تبریز که تقریباً در تمام روزهای انقلاب مشروطه، شب و روز مشغول جنگ و دفاع بوده و در مقابل سی هزار سپاه خونخوار دولت سینه سپر کرده بودند، با شادمانی این واقعه مهم را به یکدیگر تبریک می‌گفتند. سردار و سالار ملی نیز که با سایر مجاهدان برای مصلحت کشور به ناچار به «شهبندرخانه عثمانی» رفته بودند به تبریز بازگشتند.

اگرچه همه خوشحال از برافتادن تخت استبداد محمدعلی‌شاه بودند، اما برق تفنگ‌ها و سرنیزه‌های سالدات‌ها و افسران دولت امپراتوری روس صاعقه‌وار بر فرق مردم آزادی‌خواه و استقلال‌پرور تبریز فرود می‌آمد و مخصوصاً اینکه هر روز با بهانه‌ای تازه در امور داخلی کشور دخالت می‌کردند و استقلال کشور را محترم نمی‌شمردند (نقل از قیام آذربایجان و ستارخان، صص ۴۷۵ ـ ۴۷۶) از طرفی معین نشدن والی برای آذربایجان بر مداخله هر چه بیشتر روس‌ها تأثیر گذاشته بود تا اینکه با آمدن مخبرالسلطنه به تبریز، امیدواری مردم برای بیرون راندن قشون بیگانه بیشتر شد. مخبرالسلطنه که در سال ۱۳۲۶ به مدت دو ماه والی آذربایجان بود چون به حسن رفتار و حکومت عادلانه مشهور شده بود، رضایت مردم تبریز را در قدم اول جلب کرد، اما گویا چندان به مجاهدان و به ویژه به سردار ملی و سالار ملی عقیده‌مند نبود و  این بی‌اعتنایی باعث ملال خاطر مجاهدان و سردار ملی شد.

    نویسنده کتاب «قیام آذربایجان و ستارخان»،که خود از ناظران حوادث آن روزهای مهم تاریخی است به بی‌اعتنایی مخبرالسلطنه به مجاهدان انقلاب اشاره کرده و می‌نویسد: «هنوز هم برای بنده روشن نشده است که چرا مخبرالسلطنه درباره سردار و سالار نخواست یا نتوانست دست از تکبر مصنوعی بردارد. هرچند به بعضی از دوستان وی می‌گویند که اگر مخبرالسلطنه با ایشان خوش‌رفتاری می‌کرد ممکن بود که کارهایی را مرتکب می‌شدند که به دست روس‌ها بهانه داده اسباب زحمت فراهم می‌آوردند، در صورتی که اگر واقعاً چنان نظری داشت با خوشرفتاری بهتر می‌توانست مقصود خویش را پیش ببرد. به علاوه بر همه اهل شهر واضح و روشن بود که سردار و سالار تا چه اندازه توجه داشتند که بهانه به دست روس‌ها ندهند و مخصوصاً به کسان خود سپرده بودند که مبادا حرکتی از شما صادر شود که دستاویزی به دست روس‌ها بیفتد». (قیام آذربایجان و ستارخان، صص ۴۷۷ ـ ۴۷۸)

البته پرواضح است که برای والی اروپارفته‌ای که بعد از گذشتن طوفان‌ها و سختی‌ها بر سر سفره آماده رسیده است، احترام و محبوبیت خاص ستارخان و باقرخان در میان مردم، موجب رشک بود و همان گونه که گفته‌اند، دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند. مخبرالسلطنه نیز ولی‌نعمتان واقعی آذربایجان را که خدمات صادقانه آنها همیشه درخور تمجید مردم بود، نمی‌توانست تحمل کند و پیوسته از سردار و سالار شکایت می‌کرد و می‌گفت: بودن ایشان در تبریز کارها را از جریان بازمی‌دارد زیرا در امور مربوطه به ایالت یا سایر ادارات مداخله می‌کنند و مانع از پیشرفت کارها می‌شوند. (همان، ص ۵۶۳)

درباره‌ی abbasi

همچنین ببینید

شهید ثق‍ه‌الاسلام در صف حامیان مشروطه

زنده‌‌نام ثقـ‍ه‌الاسلام، عالمی اسلام‌شناس و متفکری آزادی‌خواه بود که نه‌تنها آرزوی استقلال و آزادی ایران …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *